سحرخیز باش تا ویزیت شوی!
چند ناسزا نثارش میکند و راهش را کج میکند سمت داروخانه حیاط. تخت چرخدار با روپوش آبی چرک، بین گیشه اطلاعات و در اورژانس رها شده است، دختری جوان، با صورتی رنگپریده و چشمانی گریان، هراسان وارد سالن میشود، تخت را میکشد و میبرد تا دم در ورودی بیمارستان، دستفروشهای دم در، پیرزنی مچاله شده، با لباسهای خاکی و پاره پوره را از روی صندلیهای عقب ماشین دختر جوان میکشند روی تخت، درهای سالن باز میشود پیرزن روی تخت بیجان مثل تکه گوشتی افتاده و دختر جوان آن را هل میدهد، کسی تحویلش نمیگیرد، مردم هاج و واج نگاه میکنند، نگهبان به سمت پذیرش راهنماییاش میکند، دم گیشه پذیرش قیل و قال است، مردی لاغر و بلندقد دستش را از روی سر جمعیت به گیشه میرساند، قبض پرداخت پول را تحویل میدهد و پرونده را میگیرد، دختر جوان به زور خود را میرساند جلوی دهانه نیمه دایرهای گیشه، منشی با اکراه و عصبانیت فرم پذیرش را تحویلش میدهد، پر میکند، برمیگردد سمت تخت، یک مامور کلانتری بالای سر تخت منتظر است، دختر جوان هول میکند، حسابی ترسیده است، روسریاش را جلو میکشد، گرهاش را محکم میکند، فرم را برمیدارد، کیف پولش داخل ماشین است، همین را بهانه میکند، میخزد به سمت در خروجی، نظافتچی سالن تخت را هل میدهد وسط، دختر جوان از بیمارستان دور میشود. هرج و مرج، شلوغی و درگیری بین مراجعهکنندگان بر سر صف دارو و مراجعه به پزشک حال و روز بسیاری از بیمارستانهای تامین اجتماعی در اطراف و مناطق پایین شهر تهران است. بیمارستان امام رضا(ع) شهر اسلامشهر که مردم محلی آن را با نام بیمارستان سعیدیه میشناسند، نمونه بارز آنهاست.
جوان تازه رها شده از دست نگهبان بخش اورژانس، با اعتراض به سیستم رسیدگی به بیماران، میگوید: «بخش تریاژ بیمارستان سعیدیه بدترین جا برای رسیدگی به بیمار است که دیدهام. در حالی که بیمار روی تخت از درد به خود میپیچد، چند دانشجو که برای گذراندن دوره کارورزی در تریاژ نشستهاند، فقط باهم صلاح و مشورت میکنند، که چه کنیم و نکنیم و چیزی از درد و درمان نمیدانند.» جوان برآشفته ادامه میدهد: «بدتر از آن اینکه بعد از معاینهای که این تازه کارها در تریاژ انجام دادند، بیمار را پیش پزشک میبرند، پزشک در حالی که وظیفهاش است دوباره بیمار را معاینه کند، اما به معاینه تریاژ بسنده میکند.» این گفته خیلی از بیماران و مراجعهکنندگان به بیمارستان سعیدیه است. یکی دیگر از بیماران که چنین شرایطی را تجربه کرده به جامجم میگوید: «زمستان گذشته در طول یک ماه چندین بار برای بیماریهای مختلف به بیمارستان مراجعه و هر بار تقریبا داروهای مشابهی را دریافت کردم.» این خطا یا تشخیصهای اشتباه بیماری در بیمارستان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. صحبتهای یکی از پرسنل جوان بیمارستان حکایت از آن دارد که خطای پزشکی و تشخیص گاهی اوقات پیش میآید. این جزء جداناشدنی از پزشکی است. اما بر اساس گفتههای او علت این گونه اشتباهات در این بیمارستان تعداد زیاد بیماران است. تعداد بیماران به حدی زیاد است که در همان دو سه ساعت اول شیفت کاری کل انرژی پرسنل تخلیه میشود، پس امکان چنین خطاهایی وجود دارد و نمیتوان منکر آن شد.
