ماجرای دختر ۱۶ سالهای که کوچکترین غسال ایران شد
«مهدی کیخا» هموطن زاهدانی با دیدن فیلم دفن اجساد کروناییها در حرکتی جهادی و خودجوش با دوستان هیاتی اش گروهی تشکیل میدهند و داوطلبانه برای غسل و کفن درگذشتگان کرونایی به میدان میآیند. دختر نوجوانش هم به واسطه ایشان پا به این کارزار ترسناک گذاشته است.
خبرنیوز در یادداشتی به قلم هما حاصلی نوشت: داشتم گزارشی میخواندم از کوچکترین غسال ایران؛ دختری ۱۶ ساله اهل زاهدان که داوطلبانه مردههای کرونایی را غسل و کفن میکند.
داستان از اینجا شروع میشود که پدر خانواده بنا به باورها و اعتقادات بی شائبه خود روا نمیدارد که جانباختگان کرونایی بدون غسل و کفن دفن شوند، کما اینکه در روزهای اول شیوع کرونا به دلیل نبودن غسال درگذشتگان به شیوهای رقت بار و گاها با همان لباس بیمارستان دفن میشدند و فیلم تدفین اموات و گذاشتن پیکر با طناب داخل قبر و خاک ریختن با بولدزرروی آن دست به دست میچرخیده و «مهدی کیخا» هموطن زاهدانی با دیدن این فیلمها در حرکتی جهادی و خودجوش با دوستان هیاتی اش گروهی تشکیل میدهند و داوطلبانه برای غسل و کفن درگذشتگان کرونایی به میدان میآیند. دختر نوجوانش هم به واسطه ایشان پا به این کارزار ترسناک گذاشته است.
ظاهر ماجرا هزار و یک، اما و اگر دارد. از سختی روحی و جسمی کار در گرمای سوزان سیستان و بلوچستان گرفته تا ترس از ابتلا در مواجهه با مرده کرونایی و طرد شدن از فامیل و آشنا. خیلیهای مان شاید چنین پدری را سرزنش کنیم، فکرکنیم دخترک احساساتی شده، جو گیر شده و بگوییم اصلا در این شرایط چه اصراری به غسل و کفن هست؟
اما لابه لای گفتههای مهدی کیخا و دخترش که بی هیچ چشمداشتی کمر به کاری چنین سخت و طاقت فرسا بسته اند لایههای باشکوه فضیلتی انسانی میدرخشد و آن چیزی نیست جز احترام به عزت انسان و حفظ حرمت او چه هنگام تولد چه در زمان زندگی و چه مرگ؛ از خودگذشتگی و ایثار برای بدرقه محترمانه هم نوع خود. کار مهدی کیخا و دخترش درسی باشکوه از انسان دوستی و هم نوع دوستی است.
این تصویر روشن بارقههای امید برای ماندن و زندگی است که هنوز دلهای بزرگی در سینه این کره خاکی کرونازده میتپد. مهدی و دختر نوجوانش، چون نفسهای تازهای هستند در وسط جمع مایوس کنندهای که بی محابا پا بر گلوی همنوعان خود گذاشته و روز به روز زندگی را برهموطنان خود جانکاهتر میکنند؛ از مفسدان و اختلاس کنندگانی که وقیحانه به بیت المال دست درازی میکنند تا دلال و بازاری و حتی کاسب خرده پایی که با هر اشارهای گرانفروشی میکند و سفره هم نوع خود را خالیتر یا کسانی که بی شرمانه ماسک و اقلام بهداشتی ضروری این روزها را احتکار میکنند و با قیمت گزاف میفروشند و حتی من و شمایی که تحلیل رفتن کادر درمان را میبینیم و آمار تکان دهنده ابتلا و مرگ هم وطنانمان را میشنویم، ولی باز از دورهمی و گشت و گذارمان دست نمیکشیم واز سر راحت طلبی حتی زحمت زدن ماسک را هم تقبل نمیکنیم.
بیایید به حرمت انسانیت به همدیگر احترام بگذاریم مثل مهدی کیخا و دخترش.
داستان از اینجا شروع میشود که پدر خانواده بنا به باورها و اعتقادات بی شائبه خود روا نمیدارد که جانباختگان کرونایی بدون غسل و کفن دفن شوند، کما اینکه در روزهای اول شیوع کرونا به دلیل نبودن غسال درگذشتگان به شیوهای رقت بار و گاها با همان لباس بیمارستان دفن میشدند و فیلم تدفین اموات و گذاشتن پیکر با طناب داخل قبر و خاک ریختن با بولدزرروی آن دست به دست میچرخیده و «مهدی کیخا» هموطن زاهدانی با دیدن این فیلمها در حرکتی جهادی و خودجوش با دوستان هیاتی اش گروهی تشکیل میدهند و داوطلبانه برای غسل و کفن درگذشتگان کرونایی به میدان میآیند. دختر نوجوانش هم به واسطه ایشان پا به این کارزار ترسناک گذاشته است.
ظاهر ماجرا هزار و یک، اما و اگر دارد. از سختی روحی و جسمی کار در گرمای سوزان سیستان و بلوچستان گرفته تا ترس از ابتلا در مواجهه با مرده کرونایی و طرد شدن از فامیل و آشنا. خیلیهای مان شاید چنین پدری را سرزنش کنیم، فکرکنیم دخترک احساساتی شده، جو گیر شده و بگوییم اصلا در این شرایط چه اصراری به غسل و کفن هست؟
اما لابه لای گفتههای مهدی کیخا و دخترش که بی هیچ چشمداشتی کمر به کاری چنین سخت و طاقت فرسا بسته اند لایههای باشکوه فضیلتی انسانی میدرخشد و آن چیزی نیست جز احترام به عزت انسان و حفظ حرمت او چه هنگام تولد چه در زمان زندگی و چه مرگ؛ از خودگذشتگی و ایثار برای بدرقه محترمانه هم نوع خود. کار مهدی کیخا و دخترش درسی باشکوه از انسان دوستی و هم نوع دوستی است.
این تصویر روشن بارقههای امید برای ماندن و زندگی است که هنوز دلهای بزرگی در سینه این کره خاکی کرونازده میتپد. مهدی و دختر نوجوانش، چون نفسهای تازهای هستند در وسط جمع مایوس کنندهای که بی محابا پا بر گلوی همنوعان خود گذاشته و روز به روز زندگی را برهموطنان خود جانکاهتر میکنند؛ از مفسدان و اختلاس کنندگانی که وقیحانه به بیت المال دست درازی میکنند تا دلال و بازاری و حتی کاسب خرده پایی که با هر اشارهای گرانفروشی میکند و سفره هم نوع خود را خالیتر یا کسانی که بی شرمانه ماسک و اقلام بهداشتی ضروری این روزها را احتکار میکنند و با قیمت گزاف میفروشند و حتی من و شمایی که تحلیل رفتن کادر درمان را میبینیم و آمار تکان دهنده ابتلا و مرگ هم وطنانمان را میشنویم، ولی باز از دورهمی و گشت و گذارمان دست نمیکشیم واز سر راحت طلبی حتی زحمت زدن ماسک را هم تقبل نمیکنیم.
بیایید به حرمت انسانیت به همدیگر احترام بگذاریم مثل مهدی کیخا و دخترش.