خرج زندگی ایرانیها در تیر ۹۹ چقدر شد؟
روزنامه دنیای اقتصاد؛ در گزارشی هزینه معیشت خانوار را با شاخص «کالری» برآورد کرده است.
خرج زندگی در تیر ۹۹ براساس حداقل کالری موردنیاز برآورد شد. دادههای مرکز آمار نشان میدهد خانوارهای کشور در ماه گذشته تورم ۴/ ۶ درصدی را تجربه کردند. همچنین دهک غیربرخوردار با ثبت تورم ۲۳/ ۷ درصدی، بالاترین تورم را پشتسر گذاشته است. از این رو نگرانیهایی درخصوص معیشت خانوارها شدت گرفته است. «دنیایاقتصاد» در یک گزارش براساس دادههای مرکز پژوهشهای مجلس و مرکز آمار ایران، به تخمین هزینه زندگی در اولین ماه تابستان پرداخته است.
بر این اساس، خانوارهای کشور برای تامین سبد مطلوب وزارت بهداشت حداقل باید بیش از یک میلیون و ۸۰۰هزار تومان برای خوراکیها هزینه کنند. اما برای دهکهای پایین و طبقات محرومتر این عدد پایینتر است و نمیتوان سبد وزارت بهداشت را بهعنوان کف زندگی در نظر گرفت. کالری مصرفشده در دهک سوم(مرز خط فقر) در حدود ۱۹۳۴ کالری در روز بوده است.
اگر این عدد مبنا قرار بگیرد، هر خانوار برای تامین حداقلهای زندگی نیاز به حداقل یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان خواهد داشت. اگر هزینه خوراکی به کل هزینهها تعمیم یابد، با توجه به اینکه سهم خوراکیها ۸/ ۳۱ درصد از کل سبد مصرف دهک سوم است، هر خانوار کشور در ماه گذشته، حداقل نیاز به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان داشته تا بتواند حداقلهای زندگی را تامین کند.
خط فقر
برای بهدست آوردن خط فقر، باید ابتدا تعریفی از فقیر داشت. اما با توجه به ماهیت چندبعدی فقر و فقیر، تعاریف گوناگونی هم برای آن در ادبیات اقتصادی وجود دارد. فرضا آمار تیا سن در سال ۱۹۸۱ گفته که فقر را باید بهصورت محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفت و نه صرفا پایین بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت هم خود مفهوم نسبی است که میتواند در مکانها و زمانهای متفاوت، تعاریف مختلفی داشته باشد. از نظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD)، فقر با استفاده از ۱۵ شاخص شناسایی میشود، از جمله امید به زندگی، نرخ مرگ و میر، درصد کودکانی که دچار کموزنی هستند، متوسط سالهای دبستان و ...
خط فقر نیز بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند؛ این آستانه همان خط فقر است. برای محاسبه خط فقر نیز روشهای گوناگونی وجود دارد که یکی از آنها بر اساس نیاز کالری است. این روش بر پایه مفهوم فقر مطلق و حداقل نیازهای اساسی (نیازهای تغذیهای) استوار است.
مرکز پژوهشها پیشتر در گزارشی به بررسی سبد غذایی ایرانیان و سبد معرف خط فقر پرداخته بود. در آن گزارش نشان داده شده بود که سبد مطلوب غذایی (که از سوی وزارت بهداشت ارائه شده) نمیتواند معرف سبد فقر باشد، چراکه کالری سبد مطلوب (۲۵۷۳ کالری) تنها در سه دهک بالای درآمدی قابل تحقق است و با این معیار بیش از ۶۰ درصد جامعه زیر خط فقر غذایی و خط فقر مطلق قرار میگیرند.
در گزارش مذکور، محققان مرکز پژوهشها بر اساس دادههای هزینه-درآمد خانوار در سال ۹۷ به محاسبه مصرف روزانه دهکهای درآمدی سوم، دهم و میانگین سه دهک بالا پرداخته بودند. میتوان میزان مصرف دهک سوم را بهعنوان مرز خط فقر در نظر گرفت. میزان مصرف دهک سوم در سال ۹۷ معادل ۱۹۳۴ کالری در روز بوده که همچنان از معیار خط فقر پایینتر است. این هفته مرکز آمار ایران نیز آخرین قیمت اقلام خوراکی برای تیر ماه سالجاری را اعلام کرد. از این رو میتوان هزینه لازم برای تامین حداقلهای خوراکی در دهکهای پایین هزینهای و همچنین منطبق بر سبد مطلوب وزارت بهداشت را تخمین زد. البته در این محاسبات ملاحظاتی هم مطرح است، نخست آنکه از نظر برخی صاحبنظران محاسبه خط فقر از دادههای بودجه خانوار دارای یک نقیصه مهم است و آن اینکه در این محاسبات، میزان مصرف خانوار در دسترس نیست و آنچه که مبنای محاسبات قرار میگیرد، صرفا میزان خرید اقلام است.
