کامبیز دیرباز:ماسک میزنیم و رعایت میکنیم
کامبیز دیرباز گفت: این روزها را مانند باقی مردم سپری میکنیم، ماسک میزنیم، رعایت میکنیم و تا جایی که ممکن است از خانه بیرون نمیآییم، مگر این که کار واجبی باشد.
کامبیز دیرباز بازیگر سینما و تلویزیون در گفت وگو با ایرنا با اشاره به وضعیت این روزهای زندگی شخصی و شغلی خویش، اظهار داشت: این روزها را مانند باقی مردم سپری میکنیم، ماسک میزنیم، رعایت میکنیم و تا جایی که ممکن است از خانه بیرون نمیآییم مگر این که کار واجبی باشد.
وی افزود: چون اصالتا تهرانی نیستم، بیش از چهار ماه است که خانوادهام را به شهرستان آوردهام که هم تهران هم خلوت بشود و نفس بکشد، هم خود ما از شلوغی به دور باشیم. بر این اساس اگر کار واجبی داشته باشم، به تهران میآیم، در غیراین صورت در شهرستان هستم.
دیرباز با اشاره به فعالیتهای هنری اخیر خویش، یادآور شد: فعلا منتظر اکران فیلم آینده ساختۀ امیرپورکیان و خروج به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا هستم؛ انشالله سینماها باز شود و اکران این فیلمها از سر گرفته شوند.
مثل همیشه کار میکنم و از بین پیشنهاداتی که هست بهترین را انتخاب میکنم؛ همچنان که در حال مطالعۀ دو، سه کار هستم که اگر به توافق برسیم، انجام بدهیم.
بازیگر فیلمهای دختران انتظار (رحمان رضایی ۱۳۷۸)، دوئل (احمدرضا درویش۱۳۸۲)، به نام پدر (ابراهیم حاتمیکیا ۱۳۸۴) ، اخراجیها (مسعود دهنمکی ۱۳۸۵)، یک گزارش واقعی (داریوش فرهنگ ۱۳۸۷)، عیار ۱۴ (پرویز شهبازی ۱۳۸۷)، انعکاس (رضا کریمی ۱۳۸۷)، قفس طلایی (محمد زریندست ۱۳۸۹)، خاکستر و برف (روحالله سهرابی ۱۳۹۱)، ساکن طبقه وسط (شهاب حسینی ۱۳۹۲)، سوءتفاهم (احمدرضا معتمدی ۱۳۹۶)، آینده (امیر پورکیان ۱۳۹۷) و خروج (ابراهیم حاتمیکیا ۱۳۹۸) در مورد مشغلۀ این روزهایش تصریح کرد: تا دو هفته پیش درگیر سریال خانگی آقازاده بودیم که تازه به اتمام رسید
دیرباز در پاسخ به این سوال که چرا شخصیتها و نقشهای سریال آقازاده تکرار شخصیتهای سابق نویسندۀ داستان است، بیان کرد: در مورد کیفیت داستان، نویسنده این سریال آقای حامد عنقا باید پاسخ بدهند که آیا شخصیتها و بازیها در این داستان تکرار شده است یا نه، چرا که کستینگ و انتخاب بازیگر و قصۀ این سریال با ایشان بوده است.
وی افزود: در مورد کلیت داستان آقازاده هم چون داستان این سریال معماگونه است، هیچ حرفی نمیتوانم بزنم چون ممکن است داستان را لو بدهد؛ در نتیجه بهتر است صبر کنیم تا سریال پخش شود.
کامبیز دیرباز (۱۲ شهریور ۱۳۵۴ - تنکابن) بازیگر سینما و تلویزیون و فارغالتحصیل رشتهٔ بازیگری از دانشکده هنرهای دانشگاه آزاد اسلامی است. دیرباز فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۶ و زمانی که ۲۲ سال سن داشت در تئاتر سیاوش خوانی شروع کرد و فعالیت سینمایی او از سال ۱۳۷۸ با حضور در فیلم دختران انتظار آغاز شد.
دیرباز در سال ۱۳۷۸ و با بازی در سریال آژانس دوستی در قالب یک نقش فرعی وارد قاب تلویزیون شد و پس از آن در سریال همسر سال ۷۹ و رستوران خانوادگی در سال ۸۰ را بازی کرد و در نهایت با سریال تب سرد در سال ۸۳ در کنار شهاب حسینی، به چهرهای شناخته شده تبدیل شد.
دیرباز موفق شد تا در سال ۱۳۸۲ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در فیلم دوئل ساختۀ احمدرضا درویش به دست آورد. عمدۀ شناخت مخاطبان و محبوبیت وی (که نقطه عطفی در زندگی هنری این بازیگر محسوب میشود) به سال ۱۳۸۵ و بازی در نقش شخصیت مجید سوزوکی در فیلم سینمایی اخراجیها (ساختۀ مسعود دهنمکی) باز میگردد؛ فیلمی که آنقدر مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت که پر فروش ترین فیلم سال ۱۳۸۵ شد.
