جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > بهترین فیلم‌های کمدی خارجی جدید که باید تماشا کنید

بهترین فیلم‌های کمدی خارجی جدید که باید تماشا کنید

اگر خسته و کوفته از کار برگشته‌اید یا صرفا حوصله‌اتان سر رفته است و نمی‌دانید چگونه خودتان را سرگرم کنید و فقط محض تفریح می‌خواهید فیلم ببینید، چنین مواقعی یک فیلم کمدی درست و درمان بهترین راه چاره است.

از میان فیلم‌های خارجی جدید که سال ۲۰۲۴ آمده‌اند، انتخاب بهترین عناوین از میان آن‌ها کار سختی است، مخصوصا که معیار خوبی و بدی برای فیلم‌های کمدی کمی با ژانرهای دیگر فرق می‌کند. اما آخرش مهم این است که فیلم بتواند ما را بخنداند و یکی دو ساعتی سرگرممان کند. مخصوصا اگر خسته و کوفته از کار برگشته‌اید یا صرفا حوصله‌اتان سر رفته است و نمی‌دانید چگونه خودتان را سرگرم کنید و فقط محض تفریح می‌خواهید فیلم ببینید.

چنین مواقعی یک فیلم کمدی درست و درمان بهترین راه چاره است؛ شاید خنده بر خیلی دردها افاقه نکند، اما قطعا به درد چنین روزهایی می‌خورد. بالاخره کیست که از یک کمدی خوب بدش بیاید. متأسفانه، با تمام کنسل کردن‌ها و خطوط قرمزی که از صدقه‌ی سر کتاب قانون تازه‌ی هالیوود بسیاری از ایده‌های کمدی را در نطفه خفه می‌کند، هنر کمدی دارد از دست می‌رود و به نظر می‌رسد تنها کهنه‌کاران دهه‌های پیشین باقی مانده‌اند که آن را نجات دهند.

البته همین بازمانده‌ها هم به پای خودشان در دهه‌های پیشین نمی‌رسند؛ مثل تیم برتون یا حتی برادران فارلی که به جز فیلم «ریکی استانیکی»، امسال با فیلم «سانتای عزیز» و با حضور گوله‌نمکی مثل جک بلک در نقش یک سانتای شیطانی واقعا ناامیدکننده ظاهر شدند و بلک هم که نتوانست دست‌تنها تمام بار فیلم را به دوش بکشد.

فیلم جک بلک را توصیه نمی‌کنیم و عواقب دیدنش پای خودتان؛ اما سال ۲۰۲۴ میلادی فیلم‌های کمدی بسیار بهتری در خود دارد؛ چه دنبال کمدی‌های اکشن باشید، کمی دلهره را ترجیح دهید یا حتی دلتان یک کمدی رمانتیک صاف و ساده بخواهد، در هر صورت دست خالی نخواهید ماند.

بهترین فیلم های کمدی خارجی جدید (سال ۲۰۲۴)

۱۵. آدم‌برفی جذاب (Hot Frosty)

کارگردان: کریس رناد

بازیگران: استیو کرل، کریستن ویگ، سوفیا ورگارا، ویل فرل

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰

وقتی اولین بار با گرو و مینیون‌ها آشنا شدیم به سال ۲۰۱۰ میلادی و اولین فیلم «من نفرت‌انگیز» بازمی‌گردد. در قسمت‌های بعدی که به ترتیب در ۲۰۱۲ و ۲۰۱۷ آمدند، همسر و بچه‌های گرو هم به ماجرا اضافه شده و یک پایان‌بندی خوشحال تر و تمیز هم برای آن‌ها نوشتند. از اینجا به بعد ادامه دادن داستان گرو سخت شد. اما مهم نیست که استیو کرل چقدر به داستان «من نفرت‌انگیز» آب ببندد، فارغ از سن و سال، نمی‌توانید انکار کنید که مینیون‌ها می‌توانند شما را به خنده بیندازند. تازه به جرئت می‌توان گفت «من نفرت‌انگیز ۴» از دو قسمت قبلی هم بامزه‌تر است.

آدم‌بد این قسمت ماکسیم لو مال (ویل فرل) است؛ یک ابرشرور چندش که علاقه‌ی خاصی به سوسک‌ها دارد و به تازگی از زندان فرار کرده و می‌خواهد گرو (استیو کرل) را به چنگ آورد. سازمان فوق سری که گرو برای آن‌ها کار می‌کند، او و خانواده‌اش را به یک خانه‌ی امن در حومه‌ی شهر منتقل می‌کند. در آنجا گرو و خانواده، که حالا یک نوزاد بامزه هم به آن‌ها اضافه شده، هویت‌های تازه‌ای برای خودشان می‌سازند؛ گرو می‌شود یک فروشنده‌ی پنل‌های خورشیدی به نام چت و همسرش لوسی (کریستن ویگ) یک آرایشگر فوق حرفه‌ای به نام بلانچ. ماکسیم و دوست‌دخترش والنتینا (سوفیا ورگارا) به ویژه گرو جونیور را هدف قرار داده و می‌خواهند از طریق او از گرو انتقام بگیرند. گرو و مینیون‌ها برای مقابله با این ابرشرور با پاپی (جوی کینگ) متحد می‌شوند.

«من نفرت‌انگیز ۴» پر است از کمدی و دنبال‌بازی و دزدی و هرازگاهی هم سروکله‌ی مینیون‌ها در آن پیدا می‌شود که حداقل خنده‌ی بچه‌ها را تضمین می‌کنند. مشخصا هم کمدی فیلم بیشتر مخاطب خود را بچه‌ها قرار می‌دهد. برای همین حضور مینیون‌ها اغلب از نظر منطق فیلمنامه‌ای جور درنمی‌آید که برای فیلم چهارم (یا به قولی ششم با احتساب دو فیلم مینیون‌ها) خیلی هم عجیب نیست. به هر حال، تا زمانی که مینیون‌ها و گرو حسابی طرفدار دارند استیو کرل به ساخت فیلم‌های بعدی برایش ادامه خواهد داد و راستش را بخواهید، چراکه نه. بچه‌ها دوستش دارند، بزرگترها دوستش دارند، خنده‌دار و سرگرم‌کننده است و خلاصه همین برای لذت بردن از «من نفرت‌انگیز ۴» کافی است.

۱۳. جک‌پات! (Jackpot)

کارگردان: زلدا ویلیامز

بازیگران: کاترین نیوتن، کول اسپروس، کارلا گوگینو، لیزا سوپرانو، جو کرست

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۲ از ۱۰۰

خلاف عنوان فیلم، «لیزا فرانکنشتاین» آنقدر ربطی به «فرانکنشتاین» مری شلی ندارد. لیزا دانشمند جاه‌طلبی نیست که اعضای بدن مردگان را کنار هم می‌گذارد و مخلوق خودش را می‌سازد؛ در عوض، فرانکنشتاین حاضر و آماده از گور برخاسته و سراغ لیزا می‌آید. داستان «لیزا فرانکنشتاین» در سال ۱۹۸۹ اتفاق می‌افتد. لیزا (کاترین نیوتن) یک نوجوان عجیب و غریب است که از دست یک قاتل روانی زنده مانده؛ البته قاتلی که با تبر مادرش را کشته. او حالا با پدر و نامادری سرد و بی‌رحم خود و خواهر ناتنی‌اش زندگی می‌کند و اوقات فراغتش را در قبرستان می‌گذراند؛ به ویژه بالاسر قبر یک پسر ویکتوریایی که آرزو می‌کند کاش می‌توانست با او باشد. روزی، طی یک‌سری اتفاقات مرموز، جسد این پسرک زنده شده و مثل یک زامبی سراغ لیزا می‌آید. با اینکه جسد نمی‌تواند صحبت کند، اما لیزا و او با هم صمیمی می‌شوند و لیزا حالا باید یک جسد متحرک را از خانواده‌اش و پلیس مخفی نگه دارد.

«لیزا فرانکنشتاین» اولین فیلم بلند زلدا ویلیامز، دختر رابین ویلیامز است. اما مشخصا نباید انتظار میراث پدر را از فرزند داشته باشید. «لیزا فرانکنشتاین» با حال و هوای فیلم‌های رمانتیک و کمدی نوجوانانه یا اسلشرهای دهه هشتاد میلادی، حس نوستالژی را در شما زنده می‌کند. البته برای اینکه به مذاق عموم مخاطبان خوش بیاید، از ریسک فراری است و برای همین، هیچوقت به اندازه‌ی فیلم‌های اسلشر دیوانه‌وار نمی‌شود. در یک کلام، «لیزا فرانکنشتاین» بامزه است، گاهی ترسناک می‌شود و آخرش هم خیلی رمانتیک است و به نظر می‌رسد به فیلمی تبدیل خواهد شد که سال‌ها بعد از آن به عنوان یک فیلم کالت برای بچه‌های عجیب یاد کنند. توجه داشته باشید که چندتایی دست و پا در فیلم بریده شده و عده‌ای کشته می‌شوند، اما خبری از خون و خونریزی عجیب و غریبی نیست. پس اگر حساسیت بالایی نسبت به خشونت ندارید، همچنان می‌توانید این کمدی ترسناک را با خانواده تماشا کنید.

