١٠ میلیون تومان بهانه قتل یک زن و سه فرزندش/ بلای وحشتناکی که دایی کینه جو سر خانواده خواهرش آورد
خبر که رسید، بلافاصله راهی محل حادثه شدند. مرگ مشکوک چهار عضو یک خانواده روستایی آنقدر تکاندهنده بود که فرماندار را همراه با تیم جنایی آگاهی راهی صحنه جرم کرد.
مهرستان آرامترین شهر استان سیستانوبلوچستان است. شهری بدون حاشیه و جنجال تا جایی که فرماندار آنجا میگوید برای نخستین بار است که در طول مدت خدمتش چنین حادثه هولناکی رخ داده است. قتل زنی چهلوپنج ساله همراه پسر شانزده ساله و دو دختر یازده و سیزده ساله آن هم توسط دایی مثل بمب در این شهرستان و مناطق اطراف صدا کرد و حالا همه مردم مهرستان از این حادثه دلخراش شوکه شدهاند. تقریبا همه مهرستانیها درباره این جنایت صحبتمیکنند، از اجسادی که داخل چاه رها شدند تا علت و انگیزه این جنایت که گفته میشود اختلاف مالی ١٠میلیون تومان بوده است.
پلیس وقتی وارد خانه شد، با راهنمایی اقوام این خانواده به محل اختفای اجساد رفت. ابراهیم، آتنا و فاطمه همراه «شه بیبی» کنار هم آرمیده بودند. شب بود و به زحمت و با کمک چراغ قوه انتهای این چاه ٢٠ متری دیده میشد، بالاخره آتشنشانی اجساد را از چاه بیرون کشید.
محمد دهواری میگوید ظاهر اجساد نشان میداد حدود ١٢ ساعت بیشتر از مرگ آنها نمیگذشت. با این حال مشخصشدن علت و زمان دقیق مرگ نیاز به بررسیهای بیشتری داشت. با دستور قضائی هر چهار جسد به پزشکیقانونی منتقل شدند. با توجه به حساسیت موضوع تیم جنایی تحقیقاتش را از همان محل حادثه و اقوام این خانواده آغاز کرد. برادر بزرگتر خانواده، مردی میانسال که خودش موضوع را به پلیس اطلاع داده بود، بهعنوان نخستین مظنون از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت.
او در اظهاراتش به مأموران گفت: «برای دیدن خواهرم به خانه او آمدم، اما آنها خانه نبودند و همین باعث نگرانی من شد. بالاخره پس از چند ساعت جستوجو با کمک اقوام و همسایهها، برادر کوچکترم پیکر خواهرم را درون چاه پیدا کرد و بعد هم بلافاصله با پلیس تماس گرفتیم.»
در صحبتهای برادر بزرگتر چیز خاصی نبود که پلیس را مشکوک کند، اما در مقابل برادر کوچکتر همان کسی که ظاهرا جسد خواهر و خواهرزادههایش را پیدا کرده بود، از همان برخورد اول با مأموران نگرانی و اضطراب خاصی داشت. فرماندار مهرستان میگوید: «وقتی تیم بازجویی سراغ برادر کوچکتر رفت، نوع صحبتکردنش و تناقضات زیادی که در کلامش بود، شک مأموران را بیشتر کرد و همین مسأله باعث شد با هماهنگی مقام قضائی او به صورت موقت بازداشت شود.»
این مرد بیستوهشت ساله وقتی پایش به مقر پلیس آگاهی رسید، خیلی زود به جرمش اعتراف کرد. او به مأموران گفت که خواهرش و فرزندانش را ابتدا با قرص برنج مسموم کرده و سپس وقتی از مرگ آنان مطمئن شده، اجساد را داخل چاه انداخته است تا با صحنهسازی بتواند مأموران را در بررسی این پرونده از واقعیت ماجرا منحرفکند.
فرماندار مهرستان که از نزدیک در جریان این پرونده بود، درباره اظهارات متهم پرونده گفت: «ظاهرا اختلاف مالی انگیزه این جنایت بوده، اما با توجه به قصاوتی که در این حادثه رخ داده، پلیس همچنان درحال بررسی سایر ابعاد احتمالی این پرونده است، ضمن آنکه متهم سابقهدار نیست و اعتیاد هم ندارد.»
به گفته دهواری اقرار متهم به این جنایت هولناک شوک بزرگی برای مردم این منطقه بود: «در این شهرستان برخلاف شهرستانهای دیگر استان، آرامش خاصی حکمفرماست. چنین حوادثی در این منطقه اصلا سابقه نداشته است.».
اما اینکه چطور دایی جوان توانسته دست به چنین اقدام هولناکی بزند، پرسشی است که یکی از اقوام نزدیک این خانواده به آن پاسخ میدهد. به گفته محمود اختلاف مالی قاتل با خواهرش به چند سال قبل بازمیگردد: «اوایل سال ٩٥ برادر بزرگتر قاتل در تصادفی کشته شد. بعد از چند ماه بیمه دیه او را به بازماندگانش پرداخت کرد و همین امر باعث شروع اختلافات شد.»
پدر قاتل، دیه پسرش را بین همه بچهها به تساوی تقسیم میکند، اما به «شه بیبی» حدود ١٠ میلیون تومان بیشتر میدهد، دلیل این مبلغ اضافه هم بچههای یتیم این زن بود. شه بیبی چند سال قبل همان موقع که آتنا کوچکترین دخترش پنج ساله شد، شوهرش را از دست داد و از آن به بعد به تنهایی همه مسئولیت زندگی را به دوش کشید، به همین دلیل خانواده این زن همیشه سعی میکردند تا به نحوی از او و فرزندانش حمایت کنند. اما این حمایت باعث ایجاد کینه عمیقی شد که دست آخر این حادثه هولناک را رقم زد. حالا آنطور که این فرد مطلع میگوید پدر «شه بیبی» از پسرش شکایت کرده است. او، ولی دم مادر به قتل رسیده است و اگر قصاص بخواهد، باید پسرش را اعدام کنند. خانواده پدری ابراهیم و فاطمه و آتنا هم به دادسرا رفتند و علیه قاتل شکایتکردند. آنها اعلام کردند که به هیچ وجه اهل رضایت نیستند و فقط میخواهند قاتل فرزندانشان اعدام شود.
پلیس وقتی وارد خانه شد، با راهنمایی اقوام این خانواده به محل اختفای اجساد رفت. ابراهیم، آتنا و فاطمه همراه «شه بیبی» کنار هم آرمیده بودند. شب بود و به زحمت و با کمک چراغ قوه انتهای این چاه ٢٠ متری دیده میشد، بالاخره آتشنشانی اجساد را از چاه بیرون کشید.
محمد دهواری میگوید ظاهر اجساد نشان میداد حدود ١٢ ساعت بیشتر از مرگ آنها نمیگذشت. با این حال مشخصشدن علت و زمان دقیق مرگ نیاز به بررسیهای بیشتری داشت. با دستور قضائی هر چهار جسد به پزشکیقانونی منتقل شدند. با توجه به حساسیت موضوع تیم جنایی تحقیقاتش را از همان محل حادثه و اقوام این خانواده آغاز کرد. برادر بزرگتر خانواده، مردی میانسال که خودش موضوع را به پلیس اطلاع داده بود، بهعنوان نخستین مظنون از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت.
او در اظهاراتش به مأموران گفت: «برای دیدن خواهرم به خانه او آمدم، اما آنها خانه نبودند و همین باعث نگرانی من شد. بالاخره پس از چند ساعت جستوجو با کمک اقوام و همسایهها، برادر کوچکترم پیکر خواهرم را درون چاه پیدا کرد و بعد هم بلافاصله با پلیس تماس گرفتیم.»
در صحبتهای برادر بزرگتر چیز خاصی نبود که پلیس را مشکوک کند، اما در مقابل برادر کوچکتر همان کسی که ظاهرا جسد خواهر و خواهرزادههایش را پیدا کرده بود، از همان برخورد اول با مأموران نگرانی و اضطراب خاصی داشت. فرماندار مهرستان میگوید: «وقتی تیم بازجویی سراغ برادر کوچکتر رفت، نوع صحبتکردنش و تناقضات زیادی که در کلامش بود، شک مأموران را بیشتر کرد و همین مسأله باعث شد با هماهنگی مقام قضائی او به صورت موقت بازداشت شود.»
این مرد بیستوهشت ساله وقتی پایش به مقر پلیس آگاهی رسید، خیلی زود به جرمش اعتراف کرد. او به مأموران گفت که خواهرش و فرزندانش را ابتدا با قرص برنج مسموم کرده و سپس وقتی از مرگ آنان مطمئن شده، اجساد را داخل چاه انداخته است تا با صحنهسازی بتواند مأموران را در بررسی این پرونده از واقعیت ماجرا منحرفکند.
فرماندار مهرستان که از نزدیک در جریان این پرونده بود، درباره اظهارات متهم پرونده گفت: «ظاهرا اختلاف مالی انگیزه این جنایت بوده، اما با توجه به قصاوتی که در این حادثه رخ داده، پلیس همچنان درحال بررسی سایر ابعاد احتمالی این پرونده است، ضمن آنکه متهم سابقهدار نیست و اعتیاد هم ندارد.»
به گفته دهواری اقرار متهم به این جنایت هولناک شوک بزرگی برای مردم این منطقه بود: «در این شهرستان برخلاف شهرستانهای دیگر استان، آرامش خاصی حکمفرماست. چنین حوادثی در این منطقه اصلا سابقه نداشته است.».
اما اینکه چطور دایی جوان توانسته دست به چنین اقدام هولناکی بزند، پرسشی است که یکی از اقوام نزدیک این خانواده به آن پاسخ میدهد. به گفته محمود اختلاف مالی قاتل با خواهرش به چند سال قبل بازمیگردد: «اوایل سال ٩٥ برادر بزرگتر قاتل در تصادفی کشته شد. بعد از چند ماه بیمه دیه او را به بازماندگانش پرداخت کرد و همین امر باعث شروع اختلافات شد.»
پدر قاتل، دیه پسرش را بین همه بچهها به تساوی تقسیم میکند، اما به «شه بیبی» حدود ١٠ میلیون تومان بیشتر میدهد، دلیل این مبلغ اضافه هم بچههای یتیم این زن بود. شه بیبی چند سال قبل همان موقع که آتنا کوچکترین دخترش پنج ساله شد، شوهرش را از دست داد و از آن به بعد به تنهایی همه مسئولیت زندگی را به دوش کشید، به همین دلیل خانواده این زن همیشه سعی میکردند تا به نحوی از او و فرزندانش حمایت کنند. اما این حمایت باعث ایجاد کینه عمیقی شد که دست آخر این حادثه هولناک را رقم زد. حالا آنطور که این فرد مطلع میگوید پدر «شه بیبی» از پسرش شکایت کرده است. او، ولی دم مادر به قتل رسیده است و اگر قصاص بخواهد، باید پسرش را اعدام کنند. خانواده پدری ابراهیم و فاطمه و آتنا هم به دادسرا رفتند و علیه قاتل شکایتکردند. آنها اعلام کردند که به هیچ وجه اهل رضایت نیستند و فقط میخواهند قاتل فرزندانشان اعدام شود.