تاریخچه شب یلدا : تولد خدای خورشید
اگر به واقعیت تاریخی و رسم و رسومات نگاهی کنیم، متوجه میشویم که بسیاری از آداب امروزی در جشنهایی چون چهارشنبه سوری و نوروز و شب یلدا، به تدریج و توسط اقوام مختلف وارد آن شده است. یا تغییر دین و مذهب باعث شده که برخی رسمها تغییر پیدا کند و به عنوان مثال سفره نوروز به کتاب آسمانی قرآن مزین شود.
شب یلدا نیز از این قاعده مستثنی نیست و بسیاری از رسم و رسومات آن ریشه در فرهنگ اقوام گوناگون دارد و نه در اصل ماهیت تاریخی آن. آوردن انار و هندوانه به سفره شب یلدا، شاید بخاطر رنگ سرخ آن بوده باشد ولی در اصل در سالهای دور، میوههایی که در انبار مانده و میوههای فصل و میوههای خشک و آجیل را سر سفره میگذاشتند و آنها را تا صبح به این نیت میخوردند که زمستان کمتر سختی را پیش رو داشته باشند.
مردمان باستان در طول سال دریافتند که کوتاهترین روزه آخرین روز پاییز یعنی روز سی آذر خواهد بود و پس از آن روزها طولانیتر خواهد شد و نور و گرمی را نثار طبیعت میکند. اقوام قدیم آریایی پنداشتند که در آن شب خورشید نبرد را برنده شده و تا چند ماهی در راس حکومت باقی میماند.
ژرمنیها نیز رد آن زمان جشن تولد آفتاب را در آغاز زمستان میگرفتند و آن ماه را به خدای آفتاب نسبت میدادند. به قول ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه روز اول دی ماه روز خور نامیده میشد و همین روز در کتاب قانون مسعودی خره روز نامیده شده و برخی منابع دیگر آن را خرم روز نامیده اند.
چون شب یلدا طولانی تر شب سال بود، مردمان باستان این شب را که تاریکی در آن بیشتر از همیشه مهمان خانههایشان بود یک شب نحس و بدیمن میدانستند. در کتاب برهان قاطع، جلد چهارم درباره یلدا آمده است:
«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جدی و آخر قوس باشد و آن شب درازترین شبهاست. گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.»
شب چله یعنی چه؟
شب یلدا را امروزه شب چله یا چله بزرگ هم مینامند، چله بزرگ یعنی از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه که چهل روز تمام میشود و چله کوچک هم از دهم بهمن لغایت بیست اسفند است که شدت سرما در آن رو به کاهش است. جالب است بدانید که ایرانیان باستان روز اول دی ماه را نیز جشن میگرفتند و به آن خوروز (روز خورشید) یا خرم روز میگفتند.
چنانچه ابوریحان بیرونی نیز در کتاب آثار الباقیه خود میگوید که نخستین ماه دی خرم روز است و این روز و این ماه به نام خدای بزرگ است (کلمه دی برگفته از واژه دذو Dazva یا دثوش Datush است که در اوستایی معنی آفریدگار میدهد و از مصد دا به معنی دادن و آفریدن به وجود آمده است) همچنین جشن روز اول دیماه نودروز هم نامیده میشد چرا که فاصله آن تا نوروز نود روز بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت که شب یلدا و خورروز (یا روز دیگان) با یکدیگر پیوند محکمی دارند.
شعر درباره شب یلدا، یلدا در اشعار ایرانی
در منابع ایرانی اسلامی شب یلدا به نام شب میلاد شناخته میشود و شب میلاد مسیح را نیز ثعالبی میگویند؛ شبی که عیسی در آن متولد شده و شب درازی است. ابونواس اهوازی شاعر ایرانیتبارعرب شعری دارد که در آن میگوید:
یا للیه المیلاد هل عرفت
اسهر منی عاشقا مذکنت
الم اصابرک فما صبرت
حتی بدت غره یوم السب
(ترجمه ای خداوند، تولد، آیا شما می دانید؟ من عاشق شادی هستم صبر شما چیست؟ تا زمانی که به نظر می رسید در روز شنبه است.)
