جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > فرصتی برای کودکیِ کودکان کار

فرصتی برای کودکیِ کودکان کار

فرصتی برای کودکیِ کودکان کار
صدای سوت داور که به آسمان پر می‌کشد، تماشاچیانی که تا قبل از شروع بازی یک لحظه هم آرام و قرار نداشتند، به یکباره شروع به تشویق تیم موردعلاقه‌شان می‌کنند. 11پسر‌بچه با لباس زرد‌رنگ برای تیم لب خط و 11 پسر‌بچه با لباس سرمه‌ای‌رنگ برای تیم آمل بازی می‌کنند.
پسرها طوری به توپ ضربه می‌زنند که انگار توپ گرد سفید‌رنگ مسئول تمام آرزوهای بر باد رفته کودکی‌شان است و می‌خواهند تمام دق‌و‌‌دلی نداشته‌هایشان را بر سر توپ بیچاره خالی کنند تا تمام خواسته‌ها و نخواسته‌های نهفته در دلشان بیرون بریزد. زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی تهران 3روزی هست که میزبان تیم‌های برگزیده لیگ پرشین یا «نان‌آوران کوچک» شده که در قالب 44تیم با یکدیگر مسابقه می‌دهند و برای چند ساعت تمام سختی‌های زندگی‌شان را با بازی و شادی فراموش می‌کنند. کودکانی که چند روزی بدون دغدغه کار از واکس‌زدن تا کار در زمین‌های کشاورزی و... از گوشه و کنار کشور دور هم جمع شده‌اند تا شادی و بازی فوتبال را جایگزین روزهای سخت کار کنند.
نیمکت ذخیره تیم‌ها یک لحظه هم آرام و قرار ندارد. با هر توپی که به سمت دروازه حریف می‌رود، بچه‌هایی که روی نیمکت نشسته‌اند به کنار زمین می‌دوند و بعد که توپ از دروازه دفع می‌شود، دوباره با راهنمایی کمک مربی روی نیمکت‌ها می‌نشینند. هنوز 4دقیقه از شروع بازی نگذشته که تیم آمل پنالتی بچه‌های لب خط را مهار می‌کند و آه از نهاد تماشاچی‌ها و نیمکت‌نشین‌ها بلند می‌شود. چند دقیقه بعد اما در هیاهوی تماشاچیانی که تیم لب خط را تشویق می‌کردند، نخستین گل بازی توسط عباس غریب‌زاده به دروازه حریف راه پیدا کرد و فریاد شادی تماشاچیان ورزشگاه را پر کرد. در میان تماشاچیان اما نکته مهم حضور پررنگ زنان و دخترانی است که اگر‌چه نمی‌توانند برای تماشای بازی‌های فوتبال به استادیوم‌ها بروند، ولی اینجا ورودشان ‌ آزاد است و بدون هیچ دغدغه‌ای می‌توانند روی نیمکت‌ها بنشینند و تیم دلخواه و کودکان کاری که در زمین بازی می‌کنند را تشویق کنند. هنوز صدای شادی گل زده شده توسط تیم لب خط در روی سکوها کمرنگ نشده که تیم آمل گل نخست خود را ‌‌می‌زند ولی با بلندشدن صدای اعتراض تماشاچیان مشخص می‌شود که داور مسابقه پرچمش را به نشانه آفساید بالا برده و گل را مردود اعلام کرده است. بازیکنان آمل آهی از سر حسرت می‌کشند.
بیرانوند در قلبم جا دارد
مصیب غریب‌زاده، یکی از بازیکنان تیم لب خط است که یک لحظه هم روی نیمکت آرام و قرار ندارد. او در کلاس‌های درس خانه علم با کلاس‌های فوتبال آشنا شده و حالا 4سالی هست که همراه با برادرش علیرضا که در تیم جوانان لیگ پرشین عضویت دارد، در مسابقات فوتبال شرکت می‌کند. مصیب ‌در نوک حمله تیم بازی می‌کند. او که روزی چند ساعت کار می‌کند، می‌گوید:‌ سال آینده به کلاس نهم (15ساله) می‌روم و دوست دارم در رشته علوم انسانی درس بخوانم تا بتوانم یک قاضی موفق شوم. مصیب همینطور که توپ را روی زمین چمن دنبال می‌کند و از روی نیمکت برای تیم مقابل کری می‌خواند، می‌گوید: همه بازیکن‌های فوتبال را دوست دارم اما علیرضا بیرانوند را بیشتر از بقیه دوست دارم چون بازیکن محشری است. مصیب دست مشت‌کرده‌اش را به قلبش می‌زند و می‌گوید: دوست دارم به بیرانوند بگویم که در قلب من جا دارد و تاج سرم است، چون پنالتی رونالدو را گرفت در دنیا هیچ‌کس نمی‌تواند پنالتی رونالدو را بگیرد.
