خشونت تا دقیقه 90
فوتبال ایران روزهای پایانی هفته را با حاشیههای بسیار و البته بروز خشونتها و اعتراضات تماشاچیان به پایان رساند. از یک سو روز پنجشنبه بازی تیمهای استقلال خوزستان و پرسپولیس تهران به خشونتهای لفظی و فیزیکی شدید بین تماشاچیان دو تیم کشیده شد و تعدادی از حاضران زخمی شدند و از سوی دیگر دیدار تیمهای استقلال تهران و تراکتورسازی تبریز هم که در استادیوم آزادی برگزار شد با فریاد شعارهای سیاسی از روی نیمکتهای تماشاچیان روبهرو بود.
این دو حادثه در روزهای گذشته بازتابهای گستردهای در سطح جامعه و فضای مجازی داشته است و بسیاری این سؤال را مطرح میکنند که دلایل بروز این خشونتها و شعارهای سیاسی در استادیومها چیست و آیا جنس بروز خشونتها در استادیومها تغییر کرده است و اصلا دلایل این خشونتها چیست؟ همشهری در گفتوگو با کارشناسان به بررسی این موضوعات پرداخته است.
التهاب در میدانهای ورزشی
دکتر داروین صبوری، جامعهشناس ورزشی، با بیان اینکه میدانهای ورزش شامل 4رکن اساسی مدیران و کارگزاران، رسانهها، هواداران و ورزشکاران است، گفت: چنانچه هر کدام از اینها را بهعنوان پرههای یک پنکه درنظر بگیریم، زمانی میتوانیم از این پنکه روشن بهره ببریم که این 4رکن به موازات هم چرخش داشته و بهصورت یک نیروی واحد عمل کنند. او در گفتوگو با همشهری اظهار داشت: امروزه میدان ورزش در ایران این 4رکن را از دست داده و هر کدام از این ارکان با از دست دادن کارکردهای خود ساز جداگانهای میزنند. این ارکان زمانی میتوانند به کارکرد طبیعی برسند که دارای حیات طبیعی باشند. الان میادین ورزشی ما دچار حیات غیرطبیعی و ثانویه شدهاند که یکی از عوامل آن دخالت سیاست در نهادهای جامعه ازجمله نهادهای اجتماعی است؛ درحالیکه نهادهای اجتماعی به حیات طبیعی احتیاج دارند اما به این نهادهای اجتماعی اجازه داده نمیشود که با مدیران بالایی ساختار و نظام گفتوگوی رودررو داشته باشند و معمولا دخالتها در این نهادها از منابع بالادستی صورت میگیرد. او تصریح کرد: زمانی که یک مدیر ورزشی بهصورت سیاسی انتخاب میشود و طرفداری از تیمها هم در حوزه سیاسی گنجانده میشود و بهعنوان سرمایه اجتماعی به آن نگاه نمیشود، این موضوع تبدیل به ابزاری در دست مدیران سیاسی میشود. امروزه ما در ورزش بهدنبال سلامتی، انسجام ملی و شادی عمومی نیستیم، بلکه بیشتر بهدنبال برداشتهای سیاسی هستیم؛ زمانی که این اتفاق میافتد نمیتوانیم با وجود دخالتهای نهادهای سیاسی در ورزش به تحلیل درستی در این موضوع برسیم.
صبوری با تأیید این مسئله که در روزهای اخیر شاهد طرح شعارهای ناهنجاریهای سیاسی و مطالبات متفاوتی از سوی تماشاچیان در 2بازی فوتبال بودهایم، گفت:زمانی که از سیاسی شدن مطالبات در ورزشگاهها صحبت میکنیم باید جایگاه این مطالبات را در جامعه نیز ببینیم. مشکلی که ما داریم این است که میخواهیم از میادین ورزشی به زندگی روزمره برسیم؛ درحالیکه باید برعکس این قضیه باشد. ما همانگونه ورزش را در کشورمان مدیریت میکنیم که در جامعه عمل میکنیم. زمانی که جامعه دچار التهاب و تب سیاسی میشود این التهاب به سطوح پایینتر رسوخ میکند و میادین ورزشی به ویترینی برای نمایش این مسائل بدل میشود.