داستان فیلم درباره مجید یکی از اراذل جنوب تهران است که عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود، شرط میرزا برای رضایت دادن به ازدواج مجید با دخترش سر به راه شدن اوست. مجید برای به دست آوردن دل میرزا تصمیم میگیرد به همراه دوستانش به جبهه برود و ماجراهای بامزه زیادی در آنجا برایشان اتفاق می افتد که داستان فیلم را رقم میزند.
وی افزود: چون اصالتا تهرانی نیستم، بیش از چهار ماه است که خانوادهام را به شهرستان آوردهام که هم تهران هم خلوت بشود و نفس بکشد، هم خود ما از شلوغی به دور باشیم. بر این اساس اگر کار واجبی داشته باشم، به تهران میآیم، در غیراین صورت در شهرستان هستم.
دیرباز با اشاره به فعالیتهای هنری اخیر خویش، یادآور شد: فعلا منتظر اکران فیلم آینده ساختۀ امیرپورکیان و خروج به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا هستم؛ انشالله سینماها باز شود و اکران این فیلمها از سر گرفته شوند.
مثل همیشه کار میکنم و از بین پیشنهاداتی که هست بهترین را انتخاب میکنم؛ همچنان که در حال مطالعۀ دو، سه کار هستم که اگر به توافق برسیم، انجام بدهیم.
بازیگر فیلمهای دختران انتظار (رحمان رضایی ۱۳۷۸)، دوئل (احمدرضا درویش۱۳۸۲)، به نام پدر (ابراهیم حاتمیکیا ۱۳۸۴) ، اخراجیها (مسعود دهنمکی ۱۳۸۵)، یک گزارش واقعی (داریوش فرهنگ ۱۳۸۷)، عیار ۱۴ (پرویز شهبازی ۱۳۸۷)، انعکاس (رضا کریمی ۱۳۸۷)، قفس طلایی (محمد زریندست ۱۳۸۹)، خاکستر و برف (روحالله سهرابی ۱۳۹۱)، ساکن طبقه وسط (شهاب حسینی ۱۳۹۲)، سوءتفاهم (احمدرضا معتمدی ۱۳۹۶)، آینده (امیر پورکیان ۱۳۹۷) و خروج (ابراهیم حاتمیکیا ۱۳۹۸) در مورد مشغلۀ این روزهایش تصریح کرد: تا دو هفته پیش درگیر سریال خانگی آقازاده بودیم که تازه به اتمام رسید
دیرباز در پاسخ به این سوال که چرا شخصیتها و نقشهای سریال آقازاده تکرار شخصیتهای سابق نویسندۀ داستان است، بیان کرد: در مورد کیفیت داستان، نویسنده این سریال آقای حامد عنقا باید پاسخ بدهند که آیا شخصیتها و بازیها در این داستان تکرار شده است یا نه، چرا که کستینگ و انتخاب بازیگر و قصۀ این سریال با ایشان بوده است.
وی افزود: در مورد کلیت داستان آقازاده هم چون داستان این سریال معماگونه است، هیچ حرفی نمیتوانم بزنم چون ممکن است داستان را لو بدهد؛ در نتیجه بهتر است صبر کنیم تا سریال پخش شود.
کامبیز دیرباز (۱۲ شهریور ۱۳۵۴ - تنکابن) بازیگر سینما و تلویزیون و فارغالتحصیل رشتهٔ بازیگری از دانشکده هنرهای دانشگاه آزاد اسلامی است. دیرباز فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۶ و زمانی که ۲۲ سال سن داشت در تئاتر سیاوش خوانی شروع کرد و فعالیت سینمایی او از سال ۱۳۷۸ با حضور در فیلم دختران انتظار آغاز شد.
دیرباز در سال ۱۳۷۸ و با بازی در سریال آژانس دوستی در قالب یک نقش فرعی وارد قاب تلویزیون شد و پس از آن در سریال همسر سال ۷۹ و رستوران خانوادگی در سال ۸۰ را بازی کرد و در نهایت با سریال تب سرد در سال ۸۳ در کنار شهاب حسینی، به چهرهای شناخته شده تبدیل شد.
دیرباز موفق شد تا در سال ۱۳۸۲ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در فیلم دوئل ساختۀ احمدرضا درویش به دست آورد. عمدۀ شناخت مخاطبان و محبوبیت وی (که نقطه عطفی در زندگی هنری این بازیگر محسوب میشود) به سال ۱۳۸۵ و بازی در نقش شخصیت مجید سوزوکی در فیلم سینمایی اخراجیها (ساختۀ مسعود دهنمکی) باز میگردد؛ فیلمی که آنقدر مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت که پر فروش ترین فیلم سال ۱۳۸۵ شد.
داستان فیلم درباره مجید یکی از اراذل جنوب تهران است که عاشق دختر پیرمرد عارفی به نام میرزا میشود، شرط میرزا برای رضایت دادن به ازدواج مجید با دخترش سر به راه شدن اوست. مجید برای به دست آوردن دل میرزا تصمیم میگیرد به همراه دوستانش به جبهه برود و ماجراهای بامزه زیادی در آنجا برایشان اتفاق می افتد که داستان فیلم را رقم میزند.