همچنین دادههایی که از خط فقر بر مبنای کالری غذایی به دست میآید، ممکن است دارای بازه گستردهای باشد که اعتبار آن را زیر سوال میبرد. با این حال میتوان بر اساس سبد مصرف دهک سوم و تخمین هزینه آن در زمان حاضر، به تقریبی از کف معیشت خانوارها رسید.
محاسبات فقر
در این محاسبات، قیمت تمام اقلام خوراکی مورد نیاز از دادههای تیر ماه مرکز آمار اخذ شده است. در مورد دو قلم خوراکی نان و ماکارونی نیز قیمتهای مصوب معیار محاسبه قرار گرفته است. اگر قرار باشد سبد مطلوب وزارت بهداشت معیار محاسبه باشد، خط فقر غذایی برای هر نفر معادل ۵۵۰ هزار تومان در ماه است.
این عدد نمیتواند معیار فقر باشد، چراکه میانگین سبد مصرف دهکهای بالا را نشان میدهد و نه دهکهای پایین. نکتهای که گزارش مرکز پژوهشها با عنوان «میانگین کالری مورد نیاز خانوارهای ایرانی» نیز به همین موضوع پرداخته بود. از این رو سبد مصرف دهک سوم میتواند معیار مناسبتری برای تقریب فقر باشد. دهک سوم روزانه ۱۹۳۴ کالری مصرف میکند. هر فرد برای تامین ۱۹۳۴ کالری در روز در تیر ماه ۹۹، نیاز به هزینه ۳۵۰ هزار تومان داشته است. با توجه به اینکه متوسط بعد خانوار در هر دهک متفاوت از دهک دیگر است، در نتیجه میانگین هزینه مورد نیاز هر خانوار برای حداقلهای خوراکی متفاوت است. با این حال مطابق دادههای مرکز آمار، میانگین بعد خانوارهای کل کشور در محدوده ۳/ ۳ نفر قرار دارد.
بر این اساس هر خانوار کشور بهطور میانگین نیاز به یک میلیون و ۱۵۵ هزار تومان برای تامین حداقلهای غذایی در ماه گذشته داشته است.
برای تبدیل خط فقر غذایی به خط فقر مطلق، میتوان از ضریب انگل کمک گرفت؛ بهطوریکه معکوس سهم هزینههای خوراکی از کل هزینه خانوارهای کشور، در عدد فقر غذایی ضرب شود. در سال ۹۸، هزینههای خوراکی در حدود ۲۵ درصد کل هزینههای خانوار شهری را تشکیل داده است.
از این رو سهم کل هزینهها چهار برابر خوراکیها میتواند باشد. اگر این عدد را معیار قرار دهیم، حداقل هزینه زندگی در تیر ۹۹ برای یک خانوار در حدود ۴ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان است. با این حال سهم خوراکیها در دهکهای پایین هزینهای (که معرف خانوارهای فقیر است) بیشتر از میانگین کشوری است. با توجه به اینکه هنوز دادههای تفصیلی بودجه خانوار در سال ۹۸، منتشر نشده در این باره به دادههای سال ۹۷ ارجاع شده است.
دادههای سال ۹۷ نشان میدهد که سهم خوراکیها در هزینههای دهک سوم معادل ۸/ ۳۱ درصد بوده است. اگر این عدد را معکوس کنیم به ضریب ۱۴/ ۳ میرسیم. حاصلضرب این عدد در خط فقر غذایی، خط فقر مطلق را در حدود ۳ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان در تیر ۹۹ نشان میدهد. البته که خط فقر با توجه به منطقه جغرافیایی متفاوت است و این عدد صرفا یک تخمین ساده از حداقل معیشت است.
در شهری مانند تهران که هزینهها بالاتر است، خط فقر نیز عدد بالاتری را هدف میگیرد. اخیرا گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده نشان میدهد که خط فقر خانوارهای چهار نفره در تهران به ۵/ ۴ میلیون تومان رسیده است. اگر بر اساس محاسبات گزارش حاضر، خط فقر خانوار چهار نفره در تهران محاسبه شود، معادل ۴ میلیون و ۴۱۰ هزار تومان خواهد بود. این اعداد و ارقام یکی از مسائلی است که توضیح میدهد چرا قرنطینه در ایام کرونا در ایران، نمیتوانست عملی شود؛ چراکه بسیاری از شاغلان غیررسمی که در دهکهای پایین هزینهای قرار دارند، پساندازی ندارند که قادر به تامین مایحتاج اولیه زندگی باشند.
بر این اساس، خانوارهای کشور برای تامین سبد مطلوب وزارت بهداشت حداقل باید بیش از یک میلیون و ۸۰۰هزار تومان برای خوراکیها هزینه کنند. اما برای دهکهای پایین و طبقات محرومتر این عدد پایینتر است و نمیتوان سبد وزارت بهداشت را بهعنوان کف زندگی در نظر گرفت. کالری مصرفشده در دهک سوم(مرز خط فقر) در حدود ۱۹۳۴ کالری در روز بوده است.
اگر این عدد مبنا قرار بگیرد، هر خانوار برای تامین حداقلهای زندگی نیاز به حداقل یک میلیون و ۱۵۰ هزار تومان خواهد داشت. اگر هزینه خوراکی به کل هزینهها تعمیم یابد، با توجه به اینکه سهم خوراکیها ۸/ ۳۱ درصد از کل سبد مصرف دهک سوم است، هر خانوار کشور در ماه گذشته، حداقل نیاز به ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان داشته تا بتواند حداقلهای زندگی را تامین کند.
خط فقر
برای بهدست آوردن خط فقر، باید ابتدا تعریفی از فقیر داشت. اما با توجه به ماهیت چندبعدی فقر و فقیر، تعاریف گوناگونی هم برای آن در ادبیات اقتصادی وجود دارد. فرضا آمار تیا سن در سال ۱۹۸۱ گفته که فقر را باید بهصورت محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفت و نه صرفا پایین بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت هم خود مفهوم نسبی است که میتواند در مکانها و زمانهای متفاوت، تعاریف مختلفی داشته باشد. از نظر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD)، فقر با استفاده از ۱۵ شاخص شناسایی میشود، از جمله امید به زندگی، نرخ مرگ و میر، درصد کودکانی که دچار کموزنی هستند، متوسط سالهای دبستان و ...
خط فقر نیز بسته به اینکه در تعریف فقر مفهوم مطلق یا نسبی در نظر گرفته شود، آستانهای تعریف میشود که مرز بین فقیران و سایر افراد جامعه را مشخص میکند؛ این آستانه همان خط فقر است. برای محاسبه خط فقر نیز روشهای گوناگونی وجود دارد که یکی از آنها بر اساس نیاز کالری است. این روش بر پایه مفهوم فقر مطلق و حداقل نیازهای اساسی (نیازهای تغذیهای) استوار است.
مرکز پژوهشها پیشتر در گزارشی به بررسی سبد غذایی ایرانیان و سبد معرف خط فقر پرداخته بود. در آن گزارش نشان داده شده بود که سبد مطلوب غذایی (که از سوی وزارت بهداشت ارائه شده) نمیتواند معرف سبد فقر باشد، چراکه کالری سبد مطلوب (۲۵۷۳ کالری) تنها در سه دهک بالای درآمدی قابل تحقق است و با این معیار بیش از ۶۰ درصد جامعه زیر خط فقر غذایی و خط فقر مطلق قرار میگیرند.
در گزارش مذکور، محققان مرکز پژوهشها بر اساس دادههای هزینه-درآمد خانوار در سال ۹۷ به محاسبه مصرف روزانه دهکهای درآمدی سوم، دهم و میانگین سه دهک بالا پرداخته بودند. میتوان میزان مصرف دهک سوم را بهعنوان مرز خط فقر در نظر گرفت. میزان مصرف دهک سوم در سال ۹۷ معادل ۱۹۳۴ کالری در روز بوده که همچنان از معیار خط فقر پایینتر است. این هفته مرکز آمار ایران نیز آخرین قیمت اقلام خوراکی برای تیر ماه سالجاری را اعلام کرد. از این رو میتوان هزینه لازم برای تامین حداقلهای خوراکی در دهکهای پایین هزینهای و همچنین منطبق بر سبد مطلوب وزارت بهداشت را تخمین زد. البته در این محاسبات ملاحظاتی هم مطرح است، نخست آنکه از نظر برخی صاحبنظران محاسبه خط فقر از دادههای بودجه خانوار دارای یک نقیصه مهم است و آن اینکه در این محاسبات، میزان مصرف خانوار در دسترس نیست و آنچه که مبنای محاسبات قرار میگیرد، صرفا میزان خرید اقلام است.
همچنین دادههایی که از خط فقر بر مبنای کالری غذایی به دست میآید، ممکن است دارای بازه گستردهای باشد که اعتبار آن را زیر سوال میبرد. با این حال میتوان بر اساس سبد مصرف دهک سوم و تخمین هزینه آن در زمان حاضر، به تقریبی از کف معیشت خانوارها رسید.
محاسبات فقر
در این محاسبات، قیمت تمام اقلام خوراکی مورد نیاز از دادههای تیر ماه مرکز آمار اخذ شده است. در مورد دو قلم خوراکی نان و ماکارونی نیز قیمتهای مصوب معیار محاسبه قرار گرفته است. اگر قرار باشد سبد مطلوب وزارت بهداشت معیار محاسبه باشد، خط فقر غذایی برای هر نفر معادل ۵۵۰ هزار تومان در ماه است.
این عدد نمیتواند معیار فقر باشد، چراکه میانگین سبد مصرف دهکهای بالا را نشان میدهد و نه دهکهای پایین. نکتهای که گزارش مرکز پژوهشها با عنوان «میانگین کالری مورد نیاز خانوارهای ایرانی» نیز به همین موضوع پرداخته بود. از این رو سبد مصرف دهک سوم میتواند معیار مناسبتری برای تقریب فقر باشد. دهک سوم روزانه ۱۹۳۴ کالری مصرف میکند. هر فرد برای تامین ۱۹۳۴ کالری در روز در تیر ماه ۹۹، نیاز به هزینه ۳۵۰ هزار تومان داشته است. با توجه به اینکه متوسط بعد خانوار در هر دهک متفاوت از دهک دیگر است، در نتیجه میانگین هزینه مورد نیاز هر خانوار برای حداقلهای خوراکی متفاوت است. با این حال مطابق دادههای مرکز آمار، میانگین بعد خانوارهای کل کشور در محدوده ۳/ ۳ نفر قرار دارد.
بر این اساس هر خانوار کشور بهطور میانگین نیاز به یک میلیون و ۱۵۵ هزار تومان برای تامین حداقلهای غذایی در ماه گذشته داشته است.
برای تبدیل خط فقر غذایی به خط فقر مطلق، میتوان از ضریب انگل کمک گرفت؛ بهطوریکه معکوس سهم هزینههای خوراکی از کل هزینه خانوارهای کشور، در عدد فقر غذایی ضرب شود. در سال ۹۸، هزینههای خوراکی در حدود ۲۵ درصد کل هزینههای خانوار شهری را تشکیل داده است.
از این رو سهم کل هزینهها چهار برابر خوراکیها میتواند باشد. اگر این عدد را معیار قرار دهیم، حداقل هزینه زندگی در تیر ۹۹ برای یک خانوار در حدود ۴ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان است. با این حال سهم خوراکیها در دهکهای پایین هزینهای (که معرف خانوارهای فقیر است) بیشتر از میانگین کشوری است. با توجه به اینکه هنوز دادههای تفصیلی بودجه خانوار در سال ۹۸، منتشر نشده در این باره به دادههای سال ۹۷ ارجاع شده است.
دادههای سال ۹۷ نشان میدهد که سهم خوراکیها در هزینههای دهک سوم معادل ۸/ ۳۱ درصد بوده است. اگر این عدد را معکوس کنیم به ضریب ۱۴/ ۳ میرسیم. حاصلضرب این عدد در خط فقر غذایی، خط فقر مطلق را در حدود ۳ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان در تیر ۹۹ نشان میدهد. البته که خط فقر با توجه به منطقه جغرافیایی متفاوت است و این عدد صرفا یک تخمین ساده از حداقل معیشت است.
در شهری مانند تهران که هزینهها بالاتر است، خط فقر نیز عدد بالاتری را هدف میگیرد. اخیرا گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس منتشر کرده نشان میدهد که خط فقر خانوارهای چهار نفره در تهران به ۵/ ۴ میلیون تومان رسیده است. اگر بر اساس محاسبات گزارش حاضر، خط فقر خانوار چهار نفره در تهران محاسبه شود، معادل ۴ میلیون و ۴۱۰ هزار تومان خواهد بود. این اعداد و ارقام یکی از مسائلی است که توضیح میدهد چرا قرنطینه در ایام کرونا در ایران، نمیتوانست عملی شود؛ چراکه بسیاری از شاغلان غیررسمی که در دهکهای پایین هزینهای قرار دارند، پساندازی ندارند که قادر به تامین مایحتاج اولیه زندگی باشند.