انگليسيبازي تيم اميد
از روزي كه تيم ملي اميد كشورمان، كره شمالي را برد و آن طرف عربستان هم حريف خودش را شكست داد، بحث نحوه صعود و بازيهاي دور بعد ايران مطرح شد. اينكه مسير صعود ما در صورت اول يا دوم شدن چه تغييري خواهد كرد؛ در واقع عدهاي نشستند به حساب كتاب كردن. در نهايت هم به اين نتيجه رسيدند كه بهتر است اميدها صدرنشين نشوند تا در مرحله بعد به كره جنوبي برخورد نكنند. كرهاي كه با توجه به باخت مقابل مالزي شانس صدرنشيني را از دست داده. البته تمام اين حرفها در حد حدس و گمان بود و همه منتظر بوديم، ببينيم كادر فني تيم ملي چه تدبيري براي بازي با ميانمار درنظرميگيرد. اينكه قرار است انگليسي رفتار كنيم يا آلماني؟!
از اين جور حساب كتاب كردنها در تاريخ فوتبال زياد ديدهايم. آخرين نمونهاش هم برميگردد به همين جام جهاني قبل. تيمهاي انگليس و بلژيك براي صدرنشيني گروه به مصاف هم رفتند. صدرنشيني نه از آن نوع هميشگي و دلچسبش. بلكه همراه با كلي استرس. چرا كه تيم اول بايد در سمت سخت گروه قرار ميگرفت و به مصاف برزيل و فرانسه ميرفت و تيم بازنده ميرفت سمت آسان جدول و حريف تيمهايي مثل كلمبيا و سوئد و كرواسي ميشد. همه ديديم كه در روسيه چه اتفاق افتاد. انگليس به خيال خودش با زرنگي بازي را به بلژيك واگذار كرد و دوم شد. براي اينكه راحت تا نيمهنهايي بالا برود. ساوتگيت و تيمش اين كار را انجام دادند اما به اولين تيم سختي كه برخورد كردند، تيمي كه دو بازي قبلياش را ١٢٠ دقيقه كامل بازي كرده بود، باختند و رفتند براي ردهبندي. بلژيك اما باصلابت تا نيمهنهايي بالا آمد و آنجا هم با اختلاف يك گل به تيمي باخت كه رفت و قهرمان شد. بلژيك و انگليس دوباره به مصاف هم رفتند براي مدال برنز و باز هم بلژيك انگليس را برد! يعني دورانديشي انگليسها نهتنها به اين تيم كمك نكرد، بلكه چهرهاي زشت از اين تيم براي هواداران فوتبال به جا گذاشت.
بازي ايران و ميانمار كه شروع شد، ميتوانستيم با يك برد روحيهبخش صدرنشين گروه شويم و اقتدار خودمان را به رخ بكشيم. اما اتفاقي كه افتاد بسيار عجيب بود. ميانمار حمله ميكرد و ما در لاك دفاعي بوديم. از آن طرف خبر رسيد عربستان دو گل از كرهشمالي خورده و اين يعني عربها هم ميخواهند با استراتژي اول نشدن پيش بروند. نيمه اول بدون گل تمام شد. ما با اين نتيجه صدرنشين گروه بوديم. نيمه دوم شروع شد و بعد از ١٠ دقيقه گل خورديم. دوباره باز بعد از ١٠ دقيقه گل خورديم و از ميانمار ٢بر ٠ عقب افتاديم! انگار كه به بچهها گفته شده باشد اين جوري فايده ندارد و ما اول ميشويم! برويد گل بخوريد كه مبادا اين اتفاق بيفتد! بازي ضعيف بازيكنان در ٢٥ دقيقه اول نيمه دوم هر بينندهاي را به حيرت واميداشت. ايران و عربستان مقابل حريفان ضعيفتر، مسابقه گل خوردن گذاشتند. عربستان سومي را هم از كره خورد و ما هم نزديك بود گل سوم را بخوريم كه تيرك دروازه مانع شد! اتفاقي كه اگر رخ ميداد، ميتوانست باعث حذف ما از بازيهاي آسيايي بشود. كار به جايي رسيده بود كه ميانماريها دقايق آخر بازي فشار ميآوردند و دوست داشتند بازي از جريان نيفتد و ما علاقه داشتيم جلوي اين تيم وقتكشي كنيم. واقعا كه خجالتآور بود!
بازي تمام شد و ما با همه اين تفاسير باز هم صدرنشين شديم. صدرنشين شديم تا همه حساب و كتابها به هم بخورد. اما به هم خوردن استراتژي تنها يك روي سكه است. ما فقط بازي كردن با يك تيم آسانتر را از دست نداديم؛ با اين ترفندي كه ميخواستيم به كار ببريم چيزهاي زيادي را از دست داديم كه يكي از مهمترين آنها باور بازيكنان است. بازيكنان جوان تيم اميد همگي حول و حوش ٢١ سال سن دارند و هيچ تجربه بينالمللي بزرگي ندارند، آنها بهشدت تحتتاثير احساسات هستند. ما ميتوانستيم با يك برد ديگر با روحيهاي فوقالعاده بالا، به عنوان تيم برنده، به عنوان ترسناكترين تيم گروه، راهي مرحله بعد بشويم؛ احساساتي كه يقينا در بازي بازيكنان تاثير ميگذاشت. اما حالا چه؟ مليپوشان ما با باخت مقابل ميانماري كه هيچ جايگاهي در فوتبال ندارد، آن هم با اختلاف دو گل، آن هم در شرايطي كه تا آستانه حذف شدن پيش رفتيم، چه حسي دارند؟ آيا آنها شمايل يك تيم برنده را دارند؟ آيا با ترسي كه از تيم كرهجنوبي در دل بازيكنان تيم ايجاد شده ميتوان اين تيم را برد؟ وقتي كادر فني نشان داده حاضر است هر كاري بكند كه به كرهجنوبي نخوريم، مليپوشان چه فكري درباره اين تيم ميكنند؟
بعد از بازي اما صحبتهاي كرانچار سرمربي تيم و حميد استيلي هم جالب بود. هيچكدام از اعضاي كادر فني تلاش براي دوم شدن را تكذيب نكردند و كرانچار در پاسخ به سوالي مبني بر تلاش براي قرار نگرفتن مقابل كره گفت: بله، اين هم ميتواند نظر درستي باشد! استيلي هم با غيرفوتبالي خواندن نتيجه ديدار تيمهاي عربستان و كره شمالي گفت: به عنوان تيم اول گروه، محكوم به پيروزي هستيم و تلاش ميكنيم از سد كره بگذريم. شايد قسمت اين بوده است كه از اين مسير به مراحل بالاتر برويم! اينكه استيلي ميگويد قسمت اين بوده كه صعود كنيم، يعني ما همه تلاشمان را كرديم كه ببازيم، ولي خدا نخواست، اول شويم! كسي نيست به آقاي استيلي بگويد اگر نتيجه ديدار تيمهاي عربستان و كرهشمالي غيرفوتبالي بوده، نتيجه بازي ما چه بوده؟ آيا حالا كه استراتژي تاسفآورتان جواب نداده، اين جور بازي كردن كار زشتي شده؟ حالا كه عربستان به آنچه دلخواهش بود رسيده و ما دستمان مانده توي پوست گردو، تلاش نكردن براي برنده شدن غيرفوتبالي شده؟
نكته جالبتوجه در اين ميان همراه شدن رسانهها با اين حركت عجيب كادر فني تيم ملي است. گزارشگر بازي عملا از اين كار تيم دفاع ميكرد و رسانههاي ورزشي به بدشانسي تيم ملي كه منجر به صدرنشيني شد، اشاره كردند! عجيبتر اينكه همه اين افراد هم براي تيم ملي آرزوي موفقيت دارند و ميخواهند تيم ملي اميد مدال طلاي بازيهاي آسيايي را ببرد و بعد هم برود حسرت المپيكي شدن ما را تمام كند. اما چطور ممكن است اين اتفاق بيفتد؟ وقتي ما از بازي مقابل كرهجنوبي در مرحله حذفي ميترسيم، چطور بايد قهرمان شويم؟ اصلا ترس چه نسبتي با برنده شدن دارد؟ اين جمله ساده، تكراري و فوقالعاده كليشهاي كه ميگويد «براي قهرمان شدن بايد همه تيمها را برد»، صرفا يك جمله قصار خوشگل نيست. اين واقعيت فوتبال است. فرانسه قهرمان جهان شد، چون از هيچ تيمي نميترسيد و باور داشت كه هر حريفي را ميتواند شكست دهد.