این جامعهشناس ورزشی افزود: در یک جامعه که برخی از بخشهای آن دچار بههمریختگی شده است، همان اتفاقاتی را در حوزه اجتماعی میبینیم که در ورزش هم آن را تجربه میکنیم. حوادثی که در روزهای گذشته روی سکوهای استادیوم شاهد بودهایم، درواقع از چندماه پیش شروع شده ولی حالا اوج گرفته است. میتوانم بگویم از دیماه سال گذشته و همزمان با برخی حوادث که رخ داد در گفتوگوهای ورزشی و سکوهای ورزشگاهها شاهد شعارها و اعتراضاتی بودهایم که تا قبل از آن، اینها را در خیابانها مشاهده میکردیم. ما در گذشتهها هم شاهد خشونتها و فضاهای توهین در ورزشگاهها بودهایم، اما آنچه این روزها در استادیومها دیده میشود، با گذشته تفاوت کرده و از جنس دیگری است و ریشههای آن سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... است و اصلا راهحل آنها از میادین ورزشی نمیگذرد. او گفت: زمانی که بخشی از انتظارات مردم برآورده نمیشود، ساختارهای عمومی و رسمی آسیب میبیند و امید و اعتماد برای اصلاح شرایط مخدوش میشود، شاهد افزایش اعتراضات در فضاهای مختلف ازجمله استادیومهای ورزشی خواهیم بود. در این فضا بهنظرم مسئولان باید تمایل خود را به گفتوگو با مردم نشان دهند.
صبوری درخصوص برخی از شعارهای قومیتی که در ورزشگاهها داده میشود نیز گفت: تبعیضهایی که متأسفانه در برخی از استانها در طول سالهای گذشته رخ داده، باعث شده که شاهد این مسائل در ورزشگاهها باشیم که بهنوعی لجبازی قومیتی است و در پس آن خطر بزرگ شکاف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نهفته است. اکنون در باشگاههای ورزشی ما جای کارشناسان خبره جامعهشناس، مردمشناس و فرهنگشناس خالی است که بتوانند با توجه به تجربیات خود راهبردهایی را به باشگاهها ارائه دهند. ورزش فضایی برای صلح و شادی است و نباید درگیر فضاهای سیاسی و... شود.
فضای استادیومها جدای از جامعه نیست
رضا شجیع، پژوهشگر جامعهشناسی فوتبال گفت: ما در سیستم ورزشی کشورمان فقط واژه «حرفهای» را با خودمان حمل میکنیم و به المانهای حرفهایگری در فوتبال و دیگر میادین ورزشی توجهی نداریم. او با اشاره به کانونهای هواداری در کشورمان گفت: هنوز کانونهای هواداری منسجم و فعالی در سیستم ورزشی کشورمان بهخصوص فوتبال نداریم و هواداران از عضویت در کانونهای هواداری تیمها بازخوردهای مثبتی دریافت نمیکنند؛ این در حالی است که در تمام دنیا هواداران زمانی که به عضویت باشگاه در میآیند از امتیازاتی ازجمله پرداخت هزینه کمتر برای تماشای فوتبال، دریافت خدمات رفاهی، در اختیار داشتن جایگاه بهتر نسبت به دیگران و... برخوردار میشوند و در مقابل نیز باشگاه از هواداران انتظار دارد تا به قوانین و هنجارها احترام گذاشته و مشکلی ایجاد نکنند.
به گفته او، ورزشگاههای ما آمادگی چنین اتفاقاتی را ندارند و مکانیسمی برای کنترل هواداران تعریف نشده است. وی افزود: الان سرنخ تمام کارها در دست لیدرهاست که این افراد هم بنا به شرایط ممکن است راه خود را تغییر دهند؛ پس طبیعی است در چنین شرایطی که برنامهای برای مدیریت هواداری در فوتبال وجود ندارد اتفاقاتی را که در روزهای اخیر در مسابقات فوتبال مشاهده کردیم در ورزشگاهها شاهد باشیم. شجیع با بیان اینکه در سالهای اخیر اقدامات فرهنگی در موضوع ورزش انجام شده اما مبتنی بر برنامههای جامع و بلندمدت نبوده، اظهار داشت: در مقاطعی اقداماتی فرهنگی انجام شد ولی از سوی فدراسیون فوتبال پیگیریای در این خصوص انجام نگرفت. کمیته فرهنگی فدراسیون و سازمان لیگ برتر هم میبایست در این زمینه فعالتر عمل میکردند و نسبت به ساماندهی کانونهای هواداری اقدامات لازم را انجام میدادند اما این اقدامات انجام نشد و همه اینها به خشونتهایی ختم میشود که ما روی نیمکتها شاهد هستیم. متأسفانه الان شرایط بهگونهای است که باشگاههای ما با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و به مسائل فرهنگی اهمیت چندانی نمیدهند و هزینهای هم برای هواداران نمیکنند. فضای استادیومها هم فضاهایی سنتی است و امکانات حداقلی رفاهی و خدماتی برای هواداران پیشبینی نشده است.
