بهترین فیلمهای تام کروز؛ مرد ماموریتهای غیرممکن
شما از طرفداران کدام ژانرهای سینمایی هستید؟ پاسخی که به این سوال میدهید هیچ تاثیری بر روی مطالعه کردن یا نکردن این مقاله نخواهد گذاشت؛ چرا که شما در اینجا با تام کروز طرف هستید و بهترین فیلمهای تام کروز را نمیتوان به یک یا دو ژانر خاص محدود دانست. اگر طرفدار فیلمهای کمدی و عاشقانه هستید، کروز در آنها درخشیده است، اگر فیلمهای علمی-تخیلی را دوست دارید، نمیتوانید کروز را نادیده بگیرید، اگر از بینندگان فیلمهای ورزشی هستید، باز هم کارنامهی درخشان تام کروز چیزی برای ارائه کردن به شما دارد و فراتر از همهی اینها اگر ژانر اکشن شما را به وجد میآورد بیشک ستارهی سینمایی شما باید همین مرد نترسی باشد که از بزرگترین برجهای جهان آویزان شده است و میتواند انواع وسایل نقلیهی موجود در کرهی زمین را به حرکت در آورد.
تامس کروز ماپوتر چهارم، نام کامل ابرستارهای است که همه او را با نام تام کروز میشناسند. اگر از آن دست سینمادوستانی هستید که به نام شخصیتهای سینمایی بیش از نام بازیگران ایفاکنندهی آنها اهمیت میدهید، احتمالا در پیدا کردن نامی برای چهرهی تام کروز به مشکل برخواهید خورد؛ چرا که این بازیگر در هر نقشی که ایفاکنندهی آن بوده است درخشیده و انتخاب کردن یک فیلم به عنوان بهترین، از بین بهترین فیلمهای تام کروز کاری بسیار سخت است؛ چیزی مانند یک ماموریت غیرممکن. چهرهی کروز را ممکن است شما با نامهای دیگری به ذهن خود سپرده باشید؛ نامهایی مانند جک ریچر، پیت ماوریک میچل، چارلی بابیت، ایتن هانت و یا جک هارپر.
کروز متولد سوم جولای سال ۱۹۶۲ است. او یکی از فرزندان خانوادهای پنج نفره است و دوران کودکی خود را همراه با سه خواهرش در ایالت نیویورک گذرانده. تام در خانوادهای با ریشههای انگلیسی، آلمانی و ایرلندی متولد شده است و در محیطی مذهبی بزرگ شده. این بازیگر در حالی که خانوادهاش با فقر دست و پنجه نرم میکرد دوران کودکی و نوجوانی سختی را پشت سر گذاشت و درگیریهای او با پدرش هم همهچیز را برای او سختتر کرد. تام کروز دربارهی پدر خود طی مصاحبهای گفته است: «پدرم از اون آدمهایی بود که اگه چیزی مطابق میلشون پیش نره کتکت میزنن. درس بزرگی تو زندگیم ازش گرفتم. اون همیشه باعث میشد کنارش احساس امنیت کنی و بعد بنگ. یهو همهچیز عوض میشد. برای من همهچیز روشن بود. خیلی زود یاد گرفتم که کنارش مواظب خودم باشم. خیلی خوب میدونستم که این آدم سالم نیست.»
کروز طی سالهای تحصیل هرگز به شکل ثابت و برای مدت طولانی در یک مدرسه ماندگار نشد. او طی چهارده سال در پانزده مدرسهی مختلف دانشآموز شد. او برای نخستین بار در کلاس چهارم با هنرهای نمایشی آشنا شد. طی کلاس ششم، وقتی که کروز دانشآموزی در کشور کانادا بود، مادرش تصمیم گرفت به همراه فرزندانش، پدر مستبد را ترک کند. کروز به همراه مادر و خواهرانش به آمریکا بازگشت و پس از بازگشت به آمریکا چیزی نمانده بود که تبدیل به یک کشیش شود. به گفتهی مدرسان مذهبی کروز، او بعد از این که خانوادهاش یکبار دیگر جابهجا شدند، تصمیم گرفت با آنها همراهی کند و مدرسه را ترک نماید. بالاخره پس از کش و قوسهای فراوان، کروز وقتی که هجده سال داشت، خانه را ترک کرد و یکبار دیگر به نیویورک رفت؛ اینبار برای تبدیل شدن به یک بازیگر.
قطعا کروز هنگامی که سال ۱۹۸۱ توانسته بود بعد از مدتها به دنبال کار گشتن و جابهجا شدن بین نیویورک و لسآنجلس بالاخره نقشی کوتاه در فیلم «عشق بیپایان» (Endless Love) به دست آورد، هرگز فکرش را نمیکرد که یک روز به یکی از پردرآمدترین بازیگران تاریخ تبدیل خواهد شد؛ کروز تا به امروز برای نقشآفرینی در سه فیلم مختلف دستمزد صد میلیون دلاری دریافت کرده و از این حیث رکورددار است. کروز بعد از نقش آفرینی در «عشق بیپایان» توانست نقشی کوتاه در فیلم «شیپور خاموشی» (Taps) به دست آورد؛ نقشی که در ابتدا قرار بود کوتاه باشد، اما کروز بعد از چند جلسهی نخست فیلمبرداری توانست کارگردان فیلم هارولد بکر را تحت تاثیر قرار دهد و به واسطهی همین تاثیرگذاریاش باعث شد نقش شخصیتاش در فیلم گسترش پیدا کند.
کروز یکسال پس از نقشآفرینی در دو فیلم ابتدایی کارنامهی حرفهای خود، توانست طی سال ۱۹۸۳ در چهار فیلم مختلف نقشآفرینی کند. یکی از آن فیلمها «بیگانگان» (The Outsiders) از فرانسیس فورد کوپولا بود و دیگری «تجارت پرمخاطره» (Risky Business) از پل بریکمن. امروزه از این دو فیلم به عنوان فیلمهایی یاد میشود که توانستند کروز را به مخاطبان بینالمللی سینما و فراتر از آن، کارگردانهای گوش به زنگ معرفی نمایند. بعد از همکاری با کوپولا، کروز توانست طی سالهای فعالیت خود با کارگردانهای بزرگ دیگری همچون استنلی کوبریک، مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ و پل توماس اندرسون همکاری نماید.
تام کروز بیشک یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما است. برای اثبات این گفته نه تنها میتوان به میزان فروش فیلمهای او اشاره کرد، بلکه میتوان کارنامهی درخشان او و همکاریهای ماندگارش با کارگردانهای مولف و بزرگ همعصر خودش را هم اثباتی غیرقابل انکار در نظر گرفت. از نظر مالی کروز یکی از پرفروشترین بازیگران تاریخ سینما است و همین ویژگی او باعث شده است بسیاری از منتقدان به این بازیگر لقب آخرین سوپراستار سینما را بدهند. کروز تا به امروز در چهل و سه فیلم سینمایی نقشآفرینی کرده است و در مجموع، فیلمهای او توانستهاند دوازده میلیارد و نود و یک میلیون و هشتصد و چهل و چهار هزار و چهارصد و ده دلار بفروشند.
پرفروشترین فیلم او هم در کمال تعجب به سالها پیش باز نمیگردد. پرفروشترین فیلم کروز، دومین قسمت مجموعهی سینمایی «تاپ گان» (Top Gun) است که سال ۲۰۲۲ منتشر شد و توانسته در گیشه یک میلیارد و چهارصد و هفتاد و هشت میلیون و نهصد و سی و سه هزار و ششصد و بیست و یک دلار بفروشد. این در حالی است که پرفروشترین فیلم سایر بازیگران حاضر در لیست پرفروشترین بازیگران تاریخ، فیلم «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) و «آواتار» (Avatar) است. کروز تنها بازیگر حاضر در این لیست است که بدون نقشآفرینی در یک فیلم ابرقهرمانی در آن جای گرفته.
علاوه بر گیشه، کروز دل منتقدان و سایر هنرمندان رشتههای هنری دیگر را هم برده است. کروز نه تنها مردی جسور و نترس است و مجهز به انواع گواهینامهها و مدارک، بلکه اون بیش از هرچیز یک بازیگر توانمند است. نقشآفرینیهای کروز در فیلمهای درامی مانند «مرد بارانی» (Rain Man)، «رنگ پول» (The Colour of Money)، «متولد چهارم جولای» (Born on the Fourth of July) و «مگنولیا» (Magnolia) نشان میدهند که او تا چه اندازه توانمند است و اگر بخواهد چقدر ساده میتواند پردهی نقرهای را تسخیر نماید.
کروز تا به امروز چهار مرتبه نامزد دریافت جایزهی اسکار، یک مرتبه نامزد دریافت جایزهی بفتا، سه مرتبه نامزد دریافت جایزهی انجمن بازیگران آمریکا و هشت مرتبه نامزد دریافت جایزهی گلدن گلوب شده است. بهترین فیلمهای تام کروز، توانستهاند برای او هم ثروت مالی و هم تحسین هنری همراه داشته باشند. کروز سال ۱۹۸۶ و زمانی که به تازگی مسیر خود به عنوان یک بازیگر سینما را آغاز کرده بود، توانست در پیادهروی مشاهیر هالیوود ستارهی خودش را به دست آورد. مجلهی فوربز سال ۲۰۰۶ کروز را به عنوان قدرتمندترین سلبریتی جهان انتخاب کرد و مجلهی پیپل هم سال ۱۹۹۰ این بازیگر را به عنوان جذابترین مرد زندهی دنیا برگزید. اگر قرار بر این باشد که افتخارات و دستآوردهای کروز یکی پس از دیگری مورد بحث قرار بگیرد، هرگز به لیستی از بهترین فیلمهای این بازیگر نخواهیم رسید. پس بهتر است هرچه زودتر به سراغ لیستی برویم که هدف این مقاله ارائهی آن است.
۲۰. مصاحبه با خونآشام (Interview with the Vampire)
سال تولید: ۱۹۸۳
کارگردان: فرانسیس فورد کوپولا
بازیگران: سی توماس هوول، مت دیلون، رالف ماکیو، پاتریک سوویزی
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
«بیگانگان» یک فیلم درام جنایی کلاسیک است که توسط یکی از بهترین کارگردانهای تاریخ سینما یعنی فرانسیس فورد کوپولا، کارگردان «پدرخوانده» (The Godfather) ساخته شده. این فیلم اقتباسی است از رمانی به همینن ام از اس. ای. هینتون. کوپولا بعد از آشنایی با یک کتابدار به نام جو الن میساکیان و دانشآموزان او در مدرسهی لون استار تحت تاثیر قرار گرفت و عزم خود را جزم کرد تا این فیلم را بسازد. این فیلم سالها بعد به دنبال تبدیل به ستاره شدن بازیگران جوان خود بارها و بارها مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. یکی از این ستارههای جوان که هنگام بازی در این فیلم تنها بیست سال داشت تام کروز بود.
