گفتگو با احمد جمشیدی؛ بازیگر، شاعر و نویسنده
بازیگر تئاتر باید خاص باشد
احمد جمشیدی متولد ۱۳۴۸ اندیمشک و دانشآموخته کارشناسی روانشناسی است. از ۱۳۶۵ کار تئاتر را دنبال کرده و از ۱۳۷۳ در شعر و ادبیات قلمفرسایی نموده و تاکنون در شعر، نویسندگی، تئاتر و بازی در فیلمهای بلندی همچون، دوئل، ویلاییها، سرور زیرآب، تنگه ابوقریب و روی زمینه قرمز و چندین فیلم کوتاه شرکت داشته است و یک کتاب در حوزه شعر و ادبیات فارسی به نام «سرود و سرایش» در ۱۴۰۲ از او منتشرشده است. باهم پاسخهای جمشیدی را میخوانیم:
*احمد جمشیدی را چقدر میشناسید؟
دوستی مهربان با خودش و یار و همراه با دیگران، تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز. شخصیت خودش را دارد و صبر و شکیبایی پیشه اوست.
*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟
کودک در دوران طفولیت و شیطون و سرحال در نوجوانی، کتابهای قصه و رمان و کتب معمایی و پلیسی را بسیار دوست داشتم مطالب علمی زیادی خواندهام و از تاریخ و جغرافیا تا حدود زیادی خواندهام و آشنایی دارم و از مسائل دینی در حد زیاد مطالعه کرده و با ادیان نیز آشنایی دارم، بازیهای دوران کودکی را خیلی دوست دارم و الآن مربیگری رتبه سوم شطرنج رادارم و بازی شطرنج را بسیار دوست دارم و تأثیر بسیاری در زندگیام داشته است که نظم انضباط زندگی را مدیون آن هستم.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
علاقه تقریباً زیادی به مطالعه دارم و حتی کتابهایی که دوست نداشته مطالعه کردهام زیرا ممکن است مطالبی در آنها باشد که دوست نداشته از دست بدهم، برای مطالعه هیچوقت خساست به خرج ندهید و در هر فرصت به مطالعه روی بیاوریم و بهره خواهیم برد، فیلم هم خیلی زیاد میبینم و در مقوله قیاس بامطالعه بسیار کارساز و در نقد و بررسی مهم است.
*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟ نویسندگی برای این فضا را چقدر تجربه کردهاید؟
با فضای مجازی بهتر است مجاز برخورد کرد و البته در فضای غیرمجاز نیز شایسته است قلمفرسایی کرد و در هر دو مقوله تبحر خاص خود را داشت و بنده بیشتر فضای غیرمجازی را بهتر و زیباتر احساس میکنم و البته در عصر جدید فرصتهای فضای مجازی را باید غنیمت شمرده و با این تکنولوژی به دید مثبت نگاه کرده و سر سری به بطالت نگذرانیم و نهایت استفاده را به نحو احسنت باید برد.
*شما سراغ هنر رفتید یا هنر سراغ شما آمد؟ در میان مصادیق هنری، ابتدا سراغ کدامیک از آنها رفتید؟
در ابتدا با تلاش و کوشش به سمت هنر رفتم و با سماجت خودم را در این وادی به جلو بردم و در ابتدا سراغ تئاتر رفتم و در ادامه صدالبته جاهایی هنر نیز به استقبالم آمد و در فیلمهایی ایفای نقش کرده و در چند فیلم بهصورت مسئول هنروران سینمایی انتخاب بازیگر داشتهام.
*تعریف شما از بازیگری چیست؟ این تعریف برای تئاتر و فیلم متفاوت است؟
بازیگری در وهله اول عشق و علاقه است و همانطور که اساتید میگویند، بازیگر بهتر است موم دستان کارگردان باشد و خود را ملزم به پرسش از نقشی که میخواهد انجام دهد، باشد تا بتواند با تجزیهوتحلیل درست ایفای نقش نماید و نقش در تئاتر خاصه خود را دارد و در فیلم نیز آنچه کارگردان میخواهد به نحو شایسته و همراه با بازیگران مقابل درمجموع بهترینها باشد و اگر میگویم بازیگر تئاتر باید خاص باشد، زیرا در سه سبک، غرق در نقش، بازی در نقش و یا تلفیقی از این دو باشد.
*بهترین تجربه شما از بازی سینمایی به کدام اثر برمیگردد؟ چرا؟
بازی در فیلم سرو زیرآب، به دلیل نوع خاص موبد زردشتی و البسه آن است.
*چه شد که بازی در دوئل را انتخاب کردید؟
آن زمان مشغول برگزاری جشنواره تئاتر لالههای سرخ اندیمشک بودم و در حین فعالیت در برگزاری این رویداد گروهی برای انتخاب بازیگر به اندیمشک آمده بودند و بنده هم مثل دهها بازیگر علاقهمند در بازی فیلم دوئل در آزمون شرکت کرده و بنده و دوستم ابراهیم برای بازی در این فیلم وزین انتخاب شدیم و به شهر پرند جهت بازی در قسمت جنگی آن شدیم و نقش بسیجی را در آن فیلم ایفا کرده و در چندین سکانس شرکت داشتم که باعث آشنایی با بازیگران این فیلم و عوامل آن شدم و در آنجا ابداعگر لباسزیر پلاستیکی که از نفوذ آب به داخل بدن جلوگیری میکرد شدم و باعث افتخار شد که آقای اسباتی طراح صحنه از این ابتکار تشکر و قدردانی کردند.
*شما در کجای تنگه ابوقریب قرار دارید؟
در تنگه ابوقریب علاوه بر مسئول هنروران، در نقش عکاس در ابتدای فیلم دو سکانس در کنار ساحل رود دز در دزفول را داشتهام.
*یک بازیگر تا چه اندازه لازم است کتاب بخواند و مطالعه داشته باشد؟
مطالعه برای هر موضوع نیاز لازم را داشته و بامطالعه قدرت فرد بالا رفته و از بیکفایتی او را دور کرده و در سلامت کامل انسان را قوی جلوه میدهد و هر چه اطلاعات فرد بهتر باشد موفقتر خواهد بود.
*دوست دارید شمارا بیشتر یک شاعر بنامند و بدانند یا هنرمند عرصه نمایش یا هر دو؟
مسلماً هر انسان موفق در تمام عرصهها باعث افتخار بوده و میتوان گفت انسان جامعه العلوم، در زندگی و زندهبودن نیز خاص جلوه خواهد داد، تجربه پدر علم است و تجارب درگذشته، حال و آینده تأثیر شگرفی خواهد داشت.
*اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تأثیری در کارهای شما داشته است؟ شما آثار خود را در حوزه ادبیات جنوب میدانید؟
جنوب همواره در آوای واژه خود تداعی جنبوجوش را مینماید و همانطور و در تاریخ مستتر است، جنوبیها از هر نظر گرما و شور و شرجی خود را داشته و مسلماً در نوع زندگی تأثیرگذار بوده و هست، پس میتوان گفت در آثار و نوشتههای بنده نیز این شور و شعف بهصورت بارز مستتر بوده و است. جنوب در خون و پوستواستخوان بنده هم دیده میشود.
*از فرهنگ و ادبیات عامه چقدر در آفرینش کارهایتان استفاده میکنید؟
زبان و ادبیات بافرهنگ عامه و زادبوم عجین بوده در کلام و اثر هر فرد جنوبی حضور مبسوطی دارد و اینجانب نیز در اشعار و مخصوصاً آثار منثور خود این فرهنگ ساعی و جاری است.
*کتاب سرود و سرایش از کجا کلید خورد و چه مراحلی را تا امروز طی کرده است؟
این اثر چندین سال در ذهنم موردنقد و بررسی قرار گرفت و سه سال پیش شروع به نگارش و جمعآوری مطالب موردنیاز هر شاعر پارسیزبان را در نظر گرفته و در بخش آخر آن نحوه یافتن اوزان عروضی و بحرهای شعری را با استفاده از بندهای انگشتان را که ابداع خودم هست نیز بیان کرده و در سال ۱۴۰۲ در انتشارات ارازان به چاپ رسانیدم و اکنون قصد چاپ دوم آن رادارم.
*اگر قرار باشد تنها یک شعر از اشعار خودتان را انتخاب کنید، آن شعر کدام است؟
مهر شد و آبان گذشت تا شب یلدا رسید
فصل خزان شد کجا تا ننه سرما خزید
در شب آخر چنین با نفس شب عجین
دختر گیسو بلند، چون گل شیدا دمید
سال نوین در ره است بعد زمستان سرد
باغ به خوابی عمیق، با مرغ مینا پرید
جمع همه عاشقان، درگذر این زمان
قاصدکی مژده داد، رسم چلیپا کشید
گفت چنین با طرب، مرغ سخندان روز
عیش به نوش دل و سیرت زیبا رسید
بیخبر است باغبان، در طلب مهر و جان
شور و شکر شادان، با موج دریا دوید
*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه و بهطور خاص نوجوانان را چه میدانید؟ سهم مؤلفان و ناشران دراینبین چقدر است؟
بزرگترین و متأسفانه بدترین دلیل درصد کم مطالعه در وهله اول نظام آموزشوپرورش ماست که آموزگاران عزیز، فقط و فقط تأکید و خواندن کتب درسی و آوردن نمره قبولی است که این باعث شده نوجوانان از مطالعه سرخورده گردند و کمتر رو به مطالعه آورند و دوم آنکه نگاه ناشران به چاپ کتاب به محل کسب درآمد و اقتصادی آن است و متأسفانه تن به چاپ هر اثری هرچند کمارزش را میدهند و سوم اصرار به نشر و چاپ مؤلفان کمتجربه در این عرصه و چهارم ضعف صداوسیما در ایجاد شور و شیرینی مطالعه در میان اقشار جامعه است.
*محیطی که در آن رشد کردهاید وزندگی میکنید تا چه اندازه در کارهای شما دیده میشود؟
با توجه به کمبود امکانات در این محیط، رشد بد نبوده و در سختی و مشقت رشد قابلتوجهی داشتهام ولی گاهی نیز غصه میخورم که چرا پس از انقلاب ازنظر رفاه و امکانات هر بشر نسبت به زمانه کمبودها باعث عدم رشد تعالی گردیده و در این راه برخی مسائل حاشیهای و سنگاندازیها و حسادتها، موانعی برای بنده و امثال من شده است.
*تاکنون چند بار به پیری و مرگ فکر کردهاید؟ پیری و مرگ در آثار شما چقدر و چگونه حضور دارد؟
پیری یکروند تدریجی است و مرگ یک امر طبیعی، همانطور که امام حسین (ع) میفرماید نه آنقدر در مسائل معنوی غرق شوید که دنیای مادی را از دست دهید و نه آنقدر در مصائب دنیوی غرق گردید که دنیای معنا را از دست بدهید، پس بهتر است طبق سفارش ائمه (ع) و دین مبین اسلام، اعتدال را نگاه داشته و متعادل زندگی کنیم و در آثارم نیز این امر مستتر است و بهتر است بگویم پیری هم یکی از دوران زندگی است که زیبایی خود را دارد و بهاصطلاح انسان به پختگی رسیده و باید مزه جاافتادگی را به کام خود و خلق بچشاند.
*اگر قرار باشد یک جایزه ادبی جدید را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر باشد و یا در حوزه نقد؟ چرا؟
در حوزه نقد باشد، زیرا در جامعه بشری نقد، کلامی تیز و برنده و تلخ است که خیلی از انسانها بادیده اغماض به آن نگاه میکنند و این درست نیست، چراکه شایسته است بادید سازنده به آن نگاه کرد و نقاد خوب را جایزهای در خور شان او اهداء نمود و بر نقد نقادان صحه گذاشته و کلامشان را که گویی مروارید است از صدف سخت کف اقیانوس ادبیات بیرون کشیده و صیقل داده و در کف اخلاص آنان قرارداد.
*چقدر به پرسه زدن اعتقاددارید و کجاها پرسه میزنید؟
پرسه زده در تنهایی گاهی نیاز است و در خلوت تنهایی برخی آثار بزرگ پنهانشده که ممکن است با چشم دل آنها دید و کشف نمود و به دیگران نیز نشان داد.
*و سخن آخر:
سخن از اول کلمه بود و خداوند عالمیان به او قسم خود، نون و القلم و ما یسطرون ...
کوه هم که باشی
زمستان
قلهاش را سپیدپوش میکند ...
گویند روح در سه یا چهار ماهی در جنین دمیده میشود و مرغ جان در قفس جسم قرار میگیرد و پس از تولد نوزاد، نبرد روح برای آزادی از سلول تن آغاز میشود، طفولیت میگذرد و نوجوانی در پس آن و شیطنتهایش و این نبرد روح و تن در دوران جوانی به اوج خود خواهد رسید. بهخصوص در این دوره از زندگی، انسان جوان، سر نترس و پر شوری و شری دارد و شخصیت در این دوری شکل محکمتری به خود میگیرد و پس از تضعیف جسم در دوره میانسالی، روح بر تن مستولی شده و نبض تن را به دستش میگیرد و در دوره آخر یا همان پیری، جسم را تسخیر کرده و در ظاهر او نیز چین چروکهای این نبرد نمایان میگردد و درنهایت روح بر تن پیروز شده و بهاصطلاح قفس را میشکند و با این کار مرگ را نصیب جسم میکند و از آن تن عاریتی خارج میشود و به دنیای معنا سفر خواهد نمود...
و این است قصه زندگانی