بهترین فیلمهای آنجلینا جولی؛ ستارهی حامی حقوق بشر
تا به حال چندمرتبه آرزو کردهاید که جای یک انسان معروف باشید؟ هر انسان دنیادیدهای به خوبی میداند که زندگی هر فردی مانند سکه است؛ از این جهت که دو رو دارد. یک روی آن همان قسمتی از زندگی است که همه میبینند و روی دیگر همان قسمتی است که هر انسانی آن را شخصی نگه میدارد و اندک کسانی از آن باخبر هستند.
معمولا وقتی انسانهای غیرمعروف و شناختهنشده مانند من و شما به زندگی افراد مشهور و به خصوص ثروتمند نگاه میکنیم، با تمام وجود باور داریم که آنها خوشبخت هستند و همیشه خوشبخت بودهاند. بهترین فیلمهای آنجلینا جولی او را تبدیل به یکی از همین ستارهها کرده است که بسیاری از افراد عادی دوست دارند جای او باشند. پیچیدگیهای زندگی جولی را پیش از هرچیز میتوان با اشاره کردن به یکی از وقایع زندگی او تشریح نمود؛ جولی در دادگاه جنگید تا بتواند نام خانوادگی پدرش را به صورت قانونی از شناسنامهی خود حذف کند و بالاخره در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ توانست به هدف خود برسد.
پدر جولی هم مانند مادر او بازیگر بود، اما جان ویت، برخلاف مارچلینا برتراند، حرفهی خود به عنوان یک بازیگر را به ماندن در کنار خانواده ترجیح داد و وقتی که جولی کمتر از یکسال داشت او، برادر و مادرش را ترک کرد. جولی بدون پدر بزرگ شد و هرگز تا پیش از سی و پنج سالگی نتوانست رابطهی والد-فرزندی مناسبی با پدر خود برقرار کند. پس از کشوقوسهای فراوان، رابطهی این پدر و دختر، به واسطهی مرگ برتراند به دست بیماری سرطان احیا شد و مرگ مادر باعث گردید جولی بتواند پدر خود را ببخشد. اگرچه جولی نخستینبار وقتی که تنها هفت سال داشت، به واسطهی پدرش، توانست در فیلم «نگاهی به بیرون» (Lookin’ to Get Out) نقشآفرینی کند و همکاری با کارگردان بزرگی به نام هال اشبی را تجربه نماید، اما زندگی این بازیگر آمریکایی و شاید بهتر است بگوییم جنبههای مثبت و مهم زندگی او بیش از این که تحت تاثیر پدرش باشند، تحت تاثیر مادر فداکار او شکل گرفتهاند که سینما و حرفهی بازیگری را برای مراقبت کردن از فرزندانش رها کرد.
طبق گفتهی خود جولی علاقهی او به سینما نه به واسطهی پدرش که بازیگر موفقی بود و حرفهی پرباری داشت، بلکه به واسطهی شبهایی که او و مادرش به تماشای فیلمهای مختلف مینشستند در وی شکل گرفته است. جولی وقتی که شش سال داشت همراه با خانواده از محل زادگاهش، لسآنجلس، به نیویورک نقل مکان کرد و پنج سال بعد دوباره به لسآنجلس بازگشت. پس از بازگشت، جولی ابتدا به موسسهی تئاتر لی استراسبرگ پیوست و طی دو سالی که در آنجا آموزش بازیگری دید، در تئاترهای مختلفی نقشآفرینی نمود. دوران دبیرستان تا پایان بیست و شش سالگی را شاید بتوان سختترین دوران زندگی آنجلینا دانست. او دوران دبیرستان را در مدرسهای گذراند که در آن احساس راحتی نمیکرد. مدرسهی دبیرستان بورلی هیلز مدرسهای بود برای قشر مرفه لسآنجلس و از آنجایی که مادر جولی درآمد متوسطی داشت، او نتوانست به خوبی با جامعهای که بخش زیادی از ساعات زندگیاش به عنوان یک نوجوان را در آن میگذراند ارتباط برقرار کند.
علاوه بر اینها، همسالان جولی او را برای لاغربودن، براکت دندان داشتن و عینکی بودن مسخره میکردند. چیزی نگذشت که مادر جولی متوجه محیط آسیبرسان دبیرستان بورلی هیلز برای دخترش شد و مدرسهی او را تغییر داد. در مدرسهی جدید، جولی به واسطهی دوست جدیدی که پیدا کرد، به تدریج تبدیل به نوجوانی سرکش شد؛ او لباسهای تماما مشکی میپوشید و در مسابقات چاقوکشی شرکت میکرد.
در همین دوره او برای نخستینبار به دنبال اصرارهای مادرش تلاش کرد تا کاری به عنوان مدل پیدا کند، اما نتوانست در این زمینه به موفقیت برسد. در دورهای که آنجلینا جولی به اصطلاح خودش تبدیل به یک پانک شده بود، از کلاسهای بازیگریاش اخراج شد و شروع به آغاز کار به عنوان یک برگزارکنندهی مراسم ختم کرد. جولی در نهایت وقتی که ۱۶ سال داشت، دبیرستان را تمام کرد و در همان موقع بود که اولین خانهی مستقل خود را اجاره نمود. سالها بعد جولی در مصاحبهای در رابطه با این دورهی زندگی خود گفت: «من هنوز و همیشه در قلبم یک بچهی پانک با خالکوبی هستم و خواهم بود.»