به گفته او، مدیریت امنیت انتظامی ورزشگاهها نیز بهصورت سنتی است و بعضی مواقع نیروهای تأمین امنیت، خود باعث تحریک هواداران میشوند. او در ادامه گفت:« علاوه بر این نکات نمیتوان گفت که فضای استادیومها جدای از جامعه است؛ وقتی در جامعه خشونت فیزیکی یا کلامی به فراوانی مشاهده میشود و با پروندههای بسیار زیاد نزاع و... مواجه هستیم، نمود همین خشونتها را در استادیوم هم بهصورت حداکثر خواهیم دید زیرا در این فضا افراد به اوج هیجان میرسند و به دیگ جوشانی تبدیل میشوند که هر لحظه امکان فوران و انفجار در آن وجود دارد. البته من معتقدم با برنامهریزی بلندمدت و مدیریت بهنگام انتظارات هواداران میتوان میزان خشونتها روی سکوها را بهشدت کاهش داد.
شجیع با تأیید این مطلب که حوزه عمومی و ورزش در کشورمان با گفتمانهای سیاسی قاطی شده است، گفت: در فوتبال و ورزش کشورمان سیاست حضور پررنگی دارد و در مقولههای ورزشی میتوان دخالتهای سیاسی را شاهد بود؛ اتفاقی که میتواند امکان سوءاستفاده از این فضا را بهوجود بیاورد. البته معتقدم برخوردهای سلبی در مقابل اعتراضات و رفتارهای خشونتآمیز هواداران در استادیومهای ورزشی جواب نخواهد داد بلکه مسئولان و دستاندرکاران ورزشی باید با سعه صدر و آرامش نسبت به آسیبشناسی این پدیده اقدام و برای حل آن راهکارهایی را بسنجند.
فرهنگسازی برای استادیومها نداشتهایم
غفار تشکریشاد، روانشناس ورزشی: طیف وسیعی از طبقات جامعه در جمع تماشاگرانی که در ورزشگاهها حضور پیدا میکنند، وجود دارند اما من بشخصه معتقدم که بیشتر این افراد متعلق به طبقه متوسط و متوسط رو به پایین هستند. طبقاتی که با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تبعیضها و... روبهرو هستند و شاهد پروندههای فساد، بیعدالتی و...اند. ما این روزها شاهد اعتراضات جسته و گریختهای بهصورت هیجانات منفی در برخی مناطق کشور هستیم و در روزهای اخیر میبینیم که بخشی از این خواستهها هم از روی سکوهای استادیومهای ورزشی فریاد زده میشود. با وجود اینکه گفته میشود در مسابقات اخیر اختلافات بین بخشی در کشور باعث بروز خشونتهایی در استادیومها شده اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم که ریشه اصلی این بحرانها به نارضایتی از فضای اقتصادی، اجتماعی و...بازمیگردد و در قالب هیجانات ورزشگاهی و بهصورتی عریان نمود پیدا میکند. البته نکته مهمی که باید مورد تأکید قرار گیرد این است که طی سالیان گذشته اقدامی برای فرهنگسازی درخصوص حضور در ورزشگاهها نداشتهایم و افراد به این نتیجه رسیدهاند که در ورزشگاهها میتوانند خشم درونی خود را بهصورت مخفیانه بروز دهند و در نهایت تنبیهی که در این مکانها درنظر گرفته میشود محرومیت چندجلسهای تماشاگران از دیدن بازیهای آینده است. آنچه در سالهای گذشته در مقابل خشونتهای رخ داده در استادیومها شاهد بودهایم تنها رفتارهای سلبی تنبیهی بوده و در مقابل فرهنگسازی در کار نبوده است. اما چرا این خشونت هیچگاه تمام نمیشود؟ خشم در 2حالت بروز پیدا میکند؛ یا فرد مدام سرزنش میشود و این خشونت کلامی را در آن لحظه بروز نمیدهد و این سرخوردگی در وی تلنبار میشود و در نهایت با خشمی بزرگتر نمایان میشود و یا خشم فرد درهمان لحظه بروز پیدا میکند. مسئله اساسی در آنچه که در ورزشگاهها طی روزهای اخیر شاهد بودهایم این است که خشم تماشاگران از مسائل روز جامعه مدتهاست آنچنان که باید دیده نشده و حالا به چالش جدی بدل شده است. اما سؤال این است در مقابل این خشونتها چگونه باید رفتار کرد؟ حتما برخوردهای سلبی و انتظامی در ورزشگاهها با تماشاچیان کاری از پیش نمیبرد و میتواند حتی شرایط را بدتر کند. اگرچه که مطالبات کنونی تماشاگران با خشونتهایی که در گذشته در استادیومها شاهد بودهایم تفاوت کرده ولی اقدام مهمی که باید صورت گیرد، فرهنگسازی و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... مردم است.