کروز در این فیلم کوپولا نقش استیو رندل را ایفا کرده است. رندل جوانی است سرکش و به نظر میرسد کروز هنگام ایفا کردن نقش این شخصیت بسیاری از خشمهای فروخوردهی خود نسبت به زندگی پر فراز و نشیباش را تخلیه مینماید. این فیلم جنایی کوپولا که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، توانست در سالی که کروز در آن بسیار پرکار بود، نام او را بر سر زبانها بیاندازد. کروز وقتی که دومین سال زندگی خود را به عنوان یک بازیگر تجربه میکرد وارد این پروژه شد و توانست خیلی زود بعد از بازی در این فیلم خودش را از پلههای ترقی بالا بکشاند.
اگرچه بازیگر اصلی این فیلم تام کروز نبود، اما به هیچ شکلی نمیتوان این فیلم را در کارنامهی درخشان او نادیده گرفت. کروز بعد از بازی در این فیلم و همکاری با کوپولا بود که توانست به کارگردانهای بزرگ دیگر همعصر خودش متصل شود و در شاهکارهای سینمایی دیگر نقشآفرینی نماید. «بیگانگان» که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، مخاطبان سینمایی را با مردی آشنا کرد که بسیاری را به یاد جیمز دین میانداخت. کروز در این فیلم انرژی جوانی بیقید و بند را دارد و می تواند به سادگی مخاطبان را علیرغم حضور کوتاهش به سرنوشت و سرگذشت شخصیتی که ایفاکنندهی آن است علاقهمند نماید.
۱۸. ساخت آمریکا (American Made)
سال تولید: ۱۹۸۳
کارگردان: مایکل چاپمن
بازیگران: کریگ تی. نلسن، لی تامپسون، چارلز سیوفی، گری گراهام
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۲ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
گوناگونی فیلمهایی که کروز در آنها نقشآفرینی کرده، کمنظیر است؛ اینبار یک درام ورزشی. این فیلم داستان یک آمریکایی صربتبار به نام استفان جورجویچ را روایت میکند که دوران دبیرستان را پشت سر میگذراند و اگرچه در فوتبال آمریکایی یک مدافع بااستعداد است، اما از نظر درسی خیلی عملکرد درخشانی ندارد. «تمام حرکات درست» داستان این فوتبالیست نوجوان را روایت میکند که به دنبال یک بورسیهی ورزشی در رشتهی فوتبال آمریکایی است. او میخواهد هر طور که شده بورسیه را به دست آورد تا از شهر کوچک پنسیلوانیای غربی که از نظر اقتصادی جای مناسبی نیست بگریزد.
منتقدان از این فیلم راضی بودند و به عقیدهی بسیاری از آنها نقشآفرینی کروز به عنوان یک ورزشکار کاملا باورپذیر بود. این مهم شاید به دنبال تجربههای زیستهی کروز به حقیقت پیوسته است. تام در همان سالی که در فیلمهایی مانند «تجارت پرمخاطره»، «بیگانگان» و «از دست دادن آن» (Losin’ It) نقشآفرینی کرده است، در این درام ورزشی هم مقابل دوربین رفته و توانسته در اوج جوانی طی یک سال کاری در دو فیلم ایفاکنندهی نقش اصلی باشد، در حالی که پیش از آن هرگز تجربهی چنین چیزی را نداشته است.
این دستآوردهای هنری است که نشان میدهد کروز تا چه اندازه از دیگر بازیگران همعصر خود متفاوت است. او مردی است که به واژهی پشتکار معنا میدهد. «تمام حرکات درست» با بودجهی ۵.۶ میلیون دلاری ساخته شد و توانست در گیشه بیش از ۱۷ میلیون دلار بفروشد. راجر ایبرت، منتقد سرشناس آمریکایی به این فیلم سه ستاره از چهار ستاره داد و آن را دستآوردی خیرهکننده در زمینهی فیلمهایی که دربارهی نوجوانان ساخته میشود خواند.
۱۶. آسمان وانیلی (Vanilla Sky)
سال تولید: ۱۹۹۳
کارگردان: سیدنی پولاک
بازیگران: جین تریپلهورن، جین هکمن، اد هریس، هالی هانتر
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۸ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
«شرکت» حاصل همکاری تام کروز با یکی از بزرگترین کارگردانهای تاریخ سینما یعنی سیدنی پولاک است. این فیلم داستان میچ مکدیر (تام کروز) را روایت میکند؛ یک مشاور حقوقی که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده و به هر دری میزند تا یک شغل مناسب پیدا کند. بعد از این که میچ و همسرش به دنبال شغل جدید راهی ممفیس میشوند، میچ موفق میشود خیلی زود در محیط کار جدید خود جا بیافتد، اما هنوز چیزی نگذشته است که او متوجه ماجراهایی مشکوک میشود.
میچ درمییابد که دو وکیل پیشین شرکت به طرزی مشکوک کشته شدهاند. در همین گیر و دار او ناگهان درمییابد که افبیآی شرکت را زیر نظر گرفته است. میچ که در ابتدا به خوبی رابطهاش با مدیران را آغاز کرده بود به تدریج با آنها به مشکل میخورد و تصمیم میگیرد برای افبیآی جاسوسی کند. با پیشرفتن فیلم، درست مانند هر فیلم دیگری از سیدنی پولاک، تنش و هیجان به تدریج افزایش مییابد و فیلم موفق میشود شما را در جریان داستان خود غرق کند.
فیلمنامهی این فیلم را دیوید ریب، رابرت تاون و دیوید ریفیل بر اساس کتابی به همین نام از جان گریشام نوشتهاند. این فیلم که با بودجهی ۴۲ میلیون دلاری ساخته شده بود توانست در گیشه بیش از ۲۷۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در دو رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای هالی هانتر و بهترین موسیقی متن برای دیو گراسین نامزد دریافت جوایز اسکار شد. کروز هم برای نقشآفرینی درخشان خود در این فیلم در دو رشته نامزد دریافت جوایز امتیوی شد.
تام کروز در این فیلم دلهرهآور حقوقی موفق میشود به خوبی از عهدهی ایفای نقش خود بر بیاید. میچ جوانی است ساده که وارد دنیای آدم بزرگها میشود و اگرچه در اوایل داستان متحمل فشارهای زیادی میگردد، اما در نهایت موفق میشود به درک محیطی درستی دست پیدا کند و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. کروز در این فیلم به خوبی موفق میشود سیر تکامل شخصیتی میچ را برای مخاطبان به نمایش بگذارد؛ سیری که طی آن میچ از یک پسر به یک مرد تبدیل میشود. میچ در نهایت تبدیل به مردی میشود که دیگر از هیچچیز نمیگریزد و ترجیح میدهد با ترسهای خود روبهرو گردد.
۱۴. آخرین سامورایی
سال تولید: ۱۹۸۶
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران: پل نیومن، مری الیزابت مسترآنتونیو، کیت مککریدی، هلن شیور
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
یک درام ورزشی دیگر و اینبار همکاری با یکی از شناختهشدهترین کارگردانهای تاریخ سینما. «رنگ پول» را شاید بتوان غیراسکورسیزیترین فیلم کارنامهی این کارگردان نیویورکی دانست. پل نیومن در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، یکبار دیگر نقش ادی خوشدست فیلم «بیلیاردباز» (The Hustler) را ایفا میکند. حالا ادی پا به سن گذاشته است و در تلاش است تا مرد جوانی را که به تازگی پیدا کرده در مسیر بیلیاردبازی راهنمایی کند. نیومن به دنبال درخشش بینظیرش در این فیلم توانست اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی را به دست آورد، اما ما اینجا نیستیم که دربارهی درخشش نیومن در این فیلم حرف بزنیم.
دو دلیل برای حضور این فیلم در لیست بهترین فیلمهای تام کروز وجود دارد؛ اول این که «رنگ پول» نخستین و تنها همکاری کروز با مارتین اسکورسیزی است و از این حیث بیشک باید آن را یکی از مهمترین فیلمهای کارنامهی حرفهای کروز دانست. دوم این که «رنگ پول» را باید نخستین فیلمی دانست که در آن کروز بالاخره در مقابل یک بازیگر قدرتمند قرار میگیرد؛ بازیگری که در آن سالها بی شک نسبت به او اندوختهی هنری بیشتری داشت و باید پذیرفت که نسبت به او بازیگر بسیار بهتری بود. آن چه برای ما در رابطه با نقشآفرینی کروز در این فیلم حائز اهمیت است، توانایی او و تلاش خیرهکنندهاش در جهت پیش رفتن پا به پای پل نیومن بزرگ است.
استیون اسپیلبرگ یا مارتین اسکورسیزی؟ (چهره به چهره – قسمت چهارم)
کروز در این فیلم اگرچه گاهی زیر سایهی سلطهی شکستناپذیر نیومن قرار میگیرد، اما در اکثر زمانهایی که با نیومن رو در رو میگردد موفق میشود از آزمایشها سربلند بیرون بیاید. «رنگ پول» را باید نخستین نقشآفرینی جدی کروز دانست. گویا به واسطهی این فیلم است که کروز به راستی وارد دنیای بازیگران درجهی یک میشود و با کمک راهنماییهای اسکورسیزی تبدیل به بازیگری می شود که حالا دیگر میتواند از عهدهی هرچیزی بر بیاید.
فیلمنامهی این درام ورزشی را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تام کروز ریچارد پرایس بر اساس کتابی به همین نام از والتر تویس نوشته است. این فیلم که با بودجهی ۱۴.۵ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۵۲ میلیون دلار بفروشد. کروز برای این که بتواند خودش بیلیارد بازی کند و از بدلکار استفاده نکند، هر روز بعد از پایان فیلمبرداری ساعتها تمرین میکرد. این فیلم علاوه بر اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در سه رشتهی دیگر هم نامزد اسکار شد. دو نامزدی در جوایز گلدن گلوب و ۲ نامزدی در جوایز حلقهی منتقدان نیویورک از دیگر دستآوردهای این فیلم سینمایی هستند.
