۱۵ فیلم پلیسی برتر سینمای ایران
ژانر پلیسی در جهان محبوب است. آن تعلیق و هیجانی که دارد مخاطبان را به وجد میآورد. در حالی که سینمای جهان در این ژانر بعضی از بهترین آثار تاریخ سینما را تولید کرده است، سینمای ایران به دلایل مختلف در این حوزه ناتوان بوده است. ژانر غالب در سینمای ایران درام و کمدی است، فیلمهای پلیسی و معمایی زیاد ساخته نمیشوند و این فقط به خاطر کمبود امکانات و نیروی متخصص نیست.
البته که این عوامل دخیل است، چرا که تجهیزات پلیسی در ایران تنها در اختیار نیروی انتظامی و سایر نهادهای مربوطه قرار میگیرد. اما حتی اگر کارگردانی یا تهیهکنندهای آنقدر نفوذ داشته باشد که بتواند تجهیزات و مجوز استفاده از آنها را از مسئولان این نهاد بگیرد، مسائل امنیتی و نظارت سختگیرانه سازمانهای مسئول دست سازندگان فیلم یا سریال را برای پرداختن به طیف وسیع موضوعات پلیسی را میبندد.
بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی
بنابراین، اگر هم کسی بخواهد سریال یا فیلم پلیسی بسازد، ناگزیر باید به چند موضوع خاص به طور ویژه مواد مخدر بپردازد. البته در سالهای اخیر به دلایلی که بیشتر به نظر میآید نشان دادن قدرت پلیس و سازمانهای امنیتی است، تعداد فیلمهای پلیسی افزایش یافته است اما سینمای ایران همچنان در این ژانر کمبود دارد و ضعیف عمل میکند.
یکی از موانع دیگر مسئله تأمین بودجه هم هست. مخاطبان سینمای ایران به ژانر پلیسی عادت ندارند، بنابراین جلب اعتمادشان هم سخت است. و این طبیعی است چرا که بهترین نمونههای فیلمهای پلیسی را از سینمای هالیوود تماشا میکنند. بنابراین، تهیهکننده و سرمایهگذار ترجیح میدهند سرمایه و وقت و انرژیشان را صرف فیلمی کنند که بازگشت سرمایه ندارد. با این حال، بعضی سینماگران ما موفق شدهاند در همین شرایط فیلمهای پلیسی خوبی بسازند. اگر طرفدار ژانر پلیسی هستید و دوست دارید فیلم پلیسی ایرانی ببینید، شاید این پانزده فیلم پلیسی بتواند نظرتان را جلب کند.
۱. چهارراه حوادث
- سال اکران: ۱۹۴۶
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: زکریا هاشمی، رضا فاضلی، نانسی کووک، ظهوری
- خلاصه داستان: پرفسوری که فرمول ساخت الماس با نفت را کشف کرده است، در تهران کشته میشود و حالا خواهرزادهاش به دنبال آن فرمول میگردد.
داریوش مهرجویی فقید بعد از بازگشت از امریکا و تحصیل در رشته فلسفه به ایران بازگشت تا فیلم بسازد. برای اولین تجربهاش در مقام کارگردان به سراغ ژانری نادر در سینمای ایران رفت. ژانر اکشن کمدی/پارودی. او تحت تأثیر سینمای امریکا میخواست فیلم هالیوودی با بیگ پروداکشن بسازد، البته به شیوه خودش. دست روی یک سوژه سینمایی جهانی و بسیار محبوب و مشهور هم گذاشت. تصمیم گرفت با مأمور دو صفر هفت شوخی کند. طبعاً فیلم به خاطر صحنههای تعقیب و گریزش خرج زیادی برداشت.
گفته میشود چیزی حدود دو میلیون تومان آن زمان، صحنههای اکشن فیلم هزینه زیادی در بر داشت. با وجود این در گیشه شکست خورد و بدین ترتیب به منفورترین فیلم داریوش مهرجویی از میان فیلمهای خودش تبدیل شد. داریوش مهرجویی بعد از «الماس ۳۳» مسیر کاملاً متفاوتی را در پیش گرفت و سینمای خودش را جای دیگری در ژانر دیگری پیدا کرد. البته هرگز از کمدی غافل نشد. «الماس ۳۳» به دلیل پیشگام بودنش در ژانر و برچسب شکستخوردگی اولین تجربه سینمایی این کارگردان بزرگ، از جمله مهمترین فیلمهای پلیسی ایرانی است.
۳. تیغ و ابریشم
- سال اکران: ۱۳۸۴
- کارگردان: علیرضا معتمدی
- بازیگران: حمید فرخنژاد، پولاد کیمیایی، شقایق فراهانی، سام درخشانی، محمدرضا شریفینیا
- خلاصه داستان: پنج شریک که مشغول ساختن یک برج هستند، دچار مشکلاتی میشوند که باعث ورود پلیس به ماجرا میشود.
«صحنه جرم ورود ممنوع» یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی که از قواعد فیلم پلیسی هالیوودی تبعیت میکند. رابطه کارآگاه که نقشاش را حمید فرخنژاد بازی میکند و دستیارش (با بازی پولاد کیمیایی در اولین حضور در فیلمی که کارگردانش پدرش نبوده است)، یکی جدی و دیگری سربههوا، یادآور بسیاری از شخصیتهای مشابه در فیلمهای پلیسی هالیوودی است.
«صحنه جرم ورود ممنوع» به لطف فیلمنامه پیچیده و قویاش توانسته است یک قصه معمایی پرکشش را روایت کند. البته این تا بیست دقیقه پایانی، درباره فیلم صدق میکند. هرچه جلوتر میرود، بهخصوص آنجا که باید شخصیت منفی را وارد قصه و معما را حل کند، ضربه میخورد.
همان مشکل همیشگی سینمای ایران، پایانبندی. فیلمنامه یک سری شخصیت اصلی و فرعی هم دارد که نیازی به حضورشان نیست، بنابراین به راحتی قابل حذفاند. علیرضا معتمدی بیشتر قدرتش را صرف شخصیتپردازی دو کاراکتر اصلی کرده و از این لحاظ برنده شده است. فیلم نورپردازی و قاببندیهای خوبی هم دارد، موسیقی متن به نیز به حس تعلیق فیلم کمک میکند.
۵. قتل آنلاین
- سال اکران: ۱۳۸۵
- کارگردان: مهدی کرمپور
- بازیگران: خسرو شکیبایی، الناز شاکردوست، علی مصفا، آتیلا پسیانی، نیکی کریمی، مهناز افشار، امین حیایی
- خلاصه داستان: امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد، نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند.
مهدی کرمپور با فیلم به سبک «راشومون»اش توانست نظر منتقدان را به خودش جلب کند و یک فیلم متفاوت در ژانر اکشن معمایی پلیسی بسازد. سبک روایی فیلم البته در سینمای جهان چیز تازهای نیست اما آن زمان در سینمای ایران تازه بود. کل فیلم در قالب یک گفتوگو یا حتی بازجویی با کسانی پیش میرود که اطرافیان یک مقتول (امیر با بازی علی مصفا) به حساب میآیند.
بعضی از چهرههای سینمای ایران رو به دوربین نشستهاند و درباره او حرف میزنند تا شاید بفهمیم که «چه کسی امیر را کشت؟» نکته فیلمنامه که به تعلیق آن کمک میکند، این است که در ابتدا همه از امیر تعریف میکنند و کمکم این رویکرد در همه عوض میشود. حرفهایشان ناقض دیگری میشود و همین پیدا کردن جواب معما را سخت و فیلم را تبدیل به اثری پرکشش میکند.
کار هوشمندانهای که کرمپور برای ساخت چنین فیلم نامتعارفی کرده است، فیلمی که شکل رواییاش قابلیت آن را دارد که مخاطب عام را کسل کند، انتخاب ستارگان است. این ستارگان مثل بازیگر بزرگی همچون خسرو شکیبایی است که این فیلم تحلیل شخصیتی را پیش میبرند و سرپا نگه میدارند. البته مونولوگهای خوب و قوی کرمپور هم دخیل است.
شاید عدهای «چه کسی امیر را کشت؟» را در دسته فیلمهای معمایی قرار دهند. اما با اینکه پلیس در فیلم حضور ندارد، درباره تحقیقات پلیس است. بازیگران رو به دوربین و با تماشاگران حرف میزنند و روایتهای خود را میگویند. این یعنی مخاطب خود در جایگاه پلیس قرار میگیرد. به همین دلیل، «چه کسی امیر را کشت؟» به عنوان یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی خاص و نامتعارف، پلیسیترین فیلم ایرانی بیپلیس است.
۷. گناهکاران
- سال اکران: ۱۳۹۵
- کارگردان: فرزاد مؤتمن
- بازیگران: فریبرز پورعرب، آتیلا پسیانی، سیامک صفری، ژاله صامتی، آناهیتا درگاهی
- خلاصه داستان: مادری سراسیمه وارد کلانتری میشود و به افسر نگهبان میگوید دختر جوانش، سحر، دیشب به خانه بازنگشته است. سحر دختری بلندپرواز و مطلقه است که به دلیل نوع پوشش و آرایش و ارتباطاتش در محله حرف پشت سرش زیاد است.
فرزاد مؤتمن یکی از کارگردانان قدرنادیده سینمای ایران است. او در سینمایش به سراغ ژانرهای مختلفی رفته اما بسیاری از آثارش به خاطر جریان مستقلی که آن را دنبال میکند، نادیده گرفته میشوند. «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» متعلق به زمانی است که در سینمای ایران هنوز چیزی به نام ژانر در آن وجود داشت و مثل امروز سینما به دو دسته کمدی و اجتماعی تقسیم نمیشود. در واقع این فیلم تلاش مؤتمن برای احیای ژانر پلیسی در سینمای ایران است که از اساس، سینماگران یا شاید تماشاگران ایرانی آن را دستکم میگیرند.
در «آخرین بار کی سحر را دیدی» ما شاهد دو قتل هستیم که نه موازی یکدیگرند نه هم را تکمیل میکنند. هیچ ارتباطی بین این دو روایت وجود ندارد، جز آنکه هر دو در یک شب اتفاق میافتند.
دختری به اسم سحر شب تا صبح بیرون از خانه مانده و به خانه برنگشته است. سرگرد مروی با شنیدن نگرانیهای خانواده سحر تصمیم میگیرد به دنبال این دختر برود، چرا که خبر کشته شدن دختری هم سن و سال سحر را نیز در همان شب گم شدن او شنیده است. «آخرین بار کی سحر را دیدی» با روایت قطرهچکانیاش مخاطب را با خودش همراه میکند.
کارگردان دست روی موضوع مهم دختران فراری گذاشته است اما قصد دادن پیام اخلاقی ندارد. سعی کرده فیلمنامهاش را طوری روایت کند که پیامهای هشداردهنده اجتماعی در بطن آن وجود داشته باشد تا فیلم شعاری و نخنما به نظر نرسد. فیلم با هدف نقد قانون ساخته شده و این پرسش مهم را مطرح میکند که آیا قانون و مجریانش میتواند منجی مردم باشند یا خیر.
فریبرز عربنیا بازیگر خوب دهه هفتاد سینمای ایران که پیش از این در «ضیافت» نقش یک مأمور قانون را بازی کرده است، در «آخرین بار کی سحر را دیدی» موفق شده پرسونای کارآگاه ایرانی را درست به نمایش بگذارد. قدرت بازیگری او و دیگر بازیگران فیلم بهخصوص در نماهای بسته کارگردان بیشتر به چشم میآید.
۹. هجوم
- سال اکران: ۱۳۹۷
- کارگردان: سعید روستایی
- بازیگران: پریناز ایزدیار، نوید محمدزاده، پیمان معادی، فرهاد اصلانی
- خلاصه داستان: پلیس به دنبال فروشنده بزرگ شیشه به نام ناصر خاکزاد هست و در حالی که موفق به دستگیری او میشوند، ناصر تمام تلاشاش برای فرار و نجات خانوادش انجام میدهد.
سعید روستایی با یک فیلم کوتاه به نام «مراسم» میان سینماگران شناخته شد. اولین فیلم بلندش «ابد و یک روز» با حضور بعضی از بازیگران مطرح سینمای ایران و تمرکز بر طبقه فرودست جامعه و موضوع اعتیاد توانست نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. او در دومین فیلم بلندش «متری شش و نیم» یک بار دیگر با حضور پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار که در «ابد و یک روز» هم با آنها همکاری کرده بود، فیلمی در ژانر پلیسی البته با همان موضوع مواد مخدر ساخت.
«متری شش و نیم» با فرمول سینمای پلیسی هالیوود ساخته شده، به همین خاطر فیلم خوشساختی است و میتوان از جمله بهترین (اگر نگوییم بهترین) فیلمهای پلیسی ایرانی است. فیلم این خوشساختی را مدیون بودجه هنگفتی است که پشتش بوده که البته با فروش تقریباً بیست و هشت میلیاردی خود در گیشه آن را جبران کرده است.
«متری شش و نیم» در سطح جهانی هم عملکرد خوبی داشت؛ هم به اکران جهانی درآمد و هم جوایز سینمایی بینالمللی دریافت کرد. در این فیلم دو ساعت و نیمه نیروی انتظامی به دنبال ناصر خاکزاد، یکی از بزرگترین فروشندگان مواد مخدر در کشور است و موفق میشود او را دستگیر کند.
این فیلم به جز تعقیب و گریزهای خوب و سکانسهای خوبی که در زندان دارد، تا حد زیادی بر بازیهای خوب بازیگران خوبش تکیه کرده است. هم محمدزاده و هم معادی، یکی در نقش منفی و دیگری در نقش مثبت با شخصیتپردازی خوبشان بازیهای خوبی را ارائه کردند. فیلم شروع بسیار خوبی دارد اما بعد از دستگیری ناصر خاکزاد و دادگاه او کمی از ریتم میافتد اما میتواند با تکیه بر بازی خوب بازیگرانش خودش را پیش ببرد.
سعید روستایی با به نمایش گذاشتن قدرت ضد قهرمان همدلیبرانگیز خود در نیمه اول فیلم و بعد تحلیل شخصیت و وضعیت او در نیمه دوم دست روی دلایل گرایش افراد به اعتیاد و قاچاق مواد مخدر میگذارد. البته مثل همیشه کمی گلدرشت که ظاهراً امضای کارهای روستایی است.
۱۱. دیدن این فیلم جرم است
- سال اکران: ۱۳۹۹
- کارگردان: سعید ملکان
- بازیگران: امیر جدیدی، ساعد سهیلی، مهدی قربانی، محمدرضا مالکی
- خلاصه داستان: داستان این فیلم در مورد نحوه و چگونگی دستگیری عبدالمالک ریگی توسط وزارت اطلاعات ایران است.
یک فیلم پلیسی دیگر در ادامه پردهبرداری از پروندهها و پروژههای سیاسی مهم کشور که با پشتوانه قدرتمند مالیشات میتوانند تبدیل به بیگ پروداکشن شوند. «روز صفر» از جمله فیلمهای پلیسی ایرانی است که با بودجه هنگفتش به سبک فیلمهای هالیوودی ساخته شد. ظاهراً اینجا هم الگو مجموعه «جیمز باند» و کمی هم «مأموریت غیرممکن» بوده است.
نتیجه یک فیلم اکشن پلیسی خوب است که اولین تجربه کارگردانی سعید ملکان به حساب میآید. فیلم داستان دستگیری عبدالمالک ریگی را روایت میکند. عملیاتی که ابهامات زیادی داشت و در این فیلم هم این ابهامات احساس میشود. بخش زیادی از آن به خاطر محرمانه بودن عملیاتهای ویژه وزرات اطلاعات است که نمیتوان در سینما بهوضوح درباره آنها حرف زد.
البته «روز صفر» تماماً به واقعیت وفادار نیست و برای سینمایی شدن تخیل را هم به قصه اصلی اضافه کرده است. این فیلم را میتوان در ژانر حادثهای پلیسی هم قرار داد. یکی نکات مثبتش این است که ریتم خوبی دارد. با سکانسی نفسگیر آغاز میشود و ریتمش را تا پایان حفظ میکند. به واسطه بودجهاش توانسته بعضی از نادرترین صحنههای اکشن بزرگ را در سینمای ایران بسازد. فضاسازی خوبی دارد و شخصیتپردازی قهرمانش هم هوشمندانه است.
این قهرمان بر خلاف قهرمانان گذشته فیلمهای این چنینی متعلق به جناح سیاسی خاصی نیست و همین از شعارزده بودن فیلم جلوگیری کرده است. به خاطر همان محدودیتها فیلمنامه دچار مشکل است و به همین خاطر مخاطب نمیتواند از روند کار پلیس و مأموران امنیتی بر این پرونده آگاه شود. در عوض، یک امیر جدیدی دارد که تام کروزوار قصه را پیش را میبرد. سعید سهیلی هم در نقش ریگی قابل قبول است.
۱۳. علفزار
- سال اکران: ۱۴۰۰
- کارگردان: محمد حسین مهدویان
- بازیگران: جواد عزتی، آناهیتا درگاهی، شبنم قربانی، مجید نوروزی، رعنا آزادیور
- خلاصه داستان: سرهنگ احمد خسروی مسئول رسیدگی به پروندههای مشکوک به قتل میشود و به سرنخهایی دست مییابد که پشت پرده این قتل رازگونه به کشف شبکه فساد اقتصادی میرسد. احمد بیمحابا به دنبال یافتن قاتل است و حتی زندگی خصوصی با فرزندانش نیز دچار مخاطراتی میشود در این تلاش بی وقفه و در شرایطی که باور دارد که به نتیجه نزدیک است در عین ناباوری متوجه میشود پشت این قتل راز دیگری وجود دارد.
باز هم یک فیلم پلیسی سیاسی دیگر از کارگردانی که دیگر متخصص این ژانر شده است. نام محمدحسین مهدویان با چند فیلم پلیسی سیاسی بر سر زبانها افتاد. فیلمهای پلیسی دورهای او بخشی از تاریخ معاصر سیاسی ایران را روایت کردهاند. بعد از این فیلمها، از سیاست فاصله گرفت، فیلم اجتماعی ساخت و بعد با «مرد بازنده» دوباره به سراغ ژانر پلیسی سیاسی رفت، با رنگ و بوی نوآر معمایی.
میتوان گفت که «مرد بازنده» یکی از پیچیدهترین فیلمهای پلیسی ایرانی و یکی از سیاسیترین فیلمهای ایرانی است. مهدویان یک جور ابراهیم حاتمیکیا نسل جدید است که فیلم چندلایه میسازد -اصلاً مگر فیلم سیاسی سرراست هم میتوان ساخت؟- و باید از میان این لایهها، کدها را رمزگشایی کرد و تعابیر و تفاسیر را فهمید.
«مرد بازنده» همچون «متری شش و نیم» با الهام از فرمول سینمای پلیسی هالیوود ساخته شده، البته عناصر ژانر نوآر کلاسیک را هم در خود جای داده است. قهرمان فیلم احمد خسروی با بازی خوب جواد عزتی که این روزها فصل سوم «زخم کاری» را به کارگردانی مهدویان از شبکه نمایش خانگی در حال پخش دارد، یادآور قهرمانهای سینمای پلیسی نوآر هالیوود است.
فیلم شخصیت فم فتال هم دارد که از عناصر مهم فیلمهای معمایی نوآر امریکایی است؛ فضای سرد و خشکش عامدانه است. جواد عزتی در نقش کارآگاه اصلی و قهرمان فیلم یکی از بهترین قهرمانهای فیلمهای پلیسی ایرانی را خلق کرده است. شخصیت احمد خسروی با پیروی از الگوی پرسونای کارآگاه فیلمهای هالیوود با همان جزئیات یک نسخه ایرانیزه شده خوب است. «مرد بازنده» فیلمنامه خوبی هم دارد اما مثل همیشه مبهم است.
۱۵. پرونده باز است
- سال اکران: ۱۴۰۱
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگران: پژمان بازغی، محمدرضا غفاری، شادی مختاری، سام قریبیان، مهلقا باقری
- خلاصه داستان: داستان این فیلم برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه هشتاد در ایران است. در این فیلم که فضای جنایی و ملتهب دارد، یک نوجوان پانزده ساله مرتکب قتل شده و حالا در انتظار حکم دادگاه است.
آخرین فیلم کیومرث پوراحمد فقید که سریال پلیسی کارآگاهی خوب «سرنخ» را در دهه هفتاد در کارنامه خود دارد، یک فیلم پلیسی جنایی است. این فیلم که در جشنواره چهلویکم به نمایش درآمد، درباره پرونده قتلی در دهه هشتاد است.
باز هم پوراحمد دغدغه نوجوانان را دارد اما این بار نه در جهان شاعرانه مجید. «این پرونده باز است» داستان دو نوجوان هممحلی علیرضا و فرهاد را دنبال میکند که هر دو عاشق دختری به اسم نرگش هستند. جدال این دو بر سر نرگس منجر به قتل یکی میشود و حالا والدین مقتول تقاضای قصاص دارند.
از آنجا که کیومرث پوراحمد همیشه علیه خشونت بوده است، داستان آخرین فیلمش تلاش خانواده قاتل برای گرفتن رضایت از اولیای دم است. فیلم با روایتی پلیسی در نکوهش قصاص ساخته شده و سعی میکند ریشههای روانی ارتکاب چنین جرم برزگی را در نوجوان قاتل کند و کاو کند. سالها پیش پدر علیرضا او را جلو فرهاد تحقیر میکند و حالا در شانزده علیرضا باید طوری این خشم را بر سر فرهاد خالی کند.
باز هم پوراحمد فقدان عشق را عامل تمام خشونتهای انسانی میداند و قصاص را نه راهی برای تنبیه که ادامهدهنده چرخه خشونت میداند. «این پرونده باز است» از جمله بهترین فیلمهای پلیسی ایران نیست. حتی از بهترین فیلمهای کیومرث پوراحمد هم نیست. اما به عنوان آخرین این فیلمساز مهم و موضوع مهم و انسانیاش در این فهرست جای میگیرد.
منبع: خبرآنلاین
منبع: faradeed-204836