معرفی کتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم: از شیر مرغ تا جان آدمیزاد قابلاندازهگیری است
شاید برایتان عجیب باشد اما برای هر چیزی که به ذهنتان بیاید روش یا روشهایی برای اندازهگیری وجود دارد؛ حتی اگر آن چیزها را در لیست چیزهای غیرقابلاندازهگیری قرار داده باشید؛ مثل تعداد برگهای درختان دنیا یا ریسک ورشکستگی.
فهرست مطالب
داگلاس هوبارد در کتاب «چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم» که با ترجمۀ سعید زرگریان و علیرضا خاکساران توسط نشر آموخته منتشر شده به این موضوع شگفتانگیز پرداخته است. هوبارد در این کتاب دربارۀ روش کشف ارزش چیزهایی بحث میکند که در دنیای کسبوکار «نامشهود» خوانده میشوند. البته با خواندن کتاب متوجه میشوید که همین روشها در خارج از دنیای کسبوکار هم کاربرد دارند.
او معتقد است چیزی بهنام نامشهود وجود ندارد یا اگر هم باشد دستکم تأثیری بر تصمیمات عملی ندارد. فرض ما بر ناممکنبودن اندازهگیری چیزهایی که نامشهود میدانیم به اندازهای در ذهن ما نهادینه شده است که حتی خودمان را برای مشاهده و بررسی چیزهایی که بهظاهر نمیتوان اندازهگیریشان کرد به زحمت نمیاندازیم؛ چیزهایی که ممکن است با مشاهده و بررسی آنها به نکاتی پیببریم که دانستنشان شگفتزدهمان کند، از جمله؛ «انعطافپذیری» برای ساخت محصولات جدید، ارزش اطلاعات، تأثیر سیاست زیستمحیطی دولت جدید بر سلامت عمومی، کیفیت تعامل با مشتری، وجهه عمومی خودتان یا سازمانتان.
در معرفی کتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم میخوانید هوبارد معتقد است اهمیتی ندارد در چه حوزۀ تخصصی فعالیت میکنید و مسئلۀ اندازهگیریتان چیست. گام نخست با این ایده آغاز میشود که اگر برای این چیز بهظاهر نامشهود اهمیتی قائلید، به احتمال زیاد بهدلیل این است که نتایج قابلمشاهدهای دارد و معتقدید اگر اطلاعات بیشتری دربارۀ آن داشته باشید تصمیم آگاهانهای میگیرید. گامهای بعدی این است که تعریف واضحی از چیزی که قرار است مشاهده کنید ارائه دهید، بدانید چه برایتان مهم است و کمی هم حساب و کتاب کنید (که اغلب بهطرز شگفتانگیزی بخش کماهمیت ماجراست).
این کتاب در چهار بخش و چهارده فصل تدوین شده است. در بخش نخست نویسنده نشان میدهد که برای هرچیزی راهکار اندازهگیری وجود دارد، و ضمن رد ادعاهای مبنی بر ناممکن بودن اندازهگیری، به سه ایراد متداول میپردازد که مدیران و تحلیلگران مطرح میکنند تا از زیر بار اندازهگیری شانه خالی کنند. در بخش دوم توضیح میدهد که پیشاز اندازهگیری چه کارهایی باید انجام داد، به چه پرسشهایی باید پاسخ داد، و چرا باید ابتدا تعریف درستی از مسئلهای که قرار است دربارهاش تصمیم بگیریم ارائه دهیم. پساز اینکه فهمیدیم چه چیزی را و چرا باید اندازه بگیریم، در بخش سوم با روشها و ابزارهای مختلف اندازهگیری آشنا میشویم و در نهایت در بخش چهارم استفاده از این روشها و ابزارها را با مثالهای واقعی یاد میگیریم.
5 پرسشی که قبل از اندازهگیری باید به آنها پاسخ دهید
به هنگام مواجهه با اندازهگیریهایی که سخت به نظر میرسند، داشتن اطلاعات بیشتر به ما کمک میکند تا به درک بهتری از مسئله مطرحشده برسیم. پیش از اندازهگیری، باید به پرسشهای زیر پاسخ دهیم:
- این اندازهگیری قرار است مؤید چه تصمیمی باشد؟
- آن چیزی که قرار است اندازه گرفته شود، چه نتایج قابلمشاهدهای دارد و اهمیت آن برای تصمیم مدنظر دقیقاً چقدر است (نحوه محاسبۀ خروجی براساس مقدار این متغیر چطور است)؟
- در حالحاضر چه میزان اطلاعات دربارۀ این مسأله دارید (میزان عدم قطعیت کنونیتان چقدر است)؟
- عدم قطعیت دربارۀ این متغیر چگونه برای تصمیمتان ریسک در پی دارد (برای نمونه، آیا یک مقدار (آستانهای) وجود دارد که به ازای مقادیر بیشتر از آن، اقدام «الف» مرجح است و به ازای مقادیر کمتر از آن، اقدام «ب»؟
- ارزش اطلاعات اضافی چقدر است؟
دربارۀ داگلاس هوبارد
داگلاس هوبارد، مشاور، سخنران و نویسندۀ علوم تصمیمگیری و علوم رفتاری است. او بنیانگذار مؤسسۀ پژوهشی هوبارد و مبدع روش اقتصاد اطلاعات کاربردی است که به سازمانهای دولتی و خصوصی کمک میکند عدم قطعیت، ریسک و چیزهایی را اندازه بگیرند که در نگاه اول غیرقابلاندازهگیری به نظر میرسند.