۱۲. مرد بارانی (Rain Man)
سال تولید: ۱۹۸۳
کارگردان: پل بریکمن
بازیگران: ربکا د مورنی، جو پانتولیانو، ریچارد ماسور، جانت کرول
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
«تجارت پرمخاطره» یکی از چهار فیلمی است که کروز در دومین سال فعالیت حرفهایاش به عنوان یک بازیگر در آن ایفای نقش نمود. این فیلم که یک کمدی نوجوانانهی کلاسیک است نخستین تجربهی کارگردانی بریکمن بود و فیلمنامهی آن را هم خود بریکمن نوشته بود. این فیلم داستان درگیریهای مرتبط با بلوغ یک پسر دبیرستانی به نام جوئل گودسن (کروز) را به تصویر میکشاند. جوئل در دورهای که والدینش به مسافرت رفتهاند، در خانه تنها میشود و در همین دوران با دختری آشنا میشود که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد.
از نقشآفرینی کروز در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، به عنوان نقشآفرینیای یاد میشود که نام او را بر سر زبانها انداخت. با بازی در این فیلم کمدی بود که کروز توانست تواناییهای خود را به تصویر بکشاند. این فیلم که توانست پس از اکران به فروش تقریبی ۶۳.۵ میلیون دلاری برسد، با توجه به بودجهی ۶.۲ میلیون دلاری خود تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۳ شد. «تجارت پرمخاطره» علاوه بر گیشه توانست نظر مثبت بسیاری از منتقدان را هم جلب نماید و بسیاری از سینمادوستان او را با «فارغالتحصیل» (The Graduate) مایک نیکولز مقایسه کردند.
نقشآفرینی کروز در این فیلم نخستین نامزدی این بازیگر در جوایز گلدن گلوب را برایش به ارمغان آورد. بازیگران بزرگی مانند شان پن، کوین بیکن، جان کیوساک و تام هنکس برای بازی در نقش جوئل مورد آزمایش قرار گرفتند، اما در نهایت این نقش به کروز جوان رسید و آیندهی شغلی او را برای همیشه دستخوش تغییر کرد. پل بریکمن برای نوشتن فیلمنامهی این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلمنامهی کمدی از انجمن نویسندگان آمریکا شد.
تام کروز در این فیلم سرشار است از انرژی. هرچه نباشد این فیلم یکی از نخستین فیلمهای کارنامهی هنری کروز و نخستین فیلم او به عنوان نقش اصلی است. کروز اگرچه در این فیلم خام است و جوان و باطراوت، اما به نظر میرسد او از همان ابتدا پختگی یک نقش اصلی را دارد و میتواند به سادگی بار یک فیلم را به تنهایی به دوش بکشد. همین ویژگی او بیش از هر ویژگی دیگر باعث شد که خیلی زود بعد از «تجارت پرمخاطره» تبدیل به بازیگر نقش اصلی موردعلاقهی کارگردانها شود؛ چرا که کروز همیشه در تلاش است بهترین خود را ارائه دهد و در این مسیر به سایرین هم کمک میکند تا بهترین خودشان باشند.
۱۰. چند مرد خوب (A Few Good Men)
سال تولید: ۲۰۰۲
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
بازیگران: کالین فارل، سامانتا مورتون، استیو هریس، ماکس فون سیدو
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۹ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
وقایع این فیلم طی سال ۲۰۵۴ میلادی در شهر واشنگتن رخ میدهند. در این شهر، ادارهی پلیس توانسته است به ساز و کاری دست پیدا کند که به واسطهی آن افرادی که در آینده قرار است مرتکب جرم و جنایت شوند شناسایی میگردند و از وقوع جرائم پیش از رخ دادن آنها جلوگیری میشود. همهچیز به خوبی پیش میرود تا زمانی که این سیستم انگشت اتهام را به سمت یکی از مدیران ارشد خود میگیرد. حالا جان اندرتون (تام کروز) با یک پرسش مهم روبهرو میگردد؛ آیا او توانایی تغییر سرنوشت خود را دارد یا باید به تصمیم سیستم احترام بگذارد و خودش را تسلیم سرنوشت کند؟
فیلمنامهی این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تام کروز است را اسکات فرانک و جان کوهن به صورت آزادانه بر اساس رمان کوتاهی به همین نام از فیلیپ کی. دیک نوشتهاند و موسیقی آن را جان ویلیامز ساخته است. در ابتدا قرار بود فیلم «گزارش اقلیت» به عنوان دنبالهای برای «یادآوری کامل» (Total Recall) محصول سال ۱۹۹۰ ساخته شود و آرنولد شوارتزنگر در آن نقشی که در فیلم قبلی ایفا کرده بود را بازآفرینی کند. مشکلات حقوقی اما مانع از رخ دادن این اتفاق شد. حالا شما پیشبینی کنید؛ چه میشود وقتی یکی از بزرگترین سوپراستارهای پرفروش تاریخ سینما با یکی از بهترین بلاکباسترسازهای تاریخ سینما همراه شود؟
این فیلم که با بودجهی ۱۰۲ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۳۵۸ میلیون دلار بفروشد. این فیلم به واسطهی نامهای بزرگ استیون اسپیلبرگ و تام کروز توانست تبدیل به دهمین فیلم موفق سال ۲۰۰۲ شود. این دو هنرمند بزرگ از زمان فیلمبرداری فیلم «تجارت پرخطر» با یکدیگر دوست شده بودند و همواره در تلاش بودند تا بتوانند با یکدیگر همکاری کنند؛ همکاریای که بالاخره بعد از ۱۰ سال به وقوع پیوست. در واقع چیزی نمانده بود که اسپیلبرگ «مرد بارانی» را کارگردانی کند و در آن صورت این دو دوست میتوانستند خیلی زودتر با یکدیگر همکاری کنند، اما اسپیلبرگ «مرد بارانی» را رها کرد تا «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» (Indiana Jones and the Last Crusade) را بسازد.
