گفتگو با نگار صراف، نویسنده و فیلمساز
عشق، جواب سوالهای بیجواب است
نگار صراف متولد 1369 و دانش آموخته رشته سینما است. تجربه کارگردانی فیلم های کوتاه «خاکستری» و «کفش» و مستند «صلح» در کارنامه سینمایی او دیده می شود. از او داستان بلندی با عنوان «بر شانه های خویش» نیز منتشر شده است. بر شانه های خویش، تجربه اول نویسنده است. داستانی است درباره زنی که از تولد درگیر بیماری و نقص جسمی است اما بر این نقص چیره می شود و درس و فعالیت های ورزشی و هنری را ادامه می دهد و بعد ازدواج می کند و در رابطه خانوادگی دچار مشکلات و مسائلی می شود و بعد بیماری دیگری سراغ او می آید ولی با همه مشکلات و سختی بیماری، با امید بر آنها پیروز می شود و در رشته های مختلفی فعالیت می کند و در مسابقات ورزشی شرکت می کند. بخش عمده داستان به بیان مسائل و مشکلات خانوادگی و رابطه راوی داستان و همسرش پرداخته است. با هم پاسخ های صراف را می خوانیم:
*نگار صراف را چقدر می شناسید؟ شخصیت او شبیه قهرمان کدام یک از داستانهای معروف است؟
در حال حاضر فکر میکنم تنها دست آوردم در زندگی شناخت او بوده است و بیشتر از همه او را میشناسم او پرتلاش است زمان های زیادی در زندگیش ناامید شده اما هیچ وقت اشتیاقش را به زندگی از دست نداده است او همیشه مشتاق است مشتاق برای یادگیری مشتاق برای تجربه کردن و او همیشه جستجوگر است شخصیت قهرمانانهای هنوز برای او به ذهنم نمیآید اما او را شبیه یک شخصیت کارتونی شخصیت انیمیشن میدانم شخصیت سید در عصر یخبندان به او شبیه است مثل سید راحت با اطرافیانش صحبت میکند و ارتباط میگیرد شرایط نمیتواند جلوی او را بگیرد و او همیشه به راه خود ادامه میدهد و چالشهای پیش رو را تجربه میکند و رویاها و اهداف بزرگ دارد.
*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟
در کودکی من کتابهای زیادی داشتم مادرم هر روز آنها را برایم میخواند هر روز وقت زیادی برای خواندن کتاب و یا شعر برای من صرف میشد فکر میکنم غیر از علاقه من به کتابها این راه خوبی بود برای غذا دادن به یک بچه بد غذا زمان زیادی میبرد و مادرم همیشه قصه شعر و کتاب را در این زمان برایم انتخاب میکرد صحبت هم اثر زیادی روی من میگذاشت و مادرم بسیار با من صحبت میکرد با هم گپ میزدیم کتاب من و بابام تاثیر زیادی روی من گذاشت بازیهای کودکی من بیشتر دوچرخه سواری تاب بازی و پازل بود.
*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟
من از وقتی بیمار شدم بیشتر کتاب صوتی گوش میدهم و حتما روزانه برایش وقت میگذارم کتاب صوتی و پادکست را بیشتر دوست دارم به خاطر اینکه تمرکز مرا بالا میبرد و به من یاد میدهد در لحظه اطلاعات را دریافت کنم دچار وسواس نمیشوم و مثل کتاب برای دوباره خواندن برنمیگردم سرعتم بالا میرود از طرفی خیلی از ما مطالعه نمیکنیم چون دنبال وقت مناسب هستیم وقتی که دور و بر ما خلوت باشد و کاری نداشته باشیم اما از وقتی خودم را به کتاب عادت دادم دیگر دنبال زمان مناسب نیستم و وقتی حتی کارهای روزانه آشپزخانه نظافت را انجام میدهم کتاب گوش میدهم و این باعث میشود از کارها خسته نشوم شخصیتهایی را که دوست دارم سعی میکنم بشناسم و داستانشان را بخوانم زندگینامه دکتر حسابی را دوست دارم.
*رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟
دنیای مجازی میتواند سهمی در دنیا دیدگی شناخت روح جمعی و دغدغههای مردم داشته باشد اما نه زیاد. متاسفانه با حجم زیادی از اطلاعات در روز مواجهیم و ذهن ما را به هم ریخته و سطحی میکند و ما تحملمان را و شناختمان را نسبت به مسائل عمیق درک مسائل عمیق از دست دادهایم!
