جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > (تصاویر) ۱۵ شخصیت برتر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»

(تصاویر) ۱۵ شخصیت برتر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ممکن است نقص‌ها و ناسازگاری‌های غیرقانونی داشته باشد، اما جوهره‌ی آن همانند هر اقتباس دیگری از مجموعه‌ی داستانی «ارباب حلقه‌ها» است، شخصیت‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارد و همیشه امید وجود دارد.

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» (The Lord of the Rings: The Rings of Power) طرفداران این مجموعه‌ی داستانی را به قلمرویی متفاوت از سرزمین میانه می‌برد که مخاطبان به سختی آن را می‌شناسند، اما همه‌ی چیزهایی که دوست دارند، هنوز در آن‌جا هم وجود دارند. این سریال که وقایع آن طی دوران دوم، سال‌ها قبل از ساخته شدن ۲۰ حلقه‌ی قدرت، از جمله حلقه‌ی یگانه، رخ می‌دهد، عمیق‌تر از همیشه به افسانه‌های جی.آر.آر. تالکین می‌پردازد. این همان سرزمین میانه است، همان سرزمینی که فرودو و سم را به کوه نابودی برد.

با این حال، این سرزمینی باستانی‌تر است که هنوز شاهد تأسیس برخی از پادشاهی‌های محبوب نبوده. برخی چهره‌های آشنا در این سرزمین میانه‌ی باستانی زندگی می‌کنند، اما آن‌ها هیچ شباهتی به خودشان در دوران سوم ندارند؛ گالادریل (مورفید کلارک) و الروند (رابرت آرامایو) هزاران سال سن دارند، اما هنوز تجربه‌ی کافی کسب نکرده‌اند. بهترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» در این سریال کسانی هستند که داستان آن‌ها به خوبی مخاطبان را مجذوب می‌کند.

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ممکن است نقص‌ها و ناسازگاری‌های غیرقانونی داشته باشد، اما جوهره‌ی آن همانند هر اقتباس دیگری از مجموعه‌ی داستانی «ارباب حلقه‌ها» است، شخصیت‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارد و همیشه امید وجود دارد. شاه بزرگ گیل-گالاد (بنجامین واکر) به درستی می‌گوید: «امید هرگز از بین نمی‌رود؛ حتی زمانی که ناچیز است. وقتی همه‌ی حواس دیگر خواب هستند، چشم امید اولین است که بیدار می‌شود و آخرین است که بسته می‌گردد.»

گالادریل، الروند و همه‌ی شخصیت‌های دیگر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»، حتی زمانی که به نظر می‌رسد ممکن است امیدشان خاموش شود، آن را در قلب‌های خود حمل می‌کنند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. پیروزی‌ها به دست خواهند آمد و خانواده‌ها دوباره متحد خواهند شد. حتی برای کسانی که خود را بیش از حد محکوم به توبه و بخشش می‌دانند، امید وجود دارد. حتی زمانی که شخصیت‌های این سریال تاریکی را لمس می‌کنند، هنوز نور وجود دارد.

۱۵. ایسیلدور با بازی ماکسیم بالدری

کلبریمبور (چارلز ادواردز)، یکی از معروف‌ترین آهنگران الفی، در حال کار بر روی یک پروژه‌ی فوق‌العاده به دستور شاه بزرگ، گیل-گالاد، است و به کمک الروند نیاز دارد. مانند شاه بزرگ، او هم در ابتدا درباره‌ی همه‌ی جزئیات صادق نیست. کلبریمبور نیاز دارد که به سرعت یک کوره‌ی قدرتمند بسازد و الروند دورین (اووین آرتور) و کوتوله‌ها را برای رسیدن به این هدف به کار می‌گیرد. کلبریمبور ادعا می‌کند که دورین چیزی را پنهان می‌کند. کوتوله‌ها میتریل را پیدا کرده‌اند، اما این تنها رازی نیست که الروند کشف می‌کند. گیل-گالاد فاش می‌کند که این سنگ معدن به محو شدن الف‌ها کمک می‌کند و کلبریمبور از ابتدا از آن آگاه بوده است.

هنگامی که کلبریمور سنگ معدن را به دست می‌آورد، هیچ ایده‌ای ندارد که چگونه آن را به اراده‌ی خود خم کند و چیزی بسازد که بتواند الف‌ها را نجات دهد؛ تا زمانی که هالبراند (چارلی ویکرز) به او یک قطعه‌ی کوچک از دانش درباره‌ی آلیاژها هدیه می‌دهد. لحظه‌ی افتخارآمیز او زمانی فرا می‌رسد که ساخت سه حلقه‌ی قدرت الفی به پایان می‌رسد. کلبریمبور تلاش می‌کند چیزی نزدیک به شکوه سیلماریل‌ها را بازسازی کند، حتی اگر رسیدن به این هدف به معنای گرفتار شدن در فریب‌های غیرضروری گیل-گالاد باشد.

عزم پرشور او وقتی که بدون سوال نصیحت هالبراند را می‌پذیرد، قضاوتش را دوباره تیره می‌کند. استاد آهنگر بیش از این که نگران کمک به الف‌ها باشد، به دنبال دست‌یابی به چیزی است که میراث او را تثبیت کند. او به دنبال چیزی است که می‌خواهد، اما به بهایی وحشتناک. داستان کلبریمبور که یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است، از اینجا فقط پیچیده‌تر و مرگبارتر می‌شود.

۱۳. الندیل با بازی لوید اوون

مانند فرودو، نوری (مارکلا کاونا) یک موج کوچک در یک برکه‌ی بزرگ است. او ماجراجویی را می‌طلبد و وقتی که غریبه (دانیل ویمن) از آسمان شلیک می‌شود، درست روی دامن او فرود می‌آید. حتی زمانی که غریبه اردوگاه را با قدرت غیرقابل کنترل خود به خطر می‌اندازد، نوری به او مهربانی نشان می‌دهد و هرگز به او پشت نمی‌کند. پس از یک انفجار دیگر از قدرت غیرقابل کنترل، غریبه می‌رود، اما نوری همچنان سعی می‌کند عرفا را از مسیر او دور کند. اوضاع مرگبار می‌شود، اما منجر به بازگشت خاطرات غریبه می‌گردد. نوری با غریبه به ماجراجویی‌ای که همیشه آرزویش را داشت می‌رود.

هیچ شکی نیست که نوری همان خط ماجراجویی را دارد که بیلبو و فرودو داشتند. نوری از کاوش در مزرعه‌ی قدیمی و چیدن توت‌ها راضی نیست. او آرزو دارد حبابی که هارفوت‌ها طی قرن‌ها ایجاد کرده‌اند را ترک کند و به ماجراجویی‌های بزرگتری در سراسر سرزمین میانه بپردازد. با این حال، با وجود اراده‌اش، کمک به غریبه قطعاً خارج از توانایی او است و داستان او را بی‌روح می‌کند؛ با این وجود نوری یکی از قدرتمندترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است.

۱۱. شاهزاده دیسا با بازی سوفیا نوموته

حبابی که ملکه‌ی نایب‌السلطنه، میریل، با موفقیت در نومنور ایجاد کرده است، زمانی که الندیل، گالادریل و هالبراند را نجات می‌دهد و به خانه می‌آورد، می‌ترکد. اجداد نومنور به الف‌ها در برابر مورگوت کمک کرده‌اند و در عوض، والار جزیره را به آن‌ها اعطا کرد. با این حال، با گذشت زمان، نومنور شروع به دور کردن الف‌ها کرد. پدر میریل، تار-پالانتیر، به دلیل وفاداری به آن‌ها از تخت سلطنت برکنار شد و میریل جایگزین او گردید. وقتی گالادریل می‌رسد، میریل حاکم وظیفه‌شناسی است که ایده‌آل‌های پادشاهی خود را حفظ می‌کند و در برابر خواسته‌های الف‌‌ها ایستادگی می‌نماید.