تیم آمل که به سمت دروازه لب‌خط حمله می‌کند، مصیب از روی نیمکت بلند می‌شود و به کنار زمین می‌رود و در همان حال بر سر دروازه‌بان تیم فریاد می‌زند که «مواظب باش»، حواست کجاست اما صدایش در هیاهوی تماشاچیان گم می‌شود. سوت پایان نیمه اول که به صدا در‌می‌آید، همه بازیکن‌های ذخیره و بازیکن‌های داخل زمین دور هم جمع می‌شوند تا مربی تاکتیک‌های لازم را برای گل زدن در نیمه‌دوم‌ به آنها گوشزد کند. روی زمین چمن دانشگاه شهید بهشتی همه‌‌چیز خیلی جدی در حال برگزاری است، انگار نه انگار که لیگ کودکان کار است. یکی از بچه‌ها روی سرش آب می‌ریزد، دیگری صورتش را آب خنک می‌زند و آن یکی همانطور که با دهان باز به صحبت‌های مربی تیم گوش می‌دهد، چمن‌های کنار دستش را ریز ریز و به هوا پرتاب می‌کند.
سوت نیمه دوم که به صدا در‌می‌آید، بچه‌ها منسجم‌تر از نیمه اول به زمین می‌روند. علی‌اصغر، دروازه‌بان ذخیره تیم لب‌خط است که از 2 سال قبل در لیگ پرشین عضو شده. علی‌اصغر همانطور که از توپ سرگردان در زمین سبز‌رنگ چشم بر‌نمی‌دارد، می‌گوید:‌ دوست دارم مثل بیرانوند دروازه‌بان موفقی شوم و بعد که بزرگ شدم، در تیم پرسپولیس بازی کنم. نزدیک‌شدن توپ به دروازه لب‌خط صدای فریاد علی‌اصغر را هم در‌می‌آورد. او می‌گوید: فکر می‌کنم امروز 3گل به تیم آمل بزنیم. اگر اینطور بشود خیلی خوب است، ما برنده می‌شویم و به مرحله بعد می‌رویم من هم می‌توانم در بازی بعدی به زمین بروم.
دوست دارم به قهرمان جهان گل بزنم
محمدرضا حداد، 13ساله هافبک وسط تیم آمل است. محمدرضا در خانه علم آمل درس می‌خوانده که مربی تیم به بچه‌ها درخصوص تشکیل تیم فوتبال اطلاع‌رسانی کرده و محمدرضا هم تمایل خودش را به شرکت در تیم اعلام کرده و حالا بیشتر از یک سال است که در کنار کارهای روزانه در تیم پرشین آمل بازی می‌کند. محمدرضا که خودش را برای ورود به زمین گرم می‌کند، می‌گوید:‌ دوست دارم وقتی بزرگ شدم به تیم استقلال بروم و عضو تیم ملی هم بشوم تا بتوانم در بازی‌های جام جهانی شرکت کنم و به قهرمان جهان گل بزنم. محمدرضا همانطور که مسافتی کوتاه کنار زمین را بالا و پایین می‌رود تا خودش را گرم کند، می‌گوید: پارسال یک بر صفر باختیم اما امسال آمده‌ایم تا برنده باشیم و به مرحله نهایی راه پیدا کنیم ولی تیم لب خط بچه‌های قوی دارد و امیدواریم بتوانیم آنها را شکست دهیم. صدای تشویق تماشاچیان یک لحظه هم قطع نمی‌شود، اگر چه تعداد تماشاچیان لب خط بیشتر از تیم آمل است اما زنان و مردان حاضر در ورزشگاه برای تیم آمل هم کم نمی‌گذارند و با تشویق‌های پیاپی از تیم آمل درخواست گل مساوی را دارند. با وجود این، با بلند شدن سوت پایان مسابقه تیم آمل به شکست یک بر صفر مقابل بچه‌های لب خطر رضایت می‌دهد و فریاد شادی بچه‌های لب خط در حسرت بچه‌های آمل گم می‌شود. بعد از چند دقیقه شادی تیم برنده مسئولان برگزاری بازی‌ها، بازیکنان تیم آمل را هم که حسرت و غم شکست در چشمانشان دیده می‌شود، به میانه زمین می‌آورند تا آنها هم به شادی بپردازند؛ شاید به این امید که این کودکان کار یا همان نان‌آوران کوچک که همگی زیر 15سال هستند، از همین روزها یاد بگیرند که شکست هم می‌تواند بخشی از زندگی باشد.
