جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > نقد سریال How to Die Alone | کمدی جالب و نامعمول!

نقد سریال How to Die Alone | کمدی جالب و نامعمول!

این مجموعه که در ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴ در هولو منتشر شد، در هشت قسمت، ترکیبی از موقعیت‌های عجیب در محیط کار را با تأملات لطیف درباره‌ی تنهایی، ارزشمندی خود و شجاعت تغییر در هم می‌آمیزد. در میان سیلی از داستان‌هایی که به بی‌انگیزگی و انزوای هزاره‌ای‌ها می‌پردازند، این سریال به‌واسطه‌ی صداقت بی‌پرده و ترکیب منحصربه‌فرد طنز و آسیب‌پذیری از سوی راثول، جایگاه خاص خود را پیدا کرده است.

سریال How to Die Alone یک کمدی – درام جسورانه و نامتعارف است که توسط ناتاشا راثول ساخته شده و خود او نیز در آن نقش‌آفرینی می‌کند. این سریال داستان ملیسا (مل)، زنی ۳۵ساله، بی‌پول و سرشار از تردیدهای درونی را دنبال می‌کند که در فرودگاه JFK کار می‌کند و پس از یک تجربه‌ی نزدیک به مرگ، سفری غیرمنتظره، طنزآمیز و درعین‌حال تأثیرگذار را برای بازپس‌گیری زندگی خود آغاز می‌کند.

این مجموعه که در ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴ در هولو منتشر شد، در هشت قسمت، ترکیبی از موقعیت‌های عجیب در محیط کار را با تأملات لطیف درباره‌ی تنهایی، ارزشمندی خود و شجاعت تغییر در هم می‌آمیزد. در میان سیلی از داستان‌هایی که به بی‌انگیزگی و انزوای هزاره‌ای‌ها می‌پردازند، این سریال به‌واسطه‌ی صداقت بی‌پرده و ترکیب منحصربه‌فرد طنز و آسیب‌پذیری از سوی راثول، جایگاه خاص خود را پیدا کرده است.

در این متن بخش‌هایی از داستان لو داده می‌شود.

سفری که با یک تجربه‌ی نزدیک به مرگ آغاز می‌شود

در هسته‌ی اصلی داستان، یک‌لحظه‌ی سرنوشت‌ساز قرار دارد. تجربه‌ی تصادفی مل از نزدیک به مرگ که به شکلی طنزآمیز شامل سرهم‌بندی مبلمان دست‌ساز، یک موش و یک کراپ رانگون می‌شود؛ به محرکی برای تحول او تبدیل می‌شود. اما برخلاف روایت‌های متداولی که بر «بازگشت» تأکید دارند، این سریال از این اتفاق به‌عنوان استعاره‌ای بر بیدارشدن دن از یک زندگی همراه با تسلیم و سکون بهره می‌گیرد.

تیزهوشی و تکه‌پرانی‌های مل (درباره‌ی ناامنی‌هایش، شغلش و پوچی زندگی‌اش) حسی واقعی و رهایی‌بخش دارند. درحالی‌که مل در میان هرج‌ومرج یک اتفاق نزدیک به مرگ و جستجوی بعدی‌اش برای یافتن معنا سرگردان است، راثول از آسیب‌پذیری او هم درام خلق می‌کند و هم طنز، و مل را به کاراکتری تبدیل می‌کند که مخاطبان به‌سادگی با او همراه می‌شوند.

مجموعه‌ای از بازیگران مکمل قوی

در کنار مل، گروهی از بازیگران مکمل به‌دقت انتخاب شده‌اند که روایت را غنی‌تر می‌کنند:

کانراد ریکامورا در نقش روری، دوستی صمیمی را به تصویر می‌کشد که میان وفاداری و منافع شخصی خود گرفتار شده است.
جوکو سیمز در نقش الکس، عشقی قدیمی و علاقه‌ای ناخواسته را ارائه می‌دهد که حضورش به تعمیق کشمکش‌های درونی مل کمک می‌کند.
کیلین دورل جونز در نقش ترنس، گرما و طنزی زیرپوستی به داستان تزریق می‌کند و نشان‌دهنده‌ی احتمالی یک شروع تازه است.
شخصیت‌های فرعی دیگر، از همکاران و اعضای خانواده گرفته تا کارکنان عجیب‌وغریب فرودگاه، به لایه‌های داستان اضافه می‌کنند. تعاملات آن‌ها با مل اغلب پوچی‌های روزمره و کشمکش‌های خاموش زندگی کاری را به نمایش می‌گذارد و هم نقش طنزآمیز و هم تفسیری تأمل‌برانگیز درباره‌ی انزوای مدرن ایفا می‌کند.

فرودگاه به‌عنوان یک شخصیت

در پس‌زمینه‌ی فرودگاه JFK، طراحی صحنه‌ی How to Die Alone نقشی کلیدی در روایت داستان دارد. این فضای شلوغ اما بی‌روح (با روتین‌های تکراری، تابلوهای نئون درخشان، و جریان دائمی زندگی‌های گذرا) بازتابی از احساسات مل درباره‌ی نامرئی‌بودن و گرفتاری در یک چرخه‌ی ثابت است. فرودگاه نه فقط به‌عنوان یک لوکیشن، بلکه به‌عنوان استعاره‌ای زنده برای چالش‌های جابه‌جایی در دنیای مدرن به کار گرفته شده است: حرکت فیزیکی در فضا درحالی‌که از نظر احساسی در یک وضعیت ثابت گیر افتاده‌ایم.

نمایش هویت و آسیب‌پذیری

تصمیم ناتاشا راثول برای قراردادن شخصیتی زن، سیاه‌پوست و چاق در مرکز روایتی درباره‌ی تنهایی و سودآفرینی، هم جسورانه و هم نوآورانه است. در صنعتی که اغلب به دلیل نمایش‌های محدود و کلیشه‌ای مورد انتقاد قرار می‌گیرد، How to Die Alone این کلیشه‌ها را به چالش می‌کشد و شخصیتی چندبعدی را به تصویر می‌کشد که هم نقص دارد و هم کاملاً قابل‌درک است. این سریال نشان می‌دهد که آسیب‌پذیری ضعف نیست، بلکه عاملی برای رشد است و اهمیت جامعه و ارتباطات انسانی را (حتی زمانی که فرد کاملاً تنها احساس می‌کند) تأکید می‌کند.

تحسین منتقدان و واکنش مخاطبان

How to Die Alone به‌طورکلی نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرده است و امتیاز ۹۱٪ در راتن تومیتوز و ۷۶ در متاکریتیک را به خود اختصاص داده است. منتقدان از ورایتی، راجر ایبرت دات‌کام و تی‌وی لاین، فیلمنامه‌ی هوشمندانه، طنز اصیل، و اجرای برجسته‌ی راثول را تحسین کرده‌اند.

راثول اعلام کرده که مصمم است پروژه را به پلتفرم‌های دیگر عرضه کند که نشان‌دهنده‌ی روند گسترده‌تر صنعتی است که در آن مجموعه‌های امیدوارکننده قربانی استراتژی‌های متغیر شرکت‌های پخش آنلاین می‌شوند. لغو این سریال بحثی را درباره‌ی شکنندگی پروژه‌های شخصیت‌محور و داستان‌های خاص در چشم‌انداز کنونی استریمینگ به راه انداخته است.

جمع‌بندی؛ کاوشی جسورانه و قابل‌درک از تنهایی مدرن

فصل اول How to Die Alone درام – کمدی‌ای است که به طور صریح و بی‌پرده روایت‌های متداول درباره‌ی تنهایی و خود توانمندسازی را به چالش می‌کشد. از طریق اجرای بی‌پروا و صادقانه‌ی ناتاشا راثول در نقش مل، این سریال داستانی عمیقاً شخصی اما جهان‌شمول را درباره‌ی یافتن صدای خود در میان انزوای مدرن ارائه می‌دهد. روایت خلاقانه، گروه بازیگران قوی، و طراحی صحنه‌ی تأثیرگذار، همگی در کنار هم مجموعه‌ای را شکل داده‌اند که هم تفکربرانگیز و هم سرگرم‌کننده است.

55_11zon

اگرچه لغو زودهنگام آن برای طرف‌داران تلخ است، اما تأثیر طنز صمیمانه و نقدهای اجتماعی بی‌پرده‌ی آن تضمین می‌کند که How to Die Alone به‌عنوان اثری شاخص در بحث‌های جاری پیرامون هویت و ارتباطات مدرن در یادها خواهد ماند. این مجموعه، علی‌رغم پایان زودهنگام، همچنان کاوشی تأثیرگذار از خودشناسی و تاب‌آوری است—گواهی بر چشم‌انداز خلاقانه‌ی ناتاشا راثول و تعهد او به روایت داستان‌هایی واقعی درباره‌ی تجربه‌ی انسانی.

منبع: مجله بازار

منبع: faradeed-228008

برچسب ها
نسخه اصل مطلب