نقد انیمیشن Flow؛ جهانی برای نجات
انیمیشن Flow یا «جریان» اساساً یک فیلم صامت و بدون انسان در مورد بقا و گرد هم آمدن چند حیوان در فضایی آخرالزمانی است. در واقع یک گربه سیاه کوچک از یک موج جزر و مدی غول پیکر در دنیایی متروک فرار میکند و برای زنده ماندن با حیوانات دیگر متحد میشود. اما بیایید در این نقد از ویجیاتو این نکته را بررسی کنیم که چرا این اثر یک شانس بالقوه اسکار پویانمایی است.
سفر این گربه در دنیایی اتفاق میافتد که در آن بقایایی از انسان دیده میشود اما در آن فقط حیوانات زنده ماندهاند. گربه سیاه این داستان در جنگلی سرسبز زندگی میکند. ولی وقتی سیل بزرگی رخ میدهد و خانهای را که گربه در آن زندگی میکند به زیر آب میبرد، اینجاست که گربه ماجراجویی را آغاز میکند که در نهایت با یک سگ، یک لمور و یک برگچهخوار یا کَپیبارا در یک قایق ملاقات میکند که قایق در جریان آنها را از میان مناظر طبیعی و خرابههایی که آثار زندگی انسان در آن دیده میشود به جلو میبرد. بنابراین ما روی صفحه نمایش گربه، سگ، کپیبارا و لمور را میبینیم که علیرغم تفاوت هایشان، انقلابی ترین انتخاب را انجام میدهند: کمک به یکدیگر و در ادامه مراقبت از یکدیگر در سفر.
اگر بخواهم ساده بگویم این سفری خارقالعاده است که Flow را به یک فیلم انیمیشن تحسینبرانگیز تبدیل میکند، که زیباییهای فوقالعاده را از طریق طراحی دقیق مناظر طبیعی که کارگردان در آن بازآفرینی کرده با دنیایی تقریباً دیستوپیایی اما منحصربهفرد ترکیب میکند. همه این نکات با سیالیت زیاد در حرکات ثابت دوربین بهتر خودنمایی میکند.
به نوعی میتوان عنوان انمیشن را با معنایی دوگانه به عنوان اشاره به سیل و همچنین به سبک خود روایت تعبیر کرد. در واقع گینتز زیلبالودیس اعتراف میکند که از تحسینکنندگان سینمای آلفونسو کوارون و سکانسهای اوست که علیرغم طراحی تا کوچکترین جزئیات، حس خودانگیختگی را القا میکنند و چیزی از آن در کارگردانی این فیلم وجود دارد.
باید بدانید برای مثال طراحی حیوانات در این انیمیشن واقع گرایانه در نظر گرفته نشده است، بلکه عمدتاً بر روی حالات چهره، به ویژه چشمان درشت گربه قهرمان داستان تمرکز دارد، در حالی که جزئیات بیشتری در محیط طبیعی وجود دارد که گاهی اوقات تصاویر کاملاً زیبایی را ایجاد میکند. اینجاست که باید گفت Flow جدا از اینکه یکی از بهترین انیمیشنهای امسال است، گام مهمی برای نشان دادن این موضوع است که خارج از انحصار شرکتهای بزرگ آمریکایی نیز میتوان آثار درخشانی در زمینه پویانمایی تولید و روانه بازار کرد.
در طول کل فیلم همچنین میتوانید شیفتگی زیلبالودیس به آب را در همه اشکال و حالات آن، از قطرات ظریف و قطرات آهسته گرفته تا قدرت عنصری امواج جزر و مدی، احساس کنید. کارگردانی زیبالودیس از همان ابتدا پویا و دقیق به نظر میرسد. کارگردان در دومین فیلم بلند خود، یک افسانه پسا آخرالزمانی را انتخاب میکند تا پیام صلح جهان شمولی را در دورهای که این پیامها دیگر چندان آشکار به نظر نمیرسند، منتشر کند. انیمیشن Flow به هیچ وجه یک فیلم سیاسی نیست، اما هنوز هم با قرار دادن یک گربه سیاه کوچک و مبتکر در مرکز همه چیز، موفق میشود با وجدانها صحبت کند.
همچنین نباید فراموش کرد که محیط تماشایی فیلم زیلبالودیس، همچنین با کمک دوربین متحرک دقیق او، و رفتن به سمت طبیعت، ناگزیر میازاکی و استودیو جیبلی را در ذهن میآورد. با این حال، جدای از مدیریت متفاوت انیمیشنهای کامپیوتری سه بعدی به نسبت دو بعدی، زیلبالودیس احترام خود را به عظمت محیط در یک احساس بسیار انسانی جاسازی میکند.
به بیان دیگر هیبتی که آثار میازاکی القا میکنند، در اینجا با شگفتی که شخصیتها (در درجه اول گربه) به نمایش میگذارند جایگزین میشود. شگفتی به عنوان احساس اولیه باعث حرکت شخصیتها میشود. و زیلبالودیس در سفر خود به سمت مکانی امن، مکرراً شخصیت خود را در موقعیتهای متعددی قرار میدهد که باعث تعجب میشود.
انیمیشن «جریان» ممکن است یادآور بسیاری از فیلمهای زیستمحیطی باشد، اما درخواستی مشتقسم برای نجات جهان پیش روی ما نیست. این اثر در درجه اول نگرانیهای مربوط به خودانگاره و شفقت ما را نشان میدهد آن هم در یک محیط طبیعی در معرض خطر. این پویانمایی همچنین سرنخهای آسان یا قوس دراماتیک زرق و برق دار را به مخاطب نمیدهد.
بلکه فیلمساز سعی میکند داستانی ساده را خوب نمایش بدهد. همچنین داستان و ریتم آن سرعت خود را در تمام مدت حفظ میکند (نه آهسته، نه دیوانه کننده)، و جهانی که میسازد همیشه مکانی برای تماشا و مشارکت است. در نتیجه این اثر سینمایی یکی از شانسهای مهم اسکار انیمیشن در این سال است.
منبع: ویجیاتو
منبع: faradeed-208673