میریل وفاداری خود را به همان اندازه که سلامت پدرش را پنهان کرده است، مخفی نگه داشته. به عقیده‌ی او والار مراقب است و اگر نومنور یک قدم اشتباه بردارد، اتفاقاتی که میریل در پالانتیرها دیده است، رخ خواهد داد. وقتی درخت سفید گلبرگ‌ها خونریزی می‌کند، او می‌داند که باید در کنار گالادریل بایستد و به سرزمین‌های جنوبی کمک بفرستد، اما همانطور که پدرش هشدار می‌دهد، چیزی جز تاریکی در انتظار او نیست.

ممکن است به نظر برسد که میریل می‌داند چگونه در حالی که باورهای واقعی خود را جدا نگه می‌دارد نومنور را اداره کند ، اما چنین نیست. زمزمه‌های شوم پدرش و پیش‌بینی‌های پالانتیرها او را راهنمایی و گاهی گمراه می‌کنند. برای مدتی، باورهای او و ایده‌آل‌های نومنور همزمان می‌شوند؛ جزیره و میریل به نفرت از الف‌ها رسیده‌اند و می‌خواهند گالادریل فوراً برود.

بزرگترین نقص میریل این است که او بیش از حد مایل است اجازه دهد نشانه‌ها تصمیماتش را هدایت کنند. او خیلی سریع باور می‌کند که گالادریل برای نجات فرستاده شده است. میریل با خود می‌پندارد که اگر به الف کمک کند، شاید جزیره غرق نشود. متأسفانه، میریل باید برعکس عمل می‌کرد.

۹. دورین با بازی اووین آرتور

شاه بزرگ، گیل-گالاد تصمیم می‌گیرد نافرمانی گالادریل را نادیده بگیرد و به او و همراهانش بزرگترین افتخار را بدهد؛ عبور از والینور. این اولین تلاش او برای از بین بردن تاریکی در حال پیشروی است. او پیش‌بینی کرد که گالادریل ممکن است ناخواسته تاریکی‌ای را که می‌خواهد شکست دهد، زنده نگه داشته باشد.

وقتی رفتن گالادریل نمی‌تواند مشکل را حل کند، گیل-گالاد تمام امید خود را به پروژه‌ی کلبریمبور می‌بندد. او از دوستی الروند با شاهزاده دورین استفاده می‌کند تا دریابد که آیا کوتوله‌ها میتریل را پیدا کرده‌اند یا نه، اما هرگز انتظار ندارد که الروند به دورین قول رازداری داده باشد. با زمان کمی که باقی مانده است، گیل-گالاد به کلبریمبور اجازه می‌دهد سه حلقه‌ی قدرت الفی را بسازد.

گیل-گالاد سعی می‌کند حاکم استراتژیک و باهوش الف‌ها باشد، اما او هم کامل نیست. تمایل او به انجام هر کاری برای نجات مردمش اغلب قضاوت او را تیره می‌کند. بیشتر انتخاب‌های او در فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت» عمیقاً ناقص هستند؛ به ویژه تصمیم او برای در تاریکی نگه داشتن الروند درباره‌ی نیت‌هایش در مورد میتریل. گیل-گالاد هنوز قدرت بزرگی به عنوان یک حاکم نشان نداده است، اما ممکن است به زودی نشان دهد. او به زودی باید با موانع و مشکلات بزرگ‌تری روبه‌رو شود. بی‌شک گیل-گالا یکی از شخصیت‌های ماندگار سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های فدرت» خواهد بود.

۷. آروندیر با بازی اسماعیل کروز کوردووا

برونوین راه رفت تا شخصیت‌های دیگر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» مانند ائووین بتوانند بدوند. از ابتدا، چیزی خاص در مورد او وجود دارد؛ او به همراهی آروندیر خوش‌آمد می‌گوید و سعی می‌کند از تیرهراد در مقابل هر چیزی که هوردن را نابود کرده است، محافظت کند. در اوستیریث، او و آروندیر هم‌روستاییانش را برای ایستادگی و مبارزه جمع می‌کنند؛ بیشتر روستائیان به آن‌ها می‌پیوندند، به جز کسانی که والدریگ مجبورشان کرده به آدار سوگند وفاداری بخورند. برونوین در خط مقدم نبرد است و تقریباً می‌میرد، اما شجاعتش او را از آن عبور می‌دهد. خوشبختانه، وقتی میریل او برونوبن را به هالبراند، پادشاهی که به آن‌ها وعده داده شده بود، معرفی می‌کند، بار رهبری سرزمین‌های جنوبی از دوش او برداشته می‌شود.