فهرست مطالب کتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم
پیشگفتار مترجمان
بخش نخست: راهکار اندازهگیری وجود دارد
1: مشکل چیزهای نامشهود
2: عادت اندازهگیری شهودی
اراتوستن، انریکو، و امیلی
3: توهم چیزهای نامشهود
چرا چیزهای غیرقابلاندازهگیری قابلاندازهگیریاند
اولین میانپردۀ فلسفی محض: تفرقهی بزرگ (در آمار)
رویکرد بیزی در برابر رویکرد فراوانگرایانه
بخش دوم: پیش از اندازهگیری
4: تعریف واضح مسئلۀ اندازهگیری
دومین میانپردۀ فلسفی محض: تعریف ریسک و عدمقطعیت
5: برآوردهای کالیبره
دانستههای کنونیتان چقدر است؟
سومین میانپردۀ فلسفی محض: اطمینان به فاصله اطمینان
آیا اطمینان 90درصد به معنای احتمال 90درصد است؟
6: کمّیسازی ریسک از طریق مدلسازی
7: کمّیسازی ارزش اطلاعات
بخش سوم: روشهای اندازهگیری
8: گذار از «چه چیزی را باید اندازه بگیریم» به «چگونه باید اندازه بگیریم»
9: واقعیتِ نمونهگیری
چطور مشاهدۀ برخی چیزها اطلاعاتی دربارۀ همهچیز به ما میدهد
چهارمین میانپردۀ فلسفی محض: چه کسی به «از نظر آماری معنادار» نیاز دارد؟
10: بیز: به روزرسانیِ دانستههای کنونیتان
پنجمین میانپردۀ فلسفیِ محض: آیا احتمالات پیشین مشکلساز میشوند؟
بخش چهارم: ورای مبانی
11: تمایلات و نگرشها
جنبۀ راحتتر اندازهگیری
12: ابزار نهایی اندازهگیری
قضاوتهای انسانی
13: ابزارهای جدید اندازهگیری برای مدیران
14: روشی همگانی برای اندازهگیری
اقتصاد اطلاعات کاربردی
پیوست: آزمونهای کالیبراسیون
به همراه پاسخ
بریدههایی از کتاب چگونه هر چیزی را اندازه بگیریم
- ابزارهای قدرت، مانند صفحات گستردۀ آماده، جدولها نمودارها و رویهها، این امکان را به شما میدهند تا بیآنکه لازم باشد اصول زیربنایی و نظریههای پشت روشهای آماری مفید را بدانید یا حتی بدون نیاز به حفظ معادلات، از آنها استفاده کنید. البته این را هم بگویم منظورم این نیست که میتوانید همینطوری بیآنکه بدانید چی به چیست دادهها را وارد این ابزارها کنید. باید برخی اصول پایه دربارۀ سازوکار این روشها را بلد باشید تا یک وقت در جایی اشتباه از آنها استفاده نکنید.
- باید یاد بگیریم (یا مجدد یاد بگیریم) که برای انواع مسائل میتوان از چند روش اندازهگیری امتحان پسداده استفاده کرد تا کمک کنند چیزی را اندازه بگیریم که شاید در نگاه اول اندازهگیریشان را نشدنی میپنداشتیم.
- پا گذاشتن در مسیر تبدیل شدن به استادِ اندازهگیریِ هر چیزی کمابیش بلندپروازانه بهنظر میرسد، و چنین سفری به الگوهای انگیزهبخش نیاز دارد. در واقع به چند «مربی اندازهگیری» نیاز داریم؛ کسانی که راهکارهای اندازهگیری را به طور شهودی دیدهاند و مسائل دشوار را اغلب با روشهایی حل کردهاند که شدت سادگیشان شگفتزدهتان میکند. خوشبختانه افراد الهامبخش و خلاق بسیاری داریم که نشانمان دهند چنین مهارتی به چه شکل است.
- ذهن انسان نسبت به ابزارهای اندازهگیری مکانیکی متعارف مزایای درخور توجهی دارد. ذهن ما توانایی منحصربهفردی در ارزیابی موقعیتهای پیچیده و مبهمی دارد که سایر ابزارهای اندازهگیری در آنها بهکار نمیآیند.
- وقتی به روشهای اندازهگیری فکر میکنید، شاید دمدستیترین حالت اندازهگیری به ذهنتان خطور کند. اگر طول میزی را اندازه بگیرید تا ببینید در اتاق غذاخوریتان جا میشود یا اگر زمان صرف شده برای حل مشکل یکی از مشتریان را در مرکز تماس اندازه بگیرید، دیگر هیچ جمعیتِ آماری «نادیدۀ» بزرگتری در کار نیست که بهدنبال ارزیابی آن باشید. به کلِ چیزی که هدف اندازهگیریتان است، دسترسی مستقیم دارید. اگر روشهای اندازهگیری را محدود به این حالت بدانید، بیتردید اندازهگیری خیلی چیزها نشدنی بهنظر میرسند.