آیا تازهواردها در حفاظت از یوز به درهای بسته میخورند؟
فرناز حیدری-کارشناس ارشد علوم محیط زیست: سال 1378، زندهیاد دکتر هرمز اسدی تازه وارد ایران شده بود. یکی از معدود کارشناسان صاحبنظر در حوزه حیاتوحش و بهویژه یوز آسیایی بود که پیش از فعالیتهای میدانیاش، تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قبادیان را برگزید. با وجود اینکه یک تازهوارد بود، اما خدمات و زحمات ایشان در حوزه حیاتوحش و بهویژه یوز آسیایی، هنوز هم فراموش نشده است.
25 سال از آن تاریخ گذشته و حال فراخوان جلب همکاری متخصصان برای عضویت در کمیته ملی راهبری یوز آسیایی پیشروی ما قرار دارد. فراخوانی که در آن اینچنین درج شده است: شرایط عضویت، دارابودن حداقل 3 سال تجربه کاری تخصصی حفاظت از یوزپلنگ در عرصه، طی 10 سال اخیر. معنای این بند از شرایط عضویت پرسشبرانگیز است؛ آیا اگر امروز زندهیاد اسدی زنده بود و تازه به ایران بازمیگشت، یا اگر افرادی با همان تخصص و شرایط بخواهند وارد عرصه حفاظت از یوز شوند، به دلیل همین یک بند، امکان همکاری در کمیته ملی راهبری یوز آسیایی را از دست خواهند داد؟
معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در مصاحبهای که در تاریخ 17 آذرماه چاپ شده نیز تأکید داشت که شرط سه سال تجربه کار در حوزه یوزپلنگ به نظر ایشان جزو حداقل معیارهایی است که باید لحاظ شود. دلیل تأکید بر این مسئله هم اینطور عنوان شده که ما نمیتوانیم تعداد زیادی از افراد با توانمندیها و دیدگاههای مختلف را دور هم جمع کنیم و بعد انتظار داشته باشیم یک خروجی قابل ارائه فراهم شود. در اینجا چهار سؤال در ذهن نویسنده این یادداشت -که تابهامروز تمایلی برای حضور در چنین کمیتههایی نداشته و فقط تلاش کرده تا جمع متنوعتری از متخصصان در زمینه حفاظت از یوز وارد عرصه تصمیمگیری شوند-شکل میگیرد که آنها را مطرح میکند:
دلیل تأکید بر جذب افراد مشخص و کنارگذاشتن نظرات و ایدههای جدید چیست؟ آیا غیر از این است که یوزها توانایی این را دارند که در نواحی جدید پراکنش پیدا کرده و قلمرو خود را گسترش دهند و حتی به صورت موفق هم رشد کند؛ چطور است که بدنه کارشناسی و ظرفیتهای متخصصان برونسازمانی نمیتواند رشد کند و شامل حال افراد جدید شود؟
آیا تابهامروز راهکار مؤثری برای حفاظت از یوز توسط افراد دارای سابقه کارگروهی در پروژههای مرتبط با یوز، سابقه کار مشارکتی، واجد کتاب و مقاله در حوزه یوز و یا هر فعالیت شاخص دیگر ارائه شده است که شرایط افزایش جمعیت را نه در طبیعت، که حتی در اسارت مقدور و فراهم ساخته باشد؟ آیا غیر از این است که از زمان آغازبهکار تکثیر در اسارت، یک یوز نر بالغ و در پی آن، دو توله یوز ماده و یک توله هم با توجیه ضعف در شکار و ناآشنایی با قلمرو از طبیعت حذف شدهاند و در طی این سالها به کرات در حفاظت یوز به پای خود شلیک کردهایم؟
آیا بناست اسامی افراد حاضر در این کمیته در رسانهها بازتاب داشته باشد و پس از سالها بدانیم که تصمیمگیرندگان بقای آخرین یوزهای آسیایی چه افرادی هستند؟
آیا اعضای هیئتعلمی دانشگاهها که برخی شاید سه سال سابقه حضور در عرصه فعالیت میدانی برای یوز را ندارند اما به هر صورت در حوزه حفاظت صاحبنظر هستند، از این کمیته فقط به دلیل همین یک بند خاص حذف خواهند شد؟
نباید فراموش کرد که وضعیت کنونی یوز در ایران هیچگونه جای تکرار خطا و تصمیمات اشتباه چندین باره را باقی نگذاشته است. تعداد معدود باقیمانده در موزاییکی از عرصههای غیرحفاظتشده، حفاظتشده، عمومی و روستایی و سایر چشماندازهای دستخورده و نخورده انسانی یافت میشوند و با تهدیدهایی به نهایت فراخ مواجه هستند که فقط یکی از آنها کمترین میزان تنوع ژنتیکی نسبت به تمامی زیرگونههای یوز است و برخلاف ادعاها قرار نیست کلید حل تمامی این تهدیدها در دست چند نفر اکولوژیست دارای حداقل سه سال تجربه کاری یوز در عرصه باشد که تاکنون نیز قدم مؤثری در راستای حفاظت از یوز برنداشتهاند.
منبع: sharghdaily-954191