«جهان با من برقص» فیلمی که پشیمانتان نمیکند!
اولین فیلم سروش صحت یک فیلم خانوادگی است و توانسته سیمرغ بهترین کارگردانی را در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر از دست رقبا بیرون بیاورد. فیلمی که هم خوشساخت و سینمایی باشد و منتقدان سینما را راضی کند و هم برای تماشاگرانش خوشایند باشد، قطعا مایه افتخار کارگردان است.
شاید این روزها سختترین دوره زندگی ایرانیها باشد. هم بحران بیماری و هم تشدید مشکلات اقتصادی خیلیهایمان را از دل و دماغ انداخته. خیلیها بیکار یا دچار سختیهای معیشتی شدهاند. برای همین باید به فیلمهای سینمایی که از اکران پرهیر میکنند حق داد. اما در همین اوضاع شاید بهترین پیشنهاد، تماشای فیلمهایی باشد که آزارنده نیستند؛ مثل اغلب فیلمهای اجتماعی سالهای اخیر داد و فریاد ندارند و با صحنههای دلخراش فقر و جنایت، تماشاگران خود را عصبیتر نمیکنند. «جهان با من برقص» چنین فیلمی است. تقریبا همه کسانی که فیلم را دیدهاند میگویند بعد از دیدنش حالشان بهتر شد. اما چرا.
اولین فیلم سروش صحت یک فیلم خانوادگی است و توانسته سیمرغ بهترین کارگردانی را در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر از دست رقبا بیرون بیاورد. ماجرای فیلم درباره آخرین سالگرد تولد جهانگیر (علی مصفا) است. زمانی که رفقایش دورهم جمع میشوند تا کمی خوش بگذرانند، اما این جمع دوستانه باعث اتفاقاتی میشود که معنای زندگی را برای بعضیهایشان تغییر میدهد. نمایش این حوادث فرصتی هم هست تا تماشاگر کمی به خودش و زندگیاش فکر کند و احتمالا به مفاهیم تازهای برسد.
«جهان با من برقص» را باید دید؟ | دیدنیهای فیلم
فضای آرامشبخش و روستایی محل زندگی جهان یا علی مصفا که از زیبایی گیلان بهره برده، در کنار داستان فیلم برای شما دقایق لذتبخش و آرامی را به همراه میآورد. فیلم اوج و فرود زیادی ندارد و گرههای آن هم به تدریج باز میشود. یعنی سرعت فیلم زیاد نیست، اما این کندی آدم را اذیت نمیکند. چون در خدمت مفهوم مورد نظر فیلم است و کمک میکند کمی سر جایمان جابهجا شویم و نفسی بکشیم. چهرههای آشنا در فیلم هم ارتباط برقرار کردن با آن را راحتتر میکند. از علیمصفا که با اساسا موجودی دوستداشتنی است تا جواد عزتی ساکت فیلم. پژمان جمشیدی هم مثل همیشه با کاراکتر شیرین و شوخیهایش فیلم را مفرح میکند.
«جهان...» برگ برنده دارد؟ | ستاره «جهان...»
در حضور این همه بازیگر اسمی، یک هانیه توسلی فوق بامزه تبدیل شده به انرژی گیش برنده فیلم. هانیه در این فیلم نقش یک زن تازه به دوران رسیده یا به قول امروزیها «خز» را بازی میکند که معترف است برای پول شوهرش با او ازدواج کرده. او سنخیتی با جمع کم و بیش فرهیخته رفقای جهان ندارد. اما همین کنتراست و راحتی او در ایفای نقش، تبدیلش کرده به ستاره احتمالا ناخواسته فیلم. شوخیهای هانیه، از طرح مسائل جنسی تا الاغسواریاش (!) تقریبا همه خوب درآمدهاند و مبتذل نشدهاند. اینها هم بیشتر به خاطر درخشش خود هانیه توسلی است. اصلا همین کاراکتر هانیه و پژمان میتوانست هر فیلم متوسطی را نجات بدهد و پرفروش کند. اما در این فیلم خوشبختانه به اندازه از آنها استفاده شده و گندش را درنیاوردهاند.
«جهان...» نقطه ضعف دارد؟ | ندیدنیهای «جهان...»
فیلم تازه سروش صحت با همه حال خوشی که دارد، از حدی بالاتر نمیرود و تبدیل به یک اثر فوقالعادهای نمیشود که بارها و بارها بخواهیم تماشایش کنیم و به درک تازهای از نکاتش برسیم. فیلم با ابهاماتی مواجه است که پاسخ مناسبی به آنها داده نمیشود. این که چرا این آدمها با چنین تیپ و شخصیتهای متفواتی چنین رفاقت قدیمی و سنگینی با هم دارند. این که چطور این آدمها توانستهاند زندگیشان را ول کنند و برای روزهای طولانی پیش جهان بمانند. درباره خود جهان و زندگی درویشمآبانهاش هم اطلاعات کمی به ما داده میشود. همانطور که گفته شد تعلیقهای داستان هم کم است. در این حد که دو تا از رفقا اختلاف شدید دارند و... (تعریفش نمیکنم تا قصه را لو نداده باشم). راستش شخصا با صحنههای رویای جهان و آن گروه موسیقی وسط جنگل هم ارتباطی برقرار نکردم و بیشتر ژانگولربازی بود تا چیز دیگر.
حرف نگفتهای باقی مانده؟ | جاماندههای «جهان...»
اولین فیلم سروش صحت یک فیلم خانوادگی است و توانسته سیمرغ بهترین کارگردانی را در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر از دست رقبا بیرون بیاورد. ماجرای فیلم درباره آخرین سالگرد تولد جهانگیر (علی مصفا) است. زمانی که رفقایش دورهم جمع میشوند تا کمی خوش بگذرانند، اما این جمع دوستانه باعث اتفاقاتی میشود که معنای زندگی را برای بعضیهایشان تغییر میدهد. نمایش این حوادث فرصتی هم هست تا تماشاگر کمی به خودش و زندگیاش فکر کند و احتمالا به مفاهیم تازهای برسد.
«جهان با من برقص» را باید دید؟ | دیدنیهای فیلم
فضای آرامشبخش و روستایی محل زندگی جهان یا علی مصفا که از زیبایی گیلان بهره برده، در کنار داستان فیلم برای شما دقایق لذتبخش و آرامی را به همراه میآورد. فیلم اوج و فرود زیادی ندارد و گرههای آن هم به تدریج باز میشود. یعنی سرعت فیلم زیاد نیست، اما این کندی آدم را اذیت نمیکند. چون در خدمت مفهوم مورد نظر فیلم است و کمک میکند کمی سر جایمان جابهجا شویم و نفسی بکشیم. چهرههای آشنا در فیلم هم ارتباط برقرار کردن با آن را راحتتر میکند. از علیمصفا که با اساسا موجودی دوستداشتنی است تا جواد عزتی ساکت فیلم. پژمان جمشیدی هم مثل همیشه با کاراکتر شیرین و شوخیهایش فیلم را مفرح میکند.
«جهان...» برگ برنده دارد؟ | ستاره «جهان...»
در حضور این همه بازیگر اسمی، یک هانیه توسلی فوق بامزه تبدیل شده به انرژی گیش برنده فیلم. هانیه در این فیلم نقش یک زن تازه به دوران رسیده یا به قول امروزیها «خز» را بازی میکند که معترف است برای پول شوهرش با او ازدواج کرده. او سنخیتی با جمع کم و بیش فرهیخته رفقای جهان ندارد. اما همین کنتراست و راحتی او در ایفای نقش، تبدیلش کرده به ستاره احتمالا ناخواسته فیلم. شوخیهای هانیه، از طرح مسائل جنسی تا الاغسواریاش (!) تقریبا همه خوب درآمدهاند و مبتذل نشدهاند. اینها هم بیشتر به خاطر درخشش خود هانیه توسلی است. اصلا همین کاراکتر هانیه و پژمان میتوانست هر فیلم متوسطی را نجات بدهد و پرفروش کند. اما در این فیلم خوشبختانه به اندازه از آنها استفاده شده و گندش را درنیاوردهاند.
«جهان...» نقطه ضعف دارد؟ | ندیدنیهای «جهان...»
فیلم تازه سروش صحت با همه حال خوشی که دارد، از حدی بالاتر نمیرود و تبدیل به یک اثر فوقالعادهای نمیشود که بارها و بارها بخواهیم تماشایش کنیم و به درک تازهای از نکاتش برسیم. فیلم با ابهاماتی مواجه است که پاسخ مناسبی به آنها داده نمیشود. این که چرا این آدمها با چنین تیپ و شخصیتهای متفواتی چنین رفاقت قدیمی و سنگینی با هم دارند. این که چطور این آدمها توانستهاند زندگیشان را ول کنند و برای روزهای طولانی پیش جهان بمانند. درباره خود جهان و زندگی درویشمآبانهاش هم اطلاعات کمی به ما داده میشود. همانطور که گفته شد تعلیقهای داستان هم کم است. در این حد که دو تا از رفقا اختلاف شدید دارند و... (تعریفش نمیکنم تا قصه را لو نداده باشم). راستش شخصا با صحنههای رویای جهان و آن گروه موسیقی وسط جنگل هم ارتباطی برقرار نکردم و بیشتر ژانگولربازی بود تا چیز دیگر.
حرف نگفتهای باقی مانده؟ | جاماندههای «جهان...»
- سروش صحت در اولین فیلمش حتی از سروش سریال ساز هم جلوزده. فیلمی که هم خوشساخت و سینمایی باشد و منتقدان سینما را راضی کند و هم برای تماشاگرانش خوشایند باشد، قطعا مایه افتخار کارگردان است.
- فیلمنامه را خود سروش صحت به همراه ایمان صفایی نوشتهاند و ظرفیت این را داشته که تبدیل به یک سریال یا حداقل مینیسریال شود. در آن محیط و با این بازیگران حتما کار میگرفت. باید بهشان تبریک گفت که وسوسه نشدهاند و فیلم را برای تبدیل شدن به سریال کش ندادهاند.
- رابطه پژمان جمشیدی (رضا) با خواهر جهان (بهار کاتوزی) با وجود بانمک بودن و استقبالی که از طرف تماشاگر از آن میشود، به کل فیلم نچسبیده و انگار برای جذابتر کردن داستان طراحی شده (که خب شده، اما این را نباید جیغ بزند)! پژمان به عنوان دونژوان جمع جای پرداخت بیشتری داشت.
- فیلمی که اینقدر بدون لکنت و شیرین روایتش را تعریف میکند چه نیازی به نمادهایی مثل آن گروه موسیقی آویزان از درختها دارد. از آن روی اعصابتر مینیبوسی است که هی میرود و میآید بدون آن که کسی را ببرد یا بیاورد. بله متوجهیم که نقش سمبلیک مینیبوس چیست، اما واقعا فیلمی که اینقدر سر کیف است چرا...
- راستش از همین نماها هم معلوم است که به بازیگران در پشت صحنه خوش گذشته. راستش در طول فیلم مدام با این وسوسه مواجه بودم که فیلمی از پشت صحنهها ببینم. معلوم است که صحت بچههای گروهش را به اردوی باحالی برده و نتیجهاش را هم گرفته.
- شاید جهان با من برقص فیلم محبوب خیلیها نباشد، اما بعید است کسی از دیدن آن پشیمان شود. همین!