جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > جریان شوخی با حسینی بای سر نام خانوادگی‌اش/ وقتی آقای گزارشگر با جلیقه ضدگلوله بدون آهن وسط معرکه رفت!

جریان شوخی با حسینی بای سر نام خانوادگی‌اش/ وقتی آقای گزارشگر با جلیقه ضدگلوله بدون آهن وسط معرکه رفت!

جریان شوخی با حسینی بای سر نام خانوادگی‌اش/ وقتی آقای گزارشگر با جلیقه ضدگلوله بدون آهن وسط معرکه رفت!
در گزارش زیر گفت‌و‌گو با محمدرضا حسینی‌بای که این روزها گرفتار کرونا شده است را می‌خوانید.
حسینی‌بای را بیشتر با گزارش‌های بامزه و جنجالی‌اش می‌شناسیم که بین مخاطبان پرطرفدار است و او از جمله خبرنگارانی است که در فضای مجازی ویدئوهایش بازنشر شده و مردم با او و گزارش‌هایش شوخی می‌کنند. تا جایی که مهران مدیری هم در «دورهمی» با او شوخی کرد.
وی با گزارش‌های کنکوری‌اش شناخته شد، اما سال‌هاست که در حوزه‌های دیگر هم فعالیت می‌کند و از زلزله و سیل گرفته تا سوریه و عراق در همه‌جا حضور دارد. خودش می‌گوید همواره سعی کرده از دریچه جدیدی به سوژه‌ها نگاه کند. کافی است نامش را در گوگل جست‌وجو کنید و با ویدئو‌های بسیاری از گزارش‌هایش رو‌به‌رو شوید. خبرنگار ما پیش از این‌که به بیماری کرونا دچار شود، با او گفت‌و‌گویی پیرامون حواشی و گزارش‌هایش داشته که خواندن آن خالی از لطف نیست.
شما با گزارش‌های کنکور شناخته شدید. چطور شد که تغییر حوزه دادید؟
به صورت صددرصد تغییر حوزه ندادم. یعنی زمان کنکور که می‌شود، به کمک بچه‌ها می‌روم و به طور کلی از این فضا فاصله نگرفته‌ام. اما خب به هر حال در حوزه خبرنگاری تغییر حوزه طبیعی است. خیلی از بچه‌ها در حوزه ورزشی کار می‌کردند و تغییر حوزه دادند و از این دست تغییرات زیاد داشتیم.
در گذشته گزارش‌هایتان بیشتر فضای طنز داشت. اما به نظر می‌رسد مدتی است تغییر رویه داده‌اید؛ بنابراین فضای طنزی که در گزارش‌های گذشته داشتید، به موضوع و سوژه برمی‌گردد؟
شاید شرایط در آن سال‌ها به نسبت امروز تفاوت می‌کرد. به عنوان مثال قیمت گوشت کیلویی ۱۲۰ هزار تومان نبود. البته گرانی بود، اما نه تا این حد؛ بنابراین با مردم در گزارش‌ها بیشتر شوخی می‌کردیم. اما الان در این شرایط که مردم گرفتارند، به خودم اجازه نمی‌دهم با آن‌ها شوخی کنم. البته چند وقت پیش گزارشی درباره کرونا داشتم که سعی کردم در آن شوخی کنم یا این‌که در گزارش حضور مردم در پارک‌ها سعی کردم با مردم شوخی کنم و این فضا را ایجاد کرده باشم. اما این روز‌ها شوخی باید بجا و در فضای خودش قرار بگیرد. من همین‌جا از مردم عذرخواهی می‌کنم که مشکلات‌شان حل نشده است یا این‌که گزارش‌های ما باعث نشده مسائل‌شان رفع شود.
جالب است که مردم وقتی خبرنگاران صداوسیما را می‌بینند، گله‌گذاری می‌کنند و تصورشان این است که شما می‌توانید مشکلات‌شان را حل کنید.
حق دارند. چون مردم ما را می‌شناسند و دست‌شان به مسؤولان که نمی‌رسد. گرچه هرکدام از ما سعی می‌کنیم دغدغه‌ها و مشکلات مردم را منعکس کنیم. اما تصمیم‌گیرنده نیستیم. ما هم از جنس همین مردم هستیم و مشکلات‌مان، مشکلات مردم است.
فکر می‌کنید مثل گذشته خلاقیت در گزارش‌هایتان وجود دارد؟
بله من که تلاشم را می‌کنم. به عنوان مثال گزارش آرایشگاه از آن دست کار‌ها بود.
برای گزارش موهایتان را کوتاه نکرده بودید یا با توجه به ظاهری که داشتید، یکباره این سوژه به ذهن‌تان خطور کرد؟
من سال گذشته تصمیم داشتم گزارشی درباره آرایشگاه شب عید بگیرم که به دلیل مشغله بسیار نشد. تا این‌که موضوع کرونا پیش آمد و نتوانستم موهایم را کوتاه کنم، بنابراین ایده این گزارش شکل گرفت و خیلی هم از آن استقبال شد. پیرو سوال قبلی‌تان باید اضافه کنم که فضا برای خلاقیت هست، اما باید سعی کنیم کپی‌کاری نکنیم.
شما جزو خبرنگارانی هستید که مردم خیلی با او در فضای مجازی شوخی می‌کنند. فکر می‌کنید مهم‌ترین دلیلش چه باشد؟
وقتی من در گزارش کنکور سراغ جوان کنکوری در خانه‌اش رفتم و مدل‌های مختلفی گزارش گرفتم و با آن‌ها شوخی کردم، باعث می‌شود آن‌ها هم با من شوخی کنند و انواع و اقسام جوک‌ها را برای من بسازند. البته که لودگی با شوخی تفاوت دارد و مردم این را متوجه می‌شوند.
واکنش شما در چنین موقعیت‌هایی چیست؟
تا زمانی که در شوخی‌ها شخصیت آدم را زیر سوال نبرند و خطوط قرمز را رعایت کنند، مشکلی پیش نمی‌آید. اتفاقا به اغلب شوخی‌هایی که با من داشتند، خندیدم. چون نظر مردم است و من هم برایشان احترام قائلم.
به دلیل شیوه گزارش‌هایی که می‌گیرید مدام درگیر حاشیه هستید. به عنوان مثال قضیه بنر در نماز عید فطر یا سیل استان گلستان که حتی مهران مدیری هم با شما در برنامه‌اش شوخی کرد.
شاید به دلیل شخصیت کاری خودم که در گزارش‌هایم به‌خصوص گزارش‌های کنکور فضای طنز دارم، این زمینه ایجاد شد که در بحث سیل استان گلستان با من شوخی کنند. البته زمینه سازش شوخی‌ بود که آقای مدیری در برنامه «دورهمی» با من کرد. شاید اگر خبرنگار دیگری بود، این شوخی با او نمی‌شد. اما من فکر می‌کنم همه چیز از شوخی آقای مدیری شروع شد.
از شوخی آقای مدیری ناراحت نشدید؟
روز اول کمی ناراحت شدم، اما بعد دیدم کار آقای مدیری طنز و شوخی کردن است؛ بنابراین دلخور نشدم و اتفاقا کارهایشان را هم دنبال می‌کنم و برای من شخصیت قابل احترامی است. البته پیش از این چند بار در همین برنامه با من توسط شخصیت قیمت شوخی شده بود. در «خندوانه» نیز در بخش خنداننده‌شو یکی از خانم‌های کمدین با من شوخی کرده بود.
خب فکر می‌کنید دلیلش چیست که این‌همه دیگران با شما شوخی می‌کنند؟
به خودم و گزارش‌هایم برمی‌گردد. البته، چون در آن‌ها بی‌احترامی نبود، ناراحت نشدم. ماجرای سیل باعث شد این شوخی‌ها به اوج برسد. عده‌ای منتقد بودند و برخی هم از این حرکت طرفداری کردند. در صورتی که من می‌خواستم با رفتن در آب، عمق ماجرا را نشان بدهم. اگر این‌طور باشد از این به بعد نباید در بحران‌ها وارد ماجرا شویم و گزارش بگیریم. در حالی که کار خبرنگار همین است. اولین نفری که وارد بحران‌ها می‌شود و به دل حادثه می‌رود، خبرنگار است.
