جستجو
رویداد ایران > رویداد > سیاسی > شکست مذاکرات درباره غزه: نقش آمریکا و نتانیاهو در تعمیق بحران کجاست؟

شکست مذاکرات درباره غزه: نقش آمریکا و نتانیاهو در تعمیق بحران کجاست؟

مذاکرات که در ابتدا نویددهنده راهی به سوی صلح به نظر می‌رسید، به سرعت به صحنه دیگری از بازی‌های سیاسی و دسیسه‌های بین‌المللی تبدیل شد.

ناصر سعید، تحلیلگر فلسطینی- در طول ماه‌ها مقاومت و ایستادگی در نوار غزه، شاهد تشدید تجاوزات بی‌رحمانه‌ رژیم صهیونیستی بوده‌ایم که از اکتبر گذشته آغاز شده و تاکنون هم ادامه دارد. این تجاوزات منجر به شهادت هزاران نفر و تخریب گسترده زیرساخت‌های غزه شده است.

 در این میان، امیدها به مذاکراتی که در دوحه در جریان بود، معطوف شد تا شاید این مذاکرات بتواند به آتش‌بس و توافق مبادله اسرا بین مقاومت اسلامی و رژیم صهیونیستی منجر شود.

با این حال، این مذاکرات که در ابتدا نویددهنده راهی به سوی صلح به نظر می‌رسید، به سرعت به صحنه دیگری از بازی‌های سیاسی و دسیسه‌های بین‌المللی تبدیل شد. اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، پس از دیدارش با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، چیزی جز تقویت تمایل همیشگی آمریکا به حمایت از رژیم صهیونیستی نبود، زیرا بلینکن با اتهام زدن به مقاومت فلسطین به عنوان مسئول ناکامی مذاکرات، خشم و نارضایتی آنان را برانگیخت.

در این میان، نقش نتانیاهو در استفاده از این مذاکرات برای دستیابی به منافع سیاسی داخلی‌اش، با استفاده از حمایت بدون قید و شرط آمریکا از اسرائیل برای تقویت موقعیت خود، برجسته است، حتی اگر به قیمت خون بی‌گناهان در غزه باشد. در این مقاله، از منظر مقاومت اسلامی به نقش تخریبی آمریکا، نقش نتانیاهو در مخالفت با صلح، و پیامدهای احتمالی این ناکامی بر آینده مناقشه پرداخته خواهد شد.

بخش اول: نقش آمریکا – تخریب یا وساطت؟

از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی، آمریکا بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین حامی این پروژه استعماری بوده است. در بحران اخیر نیز نقش واشنگتن تفاوتی با گذشته نداشت و دولت بایدن به رهبری آنتونی بلینکن، موضعی آشکار در حمایت از رژیم صهیونیستی اتخاذ کرد و فشارهایی را بر مقاومت اسلامی وارد آورد تا شرایط غیرقابل قبول را بپذیرد.

۱.  اظهارات بلینکن و تخریب مذاکرات

زمانی که بلینکن اعلام کرد نتانیاهو طرح پیشنهادی آمریکا را پذیرفته است و مقاومت فلسطین را مسئول ناکامی مذاکرات معرفی کرد، مشخص بود که این اظهارات چیزی جز تلاش برای پاک کردن دست‌های رژیم صهیونیستی از مسئولیت ادامه تجاوزات نبود. این اظهارات نه تنها مطالبات مشروع مقاومت را نادیده گرفت، بلکه تلاش کرد دیدگاهی یک‌جانبه را که با منافع صهیونیست‌ها همسویی داشت، به طرف مقابل  تحمیل کند.

۲. ملاحظات سیاسی داخلی آمریکا

واضح است که اظهارات بلینکن برای تحقق اهداف سیاسی داخلی در آمریکا مطرح شد، جایی که او خواست به افکار عمومی نشان دهد که دولت کنونی قادر به مدیریت بحران‌های بین‌المللی است. اما این اهداف سیاسی داخلی آمریکا به بهای حقوق مردم فلسطین و حق مقاومت در دفاع از سرزمین‌شان تمام شد.

۳. فشار بر میانجی‌ها و جانبداری از رژیم صهیونیستی

آمریکا به جای اینکه نقش یک میانجی بی‌طرف را ایفا کند، فشارهای زیادی را بر میانجی‌های نظیر مصر و قطر وارد کرد تا مقاومت فلسطین را به پذیرش شرایط غیرعادلانه وادار کنند. این فشارها نشان‌دهنده جانبداری آشکار آمریکا از رژیم صهیونیستی بود و پیچیدگی‌های مذاکرات را افزایش داد و شک و تردیدها در رابطه با اهداف واقعی آمریکا را تقویت کرد.

۴. پیامدها برای آینده مذاکرات

اقدامات دولت آمریکا باعث شد تا مقاومت در اعتماد به هر گونه نقش آمریکایی در آینده دچار تردید شود. این جانبداری آشکار از رژیم صهیونیستی به این معنی است که هر گونه مذاکرات در آینده ممکن است با مخالفت یا شک و تردید از سوی مقاومت روبه‌رو شود، به ویژه اگر آمریکا به این مسیر حمایت از تجاوزات ادامه دهد.

بخش دوم: نقش بنیامین نتانیاهو در شکست مذاکرات

نقش بنیامین نتانیاهو در شکست مذاکرات درباره آتش‌بس در غزه و توافق مبادله اسرا کم‌تأثیر نبوده است. او به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل همواره از مذاکرات به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی داخلی و خارجی خود استفاده کرده و مواضع متعصبانه‌اش که مانع هر گونه توافقی بوده، به وضوح نشان داده است که او علاقه‌ای به صلح و پایان دادن به تجاوزات ندارد.

۱. شروط غیرقابل قبول و مانع تراشی در مذاکرات

از آغاز مذاکرات، درخواست‌های غیرقابل قبول نتانیاهو به وضوح نشان داد که هدف او نابودی هر گونه تلاش برای دستیابی به توافق است. اصرار او بر حفظ نیروهای اسرائیلی در محور فیلادلفیا، به رغم مخالفت مقاومت و مصری‌ها، اقدامی متعمدانه برای تخریب مذاکرات و حفظ وضعیت موجود بود.

۲. فریبکاری سیاسی و گمراهی جامعه بین‌المللی

نتانیاهو هرگز به طور جدی دنبال دستیابی به صلح نبود. او همواره از تاکتیک‌های فریبکاری سیاسی برای جلوگیری از هر گونه پیشرفتی در فرایند صلح استفاده می‌کرد. این فریبکاری‌ها ابزارهایی بودند برای گمراهی جامعه بین‌المللی و ایجاد این توهم که اسرائیل به دنبال صلح است، در حالی که در واقعیت به تجاوزات خود ادامه می‌دهد.

۳. منافع سیاسی داخلی و منافع شخصی

نتانیاهو که با فشارهای داخلی و رقابت‌های سیاسی در اسرائیل روبه‌روست، از این مذاکرات برای تقویت موقعیت داخلی خود استفاده می‌کرد. واضح بود که او هیچ تمایلی به ارائه هیچ‌ گونه امتیازی ندارد که ممکن است منجر به تضعیف محبوبیت او یا به نمایش گذاشتن ضعف او در مقابل رای‌دهندگان اسرائیلی شود.

۴. هماهنگی با برنامه حزب جمهوری‌خواه آمریکا

شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند نتانیاهو با برخی از دایره‌های حزب جمهوری‌خواه آمریکا، مانند ترامپ، تبانی کرده است تا هر گونه پیشرفتی را در مذاکرات که می‌توانست به عنوان یک دستاورد برای دولت بایدن محسوب شود، متوقف کند. این تبانی نشان‌دهنده میزان همپوشانی سیاست اسرائیل با سیاست آمریکا در خدمت به برنامه‌های مشترک و به زیان حقوق مردم فلسطین است.

بخش سوم: مذاکرات به کجا خواهد رفت؟

پس از شکست مذاکرات اخیر در دوحه، به نظر می‌رسد که راه برای دستیابی به صلح پیچیده‌تر شده و امید به دستیابی به توافقی که حقوق مردم فلسطین را تضمین کند، به دور از دسترس رفته است.

۱.  پیچیدگی‌های فعلی و آینده مذاکرات

اصرار رژیم صهیونیستی بر حفظ حضور نظامی خود در محور فیلادلفیا و افزایش پیچیدگی‌های امنیتی و سیاسی به این معنی است که هر گونه مذاکرات آینده با چالش‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد. این اصرار نشان‌دهنده تمایل اسرائیل به تحمیل یک واقعیت جدید روی زمین است که مقاومت به‌هیچ‌وجه آن را نخواهد پذیرفت.

۲. سناریوهای احتمالی

اگر رژیم صهیونیستی به کارشکنی‌های خود ادامه دهد و از پذیرش راه حل‌های عادلانه امتناع کند، مقاومت مجبور خواهد بود با تمام توان خود به دفاع از حقوق مردم فلسطین ادامه دهد. این امر ممکن است به تشدید بیشتر درگیری‌ها منجر شود، اما مقاومت اطمینان دارد که ایستادگی‌اش در نهایت رژیم صهیونیستی را به عقب‌نشینی وادار خواهد کرد.

۳. نقش میانجی‌های منطقه‌ای و بین‌المللی

میانجی‌های نظیر مصر و قطر ممکن است در صورت ادامه کارشکنی‌های اسرائیل در موقعیت دشواری قرار بگیرند، به ویژه با توجه به فشارهای آمریکا برای جانبداری از رژیم صهیونیستی این امر محتمل‌تر هم هست.

۴. تغییرات احتمالی در استراتژی

در صورت ادامه کارشکنی اسرائیل، ممکن است مقاومت به تقویت اتحادهای منطقه‌ای و بین‌المللی خود بپردازد، تا از طریق آن معادلات قدرت در این درگیری را تغییر دهد. این اتحادها ممکن است افق‌های جدیدی را برای مقاومت بگشاید و مقابله با رژیم صهیونیستی را برای آن‌ها دشوارتر کند.

بخش چهارم: خاتمه

مذاکرات شکست‌خورده در دوحه نشان داد که مسیر رسیدن به صلح واقعی چیزی بیش از جلسات مذاکره و نشست‌های دیپلماتیک نیاز دارد. دولت آمریکا بار دیگر ثابت کرد که بیشتر شریک تجاوزات اسرائیل است تا یک میانجی بی‌طرف، در حالی که نتانیاهو نشان داد که منافع شخصی و سیاسی‌اش برای او مهم‌تر از حقوق مردم و جان بی‌گناهان است.

مقاومت اسلامی به خوبی می‌داند که این نبرد تنها نبرد مذاکرات نیست، بلکه نبردی است برای بقا و ایستادگی در برابر یک پروژه استعماری صهیونیستی که از سوی قدرت‌های بزرگ حمایت می‌شود. به همین دلیل، مقاومت همچنان به حقوق ملت فلسطین پایبند است و هر گونه تلاش برای تحمیل راه حل‌های تسلیمی را رد می‌کند.

در نهایت، حقیقت آشکار این است که تنها مقاومت، با ایستادگی و فداکاری‌هایش، قادر است پیروزی را به دست آورد و سرزمین را آزاد کند، هرچند که این مسیر سختی و چالش‌های زیادی را در بر داشته باشد و زمان زیادی طول بکشد. مقاومت اسلامی باور دارد که حق در طرف و جانبش قرار دارد و تاریخ نشان داده است که ایستادگی در برابر ظلم و اشغالگری، در نهایت به پیروزی منجر خواهد شد.

 

منبع: etemadonline-672289

برچسب ها
نسخه اصل مطلب