جستجو
رویداد ایران > هنر و ادبیات > پرسه زدن ذهن نویسنده را زنده می کند

گفتگو با عالمه طهماسبی، نویسنده

پرسه زدن ذهن نویسنده را زنده می کند

عالمه طهماسبی، تالیف کتابهای «دم عشق دمشق »، «نیمه پنهان ماه به روایت همسر شهید عفیفه» و «سلیمانی عزیز1 » و همکاری در نوشتن چند سریال را در کارنامه خود دارد

عالمه طهماسبی، متولد 1366 و کارشناسی زیست شناسی است. او  که نویسندگی کتاب و فیلمنامه را تجربه کرده است تا کنون نوشتن کتاب های «دم عشق دمشق » ، «نیمه پنهان ماه به روایت همسر شهید عفیفه» و «سلیمانی عزیز1 » و همچنین همکاری در نوشتن سریال های « تاروپود» ،« روی خط زندگی» و « موکب مهر» را در کارنامه کاری خود قرار داده است. این نویسنده هم اکنون مشغول نوشتن کتاب « منتظرت هستم» است. با هم پاسخ های طهماسبی را می خوانیم:

 

عالمه طهماسبی، نویسنده

 

*عالمه طهماسبی را چقدر می شناسید؟

 بعد از سالها زندگی، عالمه طهماسبی را یک آدم معمولی می دانم که اولویت اول زندگی کاری اش نوشتن است، و هیچ شباهتی به هیچ یک از شخصیتهای داستانهای معروف ندارد. او خودش است بی شباهت به کسی؛ اما مثل همه انسانها، در مسیر کاری گاهی جلو می رود و می خندد، گاهی زمین می خورد و باز بلند می شود. او با همه مانع هایی که در مسیر نوشتن به آن برخورد می کند باز اولویت کاری اش تغییر نمی کند و همچنان می نویسد...  

 

*دوران کودکی و نوجوانی شما چطور بود؟

در دوران نوجوانی مثل خیلی از دختران هم سن و سالم سرگرم درس و بازی و شیطنت و... بودم با این تفاوت که گاهی داستان هایی که خواننده اش بیشتر خودم و گهگاهی اطرافیان بودند می نوشتم. داستان هایی که غرق در خیالاتش می شدم و شب ها قبل از خواب سرنوشت شخصیت هایش را با خودم مرور می کردم. یک جورهایی می شود گفت آن دوران با قصه های خودم به خواب می رفتم. آن سالها بیشتر کتابهای داستان را دنبال می کردم و بازی، سرگرمی ام بین کتاب خواندن هایم بود. فکر میکنم هم کتاب و هم بازی هر دو به یک اندازه تاثیر داشتند چون بین آن دو پیوندی شکل گرفته بود، کتاب ما بینش بازی..

 

*شما برنامه و الگوی خاصی برای مطالعه دارید؟

 قطعا هر نویسنده ای الگوی خاصی برای مطالعه دارد اما بیشتر از کتاب هایی که در مورد موضوعش می خواهد بنویسد می خواند و از کتاب های پرفروش و پرمخاطب غافل نمی شود. گاهی پیش آمده است کتابی را دوست نداشته باشم اما تا انتها خواندم. شاید آخرین جمله کتاب نظرم را در موردش عوض کرده باشد شاید، هم نه. پیشنهاد می کنم که در ابتدا هر کتابی که می پسندند یا از آن تعریف شنیدند مطالعه کنند و بعد الگوی خاصی را برای مطالعه در نظر بگیرند. کتاب خواندن چه با برنامه باشد و چه تفننی، جایش را به مرور در زندگی باز می کند و الگوی خاصی را ناخودآگاه برای خواننده طراحی می کند. مطالعه کتابهای تاریخی را همیشه دوست داشتم و برای خواندنش هر چقدر هم که کتاب قطور باشد وقت می گذارم. به نظرم کتاب های تاریخی جزء کتاب هایی است که حتما باید خوانده شود.  

 

* رابطه شما با فضای مجازی چطور است؟

 سعی می کنم کمتر از فضای مجازی استفاده کنم گرچه در این روزگار ارتباط با آدمها بیشتر از فضای حقیقی در فضای مجازی است و نوشتن روزمرگی ها و به اشتراک گذاشتن کتاب های تالیف شده با دوستان و اطرافیان به راحتی قابل دسترس است اما به نظرم یک نویسنده نیاز به خلوت بیشتری نسبت به بقیه دارد و گم شدن در فضای مجازی او را از نوشتن دور می کند. گاهی سرک کشیدن در فضای مجازی و صحبت با اطرافیان و به اشتراک گذاشتن مطالب خوب است اما معتقدم ارتباط زیاد با فضای مجازی نویسنده را از نوشتن دور می کند.

 

*شما سراغ داستان رفتید یا داستان سراغ شما آمد؟ فیلمنامه را از کی و کجا شروع کردید؟

 از دوران نوجوانی داستان می نوشتم و می شود گفت این من بودم که به سراغش رفتم. برای نوشتن در آن روزها، دفترم را از داستان پر می کردم و گهگداری آنها را می خواندم و بازنویسی می کردم. بیشتر از ده سال است که فیلمنامه کار می کنم. یادم می آید قبل از نوشتن داستان، همیشه توی دوران کودکی وقتی از من می پرسیدند می خواهی در آینده چه شغلی داشته باشی؟ جواب می دادم فیلمنامه نویس.. اصول نوشتن فیلمنامه را در دوران نوجوانی بلد نبودم اما فیلمهایی که می دیدم و از آن ها خوشم می آمد خلاصه داستانش را در دفترم یادداشت می کردم و گاهی ایده هایی را روی کاغذ می نوشتم و صحنه پردازی می کردم.

 

طرح جلد کتاب سلیمانی عزیز اثر عالمه طهماسبی

 

* الان دوست دارید شما را یک داستان نویس بدانند  و بنامند یا فیلمنامه نویس؟

قطعا فیلمنامه نویس. این علاقه از نوجوانی با من بوده است و تا به امروز ذره ای کم نشده است. به نظرم یک نویسنده باید اصول داستان نویسی، رمان نویسی، فیلمنامه نویسی و ... را بلد باشد اما با توجه به شناختی که از توانمندی خودش دارد تخصصی عمل کند. فضای داستان نویسی و فیلمنامه نویسی با هم فرق دارد اما هر دوی آنها یک نقطه مشترک دارد و آن تخیل است. اگر تخیل قوی در کنار یک قلم توانمند، نداشته باشی در هیچ کدام آنها موفق نخواهی بود.

 

* تا کنون اهالی رسانه و خبرنگاران به ویژه رسانه های مکتوب چقدر سراغ شما و آثار شما آمده اند؟ به نظر شما سهم نویسندگان در رسانه های ما به عنوان سوژه، سهم مناسبی هست یا نه؟

 مصاحبه های تلویزیونی را دوست ندارم چون از روحیاتم دور است. گاهی با نشریه و رادیو مصاحبه کردم اما همیشه از مصاحبه های تلویزیونی فرار کردم. به نظرم نویسندگان سهم مناسبی ندارند البته که این سالها به مراتب بهتر عمل شده است و جای امیدواری است.

 

* زنان در آثار  شما چه جایگاهی دارند؟

همیشه سعیم بر این بوده است که شخصیت اول داستانم زن باشد. زنی را خلق کنم که با وجود همه مشکلات و گره هایی که در زندگی اش می افتد شاد و قوی زندگی می کند. او می تواند الگویی برای زنان دیگر و یا حتی مردان باشد. در داستان وقتی صحبت از زن می شود لطافت و مهربانی همراه می شود و فضای زنانه ناخودآگاه شکل می گیرد. اصولا مسابقه گذاشتن بین زن و مرد را نمی پسندم چون تصورم بر این است که زنان بیشتر از آنکه بخواهند با مردان بجنگند باید در یک میدان بی رقیب توانمندی های خود را به نمایش بگذارند و با این حساب چه در مسابقه با مردان باشند و چه نباشند پیروز هستند. در این روزگار ما زن هایی داریم که اگر سالها پیش در مورد حرفه و توانمندیشان می شنیدیم برایمان باورپذیر نبود و مبهوت نگاهشان می کردیم اما حالا ایستاده تشویقشان می کنیم.

 

* برای نوشتن چقدر پژوهش انجام می دهید؟ چرا؟

 قبل از نوشتن داستان یا فیلمنامه قطعا پژوهش انجام می شود و سهم آن با توجه به موضوع و حجم کار فرق می کند. اگر موضوعی که می خواهیم در مورد آن کار کنیم جزء موضوعاتی باشد که خودمان با آن درگیر و آشنا باشیم طبیعتا پژوهش کمی صورت می گیرد اما اگر برایمان غریبه باشد نیاز به پژوهش زیادی دارد. به هر حال پژوهش در هر کاری انجام می شود. اصولا تا پژوهشی صورت نگیرد نوشتنی انجام نمی شود و لازمه موفقیت در کار نوشتن انجام پژوهش است.

 

طرح جلد کتاب عفیفه اثر عالمه طهماسبی

 

* عشق در آثار شما چه نقشی را بازی می کند؟

 نقش زندگی را... داستانی که در آن عشق وجود نداشته باشد لطافتی ندارد. عشق می تواند بین مادر و فرزند، همسر، پدر و فرزند باشد یا دو دوست و دو برادر و دوخواهر و... عشق لازمه نوشتن است. عشق از همان لحظه شکل گیری ایده در کار وجود دارد.

  

* اگر قرار باشد تنها یک پاراگراف از نوشته های خودتان را انتخاب کنید، آن پاراگراف کدام است؟

ترجیح می دهم از فیلمنامه نویسی باشد. صحنه هایی از زندگی زنی که از خانه اش طرد می شود و بالاجبار از همه تعلقاتش دست می کشد و در بیمارستان روانی بستری می شود اما تلاش می کند حال اطرافیان خودش، زنانی که با آنها هم درد می باشد را خوب کند و آنها را به زندگی زناشوئی خود برگرداند..

 

* شما دلیل کم خواندن کتاب در جامعه  را چه می ‌دانید؟ سهم مولفان و ناشران در این بین چقدر است؟

متاسفانه در جامعه ما هنوز مطالعه کتاب جزو ضروریات زندگی محسوب نمی شود. بیشتر مردم حاضرند ساعتها در فضای مجازی پرسه بزنند اما صفحه ای از یک کتاب را ورق نزنند. برای تفریحات یا اجناسی که دوست دارند هزینه کنند اما برای کتاب کمترین مبلغی نپردازند البته که باید قیمت کتاب را تا می توان پایین آورد تا به راحتی در دسترس همه اقشار و سنین قرار بگیرد. معتقدم بیشتر از مولفان و ناشران خودمان مقصر هستیم. از کتاب دور شده ایم و برای دوستی و ارتباط گرم و صمیمی با آن تلاشی نمی کنیم.   

 

*محیطی که در آن رشد کرده اید و  زندگی می­کنید تا چه اندازه در کارهای شما دیده می­شود؟ قهرمانان های شما تا چه اندازه در شهر و در اطراف شما دیده می­شوند؟

در فیلمنامه نویسی حتی شده باشد صحنه کوچکی از محیط اطراف یا داستان هایی که از زبان اطرافیان چه در این زمان چه سالهای دور و خیلی دورتر، شنیده ام قرار می دهم. صحنه ای که توی ذهنم دستخوش تغییر شده است اما همچنان سر و شکلی از آن خاطره باقی است. قهرمانانی که در داستان خلق می شوند بی شباهت به آدم های دور و برمان که آنها را سالهاست می شناسیم یا حتی برایمان غریبه هستند نیستند.

 

* تا کنون چند بار به مرگ فکر کرده اید؟ مرگ در داستان های شما چقدر و چگونه حضور دارد؟

 به مرگ زیاد فکر می کنم. مرگ در داستان درست مثل زندگی حقیقی، گاهی بی سر و صدا می آید و می رود و انسانهای اطراف را در شوک فرو می برد، و گاهی چنان فریاد می زند که همه صدای آمدنش را می شنوند اما غرق در زندگی توجهی به آن نمی کنند..   

 

طرح جلد کتاب دم عشق اثر عالمه طهماسبی

 

* اگر قرار باشد یک جایزه ادبی جدید را شما طراحی کنید دوست دارید این جایزه در حوزه خلق اثر باشد و یا در حوزه نقد؟ چرا؟

 خلق اثر.. نویسندگان از مظلومترین قشر جامعه هستند. دلم می خواهد برای اثری که خلق کرده اند تشویق شوند تا در روزهای تلخی که بعید است نویسنده ای با آن رو به رو نشده باشد حداقل امیدی برای ادامه کار داشته باشند.

 

*چقدر به پرسه زدن اعتقد دارید و کجاها پرسه می زنید؟

پرسه زدن ذهن نویسنده را زنده می کند، قلم خشک شده اش را دوباره جوهر می بخشد. پرسه زدن در کوچه، در خیابانی که شاید سالها از آنجا گذر نکرده باشی اما با دیدنش احساس آشنایی می کنی تو را به داخل داستان پرت می کند. خیلی وقت ها پیش آمده است مقصد مشخصی نداشتم اما خودم را دیدم در کوچه و خیابان و محله، و مابین آدمهایی که گویی سالهاست می شناسمشان، درست مثل شخصیت های داستان و محیطی که آن را خلق می کنم.

  

*زوایه دید شما با چه کسانی فاصله دارد؟

با افرادی که برای نوشتن خوب زبان می ریزند اما کوچکترین گامی در این راه برنمی دارند. این افراد به ظاهر حامی، پشت میزهایشان سرگرم حساب و کتاب سودشان هستند و برای مانع افکنی کم کاری نمی کنند. آدمهایی که برای رسیدن به اهدافشان نردبان را گرفته اند و دور و بری هایشان را برای رسیدن به مقصدی که خود می خواهند همراهی می کنند اما دریغ از اینکه نمی دانند با یک طوفان نردبان ممکن است از دستشان رها شود..

 

*هم اکنون مشغول نوشتن چه کاری هستید؟

بزودی از شما چه اثری منتشر می شود؟ تیمی با یکی از اساتید فیلمنامه نویسی تشکیل دادیم و مشغول نوشتن طرحهایی برای ارائه هستیم. از طرفی در حال نگارش رمانی در مورد شهیدی هستم که همسایه آیت ا... بهجت بودند و آقا ارادت ویژه ای به ایشان داشتند..



 عالمه طهماسبی، نویسنده

 


طرح جلد کتاب سلیمانی عزیز اثر عالمه طهماسبی

 

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.