جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > جادوی کتاب‌فروشی

جادوی کتاب‌فروشی

«ایوی استون تک و تنها در اتاقی کوچک و اجاره‌ای، در انتهای شمالی خیابان کسل، دورافتاده‌ترین نقطه از هر کالجی در سطح شهر زندگی می‌کرد و هنوز به دانشگاه کمبریج رفت‌وآمد داشت. البته ایوی دانشجو نبود و فقط دوره تحقیقاتی خود را در دانشگاه سپری می‌کرد». این بخشی از رمان «دختران بلومزبری» نوشته ناتالی جنر است که به‌تازگی با ترجمه محمد جعفرپور در نشر ثالث منتشر شده است.

شرق: «ایوی استون تک و تنها در اتاقی کوچک و اجاره‌ای، در انتهای شمالی خیابان کسل، دورافتاده‌ترین نقطه از هر کالجی در سطح شهر زندگی می‌کرد و هنوز به دانشگاه کمبریج رفت‌وآمد داشت. البته ایوی دانشجو نبود و فقط دوره تحقیقاتی خود را در دانشگاه سپری می‌کرد». این بخشی از رمان «دختران بلومزبری» نوشته ناتالی جنر است که به‌تازگی با ترجمه محمد جعفرپور در نشر ثالث منتشر شده است.

ناتالی جنر در انگلستان متولد و در کانادا بزرگ شده است و به‌عنوان مشاور و وکیل شرکت مشغول به کار است، اما با انتشار یک رمان به نویسنده‌ای پرفروش تبدبل شد. او با نخستین رمانش با نام «انجمن جین آستین» شهرتی جهانی پیدا کرد. این رمان او به زبان‌های متعدد و از‌جمله به فارسی ترجمه شده ‌است. جنر در این رمان زندگی و آثار جین آستین را دستمایه داستانش قرار داده است. انگلستان پس از جنگ زمینه روایت رمان است که در آن گروهی از افراد به قصد ترویج آثار جین آستین و حفظ میراث او گرد‌هم جمع می‌شوند.

«دختران بلومزبری» دومین رمان ناتالی جنر به شمار می‌رود که اولین‌ بار در سال 2022 منتشر شد. ماجراهای این رمان به زندگی پرفراز‌و‌نشیب سه زن در دوران پس از جنگ دوم جهانی مربوط است. آنها در فضای پس از جنگ و در زمینه مردسالار شهر لندن در پی این هستند که حقوق از دست رفته‌شان را بازپس گیرند. داستان بیشتر در کتاب‌فروشی بلومزبری که قوانینی عجیب‌و‌غریب دارد رخ می‌دهد. این کتاب‌فروشی از جاذبه‌های گردشگری لندن به شمار می‌رود: «نمای بیرونی و چوب‌کاری‌شده‌اش، به رنگ نیلی تیره بود، پنجره هلالی هم‌سطح با خیابان و دو طبقه پنجره قرینه هم به سبک دوران جورج داشت و پنجره بالای در ورودی به سبک دوران ویکتوریا به شکل خورشید در حال طلوع رنگ‌آمیزی شده بود. تنها تابلوی موجود در کنار آگهی استخدام، کلمات کتاب‌فروشی بلومزبری بود که به رنگ طلایی در عرض مغازه کشیده شده بود؛ از سمت چپ بالای در ورودی تا سمت راست پنجره هلالی».

در این رمان عشق و مناسبات انسانی در وضعیت مردسالار جامعه‌ای به تصویر کشیده شده که به‌تازگی از بحران جنگ خارج شده، اما تبعات آن همچنان پابرجاست. در بخشی از این داستان می‌خوانیم: «عصر جمعه‌ها معمولا سوت و کورترین روز هفته در کتاب‌فروشی بلومزبری بود که بازتابی از حال‌و‌هوای مشتری‌هایی بود که به آنجا پا می‌گذاشتند. اغلب یا گروهی چندنفره از دانشجویان بودند که از سخنرانی‌ها به آنجا می‌آمدند یا کاسب‌هایی که در راه برگشتن به خانه بودند یا زن‌های طبقه ممتاز که تازه مو و ناخن‌های خود را آرایش و مانیکور کرده بودند تا برای میهمانی‌های جمعه‌شب آماده باشند. اما این جمعه به خاطر اخراج و رفتن ایوی در اول هفته بسیار دلگیر و مغموم بود. گریس و ویوین رأس ساعت 5:30 بدون اینکه کلمه‌ای با مردها صحبت کنند، از مغازه بیرون زدند. کیف‌های مشکی خود را سفت و همانند زره توی سینه گرفتند که نشانی از ذره‌ای شوخی در آنها دیده نمی‌شد. تا جایی که ذهن‌شان یاری می‌کرد، اولین‌ بار بود که گریس قبل از رفتن سرش را داخل دفتر آقای داتن نکرد تا با اشتیاق بگوید: قبل از رفتن چیزی لازم ندارین قربان؟».

 

منبع: sharghdaily-959215

برچسب ها
نسخه اصل مطلب