۱۱. گودریچ (Goodrich)

کارگردان: پیتر فارلی

بازیگران: جان سینا، زک افران، جرمین فاولر، اندرو سانتینو

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۶ از ۱۰۰

یک دوره‌ای در اواخر دهه نود و اوایل دوهزار میلادی بود که پیتر فارلی، نویسنده و کارگردان افسانه‌ای ژانر کمدی، در ساخت یک‌سری فیلم‌های بودجه‌بالای کمدی مضحکی پیشگام بود؛ مشخصا فیلم‌هایی که داستانشان اول و آخر حول یک‌سری مرد می‌چرخید که حاضرند برای اینکه زنی به آن‌ها نگاه کند، دست به هر کاری بزنند. حالا با «ریکی استانیکی» او دوباره با یک گروه از مردان مضحک همراه شده که حاضرند برای اینکه از دست زنان خود خلاص شوند دست به هر کاری بزنند. اما بهترین ویژگی فیلم، کارگردانی پیتر فارلی نیست که با این فیلم و فیلم کریسمسی «سانتای عزیز» (که پیتر فارلی نویسندگی‌اش را عهده‌دار بوده و بابی فارلی آن را کارگردانی کرده) به نظر می‌رسد امسال سال خوبی برای او نباشد. امسال، سال جان سینا است که هر موقع به او اجازه دهند خودش را بازی کند، آن بهترین اجرای سینا خواهد بود؛ مثل همان کاراکتر بامزه و بدون فیلتری که با سریال «پیس‌میکر» (Peacemaker) جیمز گان دیدیم. در «ریکی استانیکی» هم می‌توانید جان سینا را در بهترین حالت خود ببینید که انگار رسالت خود را بر این قرار داده که همه با لب خندان از سر فیلم بلند شوند.

فیلم با سه بچه شروع می‌شود که برای جمع کردن گندکاری‌های خود، داستان یک دوست الکی به نام ریکی استانیکی را از خودشان درمی‌آورند. اما این بچه‌ها ول‌کن ماجرا نیستند و سال‌ها بعد، وقتی که دیگر مرد گنده شده‌اند و عیال‌وار، هنوز هم برای فرار از دست هر چیزی، تقصیر را به گردن ریکی استانیکی می‌اندازند. این دوستان حتی یک کتاب قوانین هم درست کرده‌اند که همه‌ی اطلاعات مربوط به کیستی و چیستی ریکی در آن وجود دارد. می‌پرسید جان سینا در این فیلم چه کاره است؟ او همین ریکی استانیکی است. در واقع، او یک بازیگر خرده‌پا است که رفقا به او رو می‌اندازند تا نقش ریکی را برای خانواده‌هایشان بازی کند.

هر موقع جان سینا روی تصویر است، می‌توانید انتظار زمان مفرحی را داشته باشید؛ این مسئله از دوران WWE تاکنون صدق می‌کند. مشخصا سینا در تک‌تک ثانیه‌های فیلم حضور ندارد و برای همین، فیلم هم مدام بالا و پایین می‌رود و ایراد کم ندارد؛ از جوک‌های مسخره بگیر، تا کاراکترهایی که معلوم نیست از ته زباله‌دانی کدام فیلمنامه‌نویسی بیرون آمده‌اند، متأسفانه از این دست مشکلات در «ریکی استانیکی» پیدا می‌شود؛ اما اگر به عشق جان سینا پای فیلم بنشینید، جایزه‌اتان محفوظ است.

۹. آشوبگران (The Instigators)

کارگردان: دیوید لیچ

بازیگران: رایان گاسلینگ، امیلی بلانت، آرون تیلور-جانسون، هانا وادینگهام، ترزا پالمر

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰

«مرد ساده‌لوح» یا همان «فال گای» یک فیلم پرهیجان و چشمگیر است که با داشتن دو بازیگر محبوب و کارگردان برجسته‌ی فیلم‌های اکشن، یعنی دیوید لیچ در میان سازندگان به‌سرعت به یکی از موردانتظارترین فیلم‌های سال ۲۰۲۴ تبدیل شد. در این فیلم، بدلکاری به نام کول سیورز (رایان گاسلینگ) بعد از آسیب‌دیدگی شدیدی از سوی تهیه‌کننده‌ای فراخوانده می‌شود تا جای سوپراستار هالیوودی فیلمش را پر کند که اخیرا غیبش زده است. تهیه‌کننده بالاخره می‌تواند رأی کول را بزند و او را به وعده‌ی کارگردان سر فیلم می‌کشاند. کارگردان اما جودی مورنو (امیلی بلانت) است که از قضا معشوقه‌ی سابق همین کول بوده. پیش از آنکه فیلمبرداری فیلم علمی-تخیلی پرادعای جودی به پایان برسد، زندگی کول بیش از آنکه تصور می‌کرد در معرض خطر قرار می‌گیرد.

همه انتظار داشتند «مرد ساده‌لوح» یکی از بهترین فیلم‌های تابستان ۲۰۲۴ باشد؛ اما مشکل اصلی فیلم این است که با دو بازیگر برجسته و تصویر پرزرق و برق خود، توقعات را بالا می‌برد. برای همین وقتی پای فیلم می‌نشینید، انتظار یک اکشن-کمدی بی‌عیب و نقص را نداشته باشید؛ چون «مرد ساده‌لوح» تنها در حالتی بامزه است که به فیلمنامه توجه نکنید. البته دو نقش اصلی فیلم، رایان گاسلینگ و امیلی بلانت فوق‌العاده بازی می‌کنند و نیازی هم به تعریف ندارند؛ اما مشکل اینجاست که بلانت فرصت کافی برای درخشیدن در فیلم پیدا نمی‌کند.

اگر آدم خاطره‌بازی باشید، شاید سریال تلویزیونی دهه هشتادی به همین نام با بازی لی میجرز را بشناسید و به خاطر آن بخواهید فیلم را ببینید. شاید هم به هوای کارگردان فیلم وسوسه شده و سراغش آمده‌اید؛ مشخصا دیوید لیچ فیلم‌هایی اکشن-کمدی مثل «ددپول ۲»، «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) و «قطار سریع‌السیر» (Bullet Train) و «سریع و خشن تقدیم می‌کند: هابز و شاو» (Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw) را ساخته است. اما از همین‌ها هم می‌توانید تشخیص دهید که نقطه قوت فیلم‌های لیچ همیشه اکشن بی‌محتوا است؛ فرقی هم نمی‌کند چه ستاره‌ای در آن بازی می‌کند، با لیچ نباید انتظار داستان داشته باشید. برای همین، اگر می‌خواهید فقط دوساعتی غرق یک فیلم پرهیجان خوش‌رنگ و لعاب شوید، «مرد ساده‌لوح» را ببینید که بهترین ویژگی‌اش این است که ارزش کار بدلکاران را پاس می‌دارد؛ بدلکارانی که تاریخ سینما چیزهای زیادی مدیون آن‌هاست.

۷. پلیس بورلی هیلز ۴ (Beverly Hills Cop: Axel F)

کارگردان: تیم برتون

بازیگران: مایکل کیتون، وینونا رایدر، کاترین اوهارا، جنا اورتگا، مونیکا بلوچی، ویلم دفو

