جستجو
رویداد ایران > هنر و ادبیات > عکاسی به مثابه یک اعتراض

گفتگو با علی حسن زاده یک آتش نشان عکاس

عکاسی به مثابه یک اعتراض

علی حسن زاده متولد 1360 آخرین رتبه عکاسی خود رااز جایزه دانشگاهی شهید بهروز مرادی گرفته است.به مناسبت 7 مهر روز آتش نشانی و ایمنی با این آتش نشان گفتگویی داشتیم

علی حسن زاده متولد 1360 لامرد و بزرگ‌شده لامرد است. او 22 سال است که افتخار حضور در مجموعه آتش نشانی را دارد و الان آتش نشان فرودگاه یزد است. وی عکاسی را از سال ۸۰ با یک دوربین آنالوگ زنیت سری بتا شروع کرد و توانست عنوان های چون  «موسس انجمن عکاسان شهرستان لامرد و ریاست آن انجمن  از زمان تاسیس سال ۸۹ بمدت چهار سال»، «دبیر نخستین اردوی ملی عکس تعزیه لامرد» و «دبیر نخستین اردوی ۴ روزه عکاسان فارس در لامرد» و «داور نخستین و دومین اردوی ملی عکس تعزیه لامرد» را از آن خود کند. عکس های او توانسته در مجموعه های متفاوت حضور داشته باشد و جوایز را برای عکاس  به همراه داشته باشد. وی بیش از 25 بار مقام های مختلف در عکاسی را از آن خود کرده است که آخرین آنها در پنج شنبه 5 مهرماه و مربوط به اولین دوسالانه جایزه دانشگاهی شهید بهروز مرادی بود. به مناسبت 7 مهرماه روز آتش نشانی و ایمنی، گفتگوی با این هنرمند داشته ایم. با هم پاسخ های این آتش نشان عکاس، آقای حسن زاده را می خوانیم:

 

علی حسن زاده، آتش نشان عکاس

 

*تعریف شما از عکس و عکاسی چیست؟ بین کار کردن با دوربین و عکاسی چه فاصله ای وجود دارد؟ به عبارتی چه چیزی عکاسی را از غیر آن جدا می کند؟

به نظر من درونیات و شخصیت یک انسان هنرش را می سازد. عکس و عکاسی هم یک هنره و زاییده درونیات و شخصیت منِ عکاس است.این درونیات و شخصیت نگاه من را به اطرافم می سازد و من بر اساس این نگاه، آن چیزی که در اطرافم می گذرد را می بینم و بعد برای ثبتش تلاش می ‌کنم. قطعا مطالعه و ذهن خلاق من به این روند کمک زیادی می کند حالا این ثبت می تواند یا با دوربین باشد یا با موبایل. یعنی ابزار شاید در بخشی از ژانرهای عکاسی اصلا به چشم نیاید و مهم نباشدالبته منکر این نیستم که مثلا در عکاسی آسمان شب اول تجهیزات مهم است و بعد ذهن خلاق من.

 

*برای شما عکاسی توانسته جایگاه حرفه ای به معنای اقتصادی و شغل هم داشته باشد؟

ببینید من آتش نشان هستم و به همین دلیل منبع در آمد دیگری دارم. شاید چیزی که می گویم به همین دلیل بالا باشد ولی؛ من عکاسی را یک‌تخلیه روحی شخص خودم می دانم، یک لذت وصف ناشدنی می دانم، یک دست نوشته تولید شده با سنسور و پیکسل می دانم یا یک بیانیه اعتراضی! به همین دلیل بخش مادی ماجرا هیچ وقت برام‌ اهمیت نداشته است.

 

*کدام  ژانر و گونه  خاصی از عکاسی، برای ایجاد بستر اقتصادی در جامعه ما مناسب تر است؟

قطعا ژانرهای عکاسی صنعتی و مدلینگ در حال حاضر بیشترین درآمد را در کشور ما دارد که اولی بدلیل گسترش فضای تبلیغاتی معرفی محصول و دومی بدلیل نیاز انسان مدرن به دیده شدن بیشتر هست!

 

علی حسن زاده، آتش نشان عکاس

 

*چه شد که سراغ آتش نشانی رفتید؟ قبل از دنیای عکاسی سراغ آن رفتید؟ همراه با آتش نشانی ، عکاسی هم کرده اید؟

شروع عکاسی و آتش نشانی من تقریبا یکی بود. یادم است تازه دوربین آنالوگ زنیت سری بتا را قسطی خریده بودم که بحث استخدام در آتش‌نشانی فرودگاه پیش آمد دوره آموزشی ما دقیقا با روز زلزله بم و در شهر کرمان شروع شد و این اتقاق تلخ باعث شد من در فرودگاه کرمان مدام دست به دوربین باشم و پیشرفت خوبی کنم. قطعا نمی تونم هم آتش نشان باشم و هم عکس بگیرمچون موقع کار من آتش نشان هستم نه عکاس! به همین دلیل کلا خودم را اینجوری معرفی می کنم؛ من یک آتش نشان عکاس هستم!

 

*بهترین و اولین معلم شما به عنوان یک عکاس که بوده است؟

من همیشه همیشه همیشه دنیای عکاسی خودم را مدیون این اساتید می دانم: عباس و نگهدار کریم پور که من را با دنیای عکاسی آشنا کردند، سجاد آورند به عنوان اولین مدرس عکاسی حرفه ای خودم، عبدالعلی حدادیان به عنوان اولین منتقد جدی عکس هایم بودند.

 

*«علی حسن» زاده را چقدر می شناسید؟ اگر بخواهید او را در یک جمله تعریف کنید، آن جمله کدام است؟

من خودم را یک‌انسان چند بعدی می دانم که به راحتی در هر ظرفی جا می شود

شما اگر وارد سایت من بشوید می بینید که من هم‌عکاس خبری بودم و هستم، هم عکاس مستند، هم عکاس آسمان شب، هم‌عکاس تئاتر و هم در ایام کرونا بصورت تخصصی در غسالخانه ها عکاسی کردم. یعنی خودم را با انتخاب های مختلف از روزمرگی نجات دادم. شاید یکی بگوید خب این بد است، از این شاخه به آن شاخه رفتن است. ولی در همه اینها نگاه مستند و واقع گرایانه به اطرافم به راحتی دیده می شود. می شود فهمید اهل سیاه‌نمایی نبودم و  آن چیزی که رخ داده را عکاسی کردم

 

 

*دوران کودکی و نوجوانی شما چگونه گذشت؟ چه کتاب ها و چه بازی هایی داشتید؟

ببینید از هرکس بپرسید در خصوص شخصیت کودکی من یک چیز را می گوید: بشدت شیطون و فضول! من‌متخصص خراب کردن وسایل بودم. اهل هیجان و تجربه های جدید. شاید عجیب باشه اگر بگویم کودکی من به آتش نشان شدن من خیلی مرتبت نبوده، یا من اصلا در کودکی اهل کتاب خوندن نبودم!

 

*شما تجربه عکاسی کرونا را هم داشته آید. درباره  دنیای عکس و عکاسی کرونا و همچنین فعالیت خودتان در کرونا هم به ما توضیح می دهید؟ مجموعه کارهای شما از کرونا تا کنون به صورت یک مجموعه عکس منتشر شده است ؟

ببینید بحث کرونا یک بحث جدا از شخصیت هنری من بود. من در آن سال ها مدرس عکاسی آسمان شب بودم و عموما سرم در نجوم بود و گاهی عکاسی مستند می کردم. کرونا که شد یک بحث جدی در خصوص ثبت وقایع و آنچه در کشور در حال وقوع بود، مطرح شد: اینکه ثبت شود مردم ما در حال گذران چه دورانی هستند یا در حال ثبت چه از خودگذشتگی هایی هستند. بین دوستان بحث بود چه کنیم که من تصمیم گرفتم بخش غسالخانه ها را ثبت کنم. همسر و مادر من بشدت نگران بودند چون واقعا روزهای اول کرونا یک غول بی شاخ و دم بود، اما پدرم با یک جمله کمی اوضاع را آروم کرد؛ اگر علی این عکس ها رو ثبت نکند سال ها بعد چطوری بگوییم در ایام گرونا چه گذشت؟! البته این را هم بگویم که در همان ایام من در بخش کرونای بیمارستان شهرم (لامرد در جنوب فارس) مستندهای ویدئوی هم‌می ساختم که دوتای آنها از شبکه خبر و افق پخش شد. در خصوص چاپ و انتشار عکس ها باید بگویم که در جشنواره ها بله منتشر شده ولی اینکه بصورت یک کتاب جامع باشه نه. چون معتقدم انتشار عمومی این آثار نیاز به گذر زمان ده ساله دارد تا مردم با دیدن مجدد آن روزها باز حالشان بد نشود. قطعا گذر زمان واکنش ها به عکس ها را کمتر می کند.مردم داغ دیده هستند و یادآوری سریع آن خاطرات کار درستی نیست. ولی قطعا اگر پولی پیدا بشود در سال ۱۴۰۸  منتشرشان می کنم.

 

*به غیر از کرونا، تجربه عکاسی بحران دیگری را هم داشته اید ؟ اگر جواب مثبت است ، توضیح بدهید؟

اینقدر جدی و خاص نه. زلزله یا تصادفات شهری بوده ولی مداومت و جدی بودن  آنها مثل کرونا نبوده است.

 

*درباره دنیای عکاسی و بهتر عکس گرفتن چقدر مطالعه می کنید؟ خواندن چه نوع آثاری را به عکاسان پیشنهاد می کنید؟

من چند کار را مدام انجام می  دهم: 1- مراجعه به مطالب یادداشت شده از کارگاه های مختلفی ‌که شرکت کردم 2-مطالعه کتاب های مختلف با موضوع ترکیب بندی در عکاسی 3-دیدن‌عکس های عکاسان خوب 4-دیدن‌فیلم های خوب با تصویر برداری های خوب که باعث اصلاح نوع نگاهم می شود 5-خوندن رمان 6-رویا پردازی در زمان بیکاری

 

 

علی حسن زاده، آتش نشان عکاس

 

*دانستن اطلاعات غیر عکاسی مانند روانشناسی ، تاریخ، فلسفه ، اسطوره، دین و ...چقدر برای یک عکاس می تواند مفید باشد؟

قطعا هر ژانری تخصص خودش را نیاز دارد. آسمان شب نیاز به دانستن نجوم دارد. مستند نیاز به اطلاعات مردم شناسی و فرهنگ شناسی دارد و بدون فهمیدن و درک درست دیدن نمی شود عکاس آیینی خوبی بود و ...

 

*چون گفتید از تئاتر هم عکس داشته اید، درباره این تجربه هم توضیح می دهید؟ چه کارهایی را عکاسی کرده اید؟ موضوع نمایش هم اهمیت داشته و با فقط دنبال یک قاب زیبا بودید؟

عکاسی تئاتر یک ویژگی خاص داردمی شود صرفا نگاه زیباشناسانه به عکاسی این ژانر داشت ولی اگر دنبال تولید عکس خوب از این ژانر هستیم باید بدانیم مفهوم هر تئاتر چیست؟ و بر اساس آن ‌مفهوم ثبت عکس داشته باشیم. مثلا اگر در تئاتر بحث جدایی یا اختلاف وجود دارد من باید ثبتی داشته باشم که نشان دهنده تضاد در میان کاراکترها باشد.

 

*برخی از عکاسان قدیمی تر، عکاسی هنری و اصیل را در عکاسی آنالوگ و سیاه و سفید می دانند. شما چه نظری دارید و چه تجربه هایی در این زمینه دارید؟

ببینید یک زمانی اهمیت عکاسی در نور و رنگ بود ولی الان خلق یک اثر با مفهوم‌مشخص اهمیت پیدا کردهاست. شما باید اثری را خلق کنید که فکر پشتش باشه حالا این شرایط می خواهد با دوربین آنالوگ باشد، با دوربین نیمه حرفه ای یا حرفه ای یا موبایل.

 

* عکاسی با پدیده های اجتماعی مانند انقلاب و جنگ عجین بوده است. در بین عکاسان انقلاب و جنگ ایران ، کار کدامیک از عکاسان را بیشتر می پسندید؟

عکاسان زیادی در این ژانر فعالیت داشتند که از قدیمی ها امیرعلی جوادیان و مهدی مُنعم آثار فوق العاده ای داشتند. در میان‌عکاسان جدید هم عکاسان جنگ های منطقه ای خیلی‌خیلی داشتیمحسن قائدی و سعید فرجی جز کسانی بودن که من خیلی از نگاهشان درس گرفتم.

 

*جایزه شهید بهروز مرادی را چگونه ارزیابی می کنید ؟ چه شد که برای این جایزه اثر ارسال کردید؟ اصلا شناختی نسبت به شهید بهروز مرادی قبل از جایزه داشتید ؟

شهید آوینی می گوید هنر باید در جهت تعالی انسان ها باشه نه نابودی اخلاق. این نوع جشنواره ها با هدایت خوب و دور شدن از نگاه مدرن به هنر می تواند هنرمندان متعهد را در  خلق اثر خوب کمک کند. وقتی حمایت از هنرمند متعهد وجود داشته باشد قطعا تولید هنر خوب افزایش پیدا می کند. دوستان هنرمند زیادی رو می شناسم که بدلیل نبود این مدل نگاه در جشنواره ها سرخورده شده اند. یک چیز برای تاکید بر نظرم بگویم: در برخی جشنواره ها نگاه سیاه به ایران بیشتر دیده می شود تا نگاه مثبت و خوب.این برای هنرمند متعهد یک‌ نکته منفی است و او را از عرصه هنر دور می کند چون او نگاه منفی ندارد و به دنبال معرفی خوب کشور خودش است. من تا قبل از این جایزه، شهید بهروز مرادی را نمی شناختم. ولی از روزی که با ایشان آشنا شدم، حتی سخنرانی هاش را هم گوش دادم و دیدم چقدر نگاه ایشان به اطرافش شبیه نگاه شهیدآوینی بوده است.

 

*نظرتان درباره نوشتن برای عکاسی و کتابهای عکس نوشته چیست؟ خودتان این تجربه را داشته اید؟ یا همراه با یک نویسنده، کار مشترک انجام داده اید؟

ببینید این یک بحث جدی بین عکاسان هست که عکس باید به همراه متن باشد یا خود عکس حرفش را در کادر بزند نه با نوشتن. من معتقدم این یک امر قطعی نیست که بگوییم باید باشد یا نباید باشد. گاهی یک اثر خودش حرف دارد و گاهی بدون متن حرفش گفته نمی شودو حتی گاهی یک اثر با متن یک دیدگاه ایجاد می کند و بدون متن یک دیدگاه دیگر که برای انتخاب یکی از این دو روش، ذهنیت عکاس تصمیم گیرنده است. مثلا در خصوص عکس های کرونای خودم، دیدم که عکس با متن و بدون متن چقدر متقاوت شده؛ اثر من بدون متن صرفا دیدن یک اتفاق مثل کرونا بوده و با متن هم کرونا دیده شده و هم آنچه هدفم بوده منتقل شده است

 

*و سخن آخر:

خانواده یک عکاس از مهترین بخش های هنرش است.من بدون یک همسر همراه و مشوق قطعا نمی تونستم به اینجا برسمهمسر من هنرمند نیست ولی حضورش، تشویقش و تحمل نبودن هایم بشدت اثر گذار بوده است. اگر همسر من شرایط سخت حضور من در غسالخانه که هر لحظه امکان بیمار شدنم بود را تحمل نمی کرد امروز این عکس ها ثبت نمی شد. حتی پسرهای من این روزها همراه اصلی من در سفرهای عکاسی هستند.بچه که غر نزند قطعا پدر راحت تر عکاسی می کند!!

 

کرونا اثری از علی حسن زاده

 گرمای جنوب در تیرماه شب و روز نمی شناسد؛ اگر روز ۴۹ درجه بود شب ۴۴ درجه است!
دیدم که نای نفس کشیدن نداشت، اما دست از تلاش نکشید، غسل که تمام شد گوشه ای نشست و به فکر فرو رفت!
نمی دانم به چه فکر می کرد ولی دیگر توان نداشت!
.
عنوان‌اثر: کرونا / 
مکان عکاسی: لامِرد فارس
سال: ۱۳۹۹
عکاسی مستند/عکاسی بحران 
ابعاد: ۵۰در۷۰



او رفت! اثری از علی حسن زاده

 


برای غسال ها فرقی نمی کند مرده ای که غسل می دهند کیست، چه شخصیتی دارد، پولدار است یا فقیر!
اما آن روز همه حال دلشان خوب نبود، دیدم یکی از بچه ها روی جنازه خم شده و آرام آرام گریه می کند، بعد از پایان کار وقتی داشتیم لباس ها را عوض می کردیم به او گفتم؛ ماجرای اشک ریختن ت چه بود؟!
پاسخ داد: علی برای من فرقی نمی کند مرده ای که غسل می دهم چه کسی است، فقیر است یا پولدار، قاتل بوده یا آدم خوبی بوده، ولی این روزها از مرگ هم وطنانم خسته ام، و امروز با دیدن چهره پزشک خوش قلب شهرمان در روی سکوی غسالخانه فروریختم.

عنوان: او رفت!
مکان: لامرد فارس
سال ۱۳۹۹
عکاسی مستند/عکاسی بحران
ابعاد ۵۰در۷۰

آن دو نفر اثری از علی حسن زاده

 

حمید حواست باشه خاک داخل نره، شکاف ها رو خوب بپوشون، حواسم هست محمد، نگران نباش، نباید متوفای مردم بهس بی احترامی بشه...
با دقت تمام به کار مشغول بودند و من از بالا شاهد این تلاش بودم و سعی کردم دقت بچه ها را در این کار ثبت کنم!

عنوان: ما دو نفر!
مکان لامِرد فارس 
سال ۱۳۹۹
عکاسی مستند/ع‌اسی بحران 
ابعاد ۵۰ در ۷۰

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.