اگرچه به نظر میرسد بعد از گذراندن دبیرستان، دوران اوج زندگی جولی باید کمکم آغاز شوند، اما او هنوز راه زیادی برای رسیدن به آرامش داشت. جولی خیلی زود احساس کرد که نمیتواند به درستی با انسانهای دیگر ارتباط برقرار کند. روان رنجدیدهی جولی گویا بیش از آن خسته بود که بتواند به درستی وارد یک ارتباط انسانی مناسب شود.
در همین دوره بود که جولی شروع به خودزنی کرد. آنجلینا سالها بعد در رابطه با این دورهی زندگیاش گفت: «به دلایلی که هنوز برایم ناشناخته هستند، مراسم زخمی کردن خودم و احساس کردن درد، شاید احساس زنده بودن کردن و احساس نوعی تخلیهشدن، برای من جنبهی درمانی داشت.» در همین دوره بود که جولی با بیخوابی و اختلال خوردن هم دست و پنجه نرم میکرد. چیزی نگذشت که همهچیز برای او سختتر شد و این همان دورهای بود که جولی مصرف موادمخدر را آغاز کرد. طبق گفتهی خودش وقتی که به بیست سالگی رسیده بود تقریبا هر موادمخدری که در جامعهی آمریکا وجود داشت را مصرف کرده بود؛ به خصوص هروئین.
سختیها و مشقات زندگی جولی به همینجا ختم نمیشوند. او همچنین در دورههایی با افسردگی شدید دست و پنجه نرم میکرد. آنجلینا دومرتبه وقتی که ۱۹ و سپس ۲۲ سال داشت تصمصیم به خودکشی گرفت و بار دوم قاتلی حرفهای را اجیر کرد تا خودش را بکشد. همهی این سختیها و پیچیدگیها در نهایت وقتی که جولی ۲۴ سال داشت او را به فروپاشی روانی رساند. این فروپاشی روانی باعث شد او ۷۲ ساعت را در مرکز درمان روانی رونالد ریگان بگذراند. دو سال بعدی زندگی جولی شامل تلاشهای او بود در جهت بهبودی. این بهبودی زمانی برای جولی به تکامل رسید که او نخستین فرزند خود را به سرپرستی گرفت. بعد از مادر شدن بود که جولی دیگر هرگز به سراغ آسیب زدن به خود نرفت و توانست نگاه مثبتی به زندگی پیدا کند. نام فرزند اولی که جولی به سرپرستی گرفت مادوکس بود. جولی دراینباره بعدتر گفت: «از همان لحظهای که به مادوکس متعهد شدم میدانستم که دیگر هرگز قرار نیست به خودم آسیب بزنم.»
آیا باز هم آرزو میکنید به جای آنجلینا جولی باشید؟ پیش از این که نگاهی بیاندازیم به لیست بهترین فیلمهای آنجلینا جولی، بهتر است مسیر حرفهای او به عنوان یک بازیگر را با هم مرور کنیم. اگرچه جولی نخستینبار وقتی هفت سال داشت همراه با پدرش در یک فیلم سینمایی بازی کرد، اما پس از آن تا ۱۶ سالگی در هیچ مصاحبهی شغلیای برای بازی کردن در یک فیلم حضور نیافت. تا سال ۱۹۹۳ و اولین نقشآفرینی جدیاش به عنوان یک بازیگر در فیلم «سایبورگ ۲» (Cyborg 2)، جولی در فیلمهای کوتاه برادرش که به مدرسهی فیلمسازی میرفت و چندین موزیک ویدیو حضور پیدا کرد. پس از نقشآفرینی در «سایبورگ ۲» که در گیشه شکست خورد، جولی بازهم به ورطهی افسردگی سقوط کرد و تا یکسال برای هیچ نقشی در مصاحبه شرکت نکرد. پس از این که او سال ۱۹۹۵ نقش مکملی در فیلم «بدون مدرک» (Without Evidence) ایفا کرد، در همان سال توانست با فیلم «هکرها» (Hackers) برای نخستینبار تبدیل به نقش اصلی یک فیلم سینمایی شود.
از بازی جولی در «هکرها» به عنوان نقشآفرینیای یاد میشود که باعث شد جولی مورد توجه منتقدان و مخاطبان سینمایی قرار بگیرد. جولی از آنجایی که در موسسهی تئاتر ری استراسبرگ بازیگری را آموخته بود، در نخستین فیلمهایش، بین برداشتهای سینمایی، ترجیح میداد در نقش خود بماند. بهترین فیلمهای آنجلینا جولی توانستند این بازیگر را به تدریج تبدیل به یکی از مهمترین بازیگران تاریخ سینما و یکی از پردرآمدترین بازیگران زن تاریخ کنند. در کنار صحبت کردن از جنبههای زندگی شخصی جولی و سالهای حرفهایاش به عنوان یک بازیگر، باید از فعالیتهای انساندوستانهی او هم سخن به میان آورد.
جولی همواره در تلاش بوده است تا در حد توان خود دنیا را به جای بهتری تبدیل کند و این ویژگی اخلاقی او بیشک سربرآورده از گذشتهی سخت و دردناکش است. جولی فعالیتهای زیادی در زمینهی کمک به پناهجویان مهاجر کرده و در زمینههای انساندوستانهی زیادی به عنوان سفیر بینالمللی برگزیده شده است؛ از جمله سفیر کمیسیون عالی پناهجویان ایالات متحدهی آمریکا. ده سال بعد از انتخاب شدن به عنوان سفیر پناهجویان در آمریکا، جایگاه جولی به سفیر ویژه ارتقا یافت. سال ۲۰۲۲، جولی از این جایگاه استعفا داد، چرا که به گفتهی خودش میخواست بیش از پیش تمرکز خود را بر کمک به پناهجویان به صورت میدانی بگذارد. جولی تا به امروز جوایز بشردوستانهی فراوانی هم به دست آورده است؛ از جمله جایزهی بشردوستانهی ژان هرشلوت و نشان سنت مایکل و سنت جورج. پیش از این که نگاهی بیاندازیم به لیست بهترین فیلمهای آنجلینا جولی بهتر است اشارهای کنیم به آخرین فیلمی که از این بازیگر آمریکایی منتشر شده است؛ «ماریا» (Maria).