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰

باید بپذیریم که تیم برتون، دیگر نمی‌تواند به شکوه خود بیست سال پیش‌اش نزدیک شود؛ اما باید به این هم اعتراف کنیم که هنوز که هنوز است، کسی نمی‌تواند روی دستش بیاید و فقط خود برتون است که می‌تواند فیلمی شبیه «بیتل‌جوس، بیتل‌جوس» بسازد. فیلم اصلی با بازی مایکل کیتون در نقش بیتل‌جوس کپک‌زده و وینونا ریدر در نقش لیدیای نوجوان، یک فیلم عجیب و غریب، بامزه و وحشتناک به سبک کاملا برتونی بود با یک موسیقی عالی از دنی الفن، یار همیشگی فیلم‌های تیم برتون. دنباله‌ی آن، با اینکه پس از چهل سال نمی‌تواند جادوی فیلم اول را تکرار کند، همچنان آشوب رنگارنگ و بامزه‌ای از عجیب‌ترین کابوس‌هایتان است و تازه الفن هم برای موسیقی قسمت دوم بازگشته. خلاصه، «بیتل‌جوس، بیتل‌جوس» یکی از بهترین فیلم‌های کمدی خارجی امسال است که شاید به درد مخاطبان جدید که سبک تیم برتون، یا فیلم اول «بیتل‌جوس» را نمی‌شناسند نخورد. اما اگر دیدن این فیلم باعث می‌شود فیلم ۱۹۸۸ را ببینید، رسالت خود را محقق کرده است. نکته‌ی جالب دیگر درباره‌ی «بیتل‌جوس، بیتل‌جوس» این است که تقریبا همه‌ی جلوه‌های ویژه‌ی آن را به سبک فیلم دهه‌ی هشتادی و با عروسک، ماکت و گریم و مانند آن درآورده‌اند که حسی نوستالژی شدیدی با خود به همراه دارد.

«بیتل‌جوس، بیتل‌جوس» دوباره رفقای فیلم اول را جمع می‌کند؛ مایکل کیتون ۷۳ ساله در نقش بیتل‌جوس بازگشته، خود ریدر دوباره نقش لیدیا را بازی می‌کند، اما این بار لیدیای بزرگسال که دیگر فرزند خودش همسن لیدیای فیلم اول است، کاترین اوهارا هم با کاراکتر مادر لیدیا در «بیتل‌جوس، بیتل‌جوس» حضور دارد. البته بازیگران تازه‌ای مثل جنا اورتگا، ویلم دفو و مونیکا بلوچی هم به گروه بازیگران اضافه شده‌اند. داستان از این قرار است که لیدیای بزرگسال اکنون یک برنامه‌ی تلویزیونی دارد که در آن با ارواح مردگان ارتباط برقرار می‌کند. نامزدش روری (جاستین ثرو) تهیه‌کننده‌ی جاه‌طلب برنامه است که به نظر می‌رسد از سادگی لیدیا بیشترین بهره را می‌برد. دختر لیدیا، آسترید (جنا اورتگا) هیچ علاقه‌ای به شغل مادرش و خلاصه هر چیزی که به ماوراءالطبیعه مربوط می‌شود ندارد. مرگ پدر لیدیا، تمام اعضای خانواده، از جدید و قدیم را دوباره به خانه‌ی قدیمی آن‌ها از فیلم «بیتل‌جوس» بازمی‌گرداند. آن هم درست زمانی که سایه‌ی شوم بیتل‌جوس بر سر لیدیا از همیشه سنگین‌تر است.

۵. کتاب کلارنس (The Book of Clarence)

کارگردان: عادل العربی و بلال فلاح

بازیگران: ویل اسمیت، مارتین لارنس، ونسا هاجنز، تیفانی هدیش، اریک دین

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۶ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵ از ۱۰۰

بعد از چک پرسروصدایی که ویل اسمیت به کریس راک زد، کسی فکرش را هم نمی‌کرد این بازیگر بتواند با همان قدرت پیشین به صحنه‌ی سینما بازگردد. اما اسمیت نشان داد نام و میراث او بزرگ‌تر از این‌هاست که طرفداران کمدی بخواهند فیلم‌هایش را بایکوت کنند. در واقع، شاید حتی حکم تبلیغات هم برای او داشت؛ برای همین «پسران بد: بران یا بمیر» اساسا گیشه‌ی تابستان ۲۰۲۴ را نجات داد و ویل اسمیت و مارتین هم با تازه‌ترین قسمت فرنچایز جذاب خود، یکی از بهترین فیلم های کمدی اکشن سال‌های اخیر را عرضه کردند. این فیلم، چهارمین فیلم فرنچایز «پسران بد» است که مثل سه فیلم قبل، شیرین‌کاری‌های مارتین لارنس و قهرمان‌بازی‌های ویل اسمیت را کنار هم گذاشته و یک فیلم کمدی تمام‌عیار تحویل می‌دهد. داستان این قسمت، از فیلم قبلی، یعنی «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life) ادامه پیدا می‌کند. کاپیتان هاوارد پس از مرگ خود به فساد متهم شده و مایک و مارکوس برای آنکه نام رفیق خود را از این اتهام پاک کنند، خودشان خارج از حدود قانون دست به کار می‌شوند.

«پسران بد: بران یا بمیر» ترکیبی است حاصل تمام چیزهایی که از «پسران بد» دوست داریم؛ البته به جز طعنه‌های فیلم‌های اول و دوم که دیگر برای عصر حاضر جواب نمی‌دهند. کارگردانی عادل العربی و بلال فلاح هم به ویژه برای صحنه‌های اکشن عالی از آب درآمده است و چندین سکانس به‌خصوص اکشن در طول فیلم وجود دارد که هرگز از یادتان نخواهد رفت. البته «پسران بد: بران یا بمیر» از فیلم‌های اول و دوم که مایکل بی آن‌ها را کارگردانی کرده بود چند درجه لطیف‌تر شده است. به ویژه که حالا هر دو مایک و مارکوس نزدیک به شصت سال سن دارند و عیال‌وارند و نمی‌توانند مثل دهه‌ی نود میلادی بدون فیلتر مزه‌پرانی کنند. اما این باعث نشده که فیلم چهارم این فرنچایز چیزی از قسمت‌های قبلی کم داشته باشد. جای خالی جوک‌های قدیمی، حالا با صحنه‌های عالی اکشن و شوخی‌های هوشمندانه پر شده و شیرینی شخصی لارنس و اسمیت هم ذره‌ای افت نکرده است. خلاصه، اگر یک فیلم کمدی جدید می‌خواهید که هم اکشن بالایی داشته باشد و هم مناسب تمام خانواده، «پسران بد: بران یا بمیر» یکی از بهترین گزینه‌های شماست.

۳. تلما (Thelma)

کارگردان: یوگو ساکاموتو

بازیگران: آکاری تاکائیشی، سائوری ایزاوا، آتوم میزوئیشی

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

بزرگترین نگرانی که موقع ساخت یک دنباله وجود دارد، این است که داستان خودش را تکرار کند؛ چون جهان، کاراکترها و مناسبات شخصیت‌ها همه در فیلم اول نشان داده می‌شوند. این آزمون بزرگی است که کسی بتواند این کاراکترها و جهان آشنا را برداشته و دوباره در یک ماجراجویی تازه به صحنه بیاورد. حال وقتی فیلم اول شاهکاری است مثل «بچه‌قاتلان»، کار از حد معمول هم سخت‌تر می‌شود. اما می‌توانید اطمینان داشته باشید که با اینکه فیلم اول «بچه‌قاتلان» جای مخصوصی در دل ما پیدا کرد، «بچه‌قاتلان ۲» دنباله‌ی شایسته‌ای بر آن است که انتظارات را برآورده کرده و به راحتی می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های کمدی خارجی جدید دانست که حسابی ارزش دیدن دارد.

اولین فیلم «بچه‌قاتلان» یوگو ساکاموتو داستان دو قاتل جوان را که حسابی در کار خود مهارت دارند به تصویر می‌کشید که مجبور می‌شوند با یکدیگر هم‌خانه شوند. با وجود شغل یکسان، چیساتو (آکاری تاکائیشی) و ماهیرو (سائوری ایزاوا) دو نقطه‌ی مقابل هم هستند که اصلا با هم بر نمی‌خورند. به مرور اما زندگی‌اشان مثل تکه‌های پازل کنار یکدیگر جور می‌شود؛ انگار که دقیقا برای هم ساخته شده‌اند. داستان «بچه‌قاتلان ۲» هم تفاوت زیادی با قسمت اول ندارد. آکاری تاکائیشی و سائوری ایزاوا دوباره در نقش قاتلان جوانی از نسل زد بازگشته‌اند که می‌خواهند بین زندگی معمولی خود و زندگی حرفه‌ای خود تعادل ایجاد کنند. وقتی مجبور می‌شوند سراغ کارهای عادی بروند، می‌فهمند که تنها کاری که خوب از پس‌اش برمی‌آیند، کشتن است. همزمان یک سری قاتل دیگر دنبال دختران افتاده‌اند و می‌خواهند آن‌ها را سربه‌نیست کنند.

