جستجو
رویداد ایران > هنر و ادبیات > نویسنده ای ناشناخته و کارمند ساده بیمه

گفتگو با حمیدرضا فیض اللهی، نویسنده و مدرس داستان نویسی

نویسنده ای ناشناخته و کارمند ساده بیمه

حمیدرضا فیض اللهی متولد58 دزفول با اصالت خرم آبادی، نویسندگی را از 11سالگی آغاز کرده است. او از جمله نویسندگان ژانر پلیسی و جاسوسی و نویسندگان کودک و نوجوان است

حمیدرضا فیض اللهی متولد 1358 دزفول با اصالت خرم آبادی، نویسندگی را از یازده سالگی آغاز کرده است. اولین داستان را در ۱۶ سالگی نوشت. نخستین کتابش شب سیزدهم در ژانر پلیسی جنایی سال 1394 چاپ شد. سپس شوهر و همسر ، لانه عقرب،  روح جادوگر  و  اختاپوس قاتل را منتشر کرد. او وارد ادبیات کودک شد و از «خرس کوچولو به ماهیگیری می رود» تا  رمان «شبح مصری» در ژانر جاسوسی را به دنیای کتاب ارائه کرد.  با هم پاسخ های فیض اللهی را می خوانیم:

 

حمیدرضا فیض اللهی، نویسنده و مدرس داستان نویسی

 

*حمیدرضا فیض اللهی را چقدر می شناسید؟

شناخت من برای خودم هنوز هم کامل نیست. من مجموعه ای از صفات و اخلاق متفاوت و متضاد هستم که تا حدودی من را غیر قابل پیش‌بینی می کند. در یک جمله من نویسنده ای ناشناخته و کارمند ساده بیمه می باشم. تا حدودی شبیه رت باتلر شخصیت کتاب بر باد رفته هستم .

 

*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟

دوران کودکی من در تنهایی و انزوا گذشت. در ابتدا کتاب سفر به ماه ژول ورن را خواندم و آن آغازی بر اعتیاد من به مطالعه بود .

 

*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟

برای اینکه دیدگاه نسبت به جهان تک بعدی نباشد. آثار متفاوت را می خوانم و فیلم های ژانرهای متفاوت را می بینم.  در بعضی موارد حتی کتاب ها و فیلم هایی که مورد علاقه ام نیست را دنبال می کنم. ولی بیشتر علاقمندی من به ژانر جنایی، کارآگاهی، جاسوسی و فانتزی است.  کتاب های تاریخی و زندگینامه ها هم جزء مطالعات من می باشند. من بیشتر به رخنه های تاریخی و قسمت های گنگ تاریخ علاقه دارم .

 

*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟

من از فضای مجازی برای معرفی آثار و نوشته های خودم و دیگران استفاده می نمایم . اگر فضای مجازی به درستی مورد استفاده قرار گیرد. پتانسیل خوبی برای نوشتن و ادبیات دارد. چون هم هزینه بسیار پایین است و هم در مقیاس های جهانی می باشد .

 

 

حمیدرضا فیض اللهی، نویسنده و مدرس داستان نویسی

 

*شما سراغ داستان رفتید یا داستان سراغ شما آمد؟

در سن یازده سالگی حس کردم، می توانم بنویسم. تا اینکه دبیر ادبیات موضوع انشایی به عنوان خلاصه ای از فیلم یا داستانی را که خوانده اید را برای موضوع انشا به ما داد و من با تخیلی جنگل مرگ را نوشتم. با اینکه آن را در قالب یک داستان یا حتی قصه نمی شود. جای داد، اما آغاز کار من از آنجا بود .

 

*وضعیت ادبیات پلیسی در ایران چگونه است؟ برای پلیسی نوشتن، در کنار مهارت های نگارشی فرد چه توانمندی هایی باید داشته باشد؟

این ژانر در حال پیشرفت می باشد . هرچند هنوز ساختار خود را در ایران کامل نیافته و بیشتر آثار زیر سایه ادبیات پلیسی انگلیس و آمریکا می باشد. ولی می شود به آن امیدوار بود. برای نوشتن داستان پلیسی نیاز به دانش جرم شناسی، روان شناسی و حقوق می باشد.

