باربد بابایی: مافیا دست از سرِ موسیقی تلویزیون برنمیدارد
باربد بابایی ازدواج کرده و صاحب دو فرزند 17 ساله دو قلوی دختر است. در خیلی از خبرگزاریها از غزل حشمت به عنوان همسر باربد بابایی یاد میکنند که صحت ندارد، این دو مدتی در یک برنامه موسیقایی به عنوان همکاری در کنار هم اجرا داشتند. بابایی در برنامه استعدادیابی موسیقی به نام "شب کوک" شبکه نسیم در سال 1394 با استقبال زیادی پخش شد، اجرا کرد و باعث به شهرت رسیدن او در رسانهملی شد. او توانست با فعالیت در این برنامه تلویزیونی تجربه حرفهای موفقی برای خود رقم بزند. او علاوه بر برنامه "شبکوک"، سال 1396 در برنامه "گپکوک" نیز اجرا کرد.
باربد بابایی که برای اجرای دوباره برنامه "شبکوک"، شبکه نسیم به در بسته مسئولان برای مجوز خورد، با ویژه برنامه ولادت پیامبر اکرم (ص) برای اولین بار مجری برنامهای به نام "ماهمنیر" شد و 4 شب در این شبکه اجرا داشت. برنامه زنده تلویزیونی "تبتاب" با دکور عجیب و غریبی از 15 دی ماه سال 1397 به آنتن شبکه سه سیما رسید. اما این برنامه هم طولی نکشید که به دلایلی متوقف شد و دیگر پخش نشد. در "تبتاب" تحلیل و نظرِ مهمان در ترازوی دکورِ برنامه تأثیرگذار است و بینندگان با رأی خود صحبتهای مهمان را تأیید یا رد میکنند. این برنامه بهخاطر دکور معلق خود حاشیهساز شد.
این شبها باربد بابایی عیدانه شبکه دو سیما را اجرا میکند. برنامهای که از عید قربان روی آنتن رفته و تا عید غدیر روی آنتن خواهد بود. "عید همدلی" با هدف حمایت از پویش میلیونی اطعام عید غدیر پخش میشود. قرار است به گفته مجری این برنامه تلویزیونی در روز عید غدیر در دو بخش عصرانه و شبانه روی آنتن برود.
ماجرای ممنوعیت کدهای دستوری و توقف "تبتاب"
* یکی از سؤالهایی که با شنیدن صدای شما به ذهن میرسد، ادامه پیدا نکردن برنامه "تبتاب" با آن دکور عجیب و غریب که بر سرِ هزینههایش بحثها و حاشیههای بسیاری در فضای رسانهای اتفاق افتاد. "تبتاب" را کنار گذاشتند و یا به دلیل مشکلات مالی و اسپانسری نتوانست ادامه پیدا کند؟
صادقانه بگویم، هزینه زیاد و طراحی خوبی برای دکور شده بود اما هیچوقت جواب درستدرمانی به ما داده نشد. قطعاً مدیران شبکه سه میتوانند بگویند چرا "تبتاب" دیگر روی آنتن نیست؟ یکی از دلایلش حتماً جمعشدن ستارهمربعها از تلویزیون بود؛ چون اسپانسر اصلی تبتاب، سرمایهگذار این کدهای دستوری بود و به هر حال با سیاستگذاری جدید بخش اسپانسری و حامیانمالی نمیتوانستیم با این شرایط ادامه دهیم.
قرار بود ظریف و شریفینیا بیایند اما...
اما اینکه در محتوا نظری داشتند و تغییری میخواستند شکل بگیرد یا برنامه به خاطر هزینههای جاری و تبلیغات پایین آمد، خود من هنوز دلیل واضح و مبرهنش را نمیدانم. باید از مدیران پرسید برنامهای که میتوانست جریان خوبی در قصههای فرهنگی، اجتماعی، هنری، سیاسی و اقتصادی ایجاد کند چرا روی آنتن نیست؟ خیلی کارها میخواستیم در "تبتاب" اتفاق بیفتد از جمله مهمانهایی مثل جواد ظریف و یا حتی محمدرضا شریفینیا که درباره مافیای سینما صحبت کند؛ هنوز دلیل اصلیاش به من هم اعلام نشده است.