«ماریا» یک فیلم زندگینامهای است که نگاهی میاندازد به سالهای آخر زندگی ماریا کالاس طی دههی ۱۹۷۰ میلادی. نقدهای فیلم «ماریا» خبر از درخششی دیگر از سوی آنجلینا جولی میدهند. این فیلم برای نخستینبار در هشتاد و یکمین جشنوارهی بینالمللی فیلم ونیز به نمایش در آمد و برای به دست آوردن شیر طلایی به رقابت پرداخت. در همین جشنواره بود که نقشآفرینی جولی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و بسیاری از آنها «ماریا» را یکی از بهترین فیلم های آنجلینا جولی برشمردند.
لیست بهترین فیلمهای آنجلینا جولی
۲۰. کنار دریا (By the Sea)
سال تولید: ۲۰۰۴
کارگردان: الیور استون
بازیگران: کالین فارل، جرد لتو، وال کیلمر، راز دگان
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۵ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
شانزدهمین فیلم الیور استون در مقام کارگردان یک فیلم حماسی تاریخی است که فیلمنامهی آن را خود استون با همراهی کریستوفر کایل و لائیتا کالوگریدوس بر اساس کتاب «اسکندر کبیر» از رابین لین فاکس نوشتهاند. این فیلم همانطور که از نام آن پیدا است داستان زندگی ژنرال باستانی یونان، اسکندر مقدونی را روایت میکند. وقایع این فیلم از نظر تاریخ حوالی ۲۸۵ پیش از میلاد مسیح رخ میدهند. در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است، او نقش ملکه المپیاس، مادر اسکندر، را ایفا میکند؛ کسی که همراه با استاد اسکندر، ارسطو، مسئولیت تربیت کردن و بزرگ کردن او را بر عهده داشته است. این فیلم استون درگیریهای اسکندر با پدرش و به پادشاهی رسیدن او بعد از مرگ پدر را هم به خوبی موشکافی میکند.
نقشآفرینی جولی در این فیلم قابل تحسین است و از آن جایی که او همانطور که از زندگینامهاش دریافتیم، علاقهی خاصی به مادربودن دارد، احتمالا به واسطهی ارتباط برقرار کردن با همان مادر درونش توانسته است به خوبی از عهدهی ایفای این نقش بر بیاید. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است و در آن کالین فارل نقش اسکندر مقدونی را ایفا میکند، با توجه به بودجهی ۱۵۵ میلیون دلاریاش در گیشه ۱۶۷.۳ میلیون دلار فروخت. پس از اکران فیلم، ۲۵ نفر از وکیلهای یونانی گروهی تشکیل دادند تا از استون و شرکت سازندهی این فیلم یعنی شرکت برادران وارنر شکایت کنند؛ چرا که به عقیدهی آنها این فیلم پرترهی مناسبی از اسکندر مقدونی ترسیم نکرده بود.
جالب است بدانید که چهار نسخهی مختلف از این فیلم وجود دارد؛ نسخهی اولیهای که در سینماها به اکران در آمد، نسخهی کارگردان منتشرشده در شبکهی خانگی سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷ و نسخهی نهایی سال ۲۰۱۴. نسخهی سال ۲۰۰۷ استون توانست با فروش نزدیک به ۱ میلیون نسخه تبدیل به یکی از پرفروشترین محصولات فروشگاهی شرکت برادران وارنر شود. منتقدان نتوانستند با این فیلم استون به خوبی ارتباط برقرار کنند و به عقیدهی بسیاری از آنها این فیلم که نزدیک به سه ساعت طول داشت نتوانسته بود از نظر احساسی مخاطب را درگیر داستان اسکندر کند و باعث شود مخاطب برای سرنوشت این شخصیت تاریخی اهمیت قایل شود.
۱۸. توریست (The Tourist)
سال تولید: ۲۰۰۱
کارگردان: سایمون وست
بازیگران: جان ویت، ایان گلن، نوآ تیلور، دنیل کریگ
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۰ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۳ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
از «لارا کرافت: مهاجم مقبره» به عنوان یکی از نخستین فیلمهایی یاد میشود که به واسطهی آن آنجلینا جولی توانست تبدیل به بازیگری شناخته شده شود. این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی، اقتباسی سینمایی است از مجموعه بازیهای ویدیوییای به همین نام. «لارا کرافت: مهاجم مقبره» که توسط سایمون وست ساخته شد، پروژهای بینالمللی بود حاصل همکاری کشورهای آمریکا،بریتانیا، ژاپن و آلمان و داستان لارا کرافت را روایت میکرد؛ دختری که در رقابت با ایلومیناتی در تلاش است تا زودتر دستش به اشیای باستانی برسد.