با وجود این که بارها و بارها قدرنادیده بوده است، برونوین یکی از قوی‌ترین و شجاع‌ترین شخصیت‌های زن سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است. سختی‌های زندگی در تیرهراد روح او را خشک نکرده است؛ برعکس، طرف نرم‌تر او به همان اندازه که آتش و شجاعتش ظاهر می‌شود، بیرون می‌زند. او می‌تواند یک دقیقه لحظات عاشقانه‌ای را با آروندیر به اشتراک بگذارد و دقیقه‌ای بعد به یک جنگجو در وسط نبرد تبدیل شود. او یکی از شخصیت‌ها در سریال است که امید را مجسم می‌کنند.

۵. الروند با بازی رابرت آرامایو

غریبه به اندازه‌ی شکل ورودش به سرزمین میانه مرموز است. او از آسمان شلیک می‌شود و در نزدیکی اردوگاه هارفوت‌ها فرود می‌آید؛ جایی که نوری او را پیدا می‌کند. او بیشتر خاطرات خود را ندارد و قدرت عظیم او هر زمان که احساس تهدید می‌کند، به طور غیرقابل کنترلی از او خارج می‌شود. نوری با کمک به او خطر می‌کند و غریبه متوجه می‌شود که باید لطف نوری را جبران کند؛ غریبه از نوری و خانواده‌اش محافظت می‌کند. قدرت او غیرقابل کنترل باقی می‌ماند و چندین بار نوری را به خطر می‌اندازد. غریبه می‌رود، اما نوری هنوز از او دست نمی‌کشد.

نوری چندین‌بار به خطر می‌افتد تا غریبه را نجات دهد، اما در نهایت، خاطرات غریبه بازمی‌گردند و قدرتش تصفیه می‌شود. او نوری را به ماجراجویی‌ای که همیشه آرزویش را داشت، می‌برد. غریبه و هویت او از لحظه‌ای که در سرزمین میانه فرود می‌آید، یک معما هستند. دانستن کم درباره‌ی او داستان او را مختل نمی‌کند. او تقریباً در یک مرحله‌ی نوزادی وارد می‌شود و دیدن او که به آرامی هویت خود را پیدا می‌کند با وجود نداشتن خاطرات، جذاب است. داستان غریبه احتمالاً در قسمت‌های بعدی سریال پیچیده‌تر خواهد شد.

۳. آدار با بازی جوزف ماول

سرنوشت، هالبراند و گالادریل را در دریاهای جداکننده به هم می‌رساند. پس از زنده ماندن از حمله‌ی کرم، هالبراند و گالادریل درباره‌ی سرزمین میانه بحث می‌کنند. خانه‌ی او، سرزمین‌های جنوبی، خاکستر است، اما او مایل نیست به گالادریل کمک کند تا آن را اصلاح نماید. الندیل آن‌ها را نجات می‌دهد و به نومنور می‌برد؛ جایی که هالبراند می‌خواهد در آن بماند و آهنگر شود. گالادریل با او درباره‌ی پادشاه سرزمین‌های جنوبی بودنش مواجه می‌شود، اما او ادعا می‌کند که چنین نیست، زیرا مردمش در کنار مورگوت ایستاده‌اند.

با وجود بی‌میلی‌اش، گالادریل او را متقاعد می‌کند که برای سرزمین‌های جنوبی بجنگد. پس از نبرد، هالبراند به شدت مجروح می‌شود، اما گالادریل او را به ارگیون می‌برد تا درمان شود. هالبراند در آهنگری کلبریمبور با او ملاقات می‌کند و ناگهان آن‌ها شروع به کار با میتریل می‌کنند که باعث مشکوک شدن گالادریل می‌شود. هالبراند فاش می‌کند که سائورون است و پس از کشیدن گالادریل به یک رویا، از او می‌خواهد که ملکه‌اش شود و او را به نور متصل کند. گالادریل اما قسم می‌خورد که هرگز در کنار هالبراند نخواهد ایستاد.

هالبراند یک شخصیت پیچیده‌ی خارج از هویت واقعی خود است. در ابتدا، او مانند یک آراگورن تاریک‌تر و شکنجه‌شده‌تر است که به همان اندازه آماده است تا نسب خود را به دلایل محترمانه کنار بگذارد. هالبراند با مخفی‌کاری گالادریل را فریب می‌دهد. وقتی که او هویت خود را فاش می‌کند، سخت است که نخواهیم چیزهایی که می‌گوید را باور کنیم.

با این حال، کمی دروغ در حقیقت نهفته است. آیا او از گالادریل استفاده می‌کند و آیا نجات و حکومت بر سرزمین میانه به این معناست که او سلطه‌ی کامل خواهد داشت و همه را به بردگی خواهد گرفت؟ صرف نظر از نیت‌هایش، این جنبه‌ای از سائورون است که قبلاً هرگز ندیده‌ایم. او توبه‌کار و وفادار است، اما شرارتش زمانی که چیزی را به شدت می‌خواهد، نمایان می‌شود.

۱. گالادریل با بازی مورفید کلارک

62

گالادریل در والینور بزرگ شد و در نور دو درخت غوطه‌ور بود؛ قبل از این که مورگوت آن‌ها را نابود کند. پس از جنگ، گالادریل وظیفه‌ی برادرش فینرود را برای یافتن و نابود کردن معاون مورگوت، سائورون، بر عهده می‌گیرد. برای قرن‌ها، به عنوان فرمانده‌ی ارتش‌های شمالی، او سرزمین میانه را برای هر نشانه‌ای از سائورون جستجو می‌کند. به جای بازگشت به والینور، گالادریل از کشتی می‌پرد و با هالبراند که در تبعید کوتاهش در نومنور متحدش می‌شود، برخورد می‌کند.

او که مشتاق بازگشت به سرزمین میانه برای کمک به سرزمین‌های جنوبی است، از نسب هالبراند استفاده می‌کند تا میریل را به ارسال کمک متقاعد کند. در طول نبرد، او و هالبراند، آدار را دستگیر و بازجویی می‌کنند، اما تمام تلاش‌های او به معنای واقعی کلمه در صورتش منفجر می‌شود وقتی که کوه نابودی فوران می‌کند.

پس از هرج و مرج، کمک به هالبراند در حال مرگ هدف جدید او می‌شود، اما او پس از این که هالبراند شروع به کمک به کلبریمبور می‌کند، به او مشکوک می‌شود. بدترین کابوس او زمانی ظاهر می‌شود که هالبراند هویت خود را فاش می‌کند و از او می‌خواهد که به او بپیوندد. پس از آن، او فقط می‌تواند اطمینان حاصل کند که سه حلقه‌ی الفی بدون فساد سائورون ساخته می‌شوند.

گالادریل با چیزی که فینرود در کودکی به او گفته بود زندگی می‌کند: «گاهی اوقات، برای یافتن نور، ابتدا باید تاریکی را لمس کنیم.» با وجود داشتن نیت‌های محترمانه، او کشف می‌کند که وقتی برای مدت طولانی تاریکی را لمس می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد. جستجوی طولانی او برای یافتن سائورون نور او را کاهش می‌دهد و او خود واقعی‌اش را از دست می‌دهد.

او دیگر برای دلایل درست نمی‌جنگد. پافشاری او، عدم تمایل به توقف و خشم از این که مورد خیانت قرار می‌گیرد، او را به جلو می‌راند. او فکر می‌کند که اگر سائورون را شکست دهد، نور او و سرزمین میانه بازسازی خواهد شد. با این حال، در ناامیدی‌اش، به سختی لحظه‌ای برای فکر کردن می‌گذارد. با وجود این که گالادریل خواهان صلح در سرزمین میانه است، جستجوی او برای سائورون ناخواسته او را زنده نگه داشته.

منبع: خبرآنلاین

منبع: faradeed-204600

برچسب ها
نسخه اصل مطلب