و در جای دیگری شاعر عرب زبان عبدالله بن عدبالله طاهر هم از مصرع مضت لیله المیلاد اطول لیله استفاده میکند که معنای طولانی ترین تولد تولد خداوند است میدهد.
شاعران بسیاری همچنین زلف یار و دوری از یار و مسائلی از این قبیل را به شب یلدا ربط دادهاند. در زیر چند مثال از آنها را میخوانید:
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
(عنصری)
نور رأیش تیره شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
(منوچهری)
به صاحب دولتی پیوند، اگر نامی همی جویی
که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
(سنایی)
تو جان و لطیفی و جهان سم کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا
(سیف اسفرنگی)
رو روزش چو برانداخت نقاب از سر زلف
گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
(و) بر آی ای صبح مشتافان اگر هنگام روز آمد
که بگرفت این شیلدا ملال از ماه و پر و نیم
(سعدی)
سفره شب یلدا
سفره شب یلدا سفره میزد نام دارد میزد عبارت است از میوههای تر و حشک و آجیل (یا به اصطلاح زرتشتیان لرک) که از لوازم جشن و ولیمه است و به افتخار مهر و خورشید بر سر سفره گذشته میشود. این سفره امروزه بنا به سنتها و فرهنگهای مختلفی که در ابتدای سخن از آنها یاد شد، بسیار دگرگون شده و تغییر یافته است. سفره هفت سین نوروزی ما هم نیز دچار این تغییرات شده و پرواضح است که گذر تاریخ باعث این دگرگونها میشود.
نیایشهای خورشید به مناسبت شب یلدا
نیایشهای متعددی در این شب از سال در زمانهای قدیم خوانده میشد که یکی از آنها با نام مهر نیایش است. بخشی از این نیایش به این شرح است:
برای خشنودی اهورامزدا، میستایم او را با بهترین نمازها و ستایش، بلند آوازگی و پیروزی باشد برای مهر ایزد- ایزدی که مینوی است و داور روز پسین که هزار گوش دارد و ده زار چشم و دارنده دشتهای فراخ است.
میستایم مهر ایزاد را و دور و ستایش می؛ویم ایزدی را که دارنده دشتهای فراخ است که چراگاههای سبزگون و گستردهاش بر گاهواره زمین آرمش بخش است و آسایش دهنده.
ستایشم پیشکش آن ایزدی که نگاهبان راست ترین گفتار است که نیکوهایش از شمار فزورن است: پیرکش برازنده و بلند و استوار. و با هزار چشم بینای دورترین دورهاست که همیشه بیدار و بی خواب است. که چون نگینی زرین پرامون کشور را فرا گرفته، که نگاهبان پیمانهاست، که هماهر همه جاست: ر درون کشور و بیرون کشور و فراز و فرود آن.
میستایم مهر ایزاد، آن اهواری بزرگ بی همتا آفریننده آنرا، میستایم با آیین دین با شاخههای سبز برسم ماه را و آن خورشید را، ستارگان، و مهر را که سرور همه کشورهاست.
میستایم با همه جان آن ایزدی را که شکوهمند است. میستایمش با آیین دین آن ایزادی را که دارنده دستهای سبزه رسته فراخ است. که آسایش بخش و نگاهبان سرزمینهایی آریایی است. میستایم مهر ایزد خوش پیکر نیورمند را که هیچگاه ب دام فریب پای نمیافکند. میستامیش که ره آور ما را میسازند آن بهترین بخششهای اهورایی را: آزادی و به روزی و رهایی در داوری و تندرسی و پیروزی و پاکی و پارسایی.
منابع:
گاه شماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی، نشر بهجت
جشنهای آتش، هاشم رضی، نشر بهجت
شب یلدا، علی بلوکباشی، انتشارات دفتر و پژوهشهای فرهنگی
آیین مهر، هاشم رضی، نشر بهجت
منبع: روزیاتو
منبع: faradeed-219980