 

*شما چه تجربه هایی در ادبیات پلیسی دارید؟

اولین کتاب من شب شب سیزدهم یک داستان کوتاه جنایی است. کتاب سومم لانه عقرب در ژانر کارآگاهی قرار می گیرد و شخصیت اول داستان هایم شهاب در این کتاب معرفی می گردد. در ادامه کتاب کارت ویزیت خونین یکی دیگر از پرونده های شهاب می باشد. در زمینه آثار جاسوسی نیز شبح مصری را به چاپ رسانده ام .

 

*ادبیات کودک و نوجوان در ایران به بلوغ لازم رسیده است؟ چه ژانرهایی را نمی توان برای کودک و نوجوان کار کرد؟

ادبیات کودک و نوجوان ایرانی در ابتدای کار است. در مورد داستان های کودک اوضاع تا حدودی بهتر است. اما هنوز هم نمی شود، آن را قابل قبول دانست. این ادبیات بسیار حساس است. چون کودک مانند یک کاغذ سفید و یک لوح نانوشته است. که هرگونه اشتباه بر نسل بعدی تأثیر بدی خواهد گذاشت. من ژانر وحشت را برای کودکان توصیه نمی نمایم . برای نوجوانان تا حدودی هیجان مناسب است. اما وحشت خیر ‌.

 

 

*از کی سراغ نوشتن برای کودک و نوجوان رفتید؟

پسر باجناق من کتاب هایم را دنبال می کرد . یکبار به من اصرار کرد. کتابی برای او بنویسم. من که تاکنون در این رده نوشته بودم. گفتم امکان نوشتن را ندارم. ولی او اصرار کرد. تا من قانع شدم و گفتم سعی خود را می نمایم. نتیجه کار کتاب خرس کوچولو به ماهیگیری می رود، شد‌‌. که آن را به پسر باجناقم تقدیم کردم .

 

حمیدرضا فیض اللهی، نویسنده و مدرس داستان نویسی

 

*عشق در داستان های شما چه نقشی را بازی می کند؟

درباره عشق معمولا نمی نویسم. ولی از عشق در داستان هایم استفاده می کنم. به طوری که در بعضی جاهای داستان سکانس های عاشقانه دیده می شود. اما ژانر اصلی داستان عاشقانه نیست.

 

*نوجوانان در مجموعه داستان های شما چه جایگاهی دارند؟

سعی می کنم، شخصیت های داستان هایم در حد و حدود سن شان باشند. آنچه برای یک نوجوان نیاز است، مانند اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری و ... را سعی می کنم در داستان هایم آموزش دهم ‌.

 

*زنان چقدر در داستان های شما دیده می شوند؟ زنان داستان های شما چقدر می خواهند در دنیای زنانه باشند و روایتگر آن دنیا باشند و چقدر می خواهند با مردان مسابقه بدهند؟

من داستان های کاملا زنانه دارم. که به مشکلات و دغدغه های خانم ها می پردازند. بیشتر خانم ها در آثار من افرادی با محبت، فداکار و تلاشگر برای حفظ خانواده و عشق خود می باشند. کتاب شوهر و همسر در این خصوص می باشد .

 

*از فرهنگ و  ادبیات عامه چقدر در آفرینش کارهایتان استفاده می کنید؟

کتاب روح جادوگر من در خصوص مردمان بوشهر و جنوب ایران است. هرچند که آن را نمی شود . یک اثر فورکلور به حساب آورد . ولی من عاشق فرهنگ اصیل ایرانی می باشم. در چند داستان کوتاه مانند کوچه نیستان و حوض حیات و ... سعی نمودم ادای دینی به این فرهنگ داشته باشم. رمان طلسم یاقوت نیز در این راستا گام بر می دارد .

 

*مهم ترین نویسندگان شهر شما چه کسانی هستند و چقدر از کارهای آنها وام گرفته اید؟

احمد محمود اصالتا دزفولی هستند و مهمترین نویسنده رئالیسم بومی ادبیات ایران می باشند. من زبان داستانی را از آثار ایشان آموختم .

 

*برای نوشتن داستان چقدر پژوهش انجام می دهید؟ چرا؟

نویسنده باید دارای سه ویژگی باشد. محقق، تحلیل گر و ایده پرداز. تا جایی که داستان در ذهن من شکل گیرد و بتوانم آن را برای دیگران بیان نمایم، نیازمند پژوهش می باشم.