تیم‌هایی از دورترین نقاط مرزی
تیم‌های سیستان و بلوچستان و کردستان 2 تیم دیگری هستند که با یکدیگر مسابقه می‌دهند. سمت راست سکوها را تماشاچیان تیم نونهالان سیستان و بلوچستان پر کرده‌اند و یک لحظه هم از تشویق تیمشان دست بر نمی‌دارند. لیدر تماشاچیان که سن و سالی هم ندارد این قدر برای تشویق تیم فریاد زده که بعضی وقت‌ها برای تشویق کردن نفس کم می‌آورد؛ با وجود این از تلاش برای تیمی که از روستای مغ بخش سرباز استان سیستان و بلوچستان به تهران آمده تا با دیگر تیم‌ها مسابقه بدهد، دست بر نمی‌دارد. در این میان زنان و برخی حاضران در ورزشگاه که می‌بینند تیم کودکان کار کردستان هیچ مشوقی ندارد دست به‌کار شده و با تشویق تیم کردستان سعی می‌کنند تا به این تیم روحیه بدهند. بچه‌های تیم لیگ پرشین سیستان و بلوچستان به گفته خودشان در زمین‌های خاکی روستایشان تمرین کرده‌اند و سال قبل که برای برگزاری مسابقات به تهران آمده بودند برای نخستین‌بار در زندگی‌شان زمین چمن دیده و روی آن بازی کرده‌اند. هنوز دقایقی از شروع بازی 2 تیم نگذشته که پرشین کردستان با گل پیام شفیعی امتیاز نخست این بازی را از آن خود می‌کند و فریاد شادی سکوهای ورزشگاه را پر می‌کند. صدای فریادهای پیاپی مربی تیم سیستان و بلوچستان که از کنار زمین بازیکن‌ها را راهنمایی می‌کند یک لحظه هم قطع نمی‌شود و به‌رغم تلاش‌هایی که بازیکن‌های این تیم برای ضد‌حمله می‌کنند اما در دقایق 18و 20پوریا فرج‌زاده برای بار دوم و سوم دروازه تیم سیستان و بلوچستان را باز می‌کند تا در نهایت این تیم به شکست 3بر صفر در نخستین بازی  با تیم کودکان کار کردستان رضایت بدهد. سوت پایان بازی در نیمه دوم، شادی بازیکن‌های کردستان را به همراه داشت؛ تیمی که توانست در نیمه دوم بدون گل خورده پیروز میدان باشد. بازیکن‌های کردستان با گرفتن دستان یکدیگر و همزمان با موسیقی کردی که از بلندگوهای ورزشگاه پخش می‌شد شروع به شادی کردند و دقایقی بعد بازیکن‌های تیم سیستان و بلوچستان هم به آنها پیوستند.
هیچ کدام از نهادهای دولتی کمک نکردند
میثم واحدی/ مسئول کمیته ورزش جمعیت امام علی(ع): دور مقدماتی لیگ پرشین با 44تیم از کودکان نان‌آور کوچک در شهرهای ساری، تبریز، شیراز و تهران برگزار شد و در نهایت 24تیم در 3 رده سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان به دور نهایی راه پیدا کردند که در هر رده سنی 8تیم حضور دارند. در این مسابقات از دورترین مناطق روستایی کشور مثل روستای «مغ» از توابع شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان تا روستاهای مرزی شهرستان سقز حضور دارند. برگزاری این مسابقات برای ایجاد روحیه همگرایی، خودباوری و ایجاد هویت مثبت در بچه‌ها شکل گرفته است چرا که این بچه‌ها در محلات آسیب‌پذیر زندگی سختی را تجربه می‌کنند که گاهی جز خشونت انتخاب دیگری برای زندگی‌شان ندارند، اما با ورزش می‌توانند مسیری سالم را در زندگی دنبال و تجربه کنند. لیگ پرشین سعی کرده تا از طریق برگزاری این مسابقات این مطالبه‌گری را از وزارت ورزش و نهادهای مرتبط با آن داشته باشد که چرا ورزش در محلات محروم جایگاهی ندارد؛ درصورتی که ورزش می‌تواند به‌صورت معجزه‌وار در زندگی این بچه‌ها که بیشتر آنها نان‌آوران اصلی خانواده هایشان هستند، تأثیر داشته باشد. مسابقات لیگ پرشین بدون کمک‌های دولتی برگزار می‌شود و تنها خیرین در این راه کمک حال جمعیت امام علی(ع) بوده‌اند. محل اسکان تیم‌هایی که از شهرستان به تهران آمده‌اند در اردوگاه چمران است که بابت اسکان این بچه‌ها هیچ تخفیفی هم به جمعیت داده نشد. برای زمینی هم که در اختیار جمعیت قرار گرفته هزینه پرداخت شده است. امسال قصد داریم تا به‌صورت سازماندهی شده یک تیم منتخب را بعد از 4سال از شروع به‌کار لیگ تشکیل دهیم و تمرینات آنها قرار است به‌صورت مستمر در رده جوانان و نوجوانان انجام شود تا بتوانیم در لیگ‌های سراسری یک تیم داشته باشیم. در کنار برگزای بازی‌های فوتبال برای پسران، ما لیگ‌های والیبال، دو و میدانی و ورزش‌های رزمی را هم برای دختران تشکیل داده‌ایم.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب