جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > در تولیداتمان به قشر سالمند توجه نداریم/ با موسیقی کاسبی نمی‌کنم

در تولیداتمان به قشر سالمند توجه نداریم/ با موسیقی کاسبی نمی‌کنم

در تولیداتمان به قشر سالمند توجه نداریم/ با موسیقی کاسبی نمی‌کنم
حسین ضروری می‌گوید: من در گذشته به اجرای موسیقی کلاسیک دنیا می‌پرداختم، مثل قطعات آلمانی و ایتالیایی. سال‌ها پیش تصمیم گرفتم وارد فضای فولکوریک شوم و آثار محلی را بخوانم، زیرا به هرحال موسیقی‌های آلمانی و ایتالیایی و دیگر کشورها به اندازه کافی افرادی را دارند که به آثارشان بپردازند و لازم دیدم به موسیقی و آثار خودمان بپردازم تا به این ترتیب از آثار فاخر خودمان حمایت کنم.

نبود سیاست‌های مشخص و تبعیض میان هنرمندان مناطق مختلف و نحوه فعالیت‌های آنها، عدم تخصیص بودجه لازم برای ادامه فعالیت گروه‌ها، استفاده ابزاری تهیه‌کنندگان از خوانندگان (بخصوص پاپ) و در نهایت تنزل سلیقه مخاطبان به دلیل ارائه آثار سخیف برخی از کاستی‌ها و آسیب‌هایی هستند که طی این سال‌ها موسیقی را با مشکلاتی مواجه کرده است. تشکیل گروه‌هایی که اهداف مشخصی ندارند و گاها در نبود حمایت‌های لازم  منحل می‌شوند نیز یکی دیگر از این کاستی‌هاست.



درباره شیوه بازخوانی آثار کلاسیک بیشتر توضیح دهید. به هرحال نمی‌توان نحوه خوانش خواننده اصلی را نادیده گرفت و بخش‌های جدید را به اثر اضافه کرد.

جنس صدا نیز یکی دیگر مقولات مهمی است که باید به آن توجه داشته باشیم و بخشی از فرم و استایل خوانندگی است. اگر توجه کنید اغلب خوانندگانی که آثار قدیمی را می‌خوانند تلاش دارند به صدای خود شکل و شمایل کلاسیک دهند. که غلط است. البته خودم نیز سال‌ها پیش اینگونه بودم و حال نام آن را مشکل می‌گذارم. زیرا زمانی که خواننده به این شیوه می‌خواند و فضا را کاملا کلاسیک درنظر می‌گیرد، احساس لازم را از بین می‌برد و من نیز در گذشته همین کار را می‌کردم. اگر اجراهای قدیمی من را ببینید متوجه خواهید شد که قطعاتی که خوانده‌ام فاقد احساس کافی است. البته شکستن آن فرم قبلی کار دشواری است؛ اینکه خواننده بخواهد از انرژی کلاسیک حین اجرای قطعه‌ای بکاهد و اثر را با احساسی ازجنس دیگر بخواند کار راحتی نیست و اغلب خوانندگان به این موضوع توجه نمی‌کنند و قطعات قدیمی را صرفا به شکل اپرایی اجرا می‌‌کنند.

از چه مقطعی به بعد آثار فولکوریک، بخصوص قطعات قدیمی ترکی را در برنامه‌ کاری‌تان گنجاندید؟

من در گذشته به اجرای موسیقی کلاسیک دنیا می‌پرداختم، مثل قطعات آلمانی و ایتالیایی. سال‌ها پیش تصمیم گرفتم وارد فضای فولکوریک شوم و آثار محلی را بخوانم، زیرا به هرحال موسیقی‌های آلمانی و ایتالیایی و دیگر کشورها به اندازه کافی افرادی را دارند که به آثارشان بپردازند و لازم دیدم به موسیقی و آثار خودمان بپردازم تا به این ترتیب از آثار فاخر خودمان حمایت کنم.

آثار فولکوریک بسیاری داریم که به دلیل عدم بازخوانی و بازنگری مغفول مانده‌اند و در شرف فراموشی هستند.  موسیقی آذربایجان نیز آنطور که باید از سوی نسل‌های جدید مورد توجه قرار نگرفته است.

بله همینطور است که می‌گویید. البته تلاش‌هایی در این زمینه صورت گرفته است. به طور مثال قطعات محلی چون «دختر بویراحمدی»، «شالیزار» و «عزیