جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > (تصاویر) 15 شباهت جالب سریال «حلقه‌های قدرت» و سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها»

(تصاویر) 15 شباهت جالب سریال «حلقه‌های قدرت» و سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها»

فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت»، هشت قسمت را به این اختصاص داد که مخاطبان را با دوران دوم آشنا کند. همین منجر به یکی از انتقادات اصلی به فصل اول شد؛ این ایراد که سریال همان حس «ارباب حلقه‌ها» را منتقل نمی‌کند، که کاملا هم درست است. با این حال، با کنار رفتن تمام آن توضیحات کند و طولانی، در همان فصل اول هم نکات زیادی پیدا می‌شود که به دنیای «ارباب حلقه‌ها» ارتباط پیدا می‌کنند.

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» شاید داستانی متفاوت روایت کند، اما همچنان تأثیرات واضح بسیاری از «ارباب حلقه‌ها» نوشته‌ی تالکین در آن دیده می‌شود. داستان این سریال پرایم ویدیو در دوران دوم سرزمین میانه و هزاران سال پیش از آنکه فرودو با حلقه‌ی یگانه پایش را از شایر بیرون بگذارد، جریان دارد.

با این حال، این همان سرزمینی است که هابیت‌ها ماجراجویی‌هایشان را در آن تجربه کردند؛ برای همین عجیب نیست که ببینیم بین شخصیت‌ها، صحنه‌ها و رویدادهای هر دو داستان، لحظه‌های آشنایی رقم خورده باشد.

فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت»، هشت قسمت را به این اختصاص داد که مخاطبان را با دوران دوم آشنا کند. همین منجر به یکی از انتقادات اصلی به فصل اول شد؛ این ایراد که سریال همان حس «ارباب حلقه‌ها» را منتقل نمی‌کند، که کاملا هم درست است. با این حال، با کنار رفتن تمام آن توضیحات کند و طولانی، در همان فصل اول هم نکات زیادی پیدا می‌شود که به دنیای «ارباب حلقه‌ها» ارتباط پیدا می‌کنند.

فصل دوم «حلقه‌های قدرت» اما این فرصت را دارد تا آزادانه فارغ از زمینه‌سازی‌های طولانی به پیش بتازد. ویژگی‌ها و پویایی‌های دوست‌داشتنی بسیاری به این ترکیب اضافه شده‌اند که به این سریال پرایم ویدیو اجازه می‌دهند تا بالاخره حس و حال حضور در دنیای تالکین را منتقل کند.

هشدار؛ در ادامه خطر لو رفتن داستان سریال «حلقه‌های قدرت» وجود دارد

۱۵. برخی از شخصیت‌های «ارباب حلقه‌ها» در سریال هم وجود دارند

نمی‌توان داستانی در دنیایی تالکینی گفت و از هابیت‌ها حرفی نزد. هابیت‌هایی که ماجراجویی را دوست ندارند، اما در کتاب های تالکین و فیلم‌های پیتر جکسون در مرکزیت چندی از حماسی‌ترین ماجراجویی‌ها قرار می‌گیرند. در سریال «حلقه‌های قدرت» به جای آنکه مشخصا پای هابیت‌ها وسط بیاید، با گروه تازه‌ای به نام هارفوت‌ها طرف هستیم که از زیرشاخه‌های نژاد هابیت‌ها به حساب می‌آیند؛ البته هارفوت‌ها کوچک‌ترند و ریش ندارند.

در «حلقه‌های قدرت» قبایل کوچ‌نشینی از هارفوت‌ها نشان داده می‌شود که در شرق کوه‌های مه‌آلود سکنا گزیده‌اند و دو نفر بین آن‌ها برای داستان سریال اهمیت بیشتری دارند، به طور خاص نوری و پاپی که با غریبه هم‌نشین می‌شوند.

نکته‌ای که هارفوت‌ها در «حلقه‌های قدرت» و هابیت‌ها در «ارباب حلقه‌ها» را به هم شبیه می‌کند، در شجاعت و وفاداری است که این گروه‌ها از خودشان نشان می‌دهند؛ با وجود کلیشه‌هایی که درباره‌ی نژاد آن‌ها وجود دارد.

مشخصا نوری و پاپی نماد شجاعت و انعطاف‌پذیری هابیت‌ها هستند و هیچکس توقع ندارد این موجودات کوچک بتوانند سرزمین میانه را از شر تاریکی نجات دهند. آن‌ها می‌توانستند در کنار قبایل خودشان بمانند. اما ترجیح دادند به غریبه کمک کنند که حتی او را نمی‌شناختند اما از همان اول وفاداری‌اشان را به او ثابت کردند.

۱۱. اورک‌های سریال «حلقه‌های قدرت» تقریبا همان اورک‌های «ارباب حلقه‌ها» هستند

اگر فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» را به یاد داشته باشید، احتمالا یک صحنه در ذهنتان باقی مانده که در آن میتریل اهمیتی حیاتی پیدا می‌کند. فرودو به خاطر پوشیدن زرهی که از بیلبو به ارث برده از یک موقعیت مرگ و زندگی زنده بیرون می‌آید و این به خاطر جنس زره است که همانطور که حدس زدید از میتریل ساخته شده. بیلبو به او می‌گوید که این زره به سبکی پر است و به سختی فلس اژدها.

منشأ این میتریل را در سریال «حلقه‌های قدرت» می‌بینید که در معادن مخفی موریا وجود دارد. اگرچه در قسمت چهارم فصل اول دورین به الروند می‌گوید که استخراج این میتریل بسیار دشوار است. اما دورف‌ها با کمکی که از آناتار دریافت می‌کنند و با استفاده از حلقه‌ی قدرت خود، دیگر می‌توانند دست به استخراج گسترده‌ی میتریل بزنند؛ کاری که عاقبت تاریکی بر سر تمدن آن‌ها به بار خواهد آورد.

البته با اینکه میتریل در هر دو سریال «حلقه‌های قدرت» و «ارباب حلقه‌ها» اهمیت زیادی دارد، اما در سریال بیش از پیش برجسته می‌شود؛ مثلا تالکین توضیح داده که میتریل عنصری باارزش است که به صورت طبیعی شکل می‌گیرد. «حلقه‌های قدرت» اما میتریل را ساخته‌ی روشنایی، تاریکی و سیماریل‌ها (سه جواهر مهم که پایان دوره‌ی اول به آن‌ها گره خورده است) توصیف می‌کند که بقای سرزمین میانه به آن‌ها گره خورده است.

در این جزئیات است که «حلقه‌های قدرت» تاحدودی از داستان‌های تالکین» فاصله می‌گیرد؛ زیرا هیچ یک از سیماریل‌های گمشده نزدیک کوه‌های مه‌آلود نبودند. همانطور که تالکین گفته، یکی در دریا گم شده و دیگری در اعماق زمین است و آن‌ها روی درخت نبودند. با این حال، دلیل اینکه سریال «حلقه‌های قدرت» چنین تغییری را ایجاد کرده واضح است؛ چون این به اهمیت میتریل می‌افزاید.

در «حلقه‌های قدرت»، میتریل بسیار قوی‌تر از آن چیزی است که می‌توانست باشد و به آن توانایی شکل‌دهی به آینده‌ی سرزمین میانه را می‌دهد. میتریل برای بقای الف‌ها در سرزمین میانه ضروری است و به شاهزاده دورین دلیل خوبی برای سرپیچی از پدرش می‌دهد؛ چون درست در میانه‌ی گفتگوی دورین با الروند، یکی از معادن خراب شده و چهار دورف در آن گیر می‌افتند. با اینکه این دورف‌ها جان سالم به در می‌برند، اما پدر دورین دستور می‌دهد تا این معادن خطرناک بسته شوند.

۹. سائورون سریال «حلقه‌های قدرت» اشاراتی به تواریخ «ارباب حلقه‌ها» دارد

با شروع فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، غریبه را می‌بینیم که در حال عبور از رون (Rhûn) است و دنبال پاسخ‌هایی در مورد نقش خود در سرزمین میانه می‌گردد. در قسمت چهارم، او با تام بامبادیل روبرو می‌شود که می‌گوید حاضر است به ایستار جادوگری بیاموزد تا به جنگ سائورون و جادوگر تاریکی برود که نباید به آن‌ها فرصت داده شود تا نیروهای خود را متحد کنند.

تا اینجای داستان، هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما از آن‌ها خبر نداریم؛ به طور مشخص، هویت واقعی غریبه و جادوگر تاریکی. با این حال، شیوه‌ای که داستان سریال در حال پیشرفت است، بسیار شما را یاد یک رابطه‌ی دیگر البته بین ایستاری‌ها و این بار در «ارباب حلقه‌ها» می‌اندازد. اینکه غریبه باید از پیوستن این جادوگر شیطانی به سائورون جلوگیری کند، خیلی شبیه رابطه و پویایی گندالف و سارومان در «ارباب حلقه‌ها» است؛ حتی بدون آنکه هویت واقعی آن‌ها را بدانیم، می‌توانیم تکرار این رابطه‌ی پیچیده‌ی تخاصم را بین این کاراکترها ببینیم.

سریال «حلقه‌های قدرت» اینطور القاء می‌کند که که غریبه همان گندالف است و نشانه‌هایی وجود دارد که جادوگر تاریکی یکی از جادوگران آبی فرستاده شده به سرزمین میانه در دوران دوم که فرقه‌ای را در رون رهبری می‌کند. با این حال، این ایده که غریبه باید از پیوستن این جادوگر شیطانی به سائورون جلوگیری کند، تکرار رابطه‌ی گندالف و سارومان در «ارباب حلقه‌ها» است.

۷. پاپی سریال «حلقه‌های قدرت» مثل سم گمجی رفتار می‌کند

در فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، گالادریل، الروند و گروه الف‌های بامهارت آن‌ها نتوانستند از مسیرهای معمول به ارگیون (Eregion) بروند. برای همین، مجبور شدند از مسیر جنگل بروند که همانطور که انتظار دارید خطرها و تهدیداتی در این راه در انتظار آن‌هاست. در طول راه، آن‌ها در جنگل به محوطه‌ای از گورهای باستانی می‌رسند.

یکی از الف‌ها می‌گوید که این مکان در واقع تپه‌های مردگان است، جایی که انسان‌ها زمانی پادشاهان و اشراف خود را دفن می‌کردند. اگر کتاب‌های «ارباب حلقه‌ها» را خوانده باشید، احتمالا این مکان آشنا را به یاد بیاورید. البته سریال به همین اکتفا نمی‌کند که مسیر الف‌ها از میانه‌ی گورها بگذرد؛ بلکه الف‌ها با هیولاهایی روبرو می‌شوند که از گورها بیرون آمده‌اند و آن‌ها هم در «ارباب حلقه‌ها» وجود داشتند.

البته اشباح تپه‌های مردگان در سه‌گانه‌ی سینمایی «ارباب حلقه‌ها» به کارگردانی پیتر جکسون حضور نداشتند، اما آن‌ها هیولاهای ترسناک و به‌یادماندنی از کتاب «یاران حلقه» تالکین هستند. مثل بخش قبلی که در آن هابیت‌ها به کمک تام بامبادیل از دست بید پیر پیدا کردند، در کتاب دوباره گروه به خاطر این اشباح در مخمصه می‌افتند و بامبادیل کسی است که آواز خواندنش باعث فرار این موجودات می‌شود.

کار خوبی که سریال «حلقه‌های قدرت» انجام داد، این بود که تام بامبادیل و اشباح تپه‌های مردگان را همزمان معرفی کرد؛ چون برای خوانندگان کتاب‌ها، بامبادیل و این ارواح ارتباط مهمی با هم دارند. البته در سریال الف‌ها هستند که با اشباح مواجه می‌شوند و تام بامبادیل در گوشه‌ای دیگر در رون حضور دارد.

۴. الروند به حلقه‌های الفی اعتماد ندارد

با اینکه فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت» بیشتر می‌خواست نسخه‌ی پرایم ویدیو از دوران دوم را نشان بدهد و تواریخ و جهان آن را برای بیننده تثبیت کند، اما برخی جزئیات، دقیقا تکرار مستقیمی از «ارباب حلقه‌ها» هستند؛ یک نمونه‌ی بارز آن، رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین برونوین و آروندیر است، یعنی یک انسان و یک الف. چنین روابطی در سراسر آثار تالکین به وفور دیده می‌شود؛ اما رابطه‌ی بین آراگورن و آرون در «ارباب حلقه‌ها»  آشناترین نمونه‌ی آن است که فیلم‌ها هم به شدت رویش مانور دادند.

با اینکه پایان خوشی هم دارند، اما داستان تالکین وجه غم‌انگیزتر ماهیت این نوع رابطه را نیز به تصویر می‌کشد. در فصل دوم «حلقه‌های قدرت»، مشخص می‌شود که برونوین از جراحت فصل اول جان سالم به در نبرده است.

آروندیر توضیح می‌دهد که غلبه بر سم تیرهای اورک برای انسان‌ها دشوار است و برونوین در نهایت تسلیم شده است. اگر او مقاومت یک الف را داشت، ممکن بود اوضاع متفاوت باشد. این همان بهای گزافی بود که روابط بین نژادی به بار می‌آورد و آراگورن و آرون در «ارباب حلقه‌ها» به شدت از آن می‌ترسیدند. این جور روابط و ماهیت دردناک آن‌ها چندین بار در افسانه‌پردازی‌های تالکین تکرار شده است.

۲. معرفی تام بامبادیل در سریال «حلقه‌های قدرت» یادآور مواجهه‌ی او با هابیت‌هاست

پس از کمک به ایسیلدور در فصل دوم سریال «حلقه‌های قدرت»، تئو به طرز مرموزی ناپدید می‌شود و به نظر می‌رسد که یک هیولای وحشتناک او را به چنگ آورده است. آروندیر و ایسیلدور به دنبال پسر می‌روند و در نهایت متوجه می‌شوند که این هیولاها نیستند که تئو را اسیر کرده‌اند، بلکه دو انت بوده‌اند. این درخت‌ها، هر کسی را که در جنگل پیدا می‌کردند می‌ربودند؛ زیرا فکر می‌کردند آن‌ها قصد آسیب زدن به جنگل را دارند.

برای همین دزدیدن آن‌ها مانع از آسیب رساندن بیشتر به درختان می‌شد. مشخصا این لحظه، یادآور لحظه‌ای مشابه از «ارباب حلقه‌ها» است که مواجهه‌ی هابیت‌ها با انت‌ها را به ذهن می‌آورد. مانند تئو، مری و پی‌پین در «ارباب حلقه‌ها: دو برج» توسط انت‌ها ربوده شدند. به طور مشابه، ریش‌درختی (Treebeard) فکر می‌کرد که این هابیت‌ها از اعضای قبایل اورک هستند که جنگل‌ها را نابود می‌کردند.

وقتی که این انت متوجه شد هابیت‌ها همان موجودات بدطینتی نیستند که او فکر می‌کرده است (و با گندالف سفید برخورد کرد)، شورای انت‌ها را فراخواند تا به محاصره‌ی اورتانک در آیزنگارد کمک کنند. البته بین این انت‌ها و انت کتاب‌ها تفاوت هست؛ مثلا انت‌ها در سریال «حلقه‌های قدرت» به مبارزه علیه آدار و اورک‌هایش نپیوسته‌اند؛ اما همین که دوباره این موجودات آشنا را در سریال می‌بینیم شاید نشانه‌ای باشد از این که پرایم ویدیو می‌خواهد در آینده اشارات بیشتری به داستان کتاب‌ها و فیلم‌های «ارباب حلقه‌ها» داشته باشد.

منبع: خبرآنلاین

منبع: faradeed-206401

برچسب ها
نسخه اصل مطلب