*شما سراغ داستان رفتید یا داستان سراغ شما آمد؟ دوست دارید شما را بیشتر اهل سینما بنامند و بشناسند یا داستان نویس؟
فکر میکنم همیشه داستانها و ماجراها اول به سراغ من آمدند ولی من همیشه سعی کردم آنها را بررسی کنم و از کنارشان بی توجه عبور نکنم و چیزی از آنها یاد بگیرم من به هر دوی سینما و داستان علاقه دارم اما باید بگویم: بیشتر از کتابهای خوب فیلمهای خوب روی من تاثیر گذاشتند و من هم دوست دارم چه در زمینه سینما و چه داستان خالق خوبی باشم.
*بر شانه های خویش چگونه کلید خورد و چه مراحالی را تا نشر طی کرد؟
در دوره سخت زندگیم بودم بحرانهای زیادی را هم قبل آن تجربه کرده بودم به تجارب و دانستههایم اضافه شده بود وقتی بیمار شدم و تقریبا بدنم خودش را مرخص کرده بود من کار زیادی از دستم بر نمیآمد خواندن کتاب من بیشتر شد تا جایی که احساس کردم قلم و کلام من تغییر کرده است ذهنم بازتر شده بود و وقتش بود که بنویسم و تجاربم را به اشتراک بگذارم بعد از نوشتن و ویراستاری کتاب را برای چند نشر فرستادم که آنها خواستارش بودند اما کنجکاو بودم ببینم کتاب در گزینش نشر قطره چطور میشود و بعد از انتخاب من وارد مراحل چاپ کتاب و مجوز شدم که البته راه کوتاهی نبود و زمان برد.
*زن داستان های شما بیشتر دنبال دنیای زنانه است یا می خواهد با مردان مسابقه بدهد؟
زن داستان من نه به دنبال دنیای زنانه است و نه دنبال رقابت با کسی او به دنبال تجربه کردن، رشد کردن، آزادی و حق طبیعی و انسانی خود است.
*شده است که زن داستان شما از زن بودنش گلایه کند؟ و یا بگوید: ای کاش زن نبودم!
زن داستان من هیچ وقت با جنسیتش مشکلی نداشته آن را دوست داشته با وجود تمام محدودیتها و چالشها حاضر نیست کس دیگری باشد و به هر آنچه که هست افتخار میکند اما بسیار پیش آمده است که دلگیر شود و برای تغییر تلاش و ایستادگی کند.
*مقاومت و پایداری در مقابله مشکلات مختلف چه سهمی در آثار شما دارند؟ روایت شما از مقاومت چه تفاوتی با دیگر روایت ها دارد؟
ادامه دادن و مقاومت در زندگی و داستانهای من نقش زیادی دارد اما مقاومت جنس تقدیر و دست روی دست گذاشتن را ندارد جنس جنگ و فرسودگی هم نیست شخصیت کتاب من با کنجکاوی به اطرافش نگاه میکند و جنس مقاومتش کرخت و بی تلاش نیست ایستادگی او همراه با توکل، خلاقیت، پذیرش و رشد است.
*زن داستان شما چقدر پتانسیل تبدیل شدن به یک اثر سینمایی را دارد؟
من فکر میکنم خیلی پتانسیل سینمایی شدن دارد به خاطر اینکه شخصیت داستان من واقعی است بدون اغراق است و از جنس دخترهای معمولی است.
*اقلیم، جغرافیا، موقعیت و زادبوم شما چه تاثیری در کارهای شما داشته است؟
من فکر میکنم یکی از خصوصیات خوب یک نوشته این است که محدود به زمان و مکان خاصی نباشد و من فکر میکنم یک نویسنده باید اطلاعات خوبی از جایگاه خود داشته باشد تا بتواند خود را در اسارت آنها قرار ندهد.
*از فرهنگ و ادبیات عامه چقدر در آفرینش کارهایتان استفاده می کنید؟
بدون شناخت آنها دست نویسنده بسته است و جهان بینی او ارتقا یافته نیست و اگر یک نویسنده بخواهد با زندگی واقعی همراه شود و جایی سنت شکنی کند شناخت فرهنگ و ادبیات عامه الزامی است.
*برای نوشتن داستان چقدر پژوهش انجام می دهید؟ چرا؟
من همیشه مجبورم همه چیز را بررسی کنم چون وقتی چیزی مینویسی نمیتوانی آن را به امان خدا رها کنی باید تکلیف همه چیز را روشن کنی و نمیتوانی خواننده را سردرگم و بیجواب بگذاری باید گفتههایت پایه و اساس داشته باشد تا بشود روی آن حساب کرد.
*عشق در داستان های شما چه نقشی را بازی می کند؟
عشق همیشه برایم پیش برنده و امیدبخش بوده است نیرویی که همیشه به من توان بیشتر میدهد و حتی جواب سوالهای بیجواب است.
*هم اکنون مشغول نوشتن چه کاری هستید؟
الان مشغول نوشتن فیلمنامه هستم و امیدوارم بتوانم آن را بسازم