چرا مدیریت محصول به قدرتمندترین اما منفورترین شغل صنعت فناوری تبدیل شده است؟
مدیران محصول مسئول برقراری ارتباط میان تیمهای مختلف مانند مهندسان، تیمهای فروش و خدمات مشتریان هستند تا محصولاتی بسازند که نیازهای واقعی مردم را برآورده کند. اما این کار گاهی باعث بروز مشکلات میشود، چرا که برخی تیمها احساس میکنند این همکاری سرعت کارشان را کاهش میدهد. به طور کلی، مدیریت محصول میتواند هم موجب پیشرفت و هم موجب کندی فرآیندها شود.
مدیر محصول تبدیل به فردی قدرتمند، پردرآمد و جنجالی شده است. در برخی از شرکتهای فناوری، همکاران آنها بهطور همزمان با محبت و تحقیر، آنها را «مدیران ارشد محصولات» مینامند. مدیران اجرایی معروفی همچون سندار پیچای از گوگل، ساتیا نادلا از مایکروسافت و نیل موهان از یوتیوب از مسیر مدیریت محصول به مدیرعاملی رسیدند و ارتشهای بزرگی از مدیران محصول را برای کمک به اداره شرکتهایشان بهکار میگیرند.
با این حال، همکاران همیشه نگاه محبتآمیزی به مدیران محصول ندارند. شبکههای اجتماعی پر از میمهایی است که به بیفایده بودن نقش آنها و بیسوادیشان در زبانهای برنامهنویسی اشاره میکنند.
دیگر کارکنان فکر میکنند که مدیران محصول بدون انجام کار واقعی، درآمد زیادی دارند. آنها احساس میکند که میتوانند به راحتی کار مدیر محصول را بدون نیاز به تلاش اضافی انجام دهد. همچنین در یک پست در ردیت گفته شده بود که مدیران محصول تنها در جلسات شرکت میکنند و حقوق بیشتری از افرادی که واقعاً کار میکنند، دریافت میکنند. به طور کلی، برخی افراد نسبت به کارایی و ارزش واقعی مدیران محصول در صنعت فناوری تردید دارند و آنها را به بیفایده بودن متهم میکنند.
چندین شرکت، از جمله Airbnb و Snap، اخیرا در حال بازنگری در کارآمدی مدیران محصول هستند، در حالی که برخی دیگر ادعا میکنند که سلطه مدیران محصول در عصر هوش مصنوعی گسترش خواهد یافت. چطور نقشی که پیش از دهه 2000 تقریبا وجود نداشت، به یکی از تاثیرگذارترین و جنجالیترین نقشها در دنیای فناوری تبدیل شد؟
تاریخچه و تکامل نقش مدیریت محصول در صنعت فناوری
ریشههای مدیریت محصول به دهه 1930 میلادی برمیگردد، زمانی که پروکتر اند گمبل پستی به نام «مدیر برند» ایجاد کرد که وظیفهاش درک مشکلات مشتریان بود. این ایده الهامبخش شد تا شرکتهای فناوری مانند اچپی در دهه 1960 نقش «مدیر محصول» را راهاندازی کنند. مایکروسافت در دهه 1980 شروع به استخدام افرادی به نام «مدیران برنامه» کرد. در دهه 2000، با گسترش شرکتهایی مانند اپل، گوگل و آمازون که محصولات بیشتری تولید میکردند، مدیران محصول افزایش یافتند. سختافزارها و نرمافزارها پیچیدهتر شدند و مهندسان و توسعهدهندگان زمان کمتری برای تعیین اینکه چه چیزی واقعا مفید است داشتند، و شرکتها متوجه شدند که باید فردی را مسئول ترجمه نیازهای مشتریان کنند.
مدیریت محصول به مسیری برای ورود به صنعت فناوری برای کسانی با پیشینه مشاوره یا MBA تبدیل شد. دوران «طلایی» مدیریت محصول در دوران نرخهای بهره صفر در دهه 2010 بهوجود آمد. شرکتها به جذب استعدادها پرداختند، گاهی حتی بیشتر از نیاز خود افراد را استخدام میکردند تا از رفتن آنها به شرکتهای رقیب جلوگیری کنند. شرکتهای بزرگ فناوری به شکلی اضافی و با پرداخت حقوقهای بالا برای مدیران میانه به بهینهسازی محصولات و توسعه میپرداختند. دانشگاه کارنگی ملون در سال 2018 یک مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت محصول ارائه داد و در سال بعد، یو.اس. نیوز اند ورلد ریپورت، مدیر محصول را بهعنوان یکی از پنج شغل برتر برای فارغالتحصیلان MBA معرفی کرد.
آیا مدیران محصول واقعاً مفید هستند؟
هیوبرت پالان، مدیرعامل شرکت Productboard که نرمافزارهایی برای مدیران محصول فراهم میکند، گفت: «قدرت از مهندسی به مدیران محصول منتقل شده است.» این یکی از دلایل اصطکاک است: افراد در بخش فناوری اغلب فکر میکنند که مدیر محصول چیزی از چگونگی عملکرد کارها نمیداند، اما مدیر محصول ممکن است فکر کند که مهندسان ابزاری میسازند که مردم واقعا به آن نیاز ندارند، حتی اگر آنها در کدنویسی مهارت داشته باشند.
آوی سیگل، که قبلا مدیر محصول بود و اکنون روی استارتاپ خود کار میکند، گفت: «مدیر محصول در مرکز همه چیز است. اگر بخش فروش یک چیز میخواهد و بازاریابی چیزی دیگر و تیم موفقیت مشتری نیز چیزی دیگر، این نشاندهنده اختلاف بین آنها است و شما فقط میتوانید یکی از این گروهها را راضی کنید.»
آرون، یک مهندس نرمافزار نیز در این باره اظهار داشت: «مدیریت محصول عمدتا ضروری است، اما میتواند بهطور بسیار بدی انجام شود. با مدیران محصول عالی و بدی کار کردهام. در بهترین حالت، آنها مسئولیت درک فناوریهایی را دارند که بازار به آن نیاز دارد. در بدترین حالت، آنها به پیچیدگی فنی راهحلهایی که درخواست میکنند توجه نمیکنند، که منجر به خشم، خستگی و شکست میشود.»
چه همکارانشان از این موضوع راضی باشند یا نه، مدیران محصول در حال کسب شناخت بیشتری هستند. یک مطالعه که در سال 2007 انجام شد، نشان داده است که زمانی که نقش مدیریت محصول در شرکتها بهطور رسمیتر تعریف و سازماندهی شد، پروژهها بهطور مؤثرتری مدیریت شدند و نتیجه آن این بود که پروژهها به مهلتهای تعیینشده نزدیکتر و با دقت بیشتری به پایان رسیدند. به عبارت دیگر، رسمیشدن این نقش باعث افزایش کارایی و پیشبینیپذیری در زمانبندی و مدیریت پروژهها شده است. گزارشی از مککینزی در سال 2020 نشان داد که «ایجاد یک عملکرد جامع مدیریت محصول» یکی از چهار کار مهمی است که یک شرکت میتواند برای رشد سریعتر کسبوکار نرمافزاری خود انجام دهد.
زنان در مدیریت محصول
مدیران محصول شغل خود را بهعنوان شغلی بیشتر شهودی و راستمغز توصیف میکنند، گرچه بسیاری از آنها پیشینه فنی دارند. سایت کاریابی Zippia میگوید که سهم زنان در مدیریت محصول در سال 2021 به 35 درصد افزایش یافته است، در حالی که این میزان در سال 2010 حدود 19 درصد بود. برای برخی از زنان که در این شغل هستند، یکی از دلایل مشکوک بودن به کارآیی نقش آنها ممکن است ریشه در جنسیتزدگی داشته باشد.
مدیریت محصول به عنوان یک شغل کلیدی در صنعت فناوری، همواره در حال تکامل بوده و تأثیر بسزایی در موفقیت شرکتها دارد. این نقش بهویژه در دوران اخیر، با تغییرات اقتصادی و رشد شرکتهای فناوری، به یک شغل پردرآمد و جنجالی تبدیل شده است. مدیران محصول با برقراری ارتباط میان تیمها و تنظیم نیازهای مشتریان، مسئولیت بزرگی را به دوش میکشند؛ با این حال، گاهی اوقات با انتقاداتی مواجه میشوند که به بیفایده بودن یا کماثر بودن این نقش اشاره دارند. این شغل، در حالی که میتواند روندهای اجرایی را بهبود بخشد و موجب بهسرعت تکمیل پروژهها شود، میتواند در صورت مدیریت نادرست، باعث بروز مشکلاتی در هماهنگی و عملکرد تیمها گردد.
با این وجود، با توجه به اهمیت فزایندهی نقش مدیران محصول در عصر فناوری و پیشرفتهای جدید، این شغل همچنان بهعنوان یکی از عوامل کلیدی رشد در شرکتهای نرمافزاری و فناوری شناخته میشود. به نظر میرسد که با تعریف و سازماندهی دقیقتر این نقش، کارایی و موفقیت بیشتری در پروژهها حاصل خواهد شد، و در آیندهای نزدیک، حتی در دنیای هوش مصنوعی، حضور مدیران محصول بیش از پیش ضروری خواهد بود.
منبع: sharghdaily-950692