استادیوم؛ جایی برای طرح مطالبات
حسین جاجرمی ایمانی/ جامعهشناس: در مورد اتفاقی که این اواخر در فوتبال شاهد بودهایم، میتوان گفت بیشتر در سطح تیمهای رده بالا قابل ارزیابی است. هر چند که در برخی بازیهای تیمهای رده پایین نیز عدهای از تماشاگران مطالبات سیاسی و اجتماعی خود را بازگو میکنند. تیمهای رده پایین، اغلب وابسته به کارخانهها، مؤسسات، نهادها و مراکز تجاری هستند، شکی نیست که اغلب جریانهای اخیر در ورزشگاهها، به بیرون از فضای ورزش و فوتبال مربوط میشود. البته بخشی از اعتراضات در فوتبال میتواند ریشههای فوتبالی و باشگاهی نیز داشته باشد. بعید نیست عدهای از هواداران یا مخالفان یک مدیر باشگاهی یا یک مربی و... برای نیل به مقاصد خود جریانهای سیاسی و اجتماعی را در خلال شعارهای فوتبالی بگنجانند. تماشاگران نیز در اینگونه مواقع بهصورت منفعل رفتار میکنند و اغلب آنها تنها بهخاطر هماهنگ شدن با جمع و تخلیه هیجان با گروه جریانساز هماهنگ میشوند. به هر حال نباید در اینگونه اتفاقات، فوتبال را زیر ذرهبین قرار دهیم و آن را مقصر بدانیم. جامعه ما اکنون با تورم و گرانی و مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکند. با توجه به این موضوع این احتمال نیز وجود دارد که مطرح شدن مشکلات اجتماعی و سیاسی در ورزشگاهها، گاهی به این خاطر باشد که مردم احساس کنند در چنین جمعیتهایی میتوانند صدایشان را مستقیمتر به گوش مسئولان برسانند. در جمعیتهایی که اتفاقا لنزهای دوربینهای بسیاری روشن است و بهصورت مستقیم در حال پوشش فضاست، اگر فضاهایی برای طرح مسائل سیاسی و اقتصادی و همچنین طرح اعتراضات وجود داشت و اگر احزاب سیاسی قدرتمند در کشور فعالیت میکردند، میتوانستند طوری عمل کنند که اعتراضات مطرح و مدیریت شوند و به خیابانها، زمین فوتبال و... راه پیدا نکنند. درواقع میتوان گفت موضوعی که امروز تحت عنوان خشونت و اعتراض در ورزشگاهها با آن مواجه هستیم ادامه همان اعتراضات به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تبعیضها و... است. همه اینها نشان میدهد که ما نهادهایی که باید مسائل سیاسی و اجتماعی مردم را حل و فصل کنند نداریم یا اینکه اگر چنین نهادهایی هست خیلی ضعیف عمل میکنند. بنابراین از فرصت فوتبال استفاده میشود برای مطرح کردن مطالبات اجتماعی و سیاسی. در کل اتفاقاتی که در فوتبال ما و در ورزشگاههایمان در حال وقوع است ناشی از دو جنبه مهم است. یکی از دلایل وقوع چنین رفتارهایی بر میگردد به ساختار و مشکلاتی که در فوتبال کشور وجود دارد؛ عدمشفافیتها، مدیریت ضعیف، ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای هواداران و دلیل دیگر مربوط میشود به مطالبات اجتماعی برآورده نشده. وقتی فضایی برای مطرح کردن اعتراضات و اختلافات وجود نداشته باشد، افراد وقتی خود را در میان جمعیتی مییابند مصائبشان سر باز میکند و به طرق مختلف طرح مسئله میکنند.