کروز در «گزارش اقلیت» که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است، یکی از آن نقشآفرینیهای حماسی خود را به نمایش میگذارد. او در این فیلم هم یک ستارهی اکشن است و هم به واسطهی استفادهی درست از عضلات صورت خود موفق میشود اضطراب و دلهرهی موجود در ذهن جان را به خوبی به نمایش بگذارد. این فیلم توانست نامزد دریافت اسکار بهترین تدوین صدا و بفتای بهترین جلوههای ویژه شود. کروز برای نقشآفرینی به یاد ماندنی خود در این فیلم سایبرپانک و اکشن توانست نامزد دریافت جایزه از جشنوارهی ستلایت شود و جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی را از جشنوارهی امپایر به دست آورد.
۸. تندر استوایی (Tropic Thunder)
سال تولید: ۱۹۹۶
کارگردان: کامرون کرو
بازیگران: رنه زلوگر، جرمی سوارز، کوبا گودینگ جونیور، هایدن والش
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
هشت سال پس از بازی در فیلمهای کمدی «کوکتل» (Cocktail) و «مرد بارانی»، کروز یکبار دیگر به سراغ فیلمی رفت با نگاهی کمیک، اما اینبار در ژانر درام ورزشی. کروز در این فیلم نقش یک مدیربرنامهی موفق را ایفا میکند که همیشه در تلاش است تا بهترین قراردادها را ببندد. جری در آغاز فیلم مردی است طماع که بدون توجه به روابط انسانی صرفا به دنبال سود مالی است، اما با پیشتر رفتن فیلم، به موجب اتفاقاتی که در زندگی جری میافتد، او به تدریج در مییابد که پول همهچیز نیست. در انتهای فیلم، جری تبدیل به مدیر برنامهای میشود که ادعا میکند بهتر است هر مدیر برنامه با موکلین کمتری قرارداد ببندد تا بتواند روابط صمیمیتری با ورزشکاران برقرار کند.
شاید مسیر تغییر شخصیت جری مگوایر شما را به یاد مسیری بیاندازد که چارلی در فیلم «مرد بارانی» طی میکرد، اما فراموش نکنید که این دو شخصیت با وجود شباهتهایشان، در اجرا، توسط کروز به شکلهای کاملا مختلفی حیات یافتهاند. این دقیقا هنر کروز است. او میتواند در دهها فیلم اکشن، دهها فیلم علمی-تخیلی و دهها فیلم ورزشی نقشآفرینی کند بدون این که هیچکدام آنها شبیه به یکدیگر باشند. کروز میتواند مخاطبان را به سینماها بکشاند و بلیتهای فیلم را بفروشد. این اما همهی ماجرا نیست؛ کروز هرگز یک سوپراستار ساده نبوده است، او هم بلیتفروشی میکند و هم منتقدان سختگیر را راضی نگه می دارد؛ دستآوردی سخت که بازیگران اندکی در تاریخ سینما توانستهاند به آن برسند و یا اگر رسیدهاند تنها توانستهاند برای مدت زمانی محدود آن را داشته باشند، نه در بازهی زمانی بیش از چهل سال.
داستان «جری مگوایر» که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است الهام گرفته شده از زندگی مدیر برنامهی ورزشی، لی استنبرگ. این فیلم که با بودجهی ۵۰ میلیون دلاری ساخته شده بود، توانست در گیشه بیش از ۲۷۳.۵ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به نهمین فیلم پرفروش سال شود. این فیلم در پنج رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد و دومین نامزدی تام کروز در این جشنواره را برایش رقم زد. اگرچه کروز آن سال هم جوایز اسکار را دست خالی ترک کرد، اما سومین نامزدیاش در جشنوارهی گلدن گلوب، دومین گلدن گلوب را برای او به ارمغان آورد.
کوبا گودینگ جونیور برای نقشآفرینیاش در این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است توانست اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد. حلقهی منتقدان فیلم شیکاگو، حلقهی منتقدان فیلم دالاس-فورت، جوایز ستلایت و انجمن بازیگران آمریکا هم جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل خود را به این بازیگر اهدا کردند. هیأت ملی بازبینی فیلم جایزهی بهترین بازیگر مرد را به تام کروز اهدا کرد و جایزهی نقشآفرینی خیرهکننده را به رنه زلوگر. موسسهی فیلم آمریکا این فیلم را به عنوان دهمین فیلم ورزشی برتر تاریخ برگزیده است. دیالوگ «پولو بهم نشون بده»
و «توجهمو سر سلام جلب کردی.» از این فیلم در لیست ۱۰۰ سال ۱۰۰ دیالوگ سینمایی موسسهی فیلم آمریکا به ترتیب رتبهی بیست و پنجم و پنجاه و دوم را به دست آوردند.
