جای خالی تئاتر در تلويزیون
دهه شصت، هفتاد و اوایل دهه هشتاد، اوج کار تله تئاتر در رسانه ملی بود.مدیران تلویزیون مانند مدیران آموزش و پروش، به تئاتر علاقه ای ندارند.سابقه تلهتئاتر در تلويزیون به همان سالهای آغازین این رسانه برمیگردد اگر رسانه ملی خودش را با خودش هم مقایسه کند، بی شگ وضعیتی بهتر از این را شاهد خواهیم بود.مخاطبان علاقه مند به تئاتر، متاسفانه با گرانی بلیت نمایشها، نمیتوانند بسیاری از کارها را در تماشاخانه ها دنبال کنند توقف رشد تولیدات تئاتر تلویزیونی به ویژه در شبکه چهار سیما، حاکی از کم توجهی مسئولان و مدیران در این حوزه است
صداوسیما بعد از یک وقفه 13 ساله در پخش تله تئاتر، این نوید را داد اما به نظر نمی رسد تئاتر، در نگاه کلان این سازمان جایی داشته باشد
احمد آقالو، حمید سمندریان، هما روستا، علی نصیریان، بهروز بقایی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، فریبا متخصص، علی عمرانی، داوود رشیدی، خسرو شکیبایی، آتیلا پسیانی و بسیاری دیگر که از مطرحترین چهرههای تئاتر ایران هستند، یک روزی در صداو سیمای ملی ما، حضور داشتند و چه روزهایی بودند آن روزها... دهه شصت، هفتاد و اوایل دهه هشتاد، اوج کار تله تئاتر در رسانه ملی بود؛ کاری که امروز تقریبا به فراموشی سپرده شده است؛ رسالتی که صداوسیما آن را پس زد و سالهاست که خبری از تله تئاتر در این رسانه نیست.
نمایشهایی مانند «دو مرغابی»، «سوزنبان»، «به سوی دمشق»، «مدرس»، «جان گابریل»، «پسران طلایی»، «تاجر ونیزی»، «تله موش»، «دیوانگان متفکر»، «همه پسران من» و «دستهای آلوده»، تنها بخشی از تله تئاترهای معتبری بودند که از تلويزیون پخش میشد. اگر امروز نگاهی کوتاه به داستان این نمایشها بیندازید، از تغییر روند صداوسیما شگفتزده خواهید شد. علاوه بر کیفیت بالا، در کارهای نمایشی شاهد ممیزیهای بیدلیل نبودیم و هنرمندان بزرگی که امروز از صداوسیما روی گرداندهاند، به راحتی در آن فضا کار میکردند و به تولید آثاری مشغول بودند که هنوز هم تلويزیون میتواند به آنها افتخار کند.
سابقه تلهتئاتر در تلويزیون به همان سالهای آغازین این رسانه برمیگردد؛ زمانی که تئاترها به صورت زنده روی آنتن میرفت و انبوهی از اتفاقات غیرقابل پیشبینی ـ مانند یک درام پر افت و خیز ـ جلوی دوربین رخ میداد. در دهه شصت، تلويزیون تنها با دو شبکه، جدول پخش تله تئاترهای پرباری داشت. البته میتوان دلیل استقبال از تله تئاتر را در آن سالها به موضوعاتی دیگر از قبیل کمبود رسانههای دیگر که سرگرمی ایجاد کنند، دانست. دهه شصت و به خصوص هفتاد، اوج تله تئاترها در رسانه ملی بود و آثار ماندگاری در این سالها ساخته شدند که امروز کمتر میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. هرچند در دهههای بعد هم آثاری در این مدیوم ساخته و از سلبریتیهای سینمایی هم در آنها استفاده شد، اما نتوانست چنان که باید، علاقه مندان تئاتر را به خود جذب کند.