التهاب در میدانهای ورزشی
دکتر داروین صبوری، جامعهشناس ورزشی، با بیان اینکه میدانهای ورزش شامل 4رکن اساسی مدیران و کارگزاران، رسانهها، هواداران و ورزشکاران است، گفت: چنانچه هر کدام از اینها را بهعنوان پرههای یک پنکه درنظر بگیریم، زمانی میتوانیم از این پنکه روشن بهره ببریم که این 4رکن به موازات هم چرخش داشته و بهصورت یک نیروی واحد عمل کنند. او در گفتوگو با همشهری اظهار داشت: امروزه میدان ورزش در ایران این 4رکن را از دست داده و هر کدام از این ارکان با از دست دادن کارکردهای خود ساز جداگانهای میزنند. این ارکان زمانی میتوانند به کارکرد طبیعی برسند که دارای حیات طبیعی باشند. الان میادین ورزشی ما دچار حیات غیرطبیعی و ثانویه شدهاند که یکی از عوامل آن دخالت سیاست در نهادهای جامعه ازجمله نهادهای اجتماعی است؛ درحالیکه نهادهای اجتماعی به حیات طبیعی احتیاج دارند اما به این نهادهای اجتماعی اجازه داده نمیشود که با مدیران بالایی ساختار و نظام گفتوگوی رودررو داشته باشند و معمولا دخالتها در این نهادها از منابع بالادستی صورت میگیرد. او تصریح کرد: زمانی که یک مدیر ورزشی بهصورت سیاسی انتخاب میشود و طرفداری از تیمها هم در حوزه سیاسی گنجانده میشود و بهعنوان سرمایه اجتماعی به آن نگاه نمیشود، این موضوع تبدیل به ابزاری در دست مدیران سیاسی میشود. امروزه ما در ورزش بهدنبال سلامتی، انسجام ملی و شادی عمومی نیستیم، بلکه بیشتر بهدنبال برداشتهای سیاسی هستیم؛ زمانی که این اتفاق میافتد نمیتوانیم با وجود دخالتهای نهادهای سیاسی در ورزش به تحلیل درستی در این موضوع برسیم.
صبوری با تأیید این مسئله که در روزهای اخیر شاهد طرح شعارهای ناهنجاریهای سیاسی و مطالبات متفاوتی از سوی تماشاچیان در 2بازی فوتبال بودهایم، گفت:زمانی که از سیاسی شدن مطالبات در ورزشگاهها صحبت میکنیم باید جایگاه این مطالبات را در جامعه نیز ببینیم. مشکلی که ما داریم این است که میخواهیم از میادین ورزشی به زندگی روزمره برسیم؛ درحالیکه باید برعکس این قضیه باشد. ما همانگونه ورزش را در کشورمان مدیریت میکنیم که در جامعه عمل میکنیم. زمانی که جامعه دچار التهاب و تب سیاسی میشود این التهاب به سطوح پایینتر رسوخ میکند و میادین ورزشی به ویترینی برای نمایش این مسائل بدل میشود.
این جامعهشناس ورزشی افزود: در یک جامعه که برخی از بخشهای آن دچار بههمریختگی شده است، همان اتفاقاتی را در حوزه اجتماعی میبینیم که در ورزش هم آن را تجربه میکنیم. حوادثی که در روزهای گذشته روی سکوهای استادیوم شاهد بودهایم، درواقع از چندماه پیش شروع شده ولی حالا اوج گرفته است. میتوانم بگویم از دیماه سال گذشته و همزمان با برخی حوادث که رخ داد در گفتوگوهای ورزشی و سکوهای ورزشگاهها شاهد شعارها و اعتراضاتی بودهایم که تا قبل از آن، اینها را در خیابانها مشاهده میکردیم. ما در گذشتهها هم شاهد خشونتها و فضاهای توهین در ورزشگاهها بودهایم، اما آنچه این روزها در استادیومها دیده میشود، با گذشته تفاوت کرده و از جنس دیگری است و ریشههای آن سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... است و اصلا راهحل آنها از میادین ورزشی نمیگذرد. او گفت: زمانی که بخشی از انتظارات مردم برآورده نمیشود، ساختارهای عمومی و رسمی آسیب میبیند و امید و اعتماد برای اصلاح شرایط مخدوش میشود، شاهد افزایش اعتراضات در فضاهای مختلف ازجمله استادیومهای ورزشی خواهیم بود. در این فضا بهنظرم مسئولان باید تمایل خود را به گفتوگو با مردم نشان دهند.
صبوری درخصوص برخی از شعارهای قومیتی که در ورزشگاهها داده میشود نیز گفت: تبعیضهایی که متأسفانه در برخی از استانها در طول سالهای گذشته رخ داده، باعث شده که شاهد این مسائل در ورزشگاهها باشیم که بهنوعی لجبازی قومیتی است و در پس آن خطر بزرگ شکاف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نهفته است. اکنون در باشگاههای ورزشی ما جای کارشناسان خبره جامعهشناس، مردمشناس و فرهنگشناس خالی است که بتوانند با توجه به تجربیات خود راهبردهایی را به باشگاهها ارائه دهند. ورزش فضایی برای صلح و شادی است و نباید درگیر فضاهای سیاسی و... شود.
فضای استادیومها جدای از جامعه نیست
رضا شجیع، پژوهشگر جامعهشناسی فوتبال گفت: ما در سیستم ورزشی کشورمان فقط واژه «حرفهای» را با خودمان حمل میکنیم و به المانهای حرفهایگری در فوتبال و دیگر میادین ورزشی توجهی نداریم. او با اشاره به کانونهای هواداری در کشورمان گفت: هنوز کانونهای هواداری منسجم و فعالی در سیستم ورزشی کشورمان بهخصوص فوتبال نداریم و هواداران از عضویت در کانونهای هواداری تیمها بازخوردهای مثبتی دریافت نمیکنند؛ این در حالی است که در تمام دنیا هواداران زمانی که به عضویت باشگاه در میآیند از امتیازاتی ازجمله پرداخت هزینه کمتر برای تماشای فوتبال، دریافت خدمات رفاهی، در اختیار داشتن جایگاه بهتر نسبت به دیگران و... برخوردار میشوند و در مقابل نیز باشگاه از هواداران انتظار دارد تا به قوانین و هنجارها احترام گذاشته و مشکلی ایجاد نکنند.
به گفته او، ورزشگاههای ما آمادگی چنین اتفاقاتی را ندارند و مکانیسمی برای کنترل هواداران تعریف نشده است. وی افزود: الان سرنخ تمام کارها در دست لیدرهاست که این افراد هم بنا به شرایط ممکن است راه خود را تغییر دهند؛ پس طبیعی است در چنین شرایطی که برنامهای برای مدیریت هواداری در فوتبال وجود ندارد اتفاقاتی را که در روزهای اخیر در مسابقات فوتبال مشاهده کردیم در ورزشگاهها شاهد باشیم. شجیع با بیان اینکه در سالهای اخیر اقدامات فرهنگی در موضوع ورزش انجام شده اما مبتنی بر برنامههای جامع و بلندمدت نبوده، اظهار داشت: در مقاطعی اقداماتی فرهنگی انجام شد ولی از سوی فدراسیون فوتبال پیگیریای در این خصوص انجام نگرفت. کمیته فرهنگی فدراسیون و سازمان لیگ برتر هم میبایست در این زمینه فعالتر عمل میکردند و نسبت به ساماندهی کانونهای هواداری اقدامات لازم را انجام میدادند اما این اقدامات انجام نشد و همه اینها به خشونتهایی ختم میشود که ما روی نیمکتها شاهد هستیم. متأسفانه الان شرایط بهگونهای است که باشگاههای ما با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و به مسائل فرهنگی اهمیت چندانی نمیدهند و هزینهای هم برای هواداران نمیکنند. فضای استادیومها هم فضاهایی سنتی است و امکانات حداقلی رفاهی و خدماتی برای هواداران پیشبینی نشده است.