۶. وثیقه (Collateral)
- سال تولید: ۱۹۹۹
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: نیکول کیدمن، سیدنی پولاک، ماری ریچاردسون، سم داگلاس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
این فیلم آخرین ساختهی یکی از بزرگترین کارگردانهای تاریخ سینما، استنلی کوبریک، است. همکاری کروز با کوبریک به خوبی نشان میدهد که تفاوت کروز با بازیگران گیشهای در چیست. کروز برخلاف بسیاری از هنرمندان گیشهای، صرفا در فیلمهایی که میداند پرفروش خواهند شد، مانند فیلمهای ابرقهرمانی یا کمدیهای سطحی ایفای نقش نمیکند، او در فیلمهای هنری کارگردانهای مولف با مخاطبان محدود ایفای نقش مینماید و آن فیلمها را تبدیل به غولهای گیشه میکند، بدون این که ذرهای از کیفیت مورد نیاز کارگردان بکاهد.
کروز در این فیلم که پیش از اکران و طی مراحل پستولید کارگردان خود را به واسطهی یک سکتهی قلبی از دست داد، با نیکول کیدمن که در آن زمان همسرش بود همبازی شد. این فیلم داستان دکتر ویلیام هارفورد (تام کروز) را روایت میکند که همراه با همسرش (نیکول کیدمن) توسط یکی از سرشناسهای نیویورک به یک مهمانی دعوت میشود. در مهمانی حرفهایی بین زن و شوهر رد و بدل می شود که نباید. بعد از بازگشت به خانه، بیل با خشم از خانه بیرون میزند و در حالی که کوچه پسکوچههای شهر را پشت سر میگذارد وارد ماجراجوییهای جدیدی میشود که او را با دنیایی مخفی و زیرزمینی آشنا میکند.
«چشمان کاملا بسته» که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است درست مانند تمام سایر فیلمهای کوبریک، فیلمی است مرموز با هزاران پیام مخفی در زیرمتن و درست مانند بعضی دیگر از فیلمهای کوبریک رکوردی عجیب را در کتاب رکوردهای گینس به نام خودش ثبت کرده است؛ رکورد طولانیترین مدت زمان فیلمبرداری یعنی چهارصد روز. این فیلم کوبریک که با بودجهی ۶۵ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست بیش از ۱۶۲ میلیون دلار بفروشد. اگرچه به نظر میرسد وقایع این فیلم در نیویورک رخ میدهند، اما فیلمبرداری آن در انگلستان صورت گرفته است.
کروز در این فیلم تحت هدایت کوبریک توانسته است سطح درونگرایی بازی خود را بسیار پیشرفتهتر کند. البته همبازی شدن با نیکول کیدمن که یکی از بهترین بازیگران نسل خودش است هم بیشک در بروز تواناییهای کروز بیتاثیر نبوده است. این زوج به واسطهی زن و شوهر واقعی بودن، توانستهاند در این فیلم شیمی درخشانی بین خودشان برقرار کنند و همین شیمی درخشان است که هرچه فیلم پیشتر میرود باعث میگردد مخاطب بیشتر نگران رابطهای شود که بیل پیش از ورود به دنیای ناشناختهها در خانه پشت سر گذاشته است. مخاطب هر لحظه میخواهد که بیل به خانه برگردد و دوباره با همسرش متحد شود.
۴. تاپ گان (Top Gun) و تاپ گان: ماوریک (Top Gun: Maverick)
سال تولید: ۱۹۸۹
کارگردان: الیور استون
بازیگران: کیرا سدویگ، ریموند جی. بری، جری لوین، فرانک ویلی
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۴ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
این فیلم استون که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است را هم مانند سایر فیلمهای او باید یک فیلم زندگینامهای ضد جنگ دانست. «متولد چهارم جولای» بر اساس کتاب خودزندگینامهی ران کاویچ ساخته شده است و همانطور که احتمالا تا حالا حدس زدهاید، نقش کاویچ را در این فیلم تام کروز ایفا میکند. هفتمین فیلم سینمایی استون به عنوان کارگردان داستان زندگی کاویچ را طی بیست سال به تصویر می کشاند؛ از کودکی او گرفته تا خدماتش در ارتش، مجروح شدن و فلج شدنش طی جنگ ویتنام و در نهایت تبدیل شدنش به یک فعال ضد جنگ. این فیلم دومین فیلم از سهگانهی جنگ ویتنام استون است که بعد از فیلم «جوخه» (Platoon) محصول ۱۹۸۶ و پیش از فیلم «بهشت و زمین» (Heaven & Earth) محصول سال ۱۹۹۳ منتشر شد.
