جستجو
رویداد ایران > رویداد > اقتصادی > چرا مردم زیر بار حرف منطقی دولت برای افزایش قیمت بنزین نمی روند؟

چرا مردم زیر بار حرف منطقی دولت برای افزایش قیمت بنزین نمی روند؟

اخیراً رئیس جمهوری برای آنکه تصویر نمایان‌تری از وضعیت یارانه‌ انرژی به ویژه بنزین ارائه بدهد گفت که با درنظر گرفتن قیمت صفر ریال، هزینه تبدیل، انتقال و توزیع آن لیتری هشت هزار تومان است؛ ضمن آنکه ما مجبوریم به خاطر رشد مصرف، سالانه معادل ۵ میلیارد دلار بنزین وارد کنیم چون ۲۰ میلیون لیتر در روز ناترازی داریم...

این حرف پزشکیان کاملاً آشکار و عینی است. مردم هم می‌دانند که قیمت بنزین در ایران ارزان است و قدر و ارزش منابع ملی و زیان‌های اسراف آن را هم می‌دانند. ضمناً‌ می‌دانند که سوخت‌های فسیلی محیط زیست را آلوده می‌کنند و از وضعیت ترافیک هم گلایه‌ها دارند؛ اما چرا بسیاری از همین مردم با وجود علم به این مسائل و از جمله آگاهی از حقیقت تلخ استفاده چندین برابری اقلیت ثروتمند جامعه از این یارانه وحشتناک، با افزایش قیمت آن مخالفند و دعا می‌کنند که دولت چنین نکند؟

 همین مقاومت و مخالفت موجب شده که دولت و مجلس هم سکوت و تماشا پیشه کنند؟ آیا مردم خدای ناکرده نمی‌دانند یا هوش و استعداد تشخیص سره از ناسره را ندارند؟ قطعاً چنین نیست. نخست اینکه اعتماد ندارند یا حداقل به قدر کافی ندارند.

می‌گویند پول آن که به ما نمی‌رسد، یا می‌گویند همه این‌ها بهانه است و دولت می‌خواهد از این راه درآمد بیشتری کسب کند تا هزینه‌های رو به تزاید خودش را پوشش دهد.
 
البته درد دل‌های دیگری هم دارند، اینکه اگر دولت و حکومت واقعاً به فکر ملّت و طبقات ضعیف جامعه است چرا گرانی را کم نمی‌کند؟ اگر راست می‌گوید چرا از میلیاردرها مالیات نمی‌گیرد و.... پر بی‌راه هم نمی‌گویند. سال‌هاست که مسأله اخذ مالیات از خانه‌های خالی تصویب شده اما پس از چند سال عملکرد اداره مالیات چه بوده؟ مالیات برخانه‌ها و باغ ویلاهای لوکس و اتومبیل‌های گران قیمت، مصوبه دولت و مجلس است؛ اما در عمل چه اتفاقی افتاده است؟ در همه کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه مالیات بر مستغلات و معاملات زمین و مسکن بخش قابل توجهی از درآمدهای مالیاتی را تشکیل می‌دهد، اما در ایران سهم این بخش در کل مالیات دریافتی چه میزان است؟ سرنوشت مالیات برعایدی سرمایه به کجا انجامیده است؟

قرار بود حقوق کارمندان و کارگران و بازنشستگان معادل تورم افزایش یابد اما چرا هر سال به میزان قابل توجهی از تورم عقب می‌افتد؟ برای یک وام کوچک بانک‌ها دمار از روزگار ما در می‌آورند اما  فهرست بدهکاران کلان بانکی که بی‌هیچکدام از این مرارت‌ها و مزاحمت‌هایی که مردم برای اخذ یک وام خرد متحمل می‌شوند، صدها و هزارها میلیارد بدهی معوق دارند، هر روز طولانی‌تر می‌شود؟ مردم این‌همه مشکل دارند اما چرا به جای رفع این مشکلات به قانون حجاب چسبیده‌اند و با فیلترینگ، بازار فروش فیلترشکن‌ها را داغ‌تر می‌کنند؟ و... فهرست این گلایه‌ها و درد دل‌ها بسی طولانی است و خلاصه آن، آسیب دیدن اعتماد جامعه به رفتار دولت و حکومت و میزان صداقت اوست.

قدر مسلم نه وضعیت انرژی و بنزین و گازوئیل به این شکل و با این سبک و سیاق و با این شدت مصرف و با این قیمت و با این حجم قاچاق قابل قبول و اصولاً قابل ادامه است و نه سایر ناترازی‌هایی که اقتصاد و بودجه و منابع ملی و طبیعت و تاب‌آوری محیط زیست کشور و... را به مرزهای خطر نزدیک کرده و می‌کند.

اما برای ایجاد اصلاحات ساختاری در اقتصاد که سال‌هاست ضرورت آن را فریاد می‌زنیم، باید همه همت خود را به کار گیریم تا اعتماد آسیب دیده مردم ترمیم شود و جامعه باور کند که دولت و حکومت صدای او را می‌شنود و دغدغه‌های اصلی آنان را در اولویت دغدغه‌های خود قرار داده است و اگر این صداقت و درست کرداری و اولویت بندی درست و همه را خودی دانستن و از خود پنداشتن و بی‌تبعیض رفتار کردن را در همه جهات ببیند قدر مسلم آمادگی هر نوع صبر و شکیب و همراهی را نیز دارد. اگر ما آنان را بشنویم و خوب درک کنیم آنها نیز ما را می‌شنوند؛ این را بارها در گردنه‌ها و بحران‌های بزرگ از جمله در دوران جنگ تحمیلی و در عرصه‌ها و صحنه‌های مختلف دیگر و حتی همین حال ثابت کرده‌اند.

 

 

 

منبع: sharghdaily-947189

برچسب ها
نسخه اصل مطلب