مشهورترین تله تئاترهای تلويزیون
در این بخش تنها به تعداد اندکی از مهمترین تلهتئاترهای تلويزیونی اشاره شده است که در ادامه میخوانید:
باجناقها
باجناقهارا میتوان بهترین تلهتئاتر کمدی تلویزیونی در 30 سال گذشته لقب داد. این تلهتئاتر که از شبکه یک پخش میشد نشان میدهد آنچه در اینگونه آثار به چشم میآید خلاقیت است که حرف اول و آخر را میزند. مودبیان در اینجا سراغ قصهای ساده و همه فهم رفته و آن را بدون لکنت تا آخر پیش میبرد.
بازرس
«بازرس» یکی از آثار مطرح نیکولای گوگول است که سال 81 توسط محمد رحمانیان جلوی دوربین شبکه چهار رفت. داستان این تئاتر تلویزیونی که جمعی از بهترینهای این عرصه را با خود دارد، در روسیه قرن نوزدهم و شهری کوچک میگذرد که به یکباره خبر میرسد بازرس کل از سنپترزبورگ به آنجا میرسد. این خبر مسئولان شهر را سخت به تکاپو میاندازد تا مشکلات شهرشان را بپوشانند.
تله موش
تله موش، موفقترین نمایشنامه آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی (یا بقولی پلیسی) است. این نمایشنامه از زمانی که برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ در لندن به روی صحنه تئاتر آمباسودر رفت، همواره و بدون وقفه در تئاترهای لندن روی صحنه بودهاست. در تاریخ هنرهای نمایشی، طولانیترین زمان روی صحنه بودن متعلق به این نمایشنامهاست که به یکی از جاذبههای توریستی لندن تبدیل شدهاست و گردشگرانی که از این شهر بازدید میکنند سعی میکنند تا آنجا که مقدور است تماشای آنرا از دست ندهند.
این اثر به کارگردانی حسن فتحی و با بازی افرادی همچون جمیله شیخی، حمید مظفری، هرمز هدایت، افسر اسدی، احمد آقالو، اردلان شجاع کاوه، کاظم هژیرآزاد، رویا نونهالی و داوود اسدی، در سال 76 از شبکه دو سیما روی آنتن رفته است.
دفینه گندم
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی رضا شانهساز تولید ۷۶ شبکه دو است. داوود رشیدی، داریوش مودبیان، علی عمرانی و بهروز بقایی بازیگران این نمایش بودند.
همه پسران من
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی ساسان امیرپور تولید ۷۷ شبکه دو است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: مردی که در کار ساخت و ساز قطعات یدکی هواپیماهاست با آگاهی از نقص لوازمش اقدام به فروش قطعات میکند و باعث کشته شدن21 سرباز می شود…و بعد تر در دادگاه خود را تبرئه کرده، شریک بیخبرش را راهی زندان میکند…لاری پسر این مرد که در جنگ خلبان است از گناه پدر مطلع میشود و دست به خودکشی میزند. اما کسی..
بهزاد فراهانی، هما روستا، علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، پرویز پورحسینی، شمسی فضلالهی، کیکاووس یاکیده، سپهر آزادی و احمد آقالو بازیگران این نمایش بودند.
دست های آلوده
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی حسین فرخی و تولید ۷۶، بر اساس نمایشنامه «دستهای آلوده»، اثر ژان پلسارتر ساخته و برای اجرای تلویزیونی تنظیم شده بود.
در خلاصه داستان آن آمده است: پس از جنگ جهانی دوم یک گروه پارتیزانی تصمیم دارند با کشورهای متخاصم مقابله کنند و از طرفی سیاستهای درون گروهیشان باعث میشود که بخشی از گروه تصمیم به ترور رهبر سازمانشان بگیرند و جوانی به نام هوگو را برای این ماموریت انتخاب میکنند، هوگو در مواجهه با رهبر گروه دچار تغییراتی میشود ولی در نهایت با تصور اینکه فرد مورد نظر با همسرش رابطه دارد بالاخره راضی میشود که او را ترور کند، در انتها مدتها در زندان میماند و سالها بعد که از زندان آزاد میشود متوجه میشود انگیزه درستی برای این قتل نداشته است و دچار سرگشتگی می شود.
آتیلا پسیانی ، شراره یوسفنیا، بهرام ابراهیمی، رضا خرم، افسانه ماهیان، حمیدرضا افشار، ناصر عرفانیان،حسین رجايیدوست و محمود احمدی بازیگران این نمایش بودند.
قطار ارواح
قطار ارواح کاری از رضا کرم رضايی در سال ۷۶ است. متن این نمایش توسط آرنولد رایدلی نوشته شده و ترجمه آن را جواد اعرابی عهده دار بوده است.
پرویز پور حسینی، علی عمرانی، فریبا متخصص، بهزاد خداویسی، شهره سلطانی، منظر لشکری، حبیب اسماعیلی، شهلا میربختیار، اسماعیل شنگله، عزتا... مهرآوران و قاسم پاکرو از جمله بازیگران این نمایش بودند.
داستانهای طنز چخوف
تئاتر تلویزیونی «داستانهای طنز چخوف»، مصادف با سالروز تولد آنتوان چخوف، نویسنده و نمایشنامهنویس شهیر روسی از شبکه چهار سیما پخش شد. این تلهتئاتر برگرفته از دو داستان به نامهای «خواستگاری نظامی» و «دلاله» تولید و در ۵۰ دقیقه پخش شده است.
در اپیزود خواستگاری نظامی با بازی سهراب سلیمی، گیلدا حمیدی و توفان مهردادیان ماجرای خواستگاری یک افسر از دختر جوانی به تصویر کشیده میشود. اپیزود دوم با عنوان «دلاله» با بازی گوهر خیراندیش و داریوش کاردان، داستان خواستگاری یک لکوموتیوران را از زن بیوهای در قطار روایت میکند.
این تئاتر به تهیهکننده و کارگردان تلویزیونی محمد رسولاف و کارگردان هنری احمد سپاسدار ساخته شده است.
نگاهی به همین آثار اندک کافی است تا ببینیم یک روزی رسانه ملی چه رویکرد و نگاهی داشته و امروز به کجا رسیده است...
وعده های پوچصداوسیما
به تازگی شبکه چهار سیما تلاش کرده است بخش ثابتی برای پخش تلهتئاتر در نظر بگیرد؛ موضوعی که البته با واکنش مثبت مخاطبان و علاقهمندان تئاتر روبهرو شد. متاسفانه بیتوجهی صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی به هنر تئاتر، روز به روز آن را از اذهان مخاطب عام دور کرده است. شنیدن این خبر که یک بخش ثابت برای تله تئاتر در نظر گرفته شده، بسیاری از هنرمندان تئاتر را سر ذوق آورد اما بیش از یک سال از این وعده میگذرد و تاکنون هیچ خبری از این اتفاق نیست.
صداوسیما بعد از یک وقفه 13 ساله در پخش تلهتئاتر، این نوید را داد اما به نظر نمیرسد تئاتر در نگاه کلان این سازمان جایی داشته باشد. تیرسال 96، شبکه چهار سیما اعلام کرد که قرار است از ابتدای پاییز مجموعه های نمایشی جدیدی برای پخش از این شبکه در نظر گرفته شود.
این در حالی است که با وجود گذشت یک سال از این وعده و بازپخش مکرر تلهتئاترهای قدیمی، هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته و گویا به دلیل «مشکلات مالی» از دستور کار شبکه خارج شده است. در همین راستا، حمید ابراهیمی (مدیر گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما) درباره علت تاخیر در تولید تلهتئاترهای جدید و همچنین سرانجام متنهایی که پیشتر در راستای این وعده به نگارش درآمده بودند و قرار بود وارد مرحله تولید شوند، به ایسنا توضیح داده که هنوز هیچ بودجهای برای تولید تلهتئاترها تعیین نشده و برآوردها همانطور باقی مانده است.او در پاسخ به این پرسش که چرا تولید تلهتئاترها که زمانی از اهداف اصلی شبکه چهار سیما عنوان شده بود، اکنون از رده خارج شده است، اظهار کرده است: این سوال را باید از دوستانی پرسید که بودجهها را تخصیص میدهند. به هر حال تولید تلهتئاتر گران و پرهزینه است و نسبت به برنامههای روتین و ترکیبی نیاز به بودجه بیشتری دارد. بحث بودجه هم در مرکز هنرهای نمایشی سازمان یا همان سیما فیلم برآورد میشود و این مرکز باید بودجه قابل توجهی را برای تولید تلهتئاتر کنار بگذارد که فعلا اقدامی صورت نگرفته است.
ابراهیمی اضافه کرده است: البته من این موضوع را درک میکنم چراکه سازمان مشکلات مالی زیادی دارد و شاید در این شرایط جایی برای طرح تلهتئاتر وجود نداشته باشد. امیدوارم این مسائل حل شود و تلهتئاتر و کارهای نمایشی شبکه چهار سیما هم شروع شود. باید به این نکته توجه کرد که اولویتهای ما تغییر نکرده است و فقط پولی وجودندارد.
بی توجهی رسانه ملی به تئاتر
به نظر می رسد توجه صداوسیما به تئاتر تنها به همین وعده ها ختم می شود و در نهایت هم با بهانه کمبود بودجه غائله را ختم می کند. اگرچه مخاطب تئاتر نسبت به سینما، پایین تر است اما رسانه ملی نمیتواند و نباید از مسئولیت خود شانه خالی کند. توجه به این نکته نیز لازم است که سالنهای تئاتر در شهرستان های ایران بسیار کم و محدود است و تله تئاترهای تلويزیونی شاید میتوانست فقدان وجود و شأن تئاتر و دیدن تئاترهای خوب را کاهش دهد. اساسا تله تئاترها قرار نیست دارای مخاطبان گسترده ای باشند؛ مگر سریالهای آبکی صداوسیما دارای مخاطبان گسترده است؟ تله تئاتر را تنها عده معدودی دوست خواهند داشت اما رسانه ملی برای این عده معدود هیچ برنامه ای تولید نمیکند. با توجه به اینکه سالها از پخش تله تئاتر در شبکه چهار گذشته، صداوسیما همچنان نسبت به این مساله بیتوجه است. تلویزیون باید از یک کالای مصرفی در بین خانواده ها به یک کالای فرهنگی تبدیل شود. توقف رشد تولیدات تئاتر تلویزیونی به ویژه در شبکه چهار سیما، حاکی از کم توجهی مسئولان و مدیران در این حوزه است؛ مدیرانی که باید از هر فرصتی استفاده کنند تا مخاطبان از دست رفته تلویزیون را دوباره جذب کنند حتی پخش کارهای قدیمی هم برای مخاطبان امروز جذاب است اما رسانه ملی از این موضوع هم به سادگی میگذرد. تئاتر و تلهتئاتر براي مخاطبان فرهنگی تلويزيون است، در واقع مخاطبی كه بيشترين خوراك را به شكل فرهنگی از جامعه میگيرد و همچنين كمترین خوراك را از تلويزيون به دست میآورد. خوراک مخاطب را رسانه تعیین میکند. یک زمانی تله تئاترها، از جمله درخشانترین برنامه های فرهنگی و هنری تلويزیون بودند و این مساله پای خیلیها را به کار تئاتر باز کرد، بسیاری با دیدن همین تله تئاترها بود که با مدیومی به عنوان تئاتر آشنا شدند.
مدیران تلویزیون مانند مدیران آموزش و پروش، به تئاتر علاقه ای ندارند و توجهی هم به مخاطبانی که به چنین برنامههایی علاقهمند هستند، نشان نمی دهند. این روند دیکتاتورمآبانه صداوسیمای به اصطلاح ملی، تنها مخاطبانی را پای برنامههای خود مینشاند که موافق با تفکر دگم آن باشد. با روند روبه افول صداوسیما در سال های اخیر، بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما که همچنان از مهمترین چهرههای فرهنگی ما هستند، از صداوسیما گریزان شدند. این مساله به گونه ای پیش رفته که یک شکاف عمیق بین تلويزیون و هنرمندان تئاتر ایجاد شده است که به نظر میرسد رسانه ملی هم تلاشی در پر کردن این شکاف نمیکند.
مخاطبان علاقه مند به تئاتر، با گرانی بلیت نمایشها، نمیتوانند بسیاری از کارها را در تماشاخانهها دنبال کنند و تلويزیون هم مانند برهوت، خالی از هرگونه نمایش یا حتی بحث و گفتوگو پیرامون این مدیوم هنری است. اگر رسانه ملی خودش را با خودش هم مقایسه کند، قطعا وضعیتی بهتر از این را شاهد خواهیم بود.
احمد آقالو، حمید سمندریان، هما روستا، علی نصیریان، بهروز بقایی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، فریبا متخصص، علی عمرانی، داوود رشیدی، خسرو شکیبایی، آتیلا پسیانی و بسیاری دیگر که از مطرحترین چهرههای تئاتر ایران هستند، یک روزی در صداو سیمای ملی ما، حضور داشتند و چه روزهایی بودند آن روزها... دهه شصت، هفتاد و اوایل دهه هشتاد، اوج کار تله تئاتر در رسانه ملی بود؛ کاری که امروز تقریبا به فراموشی سپرده شده است؛ رسالتی که صداوسیما آن را پس زد و سالهاست که خبری از تله تئاتر در این رسانه نیست.
نمایشهایی مانند «دو مرغابی»، «سوزنبان»، «به سوی دمشق»، «مدرس»، «جان گابریل»، «پسران طلایی»، «تاجر ونیزی»، «تله موش»، «دیوانگان متفکر»، «همه پسران من» و «دستهای آلوده»، تنها بخشی از تله تئاترهای معتبری بودند که از تلويزیون پخش میشد. اگر امروز نگاهی کوتاه به داستان این نمایشها بیندازید، از تغییر روند صداوسیما شگفتزده خواهید شد. علاوه بر کیفیت بالا، در کارهای نمایشی شاهد ممیزیهای بیدلیل نبودیم و هنرمندان بزرگی که امروز از صداوسیما روی گرداندهاند، به راحتی در آن فضا کار میکردند و به تولید آثاری مشغول بودند که هنوز هم تلويزیون میتواند به آنها افتخار کند.
سابقه تلهتئاتر در تلويزیون به همان سالهای آغازین این رسانه برمیگردد؛ زمانی که تئاترها به صورت زنده روی آنتن میرفت و انبوهی از اتفاقات غیرقابل پیشبینی ـ مانند یک درام پر افت و خیز ـ جلوی دوربین رخ میداد. در دهه شصت، تلويزیون تنها با دو شبکه، جدول پخش تله تئاترهای پرباری داشت. البته میتوان دلیل استقبال از تله تئاتر را در آن سالها به موضوعاتی دیگر از قبیل کمبود رسانههای دیگر که سرگرمی ایجاد کنند، دانست. دهه شصت و به خصوص هفتاد، اوج تله تئاترها در رسانه ملی بود و آثار ماندگاری در این سالها ساخته شدند که امروز کمتر میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. هرچند در دهههای بعد هم آثاری در این مدیوم ساخته و از سلبریتیهای سینمایی هم در آنها استفاده شد، اما نتوانست چنان که باید، علاقه مندان تئاتر را به خود جذب کند.
مشهورترین تله تئاترهای تلويزیون
در این بخش تنها به تعداد اندکی از مهمترین تلهتئاترهای تلويزیونی اشاره شده است که در ادامه میخوانید:
باجناقها
باجناقهارا میتوان بهترین تلهتئاتر کمدی تلویزیونی در 30 سال گذشته لقب داد. این تلهتئاتر که از شبکه یک پخش میشد نشان میدهد آنچه در اینگونه آثار به چشم میآید خلاقیت است که حرف اول و آخر را میزند. مودبیان در اینجا سراغ قصهای ساده و همه فهم رفته و آن را بدون لکنت تا آخر پیش میبرد.
بازرس
«بازرس» یکی از آثار مطرح نیکولای گوگول است که سال 81 توسط محمد رحمانیان جلوی دوربین شبکه چهار رفت. داستان این تئاتر تلویزیونی که جمعی از بهترینهای این عرصه را با خود دارد، در روسیه قرن نوزدهم و شهری کوچک میگذرد که به یکباره خبر میرسد بازرس کل از سنپترزبورگ به آنجا میرسد. این خبر مسئولان شهر را سخت به تکاپو میاندازد تا مشکلات شهرشان را بپوشانند.
تله موش
تله موش، موفقترین نمایشنامه آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی (یا بقولی پلیسی) است. این نمایشنامه از زمانی که برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ در لندن به روی صحنه تئاتر آمباسودر رفت، همواره و بدون وقفه در تئاترهای لندن روی صحنه بودهاست. در تاریخ هنرهای نمایشی، طولانیترین زمان روی صحنه بودن متعلق به این نمایشنامهاست که به یکی از جاذبههای توریستی لندن تبدیل شدهاست و گردشگرانی که از این شهر بازدید میکنند سعی میکنند تا آنجا که مقدور است تماشای آنرا از دست ندهند.
این اثر به کارگردانی حسن فتحی و با بازی افرادی همچون جمیله شیخی، حمید مظفری، هرمز هدایت، افسر اسدی، احمد آقالو، اردلان شجاع کاوه، کاظم هژیرآزاد، رویا نونهالی و داوود اسدی، در سال 76 از شبکه دو سیما روی آنتن رفته است.
دفینه گندم
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی رضا شانهساز تولید ۷۶ شبکه دو است. داوود رشیدی، داریوش مودبیان، علی عمرانی و بهروز بقایی بازیگران این نمایش بودند.
همه پسران من
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی ساسان امیرپور تولید ۷۷ شبکه دو است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: مردی که در کار ساخت و ساز قطعات یدکی هواپیماهاست با آگاهی از نقص لوازمش اقدام به فروش قطعات میکند و باعث کشته شدن21 سرباز می شود…و بعد تر در دادگاه خود را تبرئه کرده، شریک بیخبرش را راهی زندان میکند…لاری پسر این مرد که در جنگ خلبان است از گناه پدر مطلع میشود و دست به خودکشی میزند. اما کسی..
بهزاد فراهانی، هما روستا، علی عمرانی، مهتاب نصیرپور، پرویز پورحسینی، شمسی فضلالهی، کیکاووس یاکیده، سپهر آزادی و احمد آقالو بازیگران این نمایش بودند.
دست های آلوده
این تئاتر تلویزیونی به کارگردانی حسین فرخی و تولید ۷۶، بر اساس نمایشنامه «دستهای آلوده»، اثر ژان پلسارتر ساخته و برای اجرای تلویزیونی تنظیم شده بود.
در خلاصه داستان آن آمده است: پس از جنگ جهانی دوم یک گروه پارتیزانی تصمیم دارند با کشورهای متخاصم مقابله کنند و از طرفی سیاستهای درون گروهیشان باعث میشود که بخشی از گروه تصمیم به ترور رهبر سازمانشان بگیرند و جوانی به نام هوگو را برای این ماموریت انتخاب میکنند، هوگو در مواجهه با رهبر گروه دچار تغییراتی میشود ولی در نهایت با تصور اینکه فرد مورد نظر با همسرش رابطه دارد بالاخره راضی میشود که او را ترور کند، در انتها مدتها در زندان میماند و سالها بعد که از زندان آزاد میشود متوجه میشود انگیزه درستی برای این قتل نداشته است و دچار سرگشتگی می شود.
آتیلا پسیانی ، شراره یوسفنیا، بهرام ابراهیمی، رضا خرم، افسانه ماهیان، حمیدرضا افشار، ناصر عرفانیان،حسین رجايیدوست و محمود احمدی بازیگران این نمایش بودند.
قطار ارواح
قطار ارواح کاری از رضا کرم رضايی در سال ۷۶ است. متن این نمایش توسط آرنولد رایدلی نوشته شده و ترجمه آن را جواد اعرابی عهده دار بوده است.
پرویز پور حسینی، علی عمرانی، فریبا متخصص، بهزاد خداویسی، شهره سلطانی، منظر لشکری، حبیب اسماعیلی، شهلا میربختیار، اسماعیل شنگله، عزتا... مهرآوران و قاسم پاکرو از جمله بازیگران این نمایش بودند.
داستانهای طنز چخوف
تئاتر تلویزیونی «داستانهای طنز چخوف»، مصادف با سالروز تولد آنتوان چخوف، نویسنده و نمایشنامهنویس شهیر روسی از شبکه چهار سیما پخش شد. این تلهتئاتر برگرفته از دو داستان به نامهای «خواستگاری نظامی» و «دلاله» تولید و در ۵۰ دقیقه پخش شده است.
در اپیزود خواستگاری نظامی با بازی سهراب سلیمی، گیلدا حمیدی و توفان مهردادیان ماجرای خواستگاری یک افسر از دختر جوانی به تصویر کشیده میشود. اپیزود دوم با عنوان «دلاله» با بازی گوهر خیراندیش و داریوش کاردان، داستان خواستگاری یک لکوموتیوران را از زن بیوهای در قطار روایت میکند.
این تئاتر به تهیهکننده و کارگردان تلویزیونی محمد رسولاف و کارگردان هنری احمد سپاسدار ساخته شده است.
نگاهی به همین آثار اندک کافی است تا ببینیم یک روزی رسانه ملی چه رویکرد و نگاهی داشته و امروز به کجا رسیده است...
وعده های پوچصداوسیما
به تازگی شبکه چهار سیما تلاش کرده است بخش ثابتی برای پخش تلهتئاتر در نظر بگیرد؛ موضوعی که البته با واکنش مثبت مخاطبان و علاقهمندان تئاتر روبهرو شد. متاسفانه بیتوجهی صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی به هنر تئاتر، روز به روز آن را از اذهان مخاطب عام دور کرده است. شنیدن این خبر که یک بخش ثابت برای تله تئاتر در نظر گرفته شده، بسیاری از هنرمندان تئاتر را سر ذوق آورد اما بیش از یک سال از این وعده میگذرد و تاکنون هیچ خبری از این اتفاق نیست.
صداوسیما بعد از یک وقفه 13 ساله در پخش تلهتئاتر، این نوید را داد اما به نظر نمیرسد تئاتر در نگاه کلان این سازمان جایی داشته باشد. تیرسال 96، شبکه چهار سیما اعلام کرد که قرار است از ابتدای پاییز مجموعه های نمایشی جدیدی برای پخش از این شبکه در نظر گرفته شود.
این در حالی است که با وجود گذشت یک سال از این وعده و بازپخش مکرر تلهتئاترهای قدیمی، هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته و گویا به دلیل «مشکلات مالی» از دستور کار شبکه خارج شده است. در همین راستا، حمید ابراهیمی (مدیر گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما) درباره علت تاخیر در تولید تلهتئاترهای جدید و همچنین سرانجام متنهایی که پیشتر در راستای این وعده به نگارش درآمده بودند و قرار بود وارد مرحله تولید شوند، به ایسنا توضیح داده که هنوز هیچ بودجهای برای تولید تلهتئاترها تعیین نشده و برآوردها همانطور باقی مانده است.او در پاسخ به این پرسش که چرا تولید تلهتئاترها که زمانی از اهداف اصلی شبکه چهار سیما عنوان شده بود، اکنون از رده خارج شده است، اظهار کرده است: این سوال را باید از دوستانی پرسید که بودجهها را تخصیص میدهند. به هر حال تولید تلهتئاتر گران و پرهزینه است و نسبت به برنامههای روتین و ترکیبی نیاز به بودجه بیشتری دارد. بحث بودجه هم در مرکز هنرهای نمایشی سازمان یا همان سیما فیلم برآورد میشود و این مرکز باید بودجه قابل توجهی را برای تولید تلهتئاتر کنار بگذارد که فعلا اقدامی صورت نگرفته است.
ابراهیمی اضافه کرده است: البته من این موضوع را درک میکنم چراکه سازمان مشکلات مالی زیادی دارد و شاید در این شرایط جایی برای طرح تلهتئاتر وجود نداشته باشد. امیدوارم این مسائل حل شود و تلهتئاتر و کارهای نمایشی شبکه چهار سیما هم شروع شود. باید به این نکته توجه کرد که اولویتهای ما تغییر نکرده است و فقط پولی وجودندارد.
بی توجهی رسانه ملی به تئاتر
به نظر می رسد توجه صداوسیما به تئاتر تنها به همین وعده ها ختم می شود و در نهایت هم با بهانه کمبود بودجه غائله را ختم می کند. اگرچه مخاطب تئاتر نسبت به سینما، پایین تر است اما رسانه ملی نمیتواند و نباید از مسئولیت خود شانه خالی کند. توجه به این نکته نیز لازم است که سالنهای تئاتر در شهرستان های ایران بسیار کم و محدود است و تله تئاترهای تلويزیونی شاید میتوانست فقدان وجود و شأن تئاتر و دیدن تئاترهای خوب را کاهش دهد. اساسا تله تئاترها قرار نیست دارای مخاطبان گسترده ای باشند؛ مگر سریالهای آبکی صداوسیما دارای مخاطبان گسترده است؟ تله تئاتر را تنها عده معدودی دوست خواهند داشت اما رسانه ملی برای این عده معدود هیچ برنامه ای تولید نمیکند. با توجه به اینکه سالها از پخش تله تئاتر در شبکه چهار گذشته، صداوسیما همچنان نسبت به این مساله بیتوجه است. تلویزیون باید از یک کالای مصرفی در بین خانواده ها به یک کالای فرهنگی تبدیل شود. توقف رشد تولیدات تئاتر تلویزیونی به ویژه در شبکه چهار سیما، حاکی از کم توجهی مسئولان و مدیران در این حوزه است؛ مدیرانی که باید از هر فرصتی استفاده کنند تا مخاطبان از دست رفته تلویزیون را دوباره جذب کنند حتی پخش کارهای قدیمی هم برای مخاطبان امروز جذاب است اما رسانه ملی از این موضوع هم به سادگی میگذرد. تئاتر و تلهتئاتر براي مخاطبان فرهنگی تلويزيون است، در واقع مخاطبی كه بيشترين خوراك را به شكل فرهنگی از جامعه میگيرد و همچنين كمترین خوراك را از تلويزيون به دست میآورد. خوراک مخاطب را رسانه تعیین میکند. یک زمانی تله تئاترها، از جمله درخشانترین برنامه های فرهنگی و هنری تلويزیون بودند و این مساله پای خیلیها را به کار تئاتر باز کرد، بسیاری با دیدن همین تله تئاترها بود که با مدیومی به عنوان تئاتر آشنا شدند.
مدیران تلویزیون مانند مدیران آموزش و پروش، به تئاتر علاقه ای ندارند و توجهی هم به مخاطبانی که به چنین برنامههایی علاقهمند هستند، نشان نمی دهند. این روند دیکتاتورمآبانه صداوسیمای به اصطلاح ملی، تنها مخاطبانی را پای برنامههای خود مینشاند که موافق با تفکر دگم آن باشد. با روند روبه افول صداوسیما در سال های اخیر، بسیاری از هنرمندان تئاتر و سینما که همچنان از مهمترین چهرههای فرهنگی ما هستند، از صداوسیما گریزان شدند. این مساله به گونه ای پیش رفته که یک شکاف عمیق بین تلويزیون و هنرمندان تئاتر ایجاد شده است که به نظر میرسد رسانه ملی هم تلاشی در پر کردن این شکاف نمیکند.
مخاطبان علاقه مند به تئاتر، با گرانی بلیت نمایشها، نمیتوانند بسیاری از کارها را در تماشاخانهها دنبال کنند و تلويزیون هم مانند برهوت، خالی از هرگونه نمایش یا حتی بحث و گفتوگو پیرامون این مدیوم هنری است. اگر رسانه ملی خودش را با خودش هم مقایسه کند، قطعا وضعیتی بهتر از این را شاهد خواهیم بود.