پیش از کروز، قرار بود نقش کاویچ را آل پاچینوی افسانهای ایفا کند، اما بعد از جدا شدن تهیهکنندهای که قرار بود در ابتدا فیلم را بسازد، کروز به این پروژه متصل شد. فیلمبرداری این فیلم شصت و پنج روز به طول انجامید و بعد از اکران، این فیلم توانست با توجه به بودجهی ۱۷.۸ میلیون دلاریاش، ۱۶۲ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به دهمین فیلم پرفروش سال ۱۹۸۹ شود. بعد از اکران این فیلم به دنبال داستان خیرهکنندهاش، کارگردانی درخشان استون و البته بازی متفاوت و مجذوبکنندهی کروز مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای تام کروز است در هشت رشته نامزد دریافت جوایز اسکار شد و کروز بالاخره توانست برای نخستینبار نامزد دریافت این جایزه شود. استون اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورد و دیوید برنر و جو هاتشینگ توانستند اسکار بهترین تدوین را به کمد افتخارات خود اضافه کنند. نقشآفرینی به یادماندنی کروز در این فیلم بالاخره او را به جایزهی گلدن گلوب رساند. علاوه بر گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد در یک فیلم درام، گلدن گلوب بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه هم به «متولد چهارم جولای» که یکی از بهترین فیلم های تام کروز است رسید.
کروز در «متولد چهارم جولای» به پختگی کاملی رسیده است و به نظر میرسد که دیگر از آن جوان خام فیلمهایی مانند «بیگانگان»، «عشق بینهایت» و «تجارت پرخطر» خبری نیست. به نظر میرسد کروز بعد از نقشآفرینی در کنار بعضی از بهترینهای تاریخ مانند هافمن و نیومن، بیش از هرچیز از آنها آموخته است و در «متولد چهارم جولای» در تلاش است تا با شیوهای جدید از بازیگری روبهرو شود و مخاطب را با تام کروزی جدید روبهرو کند که علاوه بر برونگرایی با رویکرد درونگرایی هم با شخصیتهای سینمایی روبهرو میشود.
۲. مگنولیا (Magnolia)
سال تولید: ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، ۲۰۰۶، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵، ۲۰۱۸، ۲۰۲۳
کارگردان: برایان دیپالما، جان وو، جی. جی. آبرامز، برد برد، کریستوفر مککواری،
بازیگران: ربکا فرگوسن، سایمون پگ، جرمی رنر، هنری کویل
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۵، ۵۶، ۷۱، ۹۴، ۹۴، ۹۸، ۹۶ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۹، ۵۹، ۶۶، ۷۳، ۷۵، ۸۷، ۸۱ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲، ۶.۱، ۶.۹، ۷.۴، ۷.۴، ۷.۷، ۷.۷ از ۱۰
تا به امروز هفت فیلم از مجموعه فیلمهای «ماموریت: غیرممکن» منتشر شده است و سال ۲۰۲۵ قرار است قسمت هشتم این مجموعه هم منتشر گردد. کروز بیشک تمام بار اصلی این مجموعهی سینمایی را به دوش میکشد. او که در ابتدا همکاریاش با این مجموعه را به عنوان بازیگر آغاز کرد، به تدریج تبدیل به یکی از تهیهکنندههای اصلی این مجموعهی سینمایی شد. به نظر میرسد او فهمیده است که اگر تهیهکننده باشد میتواند آزادی عمل بیشتری هنگام انجام دادن بدلکاریها به خودش بدهد.
شاید به جرأت بتوان گفت که اگر تام کروز نبود، این مجموعهی سینمایی اکشن هرگز ساخته نمیشد و یا اگر ساخته میشد هیچ تفاوتی با دهها مجموعهی سینمایی اکشن دیگر نمیکرد. حضور تام کروز و دیوانگیهای او است که به این مجموعهی سینمایی جان میدهد و آن را تبدیل به چیزی متمایز از سایرین میکند. کافی است نگاهی به امتیازهای هفت قسمت مختلف این مجموعهی سینمایی بیاندازید تا تفاوت را احساس کنید. چند مجموعهی سینمایی را میشناسید که با هر قسمت جدید، امتیازش بهبود پیدا کند؟
کروز در این مجموعهی سینمایی نقش ایتن هانت را ایفا میکند. در نخستین قسمت این مجموعهی سینمایی فردی ناشناس برای هانت پاپوش درست میکند و او را متهم به قتل تعداد زیادی از همکارانش مینماید. هانت در نخستین قسمت این مجموعه در تلاش است تا فرد مرموز را پیدا کند. کروز در نقش هانت در قسمت نخست هم میدرخشد، اما آن چه باید به آن اذعان داشت این است که کروز در هر قسمت این مجموعه از قسمت قبل بهتر شد و این ویژگی را باید ناشی از هوش سرشار این بازیگر بزرگ دانست.
به نظر می رسد کروز به شدت در حال مطالعه بر روی مخاطبانش است. او میتواند هر چیزی را تبدیل به یک محصول هنری ماندگار کند. یک ستارهی اکشن که تمام بار یک فیلم را به دوش میکشد و در هر قسمت عملکردی بهتر از قسمتهای قبلی دارد. سیلوستر استالونه، آرنولد شوارتزنگر، بروس ویلیس و بسیاری دیگر از ستارههای سینمایی هستند که مجموعه فیلمهای اکشن مخصوص به خود را دارند، اما تقریبا هیچکدام آنها نتوانستهاند باعث شوند قسمتهای دنباله از قسمت اصلی محبوبتر شود. این کار نیاز به بررسی مخاطبان و منتقدان و سلیقهی همیشه در حال تغییر جامعه دارد و به نظر میرسد کروز به خوبی از عهدهی آن برمیآید.
منبع: خبرآنلاین
منبع: faradeed-216836