 

*محیطی که در آن رشد کرده اید و  زندگی میکنید تا چه اندازه در کارهای شما دیده می شود؟ قهرمانان های شما تا چه اندازه در شهر و در اطراف شما دیده میشوند؟

محیط معمولا در مقابل و علیه من بوده است. به طوری که هشتاد درصد کارم در زمینه مطالعه و نوشتن غیر علنی می باشد. قهرمان های داستان من معمولا انسان های عادی هستند  که در اطراف ما فراوان دیده می شوند و معمولا به جای خاصی تعلق ندارند .

 

*اگر قرار باشد تنها یک پاراگراف از نوشته های خودتان را انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است؟

انتخاب راحت نیست . اما می شود بخش آغازین داستان کوتاه کوچه ی نیستان را یکی از خوب ها دانست.  همیشه پایین شهر و کوچه ، پس کوچه هایش صفای دیگری برای من داشت . با اینکه بچه شرق بودم و از قشر متوسط جامعه، اما زبان و فرهنگ جنوب شهر را بهتر درک می کردم. هر زمان دلم می گرفت و دچار مشکل می شدم. حتی زمانی که سوژه ای برای نگارش هفته نامه به ذهنم خطور نمی کرد. با رفتن به آن محله ها و نشستن در قهوه خانه و خوردن دیزی سنگی و نان محلی روحیه ام عوض می شد و توانایی نگارش می یافتم.

 

حمیدرضا فیض اللهی، نویسنده و مدرس داستان نویسی

 

*شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه  و به طور خاص نوجوانان را چه می‌دانید؟ سهم مولفان و ناشران در این بین چقدر است؟

متأسفانه جامعه ما دغدغه های فرعی و جانبی زیادی پیدا کرده است . که موضوع کتاب خوانی را تحت شعاع خود قرار داده است. البته نحوه کار ناشران و مولفان چاپ و نگارش آثار ضعیف و قیمت کتاب نیز در این امر بی تاثیر نیست.

 

*چه تصویری از دوران پیری خود دارید؟ این تصویر به داستان های شما هم راه پیدا کرده است؟

روند زندگی من از ابتدای دوران نگارش تاکنون یک نواخت و تک ریتم بوده است. احتمالا پیری هم همین طور باشد. با افزایش سن ریتم داستان های من آرامتر و عرض داستانی افزایش پیدا کرده است.

 

*تا کنون چند بار به مرگ فکر کرده اید؟ مرگ در داستان های شما چقدر و چگونه حضور دارد؟

بدون مرگ زندگی فاقد مفهوم می باشد. نویسنده های پلیسی غالبا درباره مرگ می نویسند . گاهی پر رنگتر گاهی کم رنگتر .

 

*اگر قرار باشد یک جایزه ادبی جدید را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر باشد و یا در حوزه نقد؟ چرا؟

خلق و نقد مکمل یکدیگر هستند. که هر کدام بدون دیگر ناقص می باشد. اما به نظر من همیشه خلق زیباتر است .

 

*چقدر به پرسه زدن اعتقاد دارید و کجاها پرسه می زنید؟

معمولا قدم زدن به صورت تنها در یک خیابان یا پارک باعث باز شدن ذهن من می شود و من در تجزیه و تحلیل و خلاقیت کمک فراوان می کند .

 

*در داستان زندگی خودتان، کجاها دانای کل هستید؟

انسان همیشه محتاج یادگیری و آموزش است. همانطور که گفته شده همه چیز را همگان دانند .

 

*زوایه دید شما با چه کسانی فاصله دارد؟

من سعی می کنم، برای جلوگیری از قضاوت نادرست از تعصب و تک بعدی بینی دوری کنم .

 

*هم اکنون مشغول نوشتن چه کاری هستید؟ بزودی از شما چه اثری منتشر می شود؟

دو داستان بلند پلیسی کارآگاهی را آغاز کرده ام، که ادامه پرونده های بازپرس شهاب و ستواندوم حمید جاویدفر می باشند. اما هنوز تصمیم نگرفته ام، کدام را ادامه دهم .

 

 



برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.