نبرد «دروازه پارسی»؛ آخرین حماسۀ هخامنشی چگونه رخ داد؟
فرادید| با شکست سپاهیان هخامنشی در گرانیکوس (۳۳۴ پ. م.)، ایسوس (۳۳۳ ق. م.) و گوگاملا (۳۳۱ ق. م)، راه برای هجوم قوای اسکندر به قلب امپراتوری ایران باز شده بود. دیگر هیچ ارتش هخامنشی برای مقابله با اسکندر وجود نداشت و پایتختهای ثروتمند امپراتوری هخامنشی برای نخستین بار در معرض یک تهاجم خارجی قرار گرفته بودند. با این حال، هنوز کسانی بودند که مصمم بودند مقاومت کنند.
به گزارش فرادید، آریوبرزن، ساتراپ پارس، حاضر نبود اجازه دهد اسکندر بدون جنگ پیشروی کند. او با جمعآوری گروهی کوچک اما مصمم از پیروان، برای نبرد در تنگۀ «دربند پارس» یا همان «دروازۀ پارسی» به راه افتاد. هخامنشیان از مزیت زمین برخوردار بودند، زیرا مقدونیها به ناچار باید از میان کوههای ناهموار زاگرس عبور میکردند. صحنه برای یک نمایش شکوهمند دلاوری آماده بود.
منابع امپراتوری
غلاف طلایی هخامنشی، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد
از طرف دیگر، چالش هخامنشیان جمعآوری منابع از سراسر امپراتوری وسیع خود و متمرکز کردن آنها در یک مکان واحد بود. در همین حال، اسکندر هیچ نشانهای از توقف پیشروی خود نشان نداد. این فشار مداوم، سازماندهی مقاومت مؤثر را برای هخامنشیان دشوار کرد.
داریوش سوم اکنون در هگمتانه بود و پس از شکست فاجعهبار در نبرد گوگاملا در اواخر سال ۳۳۱ ق. م. در حال تلاش برای جمعآوری ارتش جدید بود. او پس از عبور از کوههای زاگرس، امیدوار بود آنها سدی را تشکیل دهند که اسکندر تا بهار از آن عبور نکند. با این حال، اسکندر کسی نبود که در برابر دشمنی که در برابرش ایستاده، آرام بگیرد. اسکندر پس از ورود به بابل پس از شکست دادن داریوش در گوگملا، خیلی زود دوباره با ارتش خود پیشروی کرد.
جادهای از بابل
تزیینات تالار آپادانا در شوش، هخامنشی، قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد
تصرف شوش ضربه مهلکی به قدرت و اعتبار هخامنشیان و همچنین روحیه آنان بود. با این حال، یک جایزه استراتژیک بزرگ برای اسکندر نیز بود. اسکندر با تصرف شوش، به طور مؤثر با تهدید قلب امپراتوری، داریوش را در اکباتان دور زد. شوش به دلیل اهمیتی که داشت از طریق یک جاده سلطنتی به بقیه امپراتوری هخامنشی متصل بود.
جاده سلطنتی قرنها قبل توسط داریوش اول برای آسان کردن ارتباطات در سراسر امپراتوری ساخته شد. بنابراین اکنون اسکندر به جادهای عالی برای پیشروی به سرتاسر کوههای زاگرس و به قلب امپراتوری هخامنشی دسترسی داشت. برای مقدونیهایی که بسیار سفر کرده بودند، رسیدن به پایتختهای هخامنشی یعنی تخت جمشید و پاسارگاد چندان دشوار نبود.
آریوبرزن، ساتراپ پارس
کوههای زاگرس در منطقۀ تنگ تکاب یا دروازۀ پارسی
اسکندر با اطلاع دادن به اوکسیها درباره اینکه روزی که ارتشش در جاده اصلی پیشروی کند، عوارض آنها را خواهد پرداخت، با یک نیروی برگزیده پیشروی کرد. اوکسیها که باور کردند اسکندر از جاده اصلی استفاده خواهد کرد، نیروهایشان را برای کشیک در این مسیر قرار دادند، در حالی که اسکندر با استفاده از راهنماهای محلی، اوکسیها را با استفاده از مسیرهای جایگزین دور زد.
اسکندر ابتدا نیرویی را زیر نظر ژنرال خود کراتروس (حدود ۳۷۰ تا ۳۲۱ قبل از میلاد) مستقر کرد تا راه فرار اوکسیها را ببندد. سپس به روستای آنها حمله کرد و همه کسانی را که مقاومت کردند قتل عام کرد. اسکندر پس از ایمنسازی روستای اوکسیها، توجهش را به اوکسیهای نگهبان جاده اصلی معطوف کرد و از عقب به آنها حمله کرد و این بار نیز کسانی را که مقاومت کردند قتلعام کرد. اوکسیهای بازمانده تسلیم شدند و قبول کردند سالانه خراجی به شکل دام به اسکندر بپردازند.
در کمین اسکندر
سر مجسمه اسکندر مقدونی، قرن چهارم قبل از میلاد
برای آریوبرزن، کمین موفقیت بزرگی بود. نیروی اندک او تلفات سنگینی به دشمن وارد کرده بود و آنها را مجبور به عقبنشینی کرده بود. او با توقف اسکندر در دروازه پارس، آنها را از تسخیر ناحیه حیاتی هخامنشیان باز داشت و نشان داد که میتوان آنها را شکست داد. مهمتر از همه، او زمان بیشتری برای داریوش سوم خرید تا ارتش هخامنشی را بازسازی کند.
هر گذر دیگری که مقدونیها تلاش کردند از راه کوههای زاگرس از آن عبور کنند به زمان بسیار بیشتری نیاز داشت و آنها را ملزم به پیمودن مسافتهای بیشتری میکرد. با این حال اسکندر نه عقبنشینی کرد تا مسیر دیگری را امتحان کند و نه حملۀ دیگری انجام داد. در واقع دو ارتش در یک بنبست یک ماهه قرار گرفتند که در آن هیچ یک از طرفین، قدرت حمله مؤثر به دیگری را نداشت.
پایان کار آریوبرزن
کاخ تچر، بخشی از ویرانههای تخت جمشید
مترجم: زهرا ذوالقدر
منبع: faradeed-203532