این فیلم برای نخستینبار در تاریخ پانزدهم ژوئن ۲۰۰۱ اکران شد و اگرچه منتقدان درخشش جولی را تحسین کردند و او را یکی از بهترین بازیگران زن هالیوود نامیدند، اما خود فیلم جز نقدهای منفی دستآورد دیگری نداشت. در گیشه، «لارا کرافت: مهاجم مقبره» توانست با توجه به بودجهی ۱۱۵ میلیون دلاری، نزدیک به ۲۷۵ میلیون دلار بفروشد. فیلمنامهی این فیلم را پاتریک مست و جان زینهمان بر اساس داستانی از سارا بی. کوپر، مایک ورب و مایکل کالیری نوشتهاند بر اساس مجموعه بازیهای ویدیویی «مهاجم مقبره». جولی در این فیلم برای نخستینبار پس از هفت سالگی، یکبار دیگر با پدر خود همبازی شد.
رونا میترا،جنیفر لاو،جنیفر لوپز، الیزابت هرلی، ساندرا بولاک، کاترینا زتا-جونز، دیانا لین و دمی مور از دیگر گزینههایی بودند که برای نقش لارا کرافت در نظر گرفته شده بودند، اما این نقش در نهایت به جولی رسید و با گذر سالها این فیلم حالا توانسته است به یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی تبدیل شود. فروش خوب «لارا کرفت: مهاجم مقبره» آن را تبدیل به فیلمی کرد که بیشک شرکت پارامونت باید دنبالهای برای آن میساخت. همین نکته باعث شد دو سال بعد از اکران قسمت نخست، قسمت دومی با نام «لارا کرافت: مهاجم مقبره – گهوارهی حیات» (Lara Croft: Tomb Raider – The Cradle of Life) برای این فیلم ساخته شود. قسمت دوم این مجموعهی سینمایی هم توانست در گیشه فروش قابل قبولی داشته باشد.
نقشآفرینی جولی در این مجموعهی سینمایی به همه ثابت کرد که او میتواند به سادگی تمام بار یک فیلم را بدون نیاز به یک بازیگر مرد نقش اصلی به دوش بکشد. با همین فیلم بود که نام جولی در هالیوود بر سر زبانها افتاد و پس از آن سیل پیشنهادهای بازی در فیلمهای اکشن و ماجراجویانه به سوی او سرازیر شدند. درست در همین نقطه است که جولی با همتایان خود عملکرد متفاوتی بروز می دهد و تبدیل به یک بازیگر هنرمند میگردد. جولی طی سالهای بعد در هیچ فیلمی شبیه به مجموعهی سینمایی «لارا کرافت» ایفای نقش نکرد و به تکرار تن نداد. همین ویژگی میتواند او را تبدیل به بازیگری کند که میتوان هنر را در انتخابهایش مشاهده کرد.
۱۶. گناه اصلی (Original Sin)
سال تولید: ۱۹۹۶
کارگردان: آنت هایوود-کارتر
بازیگران: هدی بوروس، جنی لویس، جنی شیمیزو، دش میهوک
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
جولی وقتی که تنها بیست و یک سال داشت در یک درام نوجوانانه به نام «فاکسفایر» نقشآفرینی کرد. از این فیلم به عنوان یکی از نخستین فیلمهایی یاد میشود که در آنها آنجلینا جولی توانست خودش را به عنوان یک بازیگر مستعد به اثبات برساند. این فیلم داستان یک نوجوان خانه به دوش (جولی) را روایت میکند که بعد از ملاقات با چندتن از دانشآموزان دبیرستانی یک مدرسه آنها را متحد میکند تا علیه یکی از معلمهای سواستفادهگرشان دست به اقدام بزنند. فیلمنامهی این فیلم را الیزابت وایت بر اساس رمان «فاکسفایر: اعترافات یک گروه دخترانه» از جویس کارول اوتس نوشته است.
جولی در این فیلم اگرچه هنوز به پختگی یک بازیگر بالغ نرسیده است، اما با استفاده از طراوت جوانی و البته مشکلات روحیای که خودش هم در آن سن با آنها دست و پنجه نرم میکرده، توانسته است پرترهای درخشان از دختری مبارز ترسیم کند. شاید بتوان گفت که جولی در «فاکسفایر» واقعا همان دختر پانک با خالکوبی است. او در «فاکسفایر» موفق میشود به خوبی با سایر بازیگران و مخاطبان ارتباط برقرار نماید. او دختری است آسیب دیده که اگر امکانش را داشت احتمالا میتوانست مخاطبان فیلم را هم راضی کند تا بروند و با کسانی که آنها را آزار دادهاند بجنگند. جولی در این فیلم همان چیزی است که از یک نقش مکمل انتظار میرود؛ بازیگری که مدت زمان حضورش در فیلم کوتاه است، اما تاثیرگذاریاش فراموشنشدنی.
«فاکسفایر» یک فیلم مستقل بود که توانست در گیشه بیش از ۲۶۹ هزار دلار بفروشد. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای سینمایی آنجلینا جولی محسوب میشود ششمین نقشآفرینی سینمایی جدی او است در دومین سالی که به صورت متوالی در سینما به عنوان یک بازیگر فعالیت نمود. او طی همان سال ۱۹۹۶ در سه فیلم دیگر هم نقشآفرینی کرد که هیچکدام آنها نتوانستند به این لیست راه پیدا کنند؛ «بدون مدرک» (Without Evidence)، «عشق همهچیز است» (Love Is All There Is) و «ماه موهاوی» (Mojave Moon). سال ۱۹۹۶ تنها سالی بود که طی آن جولی در چهار فیلم سینمایی نقشآفرینی کرد و میتوان گفت که سال ۱۹۹۶ پرکارترین سال جولی به عنوان یک بازیگر بوده است.