اولین فیلم «بچه‌قاتلان» که سال ۲۰۲۱ میلادی آمد، یک فیلم اکشن-کمدی عالی برای هر مخاطبی است که متأسفانه به اندازه‌ای که استحقاقش را داشت دیده نشد. «بچه‌قاتلان ۲» با اینکه به تازگی فیلم اول نیست، اما موفق شده همان رنگ و ریتم قسمت قبلی را به فیلم بیاورد. «بچه‌قاتلان ۲» نه می‌خواهد از فیلم اول کپی کند، نه در دام نفرین دنباله‌ها در سینما می‌افتد. بلکه یک شاهکار جدید پرهرج و مرج جذاب است. امیدواریم این کلید یک فرنچایز طولانی‌مدت با این قاتلان جوان را بزند و حتی کسانی که فیلم اول را ندیده‌اند، ترغیب به تماشای قسمت قبل بکند.

۱. هیت من (Hit Man)

hit_man

کارگردان: ریچارد لینکلیتر

بازیگران: گلن پاول، آدریا آرجونا، آستین آملیو، سانجی رائو

امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰

امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

«هیت من» یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۴ و بامزه‌ترین فیلم ریچارد لینکلیتر از زمان «مدرسه راک» (School of Rock) است که با فیلم‌های کلیشه‌ای رمانتیک-کمدی که تابه‌حال دیده‌اید فرق دارد. داستان با گری جانسون (گلن پاول) آغاز می‌شود؛ یک پروفسور روان‌شناسی و یک گربه‌دوست خوش‌اخلاق و کارمند پاره‌وقت در پلیس نیواورلئان که او را به عنوان هیت من یا قاتل مخفی می‌گمارند. همکار پلیس او جاسپر (آستین آملیو) به خاطر حمله‌ی وحشیانه به دو نفر کنار گذاشته می‌شود و همکاران گری، او را مجبور می‌کنند تا جای جاسپر را بگیرد. با وجود مخالفت‌های او، به محض اینکه گری جا پای جاسپر می‌گذارد، مثل اینکه تمام عمرش برای آدم‌کشی ساخته شده باشد در عرض چند دقیقه خودش را در نقش هیت من تازه‌ی پلیس اثبات می‌کند. اما وقتی مدیسون (آدریانا آرجونا) را می‌بیند، چاره‌ای نمی‌بیند جز اینکه پروتکل‌ها را زیر پا بگذارد.

باید اعتراف کرد که گلن پاول به‌سرعت دارد به یکی از بهترین ستاره‌های حال حاضر هالیوود تبدیل می‌شود. از فیلم‌هایی مثل «تاپ گان: ماوریک» (Top Gun: Maverick) و «گردبادها» (Twisters) گرفته، تا حالا در یکی از بهترین فیلم‌های کمدی خارجی جدید یعنی «هیت من». او تمام استعدادهای خود را در این فیلم به نمایش می‌گذارد و شخصیت‌های مختلفی در «هیت من» بازی می‌کند. به جز تنوع کاراکترها، ارتباط خیلی خوبی هم با آدریانا آرجونا دارد. در کل به نظر می‌رسد پاول با هر کسی که هم‌بازی می‌شود سریع ارتباط می‌گیرد و جذابیتش به سایر بازیگران هم سرایت می‌کند؛ از سیدنی سوئینی در فیلم «هر کسی جز تو» بگیر تا دیزی ادگار جونز در «گردبادها» و بالاخره همین «هیت من».

 

فیلم لینکلیتر فیلمنامه‌ی هوشمندانه‌ای دارد و اتفاقا پاول در کنار لینکلیتر روی فیلمنامه‌ی «هیت من» هم کار کرده است. داستان براساس یک مرد تگزاسی واقعی ساخته شده که به طور مخفیانه برای پلیس آدم می‌کشت. اگر فقط براساس تریلر یا پوسترها فیلم را قضاوت کرده باشید، ممکن است فکر کنید «هیت من» در ژانر اکشن-کمدی می‌گنجد؛ اما داستان به مرور لحن رمانتیک-کمدی بیشتری پیدا می‌کند و با توجه به بازگشت پرقدرت رام-کام‌ها به صحنه‌ی سینما و شهرت حال حاضر گلن پاول، جای تعجب ندارد که «هیت من» به سرعت به یکی از بهترین فیلم‌های کمدی نتفلیکس تبدیل شد که اگر در سینماهای خارجی هم آن را اکران می‌کردند، شکی نداریم در گیشه کولاک می‌کرد.

منبع: خبرآنلاین 

منبع: faradeed-217359

برچسب ها
نسخه اصل مطلب