افزایش مهاجرت معکوس در محلات تهران
شرق: افزایش اجاره مسکن در شهر تهران روزبهروز بر میزان مهاجرتهای معکوس افزوده است. این موضوع باعث شده خانوادههای بسیاری در همین یک سال گذشته و در زمان تمدید قرارداد خانه، محلههای پایینتری را انتخاب کنند. این موضوع در بین خانوادههایی که دارای فرزند هستند، با دشواری بیشتری همراه است؛ زیرا با مهاجرت معکوس، از کیفیت آموزشی محلات هم کاسته میشود. مادر و پدرهایی که در این گزارش از ماجرای مهاجرت معکوس خود گفتند هم به این موضوع اشاره دارند که با نقل مکان خود، شاهد کاهش کیفیت آموزشی محلات بودند.
چارهای هم نیست
مهناز مادر جوانی با دختر 9سالهاش بهتازگی تجربه اسبابکشی داشتهاند. خودش میگوید دوسالو نیم در یکی از خیابانهای انقلاب ساکن بوده، اما قیمتها آنقدر بالا رفته که دیگر توان ماندن در این منطقه را نداشته است. اینطور میگوید: «الان چند ماهی است که به منطقه آذری نقل مکان کردهایم. قبلا با 500 میلیون یک خانه در انقلاب را رهن کامل کرده بودم که همه چیز خوب بود. از همسایهها و ساختمانی که در آن ساکن بودیم، تا دسترسی به خدمات آموزشی و تفریحی که همه برای کودکم مهیا بود. اما امسال دیگر نمیتوانستم، چون صاحبخانه 200 میلیون روی پول رهن گذاشت. مجبور شدم در عرض دو ماه خانه پیدا کنم و از این منطقه برویم. الان در آذری خانه اجاره کردهام؛ ولی پشیمانم. دخترم هر روز که از مدرسه برمیگردد، یک چیز عجیب از فضای مدرسه میگوید که برایم عجیب است. به خودم میگویم کاش بیشتر میگشتم تا به این منطقه نیاییم ولی امسال را باید تحمل کنم و چارهای هم نیست».
اینجا حتی مهدکودک هم ندارد
محمد در یک تعمیرگاه ماشین کار میکند و دختری 9ساله و پسربچهای پنجساله دارد. قبل از شروع سال تحصیلی جدید به دلیل افزایش اجارهخانه از منطقه نواب به پردیس نقل مکان کردند. درباره این موضوع میگوید: «زمان جابهجایی ما طبق قرارداد، آذرماه بود، اما ما برای مدرسه فرزندم مجبور بودیم چند ماه زودتر دنبال خانه باشیم. الان آمدهایم فاز 11 پردیس، چون تفاوت قیمت اجارهها واقعا متفاوت بود. از وقتی آمدهایم، همسرم خیلی ناراحت است. میگوید ما را کجا آوردهای؟ راست هم میگوید. واقعا هرکسی اینجا زندگی کند، افسرده میشود. خانههای 13طبقهای که روی همه کوهها را گرفته است. از طرفی هم هیچ تفریح و کلاس خاصی برای بچهها ندارد. اگر هم کلاسی باشد، باید مسیر زیادی را با ماشین طی کنیم. الان پسرم کلاس اول است، ولی خانمم که بیشتر با مدرسه و درسش سروکار دارد، از کیفیت آموزشی مدرسه راضی نیست. هرچند ما نواب هم که بودیم، مدارس دولتی وضعیتش همین بود و چون همسایه صمیمی ما بچه محصل داشت، کامل در جریان بودیم. اینجا حتی یک مهدکودک خوب هم ندارد، حالا امیدوارم برای سال جدید جای بهتری پیدا کنیم».
با هزار زحمت میخواهم در همین منطقه بمانم
احمد پدری 40ساله است که خانهای صدمتری در پونک اجاره کرده، خودش تناسب خاصی بین درآمد و اجارهای که پرداخت میکند، نمیبیند و میگوید: «هزینههای خانه ما با درآمد من و همسرم نمیخواند، اما با هر زحمتی که هست، در همین منطقه میخواهیم بمانیم و پایینتر نرویم. من پسر نوجوانی دارم که برای تربیت و آموزش او هر کاری میکنم. من و خانمم میزان کار بیرون از خانه را بیشتر کردیم تا بتوانیم با وجود افزایش اجاره مسکن در همین منطقه بمانیم. سال قبل صاحبخانه 200 میلیون روی پول پیش گذاشت و ما الان مجبور شدهایم یک میلیارد برای پول پیش تهیه کنیم، با هر سختی در چهار ماه این پول را جمع کردیم. چند روز قبل همسرم میگفت اینهمه سختی میکشیم، یک محله پایینتر برویم. گفتم نه، قبول نکردم. چون این دوره مهمترین دوره درسی و تربیتی پسرم است. بعد که دانشگاه رفت، خیالمان راحت میشود و دو محله هم پایینتر میرویم».
هر محله با یک کیفیت آموزشی
لیلی زن جوانی است که حالا همراه همسر و دو فرزندش، دو سالی است که در منطقه شهرری زندگی میکنند. پیشازاین، یعنی از زمان ازدواج تا به دنیا آمدن هر دو پسرش در تهرانسر ساکن بودند. درباره این جابهجایی خودش میگوید: «هشت سال قبل که ازدواج کردم، در تهرانسر ساکن شدیم. در آن زمان سعی داشتیم با همسرم پول پسانداز کنیم تا خانه بخریم. چند وام مختلف ثبتنام کرده بودیم و براساس برنامهریزیای که انجام داده بودیم، قرار بود یک خانه 80متری وامدار در همان منطقه بخریم. هرچند بهمرور ارزش پولمان در یک سال کم و کمتر شد. با افزایش قیمت مسکن، اجاره خانه هم بالا میرفت. مثلا هفت سال قبل خانهای 130متری اجاره کرده بودیم که صد میلیون پیش و ماهی دومیلیونو 200 هزار تومان اجاره میدادیم. اما حالا برای همان خانه باید یک میلیارد پیش و هفت میلیون ماهانه اجاره پرداخت کرد. خلاصه آنقدر اجارهها بالا رفت که یک سال قبل ما قید زندگی در این منطقه را زدیم و به شهرری آمدیم. من دو کودک دارم و تربیت آنها برایم مهم است. مثلا همین حالا که بچهها را کلاس ثبتنام میکنیم یا پسر بزرگم کلاس دوم است، نحوه رفتار مربی و معلمهای این منطقه با جای قبلی که بودیم، واقعا متفاوت است. فکر نمیکنم برای مادرها و پدرها چیزی مهمتر از فرزندشان باشد. الان تمام تلاش من برای کودکان است. با وجود اینکه همسرم معمولا غروب از سر کار به خانه میآید، خودم میگردم و هر کجا بهترین کلاس و آموزشها باشد، آن طرف تهران هم باشد، آنها را میبرم. هرچند برای من کار خیلی سختی است».
ما هر روز محدود و محدودتر میشویم
معصومه و امیر زن و شوهر جوانی هستند که در سال جدید از منطقه شهران به شهرک آزادی نقل مکان کردهاند. آنها درباره این نقل مکان خود میگویند: «امسال دختر ما کلاس اول ابتدایی میرود. هرچه تلاش کردیم تا در یک منطقه خوب مدرسه برود، در کلاس زبان شرکت کند و تفریح بهتری داشته باشد، نتوانستیم؛ چون هزینه اجاره خانه بسیار بالاست. اصلا به دلیل این گرانیها که هر روز هم بیشتر میشود، ما به مهاجرت هم فکر کردیم. چند روز پیش فکر میکردیم توان ما برای پسانداز پول پیش سالانه چقدر است که هر سال هم رقمی زیادی صاحبخانهها روی آن میگذارند؟ در نهایت مدراس خوبی که ما برای بچه پیدا کردیم، در اکباتان بود که آنهم به ما خیلی دور است و قیدش را زدیم».
منبع: sharghdaily-944926