۱۴. هکرها (Hackers)
سال تولید: ۱۹۹۹
کارگردان: مارک نیوول
بازیگران: جان کیوسک، بیلی باب تورنتون، کیت بلانشت، جیک وبر
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۸ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
سال ۱۹۹۹ را اگر نتوان موفقترین سال جولی به عنوان بازیگر نامید، بیشک باید یکی از بهترینها دانست. جولی طی این سال در سه فیلم سینمایی نقشآفرینی کرد که هر سهی آنها توانستهاند به لیست بهترین فیلمهای آنجلینا جولی راه پیدا کنند. «چپاندن قوطیحلبی» یک کمدی آمریکایی است که مایک نیوول آن را ساخته. فیلمنامهی این فیلم را گلن چارلز و لس چارلز بر اساس کتاب «بعضی چیزها باید داده شوند» از دارسی فری نوشتهاند. داستان این فیلم حول محور نیک فالزونه (جان کیوساک) یک مامور کنترل ترافیک هوایی میگردد که وارد رقابت اثبات چه کسی بیشتر مرد است با یکی از همکاران خود، راسل بل (بیلی باب تورنتون) میشود.
این فیلم در گیشه نتوانست عملکرد خوبی داشته باشد و با توجه به بودجهی ۳۳ میلیون دلاریاش، تنها ۸.۴ میلیون دلار فروخت. به عقیدهی منتقدان، بازیگران این فیلم توانسته بودند نقشآفرینیهای قابل قبولی از خودشان به نمایش بگذارند، اما پایانبندی این فیلم میتوانست بسیار بهتر باشد. در مجموع «چپاندن قوطیحلبی» فیلمی است که ارزش دیدن دارد. درخشش بازیگرانی که به خوبی بر ژانر کمدی مسلط هستند و شیمی مناسبی که بین بازیگران اصلی برقرار شده است، میتواند برای مخاطب جذاب باشد و او را مجبور به تماشای فیلم کند. با این وجود داستان آن نواقص زیادی دارد و اگرچه جزئیات جذابی دربارهی کنترل ترافیک هوایی به نمایش گذاشته میشود، اما این فیلم در نهایت موفق نمیشود داستانی بینقص را روایت کند.
در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است، او نقش مری بل را ایفا میکند؛ همسر راسل بل. یک سال بعد از این فیلم بود که جولی با تورنتون ازدواج کرد و سه سال از زندگی مشترکشان گذشته بود که جولی از دومین همسر خود جدا شد. جولی با بازی در این فیلم در تلاش بوده است تا خودش را در ژانری متفاوت محک بزند. او اینبار به سراغ ژانری کمدی رفت. اگرچه او پیش از این هم در یک فیلم کمدی دیگر نقشآفرینی کرده بود، اما در این فیلم بود که به عنوان یکی از بازیگران اصلی خودش را در این ژانر محک زد و یکبار دیگر توانست نشان دهد که میتواند از عهدهی هر نقشی و هر فیلمی بر بیاید.
۱۲. مالفیسنت (Maleficent) و مالفیسنت: بانوی اهریمنی (Maleficent: Mistress of Evil)
سال تولید: ۲۰۲۱
کارگردان: تیلور شریدان
بازیگران: نیکلاس هولت، تایلر پری، جان برنثال، آیدان گیلن
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۹ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
یکی از آخرین فیلمهایی که آنجلینا جولی در آنها نقشآفرینی کرده «کسانی که آرزوی مرگ مرا میکنند» است؛ یک فیلم اکشن دلهرهآور که فیلمنامهی آن را مایکل کوریتا، چارلز لیویت و تیلور شریدان بر اساس کتابی به همین نام از مایکل موریتا نوشتهاند. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است داستان پسری را روایت میکند که شاهد به قتل رسیدن پدر خودش میشود و سپس همراه با یک مامور آموزشدیده به دل حیاتوحش مونتانا میزند تا از دست چند قاتل که استخدام شدهاند تا او را بکشند فرار کند.
این فیلم نخستینبار در تاریخ ۵ می ۲۰۲۱ در سئول کرهی جنوبی به اکران در آمد و ۹ روز بعد در ایالات متحدهی آمریکا اکران سراسری شد. این فیلم توانست در سطح بینالمللی ۲۳ میلیون دلار بفروشد. «کسانی که آرزوی مرگ مرا میکنند» که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است، به سبک فیلمهای اکشن و دلهرهآور دههی ۱۹۹۰ میلادی ساخته شده است و کارگردانی درخشان شریدان آن را به فیلمی قابل توجه تبدیل کرده. علاوه بر تواناییهای شریدان که در این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت، بازی درخشان جولی و پختگی کامل او به عنوان یک بازیگر هم توانست توجه آنها را جلب نماید.
نقشآفرینی جولی در این فیلم نه یک نقشآفرینی برونگرا که بیش از هرچیز یک بازی درونی است. شخصیت جولی که به تازگی نتوانسته است از مردن سه تن از همکاران خود جلوگیری کند، فردی است که همواره غمی سنگین را با خودش حمل میکند و جولی موفق میشود شکستگی این شخصیت را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر بکشاند. سکانسهای اکشن این فیلم به لطف وجود شریدان سکانهایی قابل لمس هستند که میتوانند ریتم و تمپو را حفظ کنند. این سکانها درحالی که ضربان قلب مخاطب را بالا میبرند، باعث میشوند آنها نگران شخصیتهای اصلی فیلم شوند و سرنوشت آنها برایشان حائز اهمیت گردد.