مجری از رو نوشتهخوان نیستم
* یکی از اتفاقات خوبی که در "عید همدلی" شاهدیم، سؤالات خوب و محتوایی که از مهمانان پرسیده میشود و این جریانساز است. چرا در برنامههای تلویزیون یا مهمانان تکراریاند و یا سؤالات کلیشهای است؛ مگر نباید برنامهها چه مناسبتی و چه غیرمناسبتی اتاق فکر داشته باشند؟
معمولاً من مجری از رو نوشتهخوان نیستم. من پرسش و گپ و گفتم در بداهه و لحظه اتفاق میافتد. از جمله مهمان استفاده میکنم. خوشبختانه در کنار همه اتفاقات برنامه از رسانهای فعالی بهره بردیم که اشراف خوبی روی مهمانان دارد و سؤالات خوبی طراحی میشود. به علاوه بداهههایی که اتفاق مرا میتواند شکل بدهد؛ از مجموع این دو قصه سعی میکنم بهره ببرم و موضوعات را به سمت اتفاقات جدید هدایت میکنم.
از سؤالات کلیشهای و تکراری فراریام
در عینحال خطوط قرمز و چارچوبهای رسانهملی را میشناسم و مهمان را هیچوقت مجبور به پاسخگویی درباره اتفاقاتی که جایش در تلویزیون نیست نمیکنم. همیشه در تلاشم در چارچوبهای تعیینشده از حداکثر خلاقیت استفاده کنم. همیشه از پرسیدن سؤالات کلیشهای و تکراری فراریام و پیش از گپ و گفت، مهمان را آنالیز میکنم. بداهه و شناخت نسبی از هنرمندان دارم و این صمیمیت و شناخت هنرمندان هم به بهتر شدن فضای گپ و گفت کمک میکند.
به هر قیمتی دیده شدن یعنی فاجعه قرن
* یکی از مشکلات امروز در برنامهسازی و اجرا، دغدغه وایرالشدن به هر قیمتی در فضایمجازی است. همین اشتباهِ استراتژیک برخی باعث شده اتفاقاتی روی آنتن رقم بخورد که وزانت و اعتبار رسانهملی را به خطر بیندازد. کارهای کلیشهای و سلبریتیمحوری صرف را شاهد باشیم و خیلی از اتفاقات دیگر که چشمِ برنامهساز و تهیهکننده را مبهوتِ اینستاگرام و فضایمجازی کند؟
این روزها به هر قیمت دیده شدن یعنی فاجعه قرن و به بنبست اخلاقیات رسیدن! راجع به رفتارهای زرد در تلویزیون و وایرالشدن در فضایمجازی راجع به این بخش زرد؛ یک زرد شیک داریم و یک زرد چرک؛ یک زمانی هنرمندی هوشمندانه از یک سوژه منطقی اخلاقی استفاده میکند که در کانون توجه قرار بگیرد، در تمام دنیا هنرمندان هوشمندانه این کار را میکنند.
انحطاط اخلاقی نتیجه رفتارهای زردِ چرک
اما اینکه زندگی شخصی یک هنرمند و شخصیت صاحبنام و شناخته شدهای را در ریل رفتارهای زرد چرک قرار دهیم و به هر قیمتی بخواهیم دربارهاش حرف بزنیم و به چالش بکشیم این انحطاط اخلاقی و نابود شدن هرآنچه در هنر رسانه و فرهنگ و اتفاقات اجتماعی است را رقم میزند. آدمهای خوبی باشیم و خوبی را تبلیغ کنیم به جای اینکه مبلغِ این رفتارهای زردِ چرک باشیم.
شرمنده میشوم بگویم کار هنری میکنم
* نکتهای در یکی از برنامههای "عید همدلی" دربارهاش با خانم افسانه بایگان گفتوگو میکردید و آن بحثِ به هر قیمتی دیده شدن برخی از بازیگران و فعالیتهای مجازیشان و در کل فلسفه "دیده شدن به هر قیمت" و رفتارهای افسارگسیخته در فضای مجازی بود...
جالب است با خانم بایگان درباره این نکته صحبت میکردیم که اگر مردم گهگداری به کلمه سلبریتی و حاشیههای اطرافش میتازند و آن را مورد هجمه قرار میدهند تقصیری ندارند چون یکسری از دوستان آنقدر بد و بدشکل برای دیده شدن و پول درآوردن رفتار میکنند که به شخصه با تمام ایرادات اخلاقی خودم، شرمنده میشوم بگویم کار هنری میکنم.
هنرمند باید انسانیتش را به رخ بکشد نه کارهای زنندهاش!