بیمارستان بیمار
سال 1373 زمانی که برای اولین بار مردم اسلامشهر و شهرکهای اطراف صاحب اولین بیمارستان تامین اجتماعی در شهرک سعیدیه شدند، فکرش را هم نمیکردند که در زمینهای سبزیکاری صاحب بیمارستانی با 130 تخت که توانایی پوشش درمانی بیش از یک میلیون نفر را دارد، شدهاند.
همان زمان قرار شد بیمارستان به صورتی تجهیز و تکمیل شود که دیگر نیازی به اعزام هیچ بیماری به بیمارستانهای تهران نباشد، اما اوضاع و احوال و گفته بیماران حکایت از آن دارد که مراجعهها به این بیمارستان فقط برای درمان موقت انجام میگیرد. تحقیقات میدانی خبرنگار جامجم از مراجعهکنندگان محلههای مختلف شهر اسلامشهر و شهرکهای اطراف نتیجهای جز ناراضی بودن مردم از امکانات و تجهیزات قدیمی این بیمارستان ندارد. این در حالی است که همین یک ماه پیش اورژانس بیمارستان که بتازگی بازسازی شده با حضور مسئولان تامین اجتماعی و جمعی از نمایندگان مردم و جامعه پرستاری و کارگری در هفته تامین اجتماعی مورد بهره برداری قرار گرفت. همین بازسازی بخش اورژانس کافی است تا بتوان شرحی از فرسودگی در بخشهای دیگر بیمارستان را که بیش از 24 سال از ساخت آن میگذرد متوجه شد.
خانمی که چند روز پیش در بخش زنان و زایمان بیمارستان بستری بوده درباره وضعیت بهداشت محیط بیمارستان و اتاقها میگوید: بعد از زایمان، فررندم دچار زردی شد. نیاز بود که چند روز در بیمارستان بستری باشد. پتوی کثیف، تختهای کهنه و پر سروصدا و ملحفههای زرد شده، یک طرف و وجود سوسک در اتاقهای بیمارستان و گوشه دیوارهای ترک خورده خواب را از چشمانم گرفته بود.» خانم صادقی که تازه و از طریق عمل سزارین مادر شده است ادامه میدهد: «بعد از زایمان ما در اتاقی بستری بودیم که دارای نور بسیار کم و چهار تخت در یک فضای کوچک بود، به شکلی که تختها به فاصله خیلی کم از هم قرار داشتند. در جواب هر درخواستی هم که داشتیم کارکنان میگفتند امکانات بیمارستان دولتی همین است. میخواستید به بیمارستان خصوصی بروید.» راهروهایی با دیوارهای کثیف و سطح زمین چسبناک و تختهای رنگ و رو رفته و درهای قدیمی و چوبی خبر از حال و روز بد ساختمان بیمارستان میدهد. از سوی دیگر فروش برخی از وسایل و تجهیزات پزشکی مانند لباس اتاق عمل از سوی فروشنده دکه گلفروشی روبهروی در ورودی بیمارستان، خود گویای ماجرای کیفیت و سطح امکانات پزشکی اینجاست. حتی به گفته تعدادی از همراه بیماران که برای خرید لباس اتاق عمل در گلفروشی حضور داشتند، بعضی مواقع دستکشهای یکبار مصرف و برخی وسایل که در بیمارستانهای دیگر تامین آن بر عهده بیمارستان است، توسط بیمار تهیه و خریداری میشود.
داروهایی به ظاهر رایگان
در میان سالن بیمارستان، بیماران زیادی به چشم میخورند که حدود دو ساعت انتظار برای ویزیت شدن را تحمل کرده، اما هنوز کارشان تمام نشده است. صندلیهای سفت و سرد سالن محلی برای انتظار چند ساعته بیماران برای دست یافتن به داروست. بیمار یا همراهش باید از ساختمان خارج شده و در گوشه سمت چپ حیاط بیمارستان سراغ داروخانه را بگیرد. به دم در داروخانه که نرسیدند، چشمشان گرد میشود؛ سالنی با دو گیشه که یکی نسخه میپیچد و دیگری دارو تحویل میدهد. این را از صدای بلندگوی ضعیف داخل سالن میشود متوجه شد. هر ده دقیقه یکبار نام بیماری را اعلام میکند که برود دارو را تحویل بگیرد. ازدحام جلوی گیشهها و خواهش و تمنای مسئول داروخانه هم برای نشستن روی صندلیها و فاصله گرفتن از گیشهها، فایدهای ندارد. جایی برای نشستن نیست، نزدیک به 50 نفر در داخل سالن هستند و ده تا 15 نفر هم دم در و در حیاط بیمارستان به انتظار نوبت دریافت دارو ایستادهاند.
نوبتدهی بینوبت
مردی با پیراهنی به رنگ آبی روشن که موهایش کمی از پیشانی عقب نشسته، عینکش را نوک دماغش میگذارد و از روی کاغذ یکسری اسامی را میخواند و میگوید: نام افرادی را که خواندم، ساعت 2 بعدازظهر بیایند. مراجعهکنندگان که این را میشنوند، هجوم میآورند دم گیشه. یکی خواهش میکند، یکی داد و بیداد، بعضیها هم سراغ دفتر مدیریت را میگیرند. خلاصه حرف همه آنها این است که از صبح اینجا هستند، چطور بروند و تازه دو ساعت دیگر برگردند. یکی از همراهان بیمار میگوید: ساعت 6 صبح آمدم و اسمم را روی برگه نوبتدهی که روی شیشه گیشه بود نوشتم. گفتند که پزشک ساعت 9 به بعد میآید. برگشتم خانه و ساعت 9 با مادرم به بیمارستان مراجعه کردیم. آنطور که این مراجعهکننده توضیح میدهد تا ساعت 12 نتوانسته است نزد پزشک برود و مادرش معاینه شود. ظاهرا بیماران دیگری حدود ساعت 5صبح به بیمارستان مراجعه کرده و نوبت گرفتهاند.
این ناهماهنگی در نوبتدهی در حالی است که یک بنر سبزرنگ چسبیده به دیوار از چند شماره تلفن برای نوبتدهی تلفنی خبر میدهد. عمده مراجعهکنندگان میگویند حتی یکبار هم نشده است که این شمارهها اشغال نباشد. در واقع هیچکدام تا الان موفق نشدهاند از طریق تماس تلفنی، نوبت بگیرند.
یک بیمارستان و 2 میلیون جمعیت
جامجم، شرایط نامناسب بیمارستان امام رضا(ع) اسلامشهر و شهروندان این منطقه را از سازمان تامین اجتماعی پیگیری کردیم. روابط عمومی این سازمان علیاکبر معدنیپور، رئیس بیمارستان را به عنوان نماینده تامین اجتماعی در این خصوص معرفی کرد. معدنیپور درباره دلایل بروز مشکلات برای شهروندان میگوید: میزان مراجعهکنندگان بیشتر از ظرفیت پذیرش بیمارستان است. جمعیت حدود دو میلیون نفری در اسلامشهر و شهرکهای اطراف و منطقه کارگری از یکسو و نبود بیمارستانی دیگر در منطقه از سوی دیگر، باعث ازدحام جمعیت و شلوغی بیمارستان میشود. به گفته او بیمارستان 130 تخت دارد در حالی که طبق استانداردهای بهداشتی برای جمعیت یک میلیونی باید 170 تخت وجود داشته باشد. معدنیپور یکی دیگر از دلایل شلوغی بیمارستان را رایگان بودن صددرصدی خدمات به بیماران عنوان میکند و میگوید: ماهانه حدود 40 هزار نفر به درمانگاههای بیمارستان مراجعه میکنند. همچنین در بخش اورژانس هم روزانه 700 تا 800 نفر بیمار با حضور 90 پزشک معاینه میشوند.