آن چه بیش از همه منتقدان این فیلم را عصبی میکرد، به هم ریختگی داستانی این فیلم بود. به نظر می رسد این فیلم هیچ مرکزیت داستانیای ندارد و همین نکته آن را به فیلمی شلخته تبدیل میکند که مخاطب هنگام تماشای آن مدام سرنخ را از دست میدهد. به گفتهی شبکههای اینترنتی که این فیلم روی آنها پخش آنلاین شد، «کسانی که آرزوی مرگ مرا میکنند» که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است توانست طی سه روز نخست اکران آنلاین خود در ۱.۲ میلیون دستگاه خانگی پخش شود. در پایان ماه نخست، این فیلم در بیش از ۳ میلیون خانه در آمریکا تماشا شده بود.
۱۰. شکارچی استخوان (The Bone Collector)
سال تولید: ۲۰۰۵
کارگردان: داگ لیمان
بازیگران: برد پیت، وینس وان، آدام برودی، پری ریوز
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۰ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«آقا و خانم اسمیت» نخستین همکاری آنجلینا جولی و برد پیت در قامت بازیگر است. این دو بازیگر شناختهشده در این فیلم با یکدیگر آشنا شدند و چند سال بعد با یکدیگر ازدواج کردند؛ ازدواجی که البته چند سال بعد به جدایی رسید. این فیلم داگ لیمان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی یک اکشن کمدی است که فیلمنامهی آن را سایمون کینبرگ نوشته. این فیلم داستان یک زن و شوهر طبقهی مرفه را روایت میکند که به تدریج درمییابند قاتلانی هستند به کارگرفته شده توسط دو شرکت رقیب که ماموریت یافتهاند یک دیگر را به قتل برسانند.
همکاری برد پیت و آنجلینا جولی در این فیلم بیشک نقطهی عطف آن و تنها دلیل ماندگاریاش است. شیمی درخشانی که بین این دو بازیگر ایجاد میشود، با موفقیت، فیلم و فضای آن را به مخاطب پیوند میدهد. این دو بازیگر موفق میشوند هم به خوبی از عهدهی صحنههای اکشن بر بیایند و هم به خوبی شوخیها را در ذهن مخاطبان جا بیاندازند. اگر نقشآفرینی درخشان دو بازیگر اصلی این فیلم و تواناییهای آنها در ایجاد کردن یک رابطهی هنری درخشان نبود، احتمالا «آقا و خانم اسمیت» با توجه به فیلمنامهی بسیار ضعیفی که داشت خیلی زود فراموش میشد.
با وجود ضعفهای فراوانی که این فیلم در فیلمنامه و کارگردانی داشت، توانست در گیشهی بینالمللی بیش از ۴۸۷ میلیون دلار بفروشد و با توجه به بودجهی ۱۱۰ میلیون دلاریاش، این میزان فروش آن را تبدیل به هفتمین فیلم پرفروش سال ۲۰۰۵ کرد. سال ۲۰۲۴ یک سریال تلویزیونی هم بر اساس داستان این فیلم ساخته شد که دونالد گلاور و مایا ارسکین در آن نقشآفرینی میکردند. پیش از جولی قرار بود نیکول کیدمن همراه با پیت در این فیلم نقشآفرینی کند، سپس زوجهای ویل اسمیت و کاترینا زتا-جونز و جانی دپ و کیت بلانشت برای بازی در فیلم در نظر گرفته شدند، اما سرنوشت جولی و پیت را در کنار یکدیگر قرار داد؛ اتفاقی که هم زندگی هنری و هم زندگی شخصی آنها را برای همیشه دستخوش تغییر کرد.
همواره زمزمههایی در رابطه با ساختن دنبالهای سینمایی برای این فیلم شنیده میشد، اما این اتفاق هرگز فراتر از ایده نرفت. به گفتهی جولی او و پیت تلاش کرده بودند تا با همکاری چند فیلمنامهنویس به ایدههای جدیدی در رابطه با یک قسمت دوم دست پیدا کنند، اما هرگز نتوانسته بودند به ایدهای ناب برسند. نقشآفرینی جولی در این فیلم و این نکته که حتی یک لحظه تصویر را به پیت تسلیم نمیکند، نشاندهندهی تواناییهای او به عنوان یک بازیگر است. این فیلم را میتوان نقطهی اوج کارنامهی هنری جولی در زمینهی ایفای نقش در فیلمهای اکشن-کمدی دانست.
۸. کاپیتان اسکای و دنیای فردا (Sky Captain and the World of Tomorrow)
سال تولید: ۲۰۰۶
کارگردان: رابرت دنیرو
بازیگران: مت دیمون، جو پشی، الک بالدوین، رابرت دنیرو
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
«چوپان خوب» دومین فیلم رابرت دنیرو در مقام کارگردان بعد از «داستان برانکس» (A Bronx Tale) است. این فیلم در ژانر جاسوسی ساخته شده است و فیلمنامهی آن را اریک راث نوشته. فیلمنامهی این فیلم به شکلی آزادانه بر اساس زندگی واقعی جیمز جیسس آنگلتون نوشته شده است. این فیلم در تلاش است تا داستان چگونگی شکلگیری سازمان ضد اطلاعات در سازمان جاسوسی آمریکا را روایت کند. این فیلم که با بودجهی ۸۰ میلیون دلاری ساخته شد در نهایت بیش از ۱۰۰ میلیون دلار فروخت.
در ابتدا قرار بود نقش اصلی فیلم را لئوناردو دیکاپریو ایفا نماید، اما او به واسطهی بازی در فیلم «رفتگان» (The Departed) از مارتین اسکورسیزی نتوانست چنین کند و مت دیمون جایگزین او شد. در نهایت اگرچه کارگردانی دنیرو مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما به نظر آنها «چوپان خوب» فیلمی بود که سعی داشت با چند اتفاق غیرمنتظره مخاطبان را سردرگم کند. منتقدان، «چوپان خوب» که یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی است را فیلمی نامیدند که بیش از حد خودش را جدی میگیرد. نقشآفرینیهای دیمون و جولی در این فیلم هم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
سال ۲۰۰۷، بازیگران فیلم «چوپان خوب» جایزهی خرس نقرهای را در رشتهی بهترین همکاری هنری از جشنوارهی بینالمللی فیلم برلین دریافت کردند. این فیلم تنها فیلم آمریکاییای بود که سال ۲۰۰۷ توانست از جشنوارهی فیلم برلین جایزه بگیرد. «چوپان خوب» در هفتاد و نهمین دورهی جوایز اسکار هم نامزد دریافت اسکار در رشتهی بهترین طراحی صحنه شد. نقشآفرینی جولی دراین فیلم یکی دیگر از آن نقشآفرینیهای مکمل است که نشان میدهد او تا چه اندازه توانا است. جولی در تمام زمان حضورش در این فیلم به خوبی موفق میشود شخصیتی پیچیده را برای مخاطبان به شکلی برنامهریزی شده شکوفا کند و هربار قسمتی متفاوت از او را به نمایش بگذارد. پرترهای که جولی در این فیلم از مارگارت راسل خلق کرده، پرترهای است که به دیده شدن بهتر «چوپان خوب» و البته نمایش پختگی جولی به عنوان یک بازیگر کمک شایانی نمود.
۶. بازی با قلب (Playing by Heart)
سال تولید: ۲۰۰۷
کارگردان: مایکل وینترباتم
بازیگران: دن فوترمن، ویل پاتون، آرچی پنجابی، دنی اوهر
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۶ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۳۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«قلب قدرتمند» داستانی دقیق است در رابطه با جستوجو برای پیدا کردن خبرنگار دزدیدهشدهی روزنامهی وال استریت جورنال؛ دنیل پرل. پرل سال ۲۰۰۲ در کراچی به دست حامیان عمر شیخ دزدیده شد. این فیلم همچنین تلاشهای دپارتمان نیروهای امنیتی پاکستان، داداگاه این کشور و سرویس امنیتی دیپلماتیک ایالات متحده در راسطای پیدا کردن گروگانگیرها و رساندن آنها به سزای اعمالشان را هم به تصویر میکشاند. شیخ در نهایت مسئولیت دزدیدن و کشتن پرل را برعهده گرفت و به سزای اعمال خبیثانهی خود رسید. جولی در این فیلم نقش ماریانا پرل، بیوهی دنیل پرل را ایفا میکند.
نمیشود قلب داشته باشید و از تماشای نقشآفرینی بینقص جولی در این فیلم غصه تمام وجودتان را نگیرد. جولی که در این فیلم گریم سنگینی را تحمل میکرد، توانست به واسطهی بازی درخشان و زیرپوستی خود نقش زنی شکستهشده و بیش از هرچیز شوکه شده را به بهترین شکل ممکن ایفا کند. نقشآفرینی درخشان جولی تنها دلیلی است که این فیلم را به یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی تبدیل میکند. این فیلم که با بودجهی ۱۶ میلیون دلاری ساخته شد، در نهایت نزدیک به ۱۹ میلیون دلار فروخت. برد پیت، یکی از تهیهکنندگان این فیلم بود.
آنجلینا جولی در این فیلم گسترهی وسیعی از احساسات یک زن در شرایط ناامیدی را به نمایش میگذارد. به عقیدهی بسیاری از منتقدان و صاحبنظران، نقشآفرینی جولی در این فیلم بهترین نقشآفرینی او است. از «قلب قدرتمند» به عنوان فیلمی یاد میشود که ستارهمحور نیست و به جولی اجازه داده است تا ظریفترین، قدرتمندترین و انسانیترین نقشآفرینی سالهای حرفهاش به عنوان یک بازیگر را به نمایش بگذارد. حتی منتقدانی که از فیلم راضی نبودند و آن را مانند یک قسمت خیلی طولانی از سریال «۲۴» (۲۴) با پایانبندی ضعیف میخواندند هم نقشآفرینی جولی را ستایش کردند و آن را تکرارنشدنی نامیدند.
آنجلینا جولی برای درخششاش در نقش ماریانا توانست نامزد دریافت جوایز مختلف بازیگری از جشنوارههای گوناگون شود. او نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن در یک فیلم درام از جشنوارهی جوایز گلدن گلوب و گلدن ستلایت شد. نامزدی در جشنوارهی جوایز انجمن بازیگران آمریکا، انتخاب منتقدان و ایندپندنت اسپریت از دیگر افتخاراتی بودند که جولی به واسطهی بازی در این فیلم درام به آنها دست پیدا کرد. فیلمنامهی این فیلم را جان اورلوف بر اساس کتاب خاطراتی به همین نام از ماریانا پرل نوشته است.
۴. جرج والاس (George Wallace)
سال تولید: ۲۰۰۸
کارگردان: کلینت ایستوود
بازیگران: جان مالکوویچ، جفری داناوان، ایمی رایان، جن لیلی
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
«بچهی جایگزین» که تنها همکاری کلینت ایستوود با آنجلینا جولی است داستان مادری تنها به نام کریستین کالینز را روایت میکند که وقتی به خانه باز میگردد درمییابد که بچهی ۹ سالهاش گمشده است. حدود شش ماه بعد از این اتفاق پلیس لسآنجلس به کریستین میگوید که فرزندش پیدا شده است و برنامهای میریزد تا در مقابل مطبوعات فرزند را به مادر بازگرداند. پسر پیدا شده ادعا میکند والتر، فرزند کریستین است، اما کریستین به خوبی میداند که این کودک، فرزند او نیست.
خلاصه این که سازمان پلیس لسآنجلس برای این که فشار را از روی خودش بردارد مادری را مجبور میکند تا پسری غریبه را به جای فرزند خودش بپذیرد. نقشآفرینی جولی در این فیلم بسیار قابل لمس است. حس مادرانهی قدرتمند جولی یکبار دیگر به کمک او آمد تا او بتواند شخصیتی ماندگار در دل تاریخ سینما خلق کند. کریستین زنی است قدرتمند که با وجود تمام تواناییهایش و علاقهاش و عزم راسخش، تنها است و این تنهایی در بسیاری مواقع توانایی عمل کردن را از او میگیرد.
پیش از آنجلینا جولی پنج بازیگر زن دیگر هم برای ایفای نقش کریستین در نظر گرفته شده بودند؛ از جمله ریس ویترسپون و هیلاری سوانک. در نهایت اما این نقش به جولی رسید و امروز بعد از گذشت این همه سال به جرأت میتوان گفت که «بچهی جایگزین» یکی از بهترین فیلمهای آنجلینا جولی و بیش از هرچیز نمایشی است از تواناییهای گستردهی او به عنوان یک بازیگر. این فیلم که نخستینبار در جشنوارهی فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد یکی از اصلیترین رقیبهای دریافت نخل طلا بود.
«بچهی جایگزین» یکی از محدود فیلمهای جولی است که منتقدان هم خود فیلم را پسندیدند و هم نقشآفرینی جولی در آن را. این فیلم در ۳ رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد؛ از جمله رشتهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن. حلقهی منتقدان فیلم آفریقایی-آمریکایی جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به جولی برای این فیلم اهدا کردند. نامزدی در جشنوارهی جوایز بفتا، انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، امپایر، انتخاب منتقدان، گلدن گلوب، آکادمی ایرلند، حلقهی منتقدان فیلم لندن و انجمن بازیگران آمریکا از دیگر افتخارات جولی بود. او همچنین توانست جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی زن را از جشنوارهی جوایز ساترن و جوایز ستلایت دریافت کند.
۲. جیا (Gia)
سال تولید: ۱۹۹۹
کارگردان: جیمز منگولد
بازیگران: وینونا رایدر، ووپی گلدبرگ، بریتانی مورفی، ونسا ردگریو
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۱ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
این فیلم داستان دختری بیهدف به نام سوسانا کایسن (وینونا رایدر) در نیوانگلند سال ۱۹۶۷ را روایت میکند که به دنبال مصرف بیش از حد الکل و آسپرین اوردوز میکند. پس از نجات یافتن، سوسانا بر خلاف میلش به یک بیمارستان روانی برده میشود و در آن بستری میگردد. در بیمارستان او با دختری دیگر که حالتی کودکانه دارد و از بیماری اسکیزوفرنی رنج میبرد به نام پولی کلارک (آنجلینا جولی) دوست میشود. این فیلم که با بودجهی ۴۰ میلیون دلاری ساخته شد، نتوانست در گیشه عملکرد خیلی مناسبی داشته باشد و تنها ۴۸.۳ میلیون دلار فروخت.
اگرچه نقش اصلی این فیلم وینونا رایدر است، اما حالا بعد از گذشت بیش از دو دهه از فیلم، با شنیدن نام آن تنها نام یک بازیگر به ذهن متبادر میگردد؛ آنجلینا جولی. جولی در این فیلم توانسته است در هر نمایی که حضور پیدا میکند، تصویر را مال خودش کند. او به خوبی از عهدهی ایفای نقش شخصیتی چندوجهی بر آمده و توانسته پرترهای درخشان از شخصیتی چندلایه و بیمار ترسیم کند. شخصیتی که اگر توسط بازیگری دیگر بازی میشد شاید هرگز مخاطبان نمیتوانستند تا این اندازه با او ارتباط برقرار کنند. بیشک مشکلات شخصی جولی طی سالهای زندگیاش به عنوان یک نوجوان و جوان هم به او در شکل دادن شخصیت پولی کمک فراوانی کرده است.
جولی به دنبال درخششاش در این فیلم توانست جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست آورد. جشنوارهی جوایز منتقدان فیلم، جشنوارهی جوایز فیلمهای بلاکباستری، جشنوارهی جوایز گلدن گلوب و انجمن بازیگران آمریکا جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن خود را به جولی برای بازی در فیلم «دختر، از همگسیخته» اهدا کردند. نامزدی در جوایز امپایر، جوایز انجمن منتقدان سن دیهگو و جوایز حلقهی منتقدان فیلم شیکاگو از دیگر افتخاراتی بودند که جولی برای بازی در این فیلم توانست به آنها دست پیدا کند. نقشآفرینی درخشان جولی در این فیلم بود که او را به یکی از بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای جهان تبدیل کرد.
منبع: خبرآنلاین
منبع: faradeed-217665