فضای مجازی نقطه عطفی است برای دیده شدن، اما این کسب درآمد و دیده شدن به هر قیمتی درست نیست. توانایی پول درآوردن از طریق مناسبِ هنر را دارم و ترجیح میدهم به هر قیمتی و بعضاً زننده در فضای مجازی حاضر نشوم که نتوانم در جامعه سرم را بالا بیاورم. در هر شرایطی و هر اتفاق و دلیلی پست و استوری گذاشتن چه معنی میدهد؟ واقعاً این کارها برای هنرمند زننده است. هنرمند را به ارائه و عرضه کار هنری میشناسند و آن به رخ کشیدن انسانیت است.
حضور پررنگِ اینفلوئنسرها یا شاخهای اینستاگرام؛ معضل جدید
* امروز یکی از معضلات دیگری که سینما و تلویزیون گرفتارش شدند حضور متولدین اینستاگرامی است. اصطلاحاً به آنها اینفلوئنسر میگویند؛ در تلویزیون که به وفور یافت میشود در سینما هم جدیداً به آنها مجوز کارگردانی میدهند. آیا این پررنگشدن شاخهای اینستاگرامی به صلاحِ تلویزیون و سینما است؟
اینفلوئنسرها یا کمدیناند و یا استندآپ میکنند؛ خانم و آقا هم ندارد. نمیتوان در وهله اول به اینفلوئنسرها ایراد گرفت، اینکه فلان اینفلوئنسر سریال بازی میکند و یا مجوز کارگردانی در سینما میگیرد نفس این اتفاق مشکلی ندارد اما شخصی که سالها کارگردانی تلویزیونی کرده و الان میخواهد کارگردانی سینما کند در وزارت ارشاد به او میگویند باید چند دستیاری کرده باشد و تجربه کارگردانی فیلمکوتاه در کارنامهاش باشد. اما اینجا به این فردِ اینفلوئنسر، رابطهای و یا اتفاقی مجوز کارگردانی میدهند این میشود "نقض قوانین".
سیستم فرهنگی کشور باید برای اینفلوئنسرها قوانینی وضع کند
وقتی اینطور واردِ عرصه میشوند آنوقت از قدیمیها و بزرگان این عرصه خجالت میکشیم که ایشان سینماگر است و آنها هم سینماگرند. اینکه سریال بازی کند اشکالی ندارد حتماً استعدادی داشته که او را انتخاب کردهاند. این نکته درباره پژمان جمشیدی هم اتفاق افتاد که در این سالها واقعاً نشان داد که میتواند بازیگری کند و استعدادی دارد. همه که نباید از دانشگاه، بازیگر شوند. اما سیستم فرهنگی کشور باید برای اینفلوئنسرها قوانینی وضع کنند و چارچوبی تعریف شود و بنابر همان پروتکلها وارد شوند.
به ساحت مقدس هنر نباید بیاحترامی شود
* به همین خاطر برخی در تلویزیون دست به کار شدند و بحثِ قرارداد حرفهای و گرفتن تعهد را پیش کشیدند. این پروتکلهایی که میفرمایید با این تعهدها و قراردادهای حرفهای درست میشود؟
من میگویم اگر کسی بستر ظهور و بروزش فضای مجازی است به اصطلاح اینفلوئنسر؛ از آنجا دیده شده و اصطلاحاً تولدش از آنجا شکل گرفته و همه او را با اینستاگرام شناختهاند وارد عرصههای هنری جدیتری شود ایرادی ندارد، باید چارچوبی مشخص شود که بنابر این تبصرهها و قوانین باید نسبت به حفظ ساحتِ مقدس هنر، متعهد باشید. چرا که این ساحت متبرک شده به حضور بزرگانی همچون زندهیاد محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و... باید حرمت این بزرگان و ساحت هنر نگه داشته شود.
موسیقی را دریابید
واقعاً اینفلوئنسرها برای ماندگاریشان و حضور پررنگشان باید به اصول هنرمندی پایبند بشوند؛ برای گرفتن مجوز کارگردانی از راهِ اصولیاش استفاده کنند. اندکی در این عرصه خاک بخورند و بعد مجوز ساخت فیلم بگیرند! این ایراد به صورت جدی در موسیقی ما وجود دارد. موسیقی ما اگر به گل نشسته به خاطر این است که باید وزارت ارشاد و رسانه ما کارکردهای فعالی داشته باشند و نقش مؤثری ایفا کنند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است هیئتی بگذارد، اساتید بزرگ هرکس میخواهد خواننده بشود تست بدهد مورد قبول واقع نشد به آموزشگاه برود و دوره ببینند. تا مجوز حضور حرفهای به خواننده بدهند. اینکه صدابردار تهیهکننده میشود یا آهنفروشی میآید تهیهکنندگی میگیرد. متأسفانه امروز برخی افراد بیگانه با تهیهکنندگی، میآیند این مسئولیت را برعهده میگیرند و به سراغ جوانی میروند که میخواهد یکشبه ره صد ساله برود؛ ماحصل آن ضعفها و معضلاتی است که این حوزه امروز با آن دست و پنجه نرم میکند.
بازیگران میتوانند مجری شوند اگر به رسانه و مخاطب لطمه نزنند
* یکی از انتقادهایی که خیلی از رسانهایها و خود اهالی تلویزیون دارند حضور پررنگ بازیگرها به عنوان مجریان برنامههای تلویزیونی است. شما با این همه تریبون دادن به بازیگران موافقید؟
اجرای بازیگرها همان قصه اینفلوئنسرها است. اشکالی ندارد بازیگران ما مجری شوند. من خودم با بازیگری شروع کردم و بعد وارد مقوله اجرا شدم. من اعتقاد دارم اجرا کار سختتری نسبت به بازیگری است. چون به شدت کار حساسی است و همهچیز به لحظه اتفاق میافتد. اشکال ندارد بازیگری بیاید مجری بشود اما اگر میتواند و در خودش میبیند وارد اجرا بشود و لطمهای به خودش و رسانه نزند.
الان بحث، بحثِ پول و دیده شدن است
بحث الان پول و دیده شدن است، تا حرف از پول خوب میشود میگویند فلان بازیگر میآید. اما ما مجریان طراز اولی داریم که سابقه طولانی در اجرا دارند و به هر دلیلی کنار گذاشته و یا خانهنشین شدهاند. اگر در برنامه تلویزیونی اجرا میکنند قیمتهای پایینی در نظر میگیرند در مقابل بازیگرانی که چندین فالوور و طرفدار دارند اما آن مهارت و تبحر لازم برای اجرا را ندارند و ارقام نجومی به آنها تخصص داده میشود. وقتی با آن بازیگر، برنامه درنمیآید، هم بیننده لطمه میخورد و هم خود آن بازیگر!
مهران مدیری و رامبد جوان توانستند، گلزار هم تا حدودی؛ اما بعضی هم نابود میشوند
بازیگری مثل مهران مدیری که در برنامه "دورهمی" اجرا میکند کارگردان و بازیگر قابلی است که نشان داده در حوزه اجرا هم تبحر دارد. یا رامبد جوان که توانست در این عرصه گامهای خوبی بردارد و حتی گلزار به غیر از قسمتهای ابتدایی برنامهاش، توانست از پسِ اجرا بربیاید. خیلی از دوستان نمیتوانند و توفیقی در این عرصه ندارند اول به خودشان و بعد به رسانه لطمه میزنند. برخی از مدیران ما برای جذب بیننده از راه اشتباهی استفاده کردند که بازیگر بیاورند بیننده جذب شود.
شاید با مسابقهای به شبکه یک بروم
* برنامه جدیدی به صورت روتین روی آنتن نخواهید داشت؟
فکر میکنم به صورت رسمی تا 20 روز دیگر میتوانم صحبت کنم. پیشنهادی از شبکه یک دارم چون هیچ به طورکامل قطعی نشده و باید توافقات مالی و محتوایی صورت بگیرد و بعد رسماً صحبت کنم جزئیاتی نمیتوانم بگویم. اما برنامه اجتماعی مسابقهای است که طراحی آن مصوب شده و از من استعلام گرفتند که برای اجرا حضور پیدا میکنم و من گفتم باید در جزئیات به توافق برسیم. باید ببینیم انشاءالله چه اتفاقی میافتد.
گرفتن مجوز مسابقه استعدادیابی موسیقی در فضایمجازی
* به عنوان سؤال پایانی هم میپرسم که آقای باربد بابایی، "شبکوک" مسابقه استعدادیابی برای حوزه موسیقی بود آیا قرار نیست کار دیگری در این حوزه بسازید که جای برنامه خوب و مناسب موسیقی در تلویزیون خالی است؟
برای فضای مجازی طرحی بردم و در سازمان تنظیم و مقررات صوت و فراگیر(ساترا) مجوزش را گرفتم. با تلویزیون اینترنتی هم قرارداد بستهام. احتمالاً بعد از محرم و صفر آن برنامه را آغاز کنم. هم در واقع کار محتوایی در حوزه موسیقی است و در جهت استعدادیابی نیز رقابتهایی برگزار میکند. اگر با برنامه شبکه یک به توافق برسم فعلاً این برنامه مجازی را به سال آینده موکول خواهم کرد و اگر این توافق حاصل نشود احتمال دارد بعد از محرم و صفر ضبط و پخش این کار را شروع کنیم.