25 دیالوگ ماندگار انیمیشن درون بیرون (Inside Out)
بهترین دیالوگهای انیمیشن درون و بیرون (Inside Out)، طنز، احساس و بینشی را ارائه میدهند که این اثر را به یکی از بهترین فیلمهای پیکسار تبدیل کرده است. این انیمیشن داستانهای هوشمندانه و تاملبرانگیزی دارد که با مخاطبان ارتباط عمیقی برقرار میکنند.
«درون و بیرون 2» داستان را ادامه میدهد و احساسات جدید و چالشبرانگیزی را برای رایلی به عنوان یک نوجوان معرفی میکند. با این حال، فیلم اول به خودی خود اثری فوقالعاده و جذاب است که بارها میتوان آن را تماشا کرد.
دیالوگهای «درون و بیرون» اهمیت پذیرش همه احساسات، از جمله غم و اندوه و اینکه چگونه میتوانند منجر به رشد و درک عمیقتر از خود شوند را نشان میدهند.
داستان این انیمیشن ظاهرا حول محور دختری به نام رایلی میچرخد، اما تمرکز اصلی بر روی احساساتی است که درون او وجود دارند. احساساتی مانند شادی، غم و خشم، که به او کمک میکنند تا با تجربیات بزرگ شدن کنار بیاید.
این اثر به یاد ماندنی جایزهی اسکار بهترین انیمیشن بلند را دریافت کرد و به یکی از پرفروشترین ساختههای پیکسار تا به امروز تبدیل شده است.
این انیمیشن شامل داستانهای خندهدار، هوشمندانه و تاملبرانگیزی است که این استودیوی انیمیشنسازی آنها را در بهترین حالت خود خلق کرده و دیالوگهای «درون و بیرون» همهی این جنبهها را به خوبی برجسته میکنند.
«درون و بیرون 2» پیکسار ایدهی فیلم اول را ادامه میدهد و با اضافه کردن احساسات جدید و چالشبرانگیز به ذهن رایلی، او را در مواجهه با مشکلات نوجوانی به تصویر میکشد.
در حالی که دیدن مرحلهی بعدی رشد عاطفی رایلی میتواند جذاب و لذتبخش باشد (و هست!)، اما «درون و بیرون» به خودی خود هنوز هم به عنوان یک انیمیشن فوقالعاده مطرح است که هر بار میشود از تماشای مجدد آن لذت برد.
به یاد ماندنیترین دیالوگهای «درون و بیرون» نشان میدهند که چگونه یک ایدهی نو و مبتکرانه به اثری تاملبرانگیز و مهم درباره احساسات انسانی تبدیل شده است.
نقل قولهایی که ما را به سفری در درون ذهن و احساساتمان میبرند و کمکمان میکنند تا درک عمیقتری از خودمان و دیگران پیدا کنیم.
25. ترس: «شادی، واقعا خوشحالم که بهم گفتی زلزله یه افسانهست»
دیالوگ انگلیسی: .”Joy, For The Last Time, She Cannot Live In A Cookie”
شادی یک شخصیت دوست داشتنی است، اما یکی از درسهای کلیدی که او در انیمیشن «درون و بیرون» میآموزد این است که نیتهای خوب او همیشه بهترین راه حل برای انجام کارها نیست.
او دیدگاه بسیار روشن و خوشبینانهای نسبت به همه چیز دارد و این موضوع تا حدیست که گاهی از واقعیت دور میشود. شادی، با این امید که حواس همه را با چیزهای سرگرم کننده در زمانی که تحت فشار هستند منحرف کند، به سراغ بررسی تمام ایدههای خیالی آنها دربارهی اینکه خانهی جدیدشان چگونه میتواند باشد میرود. یک خانه با سرسره، خانهای با خانهی درختی در حیاطش و چیزهای دیگر.
شادی خانهی مورد علاقهی خودش را هم توصیف میکند؛ یک خانهی افسانهای که از دسرهای مختلف ساخته شده و دیوارهایی از نان زنجبیلی دارد و …، که انزجار به درستی اشاره میکند که این ایدهی خوبی نیست. این دیالوگ در «درون و بیرون» یک نشانه اولیه از این است که با وجود اشتیاق شادی، او همیشه احساسی نیست که باید همه چیز را هدایت کند و گاهی نیاز است کار را به احساسات دیگر بسپارد.
23. خشم پدر رایلی: «آیا روز بیرون گذاشتن سطل زبالست؟»
دیالوگ انگلیسی: .”On A Scale Of 1 To 10, I Give This Day An F”
انزجار نقش جالبی در انیمیشن «درون و بیرون» ایفا میکند. البته که او وظیفه دارد در درجهی اول میزان ناخوشایند بودن غذایی که رایلی میخواهد بخورد را ارزیابی کند، اما از آنجا که احساسات رایلی هنوز به اندازهی آنچه در «درون و بیرون 2» نشان داده میشود توسعه نیافتهاند، آنجاست تا لایهای از قضاوت را هم به همه چیز اضافه کند. از بین احساسات، او بیشترین علاقه را به «جزیرهی مُد» (Fashion Island) دارد و اوست که تعیین میکند آیا رایلی باید به بچههای محبوب مدرسه نزدیک شود یا نه.
همچنین، انزجار احساسی است که این نقل قول فوقالعاده را ارائه میدهد. در حالی که رتبهبندی از 1 تا 10 را همه کاملا میشناسیم و 1 بدترین و 10 بهترین نمره است، انزجار هم تصمیم میگیرد از این مقیاس به عنوان چارچوبی برای امتیازدهی به روز رایلی استفاده کند، اما ناگهان همهچیز را کنار میگذارد و با دادن یک F بزرگ نظر خود را بیان میکند. این نکتهای است که هم بزرگسالان و هم کودکان حاضر در بین تماشاگران قطعا با خنده متوجه آن خواهند شد.
21. ترس: «اون چی بود؟ فکر کنم گفتی قراره عادی رفتار کنیم»
دیالوگ انگلیسی: “!I’m Positive You’ll Get Lost In There”
بخشی از جادویی که انیمیشن «درون و بیرون» را به یکی از فیلمهای با قابلیت تماشای مجدد پیکسار تبدیل میکند، مشاهدهی چگونگی شکلگیری پایان تاثیرگذار آن است.
در ابتدا غم به عنوان یک شخصیت دردسرساز دیده میشود که همه چیز را برای شادی دشوارتر میکند و همیشه بدبین است. او خاطرات ساخته شده توسط شادی را لمس میکند و آنها را غمگین میسازد، بدون اینکه بفهمد چرا این کار را میکند.
او زمانی که هر دو در خارج از مرکز فرماندهی احساسات گیر افتادهاند، شادی را کُند میکند و در حین انجام این کار، خاطرات بلندمدت را نیز با غم میآمیزد.
با این حال، وقتی به فیلم نگاه میکنیم، مشخص میشود که غم اغلب درست میگفت و آنچه در ابتدا به عنوان بدبینی تلقی میشد، در واقع رویکردی منطقیتر از آنچه شادی در ذهن داشت بود.
گاهی اوقات، رایلی خاطرات غمانگیز خواهد ساخت، حتی اگر شادی این را نخواهد. وقتی غم به او توصیه میکند که از میانبر استفاده نکنند، شادی به او میگوید که مثبت باشد که همین جملهی او منجر به دریافت این پاسخ فوقالعاده از سوی غم میشود.
19. شادی: «اونها اومدن کمک… به خاطر غم»
دیالوگ انگلیسی: “?Take Her To The Moon For Me. Okay”
«درون و بیرون» به نوعی یکی از غمانگیزترین فیلمهای پیکسار است و بخش زیادی از این غم به شخصیت بینگ بونگ مربوط میشود. او به عنوان دوست خیالی دوران کودکی رایلی، حالا به بخشی از گذشتهی او تبدیل شده، چیزی که به طور مبهم در خاطرش مانده. در نهایت، بینگ بونگ وجود خود را فدا میکند تا شادی بتواند از «زبالهدان خاطرات» فرار کند. کلماتی که او هنگام خداحافظی با شادی به زبان میآورد، یادآور این است که چقدر رایلی را دوست دارد.
اگرچه بینگ بونگ یک شخصیت خیالی است، اما در پذیرش این واقعیت که زمان او در زندگی رایلی به پایان رسیده چیزی زیبا و دلخراش وجود دارد.
این شخصیت دوست داشتنی با این امید خداحافظی میکند که رایلی حداقل کمی از تخیل کودکانهی خود را حفظ کند، حتی اگر او دیگر بخشی از آن نباشد. رایلی در حال بزرگ شدن است و ممکن است دیگر نیازی به یک دوست خیالی برای سرگرمی نداشته باشد، اما این لزوما بدان معنا نیست که باید از تمام تخیل خود دست بکشد. چیزی که بخش غیرقابل انکاری از زندگی همهی ما را تشکیل میدهد.
توجه: اصطلاح «اون رو به ماه ببر» بیانی ساده از عشق و محبت بی اندازه است.
17. ترس: «گفتم که همین میشه!» یا «بهت گفتم!»
دیالوگ انگلیسی: “.Crying Helps Me Slow Down And Obsess Over The Weight Of Life’s Problems”
با وجود اینکه شادی – با صدای فوقالعادهی امی پولر و جذابیتهای مسریاش – به وضوح شخصیت اصلی فیلم محسوب میشود، غم نیز ثابت میکند که یک شخصیت قابل توجه است.
غم همچنین منبع بسیاری از بهترین دیالوگهای انیمیشن «درون و بیرون» به حساب میآید. از آنجایی که او غرق در احساسات منفی است، بسیاری از دیالوگهایش به گونهای طنزآمیز بیان میشوند، اما هنوز هم شادی او را به عنوان مانعی برای خوشبختی رایلی میبیند.
با این حال، او (شخصیت غم) ایدههای تاملبرانگیزی در مورد غم و اندوه ارائه میدهد، مانند این نقل قول که در مورد فواید غرق شدن در احساس غم صحبت میکند.
این جمله به ما یادآوری میکند که گریه، هرچقدر هم که گاهی اوقات پذیرش آن دشوار باشد، ابزاری مفید برای فرد است تا لحظاتی از روز خود را برای تفکر، حتی دربارهی جنبههای تاریکتر وجود خودش اختصاص دهد.
15. خشم: «کی تبلیغ آدامس خواست؟!» یا «اصلا کی از این تبلیغ آدامس خوشش میاد؟!»
دیالوگ انگلیسی: “?Remember The Funny Movie Where The Dog Died”
در حالی که فیلمهای پیکسار در بیشتر موارد قادرند با طنزی که اغلب تند و تیز هم نیست بزرگسالان را سرگرم کنند، اما این نمونهی نادری از کمدی سیاه در یکی از فیلمهای انیمیشن آنهاست.
ایدهی اینکه غم با علاقه به فیلمی که در آن یک سگ میمیرد نگاه میکند، به طرز خندهداری بیمارگونه است. در حالی که اکثر مردم این مدل مرگها را در فیلمها کمی سخت تحمل میکنند، سخنان غم در اینجا نشان میدهد که در واقع راههایی وجود دارد که میتوان از اندوه لذت برد.
در واقع، همانطور که انیمیشن «درون و بیرون» بارها و بارها روشن میکند، اندوه بخش ضروری از وضعیت انسانی است.
غم، به عنوان احساسی که مسئول آن جنبه از احساسات رایلی است، در ابتدا تنها کسی است که از آن (غم و اندوه) قدردانی میکند. به همین دلیل است که او از فیلم و روزهای بارانی که باعث لرزیدن رایلی میشوند لذت میبرد.
13. خشم: «تبریک میگم سانفرانسیسکو، پیتزا رو هم نابود کردین!»
دیالوگ انگلیسی: “?‘Does Anyone Know How To Spell ‘Meteor”
با وجود اینکه شادی و غم ماجراجویی بزرگی را تجربه میکنند و خشم و انزجار در غیاب آنها کنترل را به دست میگیرند، ترس فرصت زیادی برای درخشش در «درون و بیرون» ندارد. با این حال اگر مخاطب دقت کند، این احساس چندین جملهی کوتاه و بامزه را به زبان میآورد.
هنگامی که رایلی میخواهد اولین روز مدرسهی خود را شروع کند، شادی هنوز مسئول کنترل است و سایر احساسات را مدیریت میکند. او به هر یک از آنها کاری سازنده میدهد و از ترس هم میخواهد فهرستی از تمام چیزهایی که ممکن است در اولین روز مدرسه رایلی اشتباه پیش برود تهیه کند.
این یک واکنش طبیعی برای کودکان (و بزرگسالان در یک شغل جدید) است که در روز اول احساس اضطراب کنند. شادی میخواهد تمام ترسهای بالقوه را بررسی کند تا آنهایی که مهم نیستند یا آنهایی که احتمال کمتری برای وقوعشان وجود دارد را حذف کند.
پاسخ ترس به این درخواست شادی که میگوید: «من همین الان هم درگیرشم» و نیاز به دانستن املای شهاب سنگ دارد، نشان میدهد که یک فهرست طولانی از ترسها وجود دارد که احتمال برخی از آنها بیشتر از بقیه است.
11. انزجار: «خب، مواظب باشین، یه بوی خطرناک میاد، مردم!»
دیالوگ انگلیسی: “!Oh No! These Facts And Opinions Look So Similar”
یکی از ویژگیهای متمایز استودیوی انیمیشنسازی پیکسار این است که با صراحت تمام برخی از پرسشهای فلسفی کلیدی زمانه را در فیلمهایش مطرح میکند. در انیمیشن «درون و بیرون»، وقتی شادی، غم و بینگ بونگ در حال سفر در ذهن رایلی هستند، ناخواسته باعث آشفتگی در «قطار تفکر» میشوند.
آنها دو جعبهی کاشی را که از واقعیتها و نظرات ساخته شدهاند واژگون میکنند. شادی اشاره میکند که آنها با این کارشان واقعیتها و نظرات را با هم مخلوط کردهاند و تشخیص آنها را دشوار ساختهاند. در انتها هم بینگ بونگ آنها را به صورت تصادفی به جعبهها برمیگرداند.
مسلما، تشخیص تفاوت بین واقعیت و نظر، به ویژه در عصر رسانههای اجتماعی گاهی بسیار دشوار است.
این دیالوگ کوتاه و هوشمندانه در «درون و بیرون»، یادآوری قدرتمندی است که بین این دو تفاوت وجود دارد و مهم است که یاد بگیرید آنها را از هم تمیز دهید.
9. ترس: «جزیرهی گروه موسیقی پسرانه؟ امیدوارم که فقط یه فاز باشه»
دیالوگ انگلیسی: “.I’m Too Sad To Walk. Just Give Me A Few… Hours”
در انیمیشن «درون و بیرون»، فقط این نیست که غم برخی از سرگرم کنندهترین دیالوگها را دارد، بلکه طراحان انیمیشن، شخصیت او را از نظر فیزیکی نیز بامزه طراحی کردهاند. مثل زمانی که نشان میدهد آنقدر تحت تاثیر احساسات خاص خودش قرار گرفته که حتی نمی تواند راه برود.
شادی مجبور میشود او را کشان کشان از میان هزارتوی حافظهی بلندمدت عبور دهد، در حالی که غم تمام خاطراتی را که میتواند لمس میکند. او همچنین باید غم را در سفرشان در تخیل رایلی، جایی که سازههای مختلف در حال تخریب هستند به جلو هل دهد.
یک بار دیگر، اگرچه غم میتواند باعث کمتر شدن سرعت کارها شود، اما همچنان رفتار او در نحوهی برخورد با این لحظات بسیار قابل درک است.
تمایل به گوشهگیری و فرار از دنیا یک میل رایج در همهی ما هنگام غلبهی غم است. این ایده که شادی وجود دارد تا او را به جلو هل دهد، یک اظهار نظر ظریف خوب در مورد چگونگی همکاری این احساسات با یکدیگر است.
7. رایلی: «میدونم… میدونم که نمیخوای، ولی… دلم برای خونه تنگ شده…»
دیالوگ انگلیسی: “?Who’s Your Friend Who Likes To Play”
بینگ بونگ به واقع یکی از بهترین شخصیتهای فرعی در تاریخ انیمیشنهای پیکسار است و به خاطر شخصیت شاد و پرانرژیاش به شکل شگفتانگیزی در یادها میماند.
طرفداران از هیجان او دربارهی جنبههای مختلف سرزمین خیالی در ذهن رایلی لذت میبرند. او عاشق شهر ابری و خانهی واقعی کارتهاست که بارها و بارها خراب میشود. در حالی که جنبهی احساسی داستان او به خوبی شناخته شده است، شکی نیست که آهنگ جذاب او نیز یکی از بهترین دیالوگهای انیمیشن «درون و بیرون» است (بینگ بونگ یک آهنگ خاص و جذاب دارد که در طول فیلم چندین بار تکرار میشود.
این آهنگ به دلیل ملودی ساده و کلمات کودکانهاش به راحتی در ذهن مخاطب میماند و به یکی از نمادهای این شخصیت تبدیل میشود).
روشی که او مدتها پس از اینکه تقریبا از حافظهی رایلی محو شده اما همچنان به خواندن آهنگ برای خودش ادامه میدهد، لحظهای سرگرم کننده از تلاش او برای مرتبط ماندن است و در عین حال، به جنبهی دلخراش شخصیت او میافزاید. این واقعیت که شادی نیز آهنگ او را از حفظ میداند و برای خودش میخواند، ممکن است به این معنی باشد که حتی اگر او رفته باشد، خاطرهاش همچنان باقیست.
5. خشم: «باید در رو قفل کنیم و اون فحش لعنتی که بلدیم رو فریاد بزنیم»
- دیالوگ انگلیسی: “…Do You Ever Look At Someone And Wonder”
فیلمهای پیکسار به خاطر پیشفرضهای هوشمندانهشان شناخته میشوند و «درون و بیرون» نیز با اولین جملهی شادی در فیلم، مستقیما به سراغ معرفی این ایده به مخاطبان میرود که: «احساسات از کجا میآیند و چگونه در ذهن فرد عمل میکنند». شادی به طور مستقیم با مخاطب صحبت میکند و توضیح میدهد که او و سایر احساسات برای کمک به شکلگیری نوع نگاه رایلی نسبت به جهان حضور دارند و این کار را بسیار مهم میدانند.
شادی، خوشحال نگه داشتن رایلی را بهترین و مهمترین چیز در جهان میبیند، و با توجه به اینکه دنیای او از ذهن رایلی تشکیل شده است، در این کار واقعا ثابتقدم است.
از همان جملهی اول انیمیشن «درون و بیرون» داستانی را ارائه میدهد که حتی در مفهوم خندهدار است، اما در عین حال احتمالات زیادی را برای جایی که داستان میتواند به آن سو پیش برود مطرح میکند. با توجه به همه چیزهایی که میتوان کشف کرد، جای تعجب نیست که پیکسار میخواست این سفر را در «درون و بیرون 2» ادامه دهد.
3. ترس پدر رایلی: «دیگه کوتاه نمیام. دیگه کوتاه نمیام. هورا!»
دیالوگ انگلیسی: “?Hey, Guys? What’s Pub-er-ty”
انزجار یکی از آخرین دیالوگهای انیمیشن «درون و بیرون» را بیان میکند که یکی از بهترین نقل قولهای فیلم است.
احساسات رایلی ممکن است برای مخاطب کاملا توسعه یافته به نظر برسند، اما در واقع، آنها احساسات اولیهی او هستند. آنها هنوز بالغ نشدهاند زیرا رایلی هنوز در حال رشد و تکامل است.
به همین دلیل است که انزجار باید یاد بگیرد که با خشم کنار بیاید و شادی باید تلاش کند که نقش غم را در زندگی رایلی درک کند. با این حال، آنها هیچ ایدهای ندارند که در چند سال آینده چه چیزی در انتظار رایلی است.
وقتی انزجار دکمهای با برچسب «بلوغ» را روی کنترلهای احساسی تازه گسترش یافتهی رایلی میبیند، این سوال را مطرح میکند.
این تمهید فیلم برای اشاره به این است که اگرچه ممکن است احساسات در پایان این داستان خاص در جای خوبی قرار داشته باشند، اما چیزهای بیشتری در راه است.
این جمله به طور خلاصه مسیری که «درون و بیرون 2» در آن قدم خواهد گذاشت را معرفی میکند و راه را برای ورود احساسات جدید به ذهن رایلی هموار میسازد.
1. شادی: «فقط میخواستم رایلی خوشحال باشه…»
دیالوگ انگلیسی: “…I Just Wanted Riley To Be Happy”
طبیعتا یکی از تضادهای اصلی موجود در انیمیشن «درون و بیرون» بین شادی و غم است که اولی با شور و حرارت بسیار میخواهد رایلی را از تاثیر دومی محافظت کند. غریزهی شادی این است که همهی احساسات دیگر، به خصوص غم را مهار کند تا رایلی را همیشه شاد و سرزنده نگه دارد.
البته در نهایت، او باید با این واقعیت کنار بیاید که اگرچه غمِ بیحد و حصر میتواند خفه کننده و مخرب باشد، اما این احساس عامل اصلی به وجود آمدن چیزهای مهمی مانند همدلی و شفقت است و نمیشود به طور کامل آن را نادیده گرفت.
این دیالوگ در انیمیشن «درون و بیرون»، یکی از لحظاتی است که شادی واقعا شروع به بررسی خود و فرضیاتش دربارهی سایر احساسات میکند. همچنین لحظهای است که نشان میدهد شادی چقدر به رایلی اهمیت میدهد و فقط بهترینها را برای او میخواهد، حتی اگر همیشه مطمئن نباشد که بهترین به چه معناست. همینقدر خالص و مهربان.
منبع: مایکت
منبع: faradeed-203470