با این حال چه می‌کنید که در موقعیت‌های خاص مثل گزارش بعد از زلزله تهران هم فضا را تلطیف کرده و استرس را از مردم دور کنید و هم به رسالت خبرنگاری‌تان عمل کرده باشید؟
ما سعی می‌کنیم آنچه که هست را نشان بدهیم. در بعضی گزارش‌ها شرایط برای طنز وجود دارد. مثل چادر‌هایی که در خیابان بعد از زلزله می‌زنند یا در اتومبیل می‌خوابند. اما گاهی شرایط به گونه‌ای است که اصلا امکان شوخی وجود ندارد. مثل زلزله کرمانشاه که خانه‌های مردم خراب شد و نمی‌شد با این مساله شوخی کرد؛ بنابراین باتوجه موضوع، می‌توان با مسائل مختلف در گزارش‌ها شوخی کرد.
خودتان را خبرنگار موفقی می‌دانید؟
این را باید مردم بگویند.
اصولا تعریف خبرنگار موفق چیست و خبرنگار موفق چه کسی است؟
کسی که مردم قبولش داشته باشند.
به نسبت گذشته مردم خبرنگاران صداوسیما را بیشتر می‌شناسند. معمولا در برخوردهایشان شما را با چه عنوانی خطاب می‌کنند؟
با نام خانوادگی من بیشتر شوخی می‌کنند (می‌خندد). آن هم به خاطر گزارش‌های کنکور است که این فضا را ایجاد کرد که با من شوخی کنند. یا برخی گزارش‌ها مثل خانه‌تکانی، نیسان یا آرایشگاه؛ بنابراین به قول قدیمی‌ها با یک گل که بهار نمی‌شود. خبرنگار هم با یک گزارش که معروف نمی‌شود. به هر حال زمان می‌برد تا یک خبرنگار در کارش شناخته شود و مورد توجه قرار بگیرد. البته گزارش‌های عراق و سوریه هم در این زمینه تاثیرگذار بود. برای بیننده جالب بود که در دل درگیری‌ها می‌رفتیم و گزارش می‌گرفتیم.
البته یکی از دلایلش این است که شما را در موقعیت‌های مختلف دیده‌اند. از عراق و سوریه گرفته تا گزارش طنز آرایشگاه.
بله بی‌تاثیر نیست. به‌خصوص گزارش‌های مستقیم از حادثه‌های مختلف مثل سقوط هواپیما یا همان درگیری‌ها در عراق یا سوریه باعث می‌شد مردم ببینند که در شرایط مختلف و اغلب در دل حادثه حضور داشتم.
از خاطرات سفر به سوریه و عراق بگویید و این‌که گزارش یا صحنه‌ای داشتید که به دلیل خشونت قابل پخش نباشد؟
نه با چنین مساله‌ای رو‌به‌رو نشدم. اما در عراق که بودم، جلیقه ضدگلوله می‌پوشیدم و بعد از چند ماه، روزی که برای مرخصی می‌رفتم، جلیقه را به یک مترجم عراقی دفتر خبری بغداد دادم که گفت این جلیقه اصلا آهن ندارد و من هم متوجه نشده بودم. با خیال راحت جلو می‌رفتم و در موقعیت‌های حساس قرار می‌گرفتم. البته آن‌موقع مجرد بودم، اما خانواده‌ام خیلی نگران می‌شدند و مادرم هر روز با من تماس می‌گرفت.
با وجود نگرانی‌های خانواده و حالا که متاهل هستید.باز هم از چنین گزارش‌ها و موقعیت‌های خطرناکی استقبال می‌کنید؟
بله همسرم با سفر به سوریه و عراق و گزارش از مناطق جنگی مشکلی ندارد.
شما جزو افرادی هستید که چندان درگیر فضای مجازی نیستید. به هر حال لازمه کار خبرنگاری است. با مشکلی برخورد نکرده‌اید؟
شاید سنتی فکر می‌کنم، اما اصلا هیچ صفحه‌ای در فضای مجازی ندارم. به نظرم مهم‌ترین اتفاقات بین مردم و در خیابان‌ها می‌افتد، نه در فضای مجازی. نظرات مردم و ارتباط با آن‌ها را به جای فضای مجازی در مواجهه با آن‌ها در خیابان می‌گیرم.
چطور شد در سریال «میانبر» بازی کردید؟
من پیشنهاد بازی در نقش خودم را در فیلم «کاتیوشا» داشتم، اما نپذیرفتم. پیش از این در مجموعه «دوقلوها» هم بازی کردم. اما بازتاب عجیبی درباره حضورم در این دو مجموعه ندیدم و نشنیدم. شاید به این خاطر که نقش خودم که خبرنگارم را بازی کردم. اتفاقا برای نقش من سناریو نوشته بودند، اما من در هر دو مجموعه از روی سناریو بازی نکردم و بر اساس تجربیاتم حضور داشتم که اتفاقا کارگردان خیلی هم استقبال کرد و با یک برداشت سکانس من را گرفت.
در طول این سال‌ها گزارش خنثی هم داشتید که دیده نشده باشد؟
بله. البته خیلی حضور ذهن ندارم که دقیقا به گزارش خاصی اشاره کنم. اما بعضی گزارش‌های روتین خبری که کار می‌کنم خیلی دیده نمی‌شود. اما من به کارم عشق می‌ورزم و برای گزارش‌هایم تلاش می‌کنم تا جذاب باشند و مردم دوست داشته باشند. چون از کودکی عاشق این کار بودم.
برایم جالب است که شما با این علاقه به کار خبر چرا در رشته تاریخ تحصیل کرده‌اید؟
من فوق‌لیسانس رشته ارتباطات قبول شدم، اما فرصت نکردم بروم. زمانی که کنکور دادم فکر نمی‌کردم روزی خبرنگار شوم.
البته که از پشت میز‌های دانشگاه نمی‌توان خبرنگار شد.
تلفیق تجربه و تحصیل به خبرنگار کمک می‌کند و نمی‌توان هیچ‌کدام را کتمان کرد. اما افزودن علم در این کار خیلی به کار خبرنگار می‌آید.
دو هفتــه قــرنطینــه
بعد از گفت‌وگوی ما با حسینی بای، وی دچار کرونا شد. با او تماس گرفتیم و جویای حالش شدیم: کمی تنگی نفس دارم و از زمانی که تست دادم و متوجه شدم بیمارم، سر کار نرفتم و در منزل قرنطینه هستم و استراحت می‌کنم. تا بعد از دو هفته تست مجدد بدهم که اگر منفی شد، مجدد سر کار بروم. اما پزشک گفت که اگر شرایطت حاد شد، به ما اطلاع بده. به هر حال مشخص بود به خاطر گزارش‌های مختلفی که در سطح شهر در اتوبوس و مترو و بازار می‌گرفتم، ممکن است بیمار شوم و در این چند ماه این اتفاق برای من قابل پیش‌بینی بود. اما خب شغل ما اطلاع‌رسانی تحت هر شرایطی است و خبرنگاران باید همیشه در صحنه حاضر باشند.
ترین‌های گزارش از نگاه حسینی بای
جنجالی‌ترین گزارش من مربوط به سیل استان گلستان بود و تلخ‌ترین و سخت‌ترین گزارش درباره غسالخانه و کرونا بود که تا یک هفته روح و روان من را به هم ریخته بود. به دلیل نگرانی‌ای که وجود دارد، من هر دو هفته یک‌بار تست کرونا می‌دهم. به دلیل رسالتی که داریم، نمی‌توانیم گزارش‌ها را انتخاب کنیم. یک‌جا خطر داعش است و جای دیگر بیماری کرونا. خطرناک‌ترین گزارشی هم که تا‌به‌حال داشتم، مربوط به سفر عراق و سوریه بود.
چون زمان بسیار خطرناکی بود و من و تصویربردارمان پیش از گزارش دعا می‌خواندیم. از طرفی به خاطر تصاویری که از درگیری‌ها دیده بودم تا مدت‌ها حالم مساعد نبود و پزشکان سفر به این مناطق را برای من منع کرده بودند. اما علاقه و عشقی که به کارم دارم این جسارت را به من می‌دهد که در هر شرایطی کارم را انجام بدهم.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب