دافعه رادیکالیسم
انتشار حکم اعدام ظریف و پزشکیان از سوی افراد رادیکال در مشهد و تجمع مقابل مجلس، زنگ خطر را برای جریان اصلی اصولگراها یا شورای ائتلاف به رهبری حدادعادل و قالیباف هم به صدا درآورده است. تا آنجا که ناچار شدند متن اظهارات حدادعادل در جلسه خصوصی شورای ائتلاف را درباره این جریان به صورت علنی منتشر کنند. حجم افراطگری به سرحد بهمن و اسفند 1378 رسیده است. خشونتهای کلامی این روزها یادآور نفرت انباشتهشده درون «دخمه» بود که آن روز از اسلحه سعید عسگر به مغز سعید حجاریان شلیک شد. حالا در این شرایط ظاهرا چنارها نمیخواهند این بار «پاسوز پاجوشها» شوند.
فاصلهگذاری با رادیکالها
روز سهشنبه 16 بهمنماه حدادعادل در جلسه منظم شورای ائتلاف اصولگرایان (شانا) درباره وضعیت کشور سخنرانی کرده و رسانههای نزدیک به این جریان آن را بازنشر کردند. متن این اظهارات در حالی منتشر میشد که یک روز قبل در مشهد عدهای با تجمع حکم اعدام برای ظریف و بقیه صادر کردند و در تهران همان جریان پاجوشها در تجمعی که مقابل مجلس برپا کرده بودند، خبر از «کمیتههای مجازات» و «زندهبودن نوابصفوی» دادند؛ اتفاقی که در تاریخ بیسابقه نبود و در ماجرای ترور حجاریان کاملا قابل ردیابی است.
حدادعادل با بیان اینکه یکی از جلوههای عقلانیت دوری از تندروی است، به گفتوگوهایش با جریان تندرو اشاره کرده و جواب آنها را برای ما فاش میکند: «ما گاهی به بعضی از دوستان در مجلس یا جاهای دیگر میگوییم تندروی نکنید و آنان میگویند مگر آقا نفرمودند نیروهای انقلابی را با عنوان تندرو از میدان به در نکنیم؟ ما میگوییم بله؛ آقا فرمودند ولی این را به آن کسانی گفتند که سالهاست خط خودشان را جدا کردهاند؛ ضمن اینکه معنی این فرمایش حضرت آقا این نبود که اصلا تندروی وجود ندارد».
رئیس شورای ائتلاف حرفهایی میزند که مشخص میکند دستکم این بار آنها عمق فاجعه پیشروی کشور را درک میکنند و خواستار برهمخوردن نظم نیستند: «ما باید از افراط و تفریط خودداری کنیم. همانطور که رهبری معظم انقلاب در سیاست خارجی صحبت از عزت و حکمت و مصلحت میکنند، بدانیم در سیاست داخلی هم با اصولی مثل حکمت و مصلحت و عزت سروکار داریم و ببینیم که در شرایط فعلی با اوضاع جهانی و وضعیتی که در منطقه پیش آمده و دولت چهاردهم هم تازه کار خودش را شروع کرده، اگر جامعه به هم بریزد، دودستگی ایجاد شود، وفاق ملی که دولت شعار آن را میدهد، محقق نشود؛ بلکه ستیزهای بین گروههای مردم پدید آید، این بهترین زمینه است تا دشمن بتواند نقشههایش را اجرا کند».
تفاوت 2 جریان اصولگرا با هم
هر دو جریان درونی اصولگرایان با مسعود پزشکیان رقابت داشتند و اساسا او را بهعنوان فردی که شایسته ریاستجمهوری باشد، قبول نداشتند. اما واقعیت این است که میان آنها نهتنها تفاوت بسیار است، بلکه حتی میتوان گفت جریان حدادعادل این روزها به این نتیجه رسیده که برای رهایی و خلاصشدن از گرفتاری که تیم جلیلی برای کشور با تحریمها ایجاد کرده، راهی جز اینکه با دولت پزشکیان همکاری کند، وجود ندارد.
این شاید به نوعی چکیده همان اتفاقی بود که در انتخابات ریاستجمهوری هم افتاد. به این معنا که در دور دوم انتخابات، شورای ائتلاف اصولگرایان اگرچه ظاهرا از جلیلی حمایت کرد، اما درواقع میدانست که این جلیلی بود که با کنارنرفتن باعث شکست آنها و قالیباف شده بود.
مطلوب آنها این بود که قالیباف رئیسجمهور شود اما موفق نشدند. در نبود قالیباف باید تصمیم میگرفتند که یا به ترکیب تیم جلیلی و دولت رئیسی تن دهند یا مسعود پزشکیان را در ریاستجمهوری ببینند. آنها تجربه رفتار حذفی تیم پاجوشها در انتخابات مجلس دوازدهم را داشتند. ازاینرو بهخوبی روشن بود که در صورت حضور دوباره جریان «خالصساز» در قدرت، بار دیگر پروژههای بزرگتر آغاز میشود.
جریان مخالف قالیباف در میان پاجوشها هم این را خوب میفهمد. ازاینرو به او انتقاد میکند که همراهی آنها با دولت پزشکیان نه به خاطر فرمان یا دستور رهبری برای همکاری با دولت، بلکه به این دلیل است که با این طیف از اصولگرایان زاویه دارند. اما نکته اینجاست که شورای ائتلاف اصولگرایان تصمیم گرفته تا به صورت علنی با پاجوشها فاصلهگذاری کند. این از سخنان اخیر حدادعادل که آنها را «تندرو» خطاب کرده، کاملا مشخص است.
آیا این جنگ زرگری است؟
اگرچه جریان شورای ائتلاف و پاجوشها ارتباطات وسیعی با یکدیگر دارند و این از حرفهای خود حدادعادل هم مشخص است، اما آنها خودشان به اختلافات زیربنایی که با جریان پاجوشها دارند، واقفاند. مشخص است که از درون جریان شورای ائتلاف با پاجوشهای مجلس گفتوگوهایی شده و از آنها خواستهاند که باید دست از تندروی بردارند. اما آنها هم پاسخ دادهاند که اینطور نیست و ما تندرو نیستیم. استناد آنها به حرفهای رهبری است که نباید انقلابیها را تندرو خواند. اما حدادعادل درباره آن توضیح داده و حالا سعی کرده این گفتوگوها را علنی کند. چرا؟ دلیل آن این است که چنارها نمیخواهند «پاسوز پاجوشها» شوند.
چنارهای اصولگرایی بیش و پیش از همه از عمق وجود این جریان آگاه هستند. آنها حدفاصل سالهای 76 تا 82، دوشادوش یکدیگر در مقابل جریان اصلاحات قرار داشتند. اینکه در آن مقطع چرا راه خود را با حمایت از احمدینژاد از جریان دیگر جدا کردند، موضوعی است که پیشتر در یادداشت «رقابت اصلی در جای دیگری است»، یک روز قبل از انتخابات دور اول ریاستجمهوری در تاریخ 7 تیرماه 1403 در روزنامه «شرق» منتشر کردیم.
این جریان از آن تاریخ در مقاطع مختلفی به یکدیگر نزدیک و از هم دور شدند، با این حال وقایع زمستان 1402 اصولگرایان شورای ائتلاف را (که به هسته اصلی قدرت نزدیکتر هستند) به این جمعبندی رساند که پاجوشها آمدند تا قبل از جریان رقیب، ریشه چنارها را بزنند.
ازاینرو است که پیشازاین از قرارگرفتن قالیباف در «منطقه وفاق» حمایت کردیم و معتقدیم این بار نیز حدادعادل تلاش میکند تا خود و جریان اصلی اصولگرایان را در «منطقه وفاق» تعریف کند. این جریان اگرچه بهظاهر سروصدای کمتری دارد، اما به هسته اصلی قدرت نزدیکتر است. جریانی که این روزها آتش توپخانه رسانهای خود را علیه پزشکیان خاموش کرده است و آنطور که به دولتهای خاتمی و روحانی حمله میکرد، رفتار نمیکند. دلیل آن مهمتر از اینکه امیدداشتن به پزشکیان باشد، ترس از قدرتگیری عجیب و رفتار برهمزننده نظم عمومی و نظم ساختاری از طرف پاجوشهاست.
منبع: sharghdaily-967918