به گفته او، مدیریت امنیت انتظامی ورزشگاهها نیز بهصورت سنتی است و بعضی مواقع نیروهای تأمین امنیت، خود باعث تحریک هواداران میشوند. او در ادامه گفت:« علاوه بر این نکات نمیتوان گفت که فضای استادیومها جدای از جامعه است؛ وقتی در جامعه خشونت فیزیکی یا کلامی به فراوانی مشاهده میشود و با پروندههای بسیار زیاد نزاع و... مواجه هستیم، نمود همین خشونتها را در استادیوم هم بهصورت حداکثر خواهیم دید زیرا در این فضا افراد به اوج هیجان میرسند و به دیگ جوشانی تبدیل میشوند که هر لحظه امکان فوران و انفجار در آن وجود دارد. البته من معتقدم با برنامهریزی بلندمدت و مدیریت بهنگام انتظارات هواداران میتوان میزان خشونتها روی سکوها را بهشدت کاهش داد.
شجیع با تأیید این مطلب که حوزه عمومی و ورزش در کشورمان با گفتمانهای سیاسی قاطی شده است، گفت: در فوتبال و ورزش کشورمان سیاست حضور پررنگی دارد و در مقولههای ورزشی میتوان دخالتهای سیاسی را شاهد بود؛ اتفاقی که میتواند امکان سوءاستفاده از این فضا را بهوجود بیاورد. البته معتقدم برخوردهای سلبی در مقابل اعتراضات و رفتارهای خشونتآمیز هواداران در استادیومهای ورزشی جواب نخواهد داد بلکه مسئولان و دستاندرکاران ورزشی باید با سعه صدر و آرامش نسبت به آسیبشناسی این پدیده اقدام و برای حل آن راهکارهایی را بسنجند.
فرهنگسازی برای استادیومها نداشتهایم
غفار تشکریشاد، روانشناس ورزشی: طیف وسیعی از طبقات جامعه در جمع تماشاگرانی که در ورزشگاهها حضور پیدا میکنند، وجود دارند اما من بشخصه معتقدم که بیشتر این افراد متعلق به طبقه متوسط و متوسط رو به پایین هستند. طبقاتی که با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تبعیضها و... روبهرو هستند و شاهد پروندههای فساد، بیعدالتی و...اند. ما این روزها شاهد اعتراضات جسته و گریختهای بهصورت هیجانات منفی در برخی مناطق کشور هستیم و در روزهای اخیر میبینیم که بخشی از این خواستهها هم از روی سکوهای استادیومهای ورزشی فریاد زده میشود. با وجود اینکه گفته میشود در مسابقات اخیر اختلافات بین بخشی در کشور باعث بروز خشونتهایی در استادیومها شده اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم که ریشه اصلی این بحرانها به نارضایتی از فضای اقتصادی، اجتماعی و...بازمیگردد و در قالب هیجانات ورزشگاهی و بهصورتی عریان نمود پیدا میکند. البته نکته مهمی که باید مورد تأکید قرار گیرد این است که طی سالیان گذشته اقدامی برای فرهنگسازی درخصوص حضور در ورزشگاهها نداشتهایم و افراد به این نتیجه رسیدهاند که در ورزشگاهها میتوانند خشم درونی خود را بهصورت مخفیانه بروز دهند و در نهایت تنبیهی که در این مکانها درنظر گرفته میشود محرومیت چندجلسهای تماشاگران از دیدن بازیهای آینده است. آنچه در سالهای گذشته در مقابل خشونتهای رخ داده در استادیومها شاهد بودهایم تنها رفتارهای سلبی تنبیهی بوده و در مقابل فرهنگسازی در کار نبوده است. اما چرا این خشونت هیچگاه تمام نمیشود؟ خشم در 2حالت بروز پیدا میکند؛ یا فرد مدام سرزنش میشود و این خشونت کلامی را در آن لحظه بروز نمیدهد و این سرخوردگی در وی تلنبار میشود و در نهایت با خشمی بزرگتر نمایان میشود و یا خشم فرد درهمان لحظه بروز پیدا میکند. مسئله اساسی در آنچه که در ورزشگاهها طی روزهای اخیر شاهد بودهایم این است که خشم تماشاگران از مسائل روز جامعه مدتهاست آنچنان که باید دیده نشده و حالا به چالش جدی بدل شده است. اما سؤال این است در مقابل این خشونتها چگونه باید رفتار کرد؟ حتما برخوردهای سلبی و انتظامی در ورزشگاهها با تماشاچیان کاری از پیش نمیبرد و میتواند حتی شرایط را بدتر کند. اگرچه که مطالبات کنونی تماشاگران با خشونتهایی که در گذشته در استادیومها شاهد بودهایم تفاوت کرده ولی اقدام مهمی که باید صورت گیرد، فرهنگسازی و حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... مردم است.
استادیوم؛ جایی برای طرح مطالبات
حسین جاجرمی ایمانی/ جامعهشناس: در مورد اتفاقی که این اواخر در فوتبال شاهد بودهایم، میتوان گفت بیشتر در سطح تیمهای رده بالا قابل ارزیابی است. هر چند که در برخی بازیهای تیمهای رده پایین نیز عدهای از تماشاگران مطالبات سیاسی و اجتماعی خود را بازگو میکنند. تیمهای رده پایین، اغلب وابسته به کارخانهها، مؤسسات، نهادها و مراکز تجاری هستند، شکی نیست که اغلب جریانهای اخیر در ورزشگاهها، به بیرون از فضای ورزش و فوتبال مربوط میشود. البته بخشی از اعتراضات در فوتبال میتواند ریشههای فوتبالی و باشگاهی نیز داشته باشد. بعید نیست عدهای از هواداران یا مخالفان یک مدیر باشگاهی یا یک مربی و... برای نیل به مقاصد خود جریانهای سیاسی و اجتماعی را در خلال شعارهای فوتبالی بگنجانند. تماشاگران نیز در اینگونه مواقع بهصورت منفعل رفتار میکنند و اغلب آنها تنها بهخاطر هماهنگ شدن با جمع و تخلیه هیجان با گروه جریانساز هماهنگ میشوند. به هر حال نباید در اینگونه اتفاقات، فوتبال را زیر ذرهبین قرار دهیم و آن را مقصر بدانیم. جامعه ما اکنون با تورم و گرانی و مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکند. با توجه به این موضوع این احتمال نیز وجود دارد که مطرح شدن مشکلات اجتماعی و سیاسی در ورزشگاهها، گاهی به این خاطر باشد که مردم احساس کنند در چنین جمعیتهایی میتوانند صدایشان را مستقیمتر به گوش مسئولان برسانند. در جمعیتهایی که اتفاقا لنزهای دوربینهای بسیاری روشن است و بهصورت مستقیم در حال پوشش فضاست، اگر فضاهایی برای طرح مسائل سیاسی و اقتصادی و همچنین طرح اعتراضات وجود داشت و اگر احزاب سیاسی قدرتمند در کشور فعالیت میکردند، میتوانستند طوری عمل کنند که اعتراضات مطرح و مدیریت شوند و به خیابانها، زمین فوتبال و... راه پیدا نکنند. درواقع میتوان گفت موضوعی که امروز تحت عنوان خشونت و اعتراض در ورزشگاهها با آن مواجه هستیم ادامه همان اعتراضات به مشکلات اقتصادی، اجتماعی، تبعیضها و... است. همه اینها نشان میدهد که ما نهادهایی که باید مسائل سیاسی و اجتماعی مردم را حل و فصل کنند نداریم یا اینکه اگر چنین نهادهایی هست خیلی ضعیف عمل میکنند. بنابراین از فرصت فوتبال استفاده میشود برای مطرح کردن مطالبات اجتماعی و سیاسی. در کل اتفاقاتی که در فوتبال ما و در ورزشگاههایمان در حال وقوع است ناشی از دو جنبه مهم است. یکی از دلایل وقوع چنین رفتارهایی بر میگردد به ساختار و مشکلاتی که در فوتبال کشور وجود دارد؛ عدمشفافیتها، مدیریت ضعیف، ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای هواداران و دلیل دیگر مربوط میشود به مطالبات اجتماعی برآورده نشده. وقتی فضایی برای مطرح کردن اعتراضات و اختلافات وجود نداشته باشد، افراد وقتی خود را در میان جمعیتی مییابند مصائبشان سر باز میکند و به طرق مختلف طرح مسئله میکنند.