معجزهای به نام سوسك حمام
به خاطر دارم چندين سال قبل، وقتي بعد از پايان تحصيلاتم از انگلستان به ميهنم بازگشتم شبي به منزل دوستي دعوت شدم. بعد از مدتي به دستشويي رفتم. مقابل آينه ليواني بود كه در آن ٧-٦ مسواك به تعداد افراد خانواده قرار داشت. آنچه من را متعجب كرد رنگ اين مسواكها بود كه همگي سياه بودند. با تعجب نگاه كردم اينها رنگ مسواك نبود. روي سر هر مسواك يكي، دوتا سوسك حمام درشت نشسته بود و با ولع در حال خوردن باقيمانده خميردندان، روي برس مسواكها بودند.
خدايا اين چه بياحتياطي بود كه لااقل درپوشي روي مسواكها نبود. آهسته آمدم بيرون، فرزند صاحبخانه را صدا كردم، اسپري آورد، روي سوسكها ريختيم. فرار كردند. مسواكها را در يك پلاستيك پيچيدم و داخل سطل زباله گذاشتم. از پسرك خواستم كه بعدا براي پدرش تعريف كند. قول داد كه بعد از رفتن ما موضوع را فاش كند. در دور و بر خط استوا، شرايط حياتي چنان استوار است كه در همهجا، حتي در خيابان شهرهاي بزرگ انواع حيات وحشي از كوچك تا بزرگ به نظرتان ميآيند. اين مناطق از نظر عرض جغرافيايي با ايالت فلوريدا يكسان است. در فلوريدا نيز شمعداني به صورت درخت درآمده و از طرفي در فلوريدا مارمولكهاي ٧٠سانتيمتري ديده ميشود. روي ديواره سد اٍورگيلدرز «E veryglades» كه از بتن و سيمان درست شده گياهان پا گرفته و ريشه دوانيدهاند. روي ريل قطار در اين ايالت علوفه ميرويد و با اندام قيچيمانند بايد آنها را بريد! به خاطر داريد كه در ايران خط تهران- مشهد را شنهاي روان ميپوشانند و مجبور به كاشت تاغ و گز شديم تا شنهاي روان حركت نكنند؟ آنكه گفته به هركجا كه روي آسمان همين رنگ است نميدانم شايد راست گفته!
حقيقت آن است كه آنهايي كه سوسك حمام را مطالعه كردهاند معتقدند كه هيچ جاذبهاي مانند سوسك حمام با شرايط محيطي خود تطابق پيدا نكرده است از همين نظر است كه حتي در صورت انفجار اتمي زنده ميماند! اما چه خصوصياتي. اينجا هم يكي از نظر ساختمان فيزيكي بدن و ديگري رفتاري كه متناسب با ساختار بدن اوست اين خصوصيات را تكتك بررسي ميكنيم.
ساختار فيزيكي بدن سوسك حمام
سوسك حمام از معجزات خلقت است. انگليسيها ميگويند شيطان روي جزييات طراحي ميكند و خواهيم ديد كه در اين بدن جمع و جور چه جزييات بينظيري گنجانده شده كه او را متناسب براي زندگي در محيط خاص او ميكند. يكي از مهندسان مترو در تهران تعريف ميكرد وقتي كه در طي مسير به يك چاه جذبي فاضلاب برخورد ميكردندوقتيسرچاهرابرميداشتند ميليونها و ميلياردها سوسك بيرون ميريختند! بنده محيط كار را زير زمين و در حال حفركردن ديدهام. يك محيط غبارآلود، تاريك پر از سروصدا كه يكي از خانمهاي عضو شوراي شهر با چادر مشكي وارد شد و با چادر سفيد خارج. كارگران را دو برابر معمول مزد ميدادند و توقف نميكردند! حال تصور كنيد كه ميلياردها سوسك حمام از هر چاه جذبي خارج شود. سوسكها اسكلت خارجي دارند يعني برعكس پستانداران كه داراي اسكلت داخلي هستيم و استخوانها با ضخامت زياد گوشت و ماهيچه پوشانيده شده، اسكلت سوسكها خارجي است. ساخته شده از مادهاي بهنام كيتين ميباشد. كيتين اندامهاي داخلي بدن سوسك را حفاظت ميكند، مانند غلاف روي اندامهاي داخلي كشيده شده. اين ماده بسيار محكم است و مثلا اگر سوسك از ارتفاع زياد سقوط كند، بدون آسيب زنده ميماند. كيتين بهنحو ماهرانه سر، سينه و شكم حشرات به اضافه ٦ دست و پا و بخصوص شاخكها را ميپوشاند. كيتين همراه با سوسكها رشد ميكند و سوسكها نياز به پوستاندازي ندارند. شاخكها به راستي شاهكار عالم خلقت ميباشند. حتما تخم سوسكها را ديدهايد. ماده سوسك مدتها اين تخمها را تا نيمه از بدن خود خارج مينمايد و بهدنبال محل مناسب براي رهاكردن تخم ميگردد . محلي كه او بهدنبال است بايد مرطوب، تاريك و در محلي مانند شكاف ديوار... باشد. اگر كمي بيرحمي به خرج دهيم و اين تخم قهوهايرنگ را پيدا كرده آنرا از طول شكاف دهيد. تعداد ١٨ تا ٢٠ حجره در دو طرف محور عمودي تخم سوسك حمام مشاهده ميكنيد. يعني در طول اين تخم كه ٥ ميليمتر طول دارد ١٨ يا ٢٠ حجره در چپ و راست محور تخم مشاهده ميشوند. اگر با ذرهبين خوب بكاويد، بچهسوسكهايي ميبينيد كه در حجره خود آرميدهاند ولي مسئله جالب آناست كه بچهسوسكها كمتر از نيم ميليمتر طول دارند ولي شاخك آنها دو برابر خودشان طول دارد. همسايه حجره من در دانشگاه انگلستان يك دختر دانشجو بود كه روي سوسك حمام آلماني كار ميكرد. او با ميكروسكوپ الكترونيكي كار ميكرد كه تا ٦٠٠ هزار برابر شيئي را بزرگ ميكرد منتهي، تهيه نمونه براي مشاهده خود داستاني بود كه بايد روي شبكههايي از طلا كار گذاشته ميشد و غيره. او عكسهايي را كه از شاخكهاي اين سوسكها گرفته بود بهما نشان ميداد. جللالخالق. هر شاخك حدود ٥/٢ سانتيمتر طول داشت و از ٢٠ گره تشكيل شده بود، هر بخش، طنابهاي عصبي از مغز سوسك بهطرف انتهاي شاخك ميرفت. دستههاي ضخيم طنابهاي عصبي را تصور كنيد كه از يك گره شاخك بهطرف ديگري ميرفت. هر بند شاخك بهطور مستقل به اراده سوسك خم و راست ميشد و به راحتي بهطرف چپ، راست، بالا و پايين منحرف ميشد.
ما ميدانستيم كه برخي از پروانهها با شاخكهايشان بو ميكشند و دليل كافي براي اين نظريه وجود دارد. مَندي، دانشجوي دكتري معتقد بود كه اين شاخكها نيز براي شنوايي كاربرد دارد. او نتوانست مطالعات خود را پايان ببخشد و متاسفانه همه مدارك خود را در آتش سوزاند و تحقيق را متوقف كرد. از نظر روحي تحت فشار بود. بسياري از دانشجويان دكتري، آن را نيمهكاره رها ميكنند. كار زياد، فشار زياد، بيپولي، ايرادهاي استاد راهنما ... و يا اختلاف سليقه با استاد راهنما و غيره و بهجاي Phd كه دكتراي فلسفه است Mphil ميخوانند كه فوقليسانس فلسفه است . مقصود از فلسفه فلسفه رشتهاي است كه مطالعه ميكند مثلا فلسفه محيطزيست، ميگويند راه پر از سنگ و دستاندازي است. باري بعدها من سوسكهاي حمام را ديدم كه خود در سوراخي پنهان شده بودند و شاخكها را از سوراخ بيرون كرده و آنها را در همه جهتها ميچرخاندند؛ چه چيز را حس ميكردند؟ جريان هوا را؟ و يا بو ميكشيدند. سوسك حمام يك سوسك پهن است به اين مفهوم كه با خم كردن دستها و پاها خود را كاملا نزديك به زمين ميكند و سپس از شكافها و درزهاي بسيار كوچك رد ميشود و جان خود را نجات ميدهد. اين يك امتياز برجسته است كه موجب حفظ جانشان ميشود. سيخكهايي روي پاهاي اين سوسكها وجود دارند كه اخيرا ما متوجه شدهايم كه اين سيخكها جهت وزيدن باد و تغييرات توده هوا را نمايش ميدهد! فرض كنيد كه شما در يك سوراخ قرار داريد و بعد جريان باد كه از جابجا شدن توده هوا حاضر شده نشان ميدهد كه يك نفر موجب تغيير جريان هوا شده. اين يك زنگ خطر و اخطار مهم است كه جايگاه و جهت حركت انسان يا شكارچي را مشخص ميكند. يك رفتار بسيار جالب و عجيب آن است كه سوسكها هميشه در خط ديوارهاي افقي و عمودي (بيخ ديوار) حركت ميكنند و در اين موقعيت لگد كردن آنها غيرممكن است! اگر اين سوسكها درفضاي باز و مثلا وسط يك اتاق بزرگ رفت و آمد كنند به وسيله لگد به راحتي له ميشوند ولي آنها ياد گرفتهاند كه وسط اتاق تردد نكنند.
دستگاه هاضمه سوسك حمام چنان تكامل يافته كه از هر چيزي انرژي جذب ميكند. تعداد كمي سوسك را داخل يك تلويزيون قديمي گذاشتند پس از ٢ سال آن را گشودند، صدها سوسك از آن بيرون ميكنند. حتي غلاف سيم و يا ترانزيستورها را خورده بودند و توليدمثل كرده بودند. بدنه چوبي تلويزيون را جويده بودند. چه از نظر توليدمثل و چه ميل به گسترش قلمرو وجود دارد.