وفاق و آرمانی مشترک
شرق: کشور گرفتار چالشهای متعددی در زمینههای مختلف اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سیاست شده است؛ چالشهایی مانند خروج سرمایه از کشور، تورم دورقمی، مهاجرت نیروی انسانی، ازهمگسیختگی نهاد خانواده، کاهش اعتماد جمعی و تنشهای سیاست خارجی.
این نکتهای است که علینقی مشایخی، مؤسس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و بابک علوی، دانشیار این دانشکده، در نشست فصلی آکادمی دانایان مطرح میکنند. این نشست که با عنوان «مدیریت در میانه آشفتگی؛ راهکارهای مدیریتی در شرایط اقتصادی ناپایدار» برگزار شد، به طرح راهکارهایی برای تسلط بر این شرایط پرداخت.
کشور، گرفتار چالشهای متنوع
علینقی مشایخی، مؤسس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، در این نشست گفت: کشور درحالحاضر با مشکلات عدیدهای دستوپنجه نرم میکند؛ خالص سرمایهگذاری منفی، رشد اقتصادی نزدیک به صفر، بیکاری فارغالتحصیلان، تورم زیاد و کاهش ارزش پول ملی، افزایش تعداد جمعیت زیر خط فقر، افز ایش لجامگسیخته مهاجرت فارغالتحصیلان، نارضایتی و کاهش سرمایه اجتماعی، کمرنگشدن هویت ملی و گسیختگی خانواده، بخشی از این گرفتاریها هستند.
این کارشناس در ادامه توضیح داد: گذشته از چالشهای نامبرده، اقتصاد کشور با ناترازیهای فلجکننده مواجه شده است. ناترازی بودجه، صندوقها، بازار کار، گاز، برق، گازوئیل و بنزین، آب، محیط زیست، بودجه خانوارها و... و علاوه بر آن تحریمهای اولیه و ثانویه مشکلات متعددی برای اقتصاد کشور ایجاد کرده است. بهعنوان مثال درحالحاضر ارتباط بانکی با خارج از کشور وجود ندارد یا کشور در مناقشات بینالمللی حامی کافی ندارد و اتفاقات اخیر منطقه وضعیت را پیچیدهتر کرده است.
مشایخی اعتقاد دارد که برای خروج از وضع موجود و تبدیل آن به شرایط مطلوب، نیروهای موجود در کشور باید همسو شوند و برای همسویی این نیروها باید انگیزه و انرژی ایجاد کرد.
او تأکید میکند: برای ایجاد وضع مطلوب باید آرمان مشترک به وجود آید و تبدیل وضع مطلوب به آرمان مشترک افراد میتواند همسویی ایجاد کند. همچنین تبدیل وضع مطلوب به آرمان مشترک در مدیران و کارشناسان و آحاد مردم انرژی ایجاد میکند و آرمان مشترک آیندهای است که مورد علاقه و تعهد افراد میشود. اما آرمان مشترک چیست و چگونه ایجاد میشود؟
نقش وفاق در ایجاد آرمان مشترک
به گفته این کارشناس، وفاق میتواند مقدمه ایجاد آرمان مشترک شود. او به معنی وفاق در فرهنگ معین اشاره کرده و توضیح میدهد که وفاق به معنی سازگاریکردن، همدلیکردن، همراهی و یکدلی در مقابل نفاق است و به معنی با هم دعوا نکردن و مشارکتکردن در مسئولیتهاست.
مشایخی در ادامه تأکید میکند برداشت از آنچه رئیسجمهوری درباره وفاق میگوید، به مفهوم داشتن آرمان مشترک نیست، بلکه به معنای سازگاری و دوستی است که باید مقدمه ایجاد آرمان مشترک باشد. او در ادامه میگوید آرمان مشترک، وجوه مشترک آرمان افراد است و آرمان مشترک با گفتوگو و قبول یکدیگر ایجاد میشود و باید دقت کرد که آرمان مشترک دستوری ایجاد نمیشود و با مشارکت افراد هدفمند و آرماندار شکل میگیرد.
مؤسس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف درباره چگونگی شکلگیری مؤلفههای مهم آرمان مشترک توضیح میدهد: مؤلفههای آرمان مشترک زیربنای آرمان است که شامل هدف بنیادی، ارزشها و تصویر افراد از قله مدنظر میشود.آرمان مشترک به معنی مأموریت و هدفهای کمّی است که افراد برای خود تعریف میکنند.
مشایخی توضیح میدهد: آرمان مشترک سه رکن مهم دارد؛ اول هدف بنیادی به این مفهوم که چرا هستیم؟ هستیم که چه کار کنیم؟ چه آیندهای در نظر داریم که خلق کنیم؟ دوم، ارزشهای بنیادی یا Values Core و درواقع ارزشهایی که عمیقا رعایت میشود و مورد عمل قرار میگیرد. سوم اینکه قله مدنظر چگونه تصویر میشود؟
او در توضیح هدف بنیادی یا Purpose Core میگوید که پرسشهایی از این قبیل به هدف بنیادی میپردازد؛ اینکه چرا حکومت هست؟ حکومت هست که چه کار کند و چه ارزشی ایجاد کند؟ اما باید گفت که هدف بنیادی به تمام و کمال دستیافتنی نیست، اما هدف بنیادی برانگیزاننده و راهنما و الهامبخش تغییرات است.
این کارشناس با تشریح نقش ارزشهای بنیادی در ایجاد آرمان مشترک تأکید کرد که دو طیف از ارزشهای بنیادی در پرتو اسلام وجود دارد. ارزشهای نوع اول عدالتمحوری است و حمایت از مبارزان و مبارزه با ظلم در منطقه را تعریف میکند و ارزشهای نوع دوم بر گفتوگو و اجرای قانون به صورت یکسان تأکید دارد و خواهان حفاظت از منافع ملی و آزادی عقیده و بنیان است و برتری را بر مبنای عملکرد و پاسخگویی میداند و صداقت و راستگویی را آرمان تصور میکند.
مشایخی با بیان اینکه ما باید تکلیف خود را با آرمانهایمان روشن کنیم تا بتوانیم یکی شویم، توضیح میدهد که اگر اهدافمان یکی نباشد، نمیتوانیم یکی شویم. او در ادامه تأکید میکند: برای رسیدن به آرمان مشترک، نیاز به گفتوگو است و پیشنیاز گفتوگو، دوستی است.
مشایخی در انتها توضیح میدهد: برای خروج از وضع فعلی، ایجاد یک آرمان مشترک برای ایجاد توسعه و رفاه لازم است و وفاق به معنای سازگاری و همدلی باید مقدمه ایجاد چشمانداز مشترک باشد و آرمان مشترک حول توسعه پایدار و رفاه با همه مؤلفههای آن یعنی هدف بنیادی دولت، ارزشهای بنیادی، تصویری از قله ناشی از توسعه و مأموریت دولت شکل میگیرد و تنها با گفتوگو است که میتوان آرمان مشترک را شکل داد، نه با مونولوگ یا تکگویی و سپس پس از آن میتوان به مرحله پایش و پاسخگویی و اصلاح مسیر رسید.
چگونگی مواجهه با شرایط ناپایدار
باﺑﮏ ﻋﻠﻮی، داﻧﺸﯿﺎر داﻧﺸﮑﺪه ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ و اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺸﮕﺎه ﺻﻨﻌﺘﯽ ﺷﺮﯾﻒ نیز در این نشست با اشاره به مؤلفههای رهبری در محیطهای ناپایدار گفت: در محیط پیچیده، تعداد ﻣﺘﻐﯿﺮها ﺧﯿﻠﯽ زﯾﺎد و ﻓﺮاﺗﺮ از درک است، واﺑﺴﺘﮕﯽهای ﺧﯿﻠﯽ زﯾﺎد ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮها وجود دارد و اﻃﻼﻋﺎت درﺑﺎره ﻣﺘﻐﯿﺮها ﺣﺠﻢ زﯾﺎدی دارد و دﺷﻮاری در ﭘﺮدازش همزﻣﺎن آﻧﻬﺎ احساس میشود. مصداق این شرایط، حل ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ درﯾﺎﭼﻪ اروﻣﯿﻪ است.
او در ادامه توضیح داد: برای فائقآمدن به چنین شرایطی، ﺳﺎزﻣﺎندهی ﻣﺠﺪد اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﺎهیت ﻣﺘﻐﯿﺮها لازم است و اینکه ظرﻓﯿﺖهای ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﺪﯾﺪهها و ﭘﺮدازش اﻃﻼﻋﺎت ایجاد شود. در ﻗﺮاردادهای اﺳﺘﺨﺪاﻣﯽ ﻣﺨﺘﻠﻒ تنوع ایجاد شود تا ﺷﺒﮑﻪ ﻗﻮیﺗﺮی از ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن شکل بگیرد و ﺳﺎﺧﺘﺎرهای ﻏﯿﺮﻣﺘﻤﺮﮐﺰﺗﺮ و ﺑﺎ اﺧﺘﯿﺎرات ﺑﯿﺸﺘﺮ و هماهنگ ﺑﺎ ﻗﻮاﻋﺪی ﺳﺎده ایجاد شود.
این کارشناس توضیح میدهد: در ﻣﺤﯿﻂ ﭘﺮاﺑﻬﺎم، رواﺑﻂ ﻋﻠّﯽ ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮها ﺑﺴﯿﺎر ﻧﺎﻣﻌﻠﻮم و ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ است و هیچ ﻧﻮع ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻗﺎﺑﻞ اﺗﮑﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮان از وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه داﺷﺖ؛ مثل مسئله نقش هوش ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ در توسعه ﮐﺸﻮر.
علوی ادامه میدهد: برای تسلط بر چنین شرایطی، باید فرهنگ و روﯾﮑﺮدهای آزﻣﺎﯾﺶﭘﺬﯾﺮی اﯾﺪهها و همچنین ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺪرﯾﺠﯽ تقویت شود و همچنین ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺑﺮای ﭘﺬﯾﺮش اﺷﺘﺒﺎه و ﯾﺎدﮔﯿﺮی از اﺷﺘﺒﺎهات ایجاد شود. ضمن اینکه ﻗﺎﺑﻠﯿﺖهای ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ تقویت شده و اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏهای ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺎرﯾﻮ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰیهای ﺷﻨﺎور در دستور کار قرار بگیرد.
او در ادامه به ﻣﺤﯿﻂ ناﻣﻄﻤﺌﻦ اشاره کرده و میگوید: در محیط نامطمئن، با وﺟﻮد ﺑﺮﺧﯽ اﻃﻼﻋﺎت درﺑﺎره بعضی ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت، ﻧﻤﯽﺗﻮان ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺎ ﭼﻪ ﭘﯿﺎﻣﺪهایی اﯾﺠﺎد ﺧﻮاهد ﺷﺪ و رواﺑﻂ علت و ﻣﻌﻠﻮﻟﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ؛ مثل اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖﺟﻤﻬﻮری آﻣﺮﯾﮑﺎ و آینده سیاست خارجی ایران.
به گفته علوی، برای چیرگی بر این شرایط باید ﻗﺎﺑﻠﯿﺖهای ﺑﻪدﺳﺖآوری اﻃﻼﻋﺎت و ﺑﻪاﺷﺘﺮاکﮔﺬاری ﺳﺮﯾﻊ آنها تقویت شود و واﺣﺪهایی ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﺮﯾﻊ اﻃﻼﻋﺎت تشکیل شده و ارﺗﺒﺎط ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﺎ ذیﻧﻔﻌﺎن ایجاد شود تا ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﺴﺘﻤﺮی از ﻧﯿﺎزهای آﻧﻬﺎ و ﺗﻐﯿﯿﺮات اﯾﺠﺎدﺷﺪه در نیازها به دست آید. همچنین اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏهای ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺳﻨﺎرﯾﻮ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰیهایی درﺑﺎره ﻣﺘﻐﯿﺮهای اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ کمک میکند.
این کارشناس به وضعیت ﻣﺤﯿﻂ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪار و ﻣﺘﻐﯿﺮ نیز اشاره کرده و میگوید: متغیرهای اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﻗﺎﺑﻞ درک هستند و اﻃﻼﻋﺎت درﺑﺎره آﻧﻬﺎ ﻣﻮﺟﻮد اﺳﺖ، اﻣﺎ وﺿﻌﯿﺖ آﻧﻬﺎ ﺑﻪﺷﺪت ﻧﺎﭘﺎﯾﺪار و در ﻧﻮﺳﺎن اﺳﺖ؛ مثل مسئله ارزش ﭘﻮل ﻣﻠﯽ و ﺷﺮاﯾﻂ ارز و ﻃﻼ و ﺗﻐﯿﯿﺮات آن در ﺳﻄﺢ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ و داﺧﻠﯽ.
علوی توضیح میدهد: برای مواجهه با چنین شرایطی، لازم است ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ رﯾﺴﮏ، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاری و ذﺧﯿﺮه ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﺮای ﺷﺮاﯾﻂ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪار تقویت شود و از ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ارزشمند در ﺣﻮزههای ﭘﺮرﯾﺴﮏ استفاده شود و آﻣﺎدﮔﯽ و اﻧﺴﺠﺎم ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺮای ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻣﺤﯿﻂ دچار ﺗﻐﯿﯿﺮات زﯾﺎد، حفظ شود.
منبع: sharghdaily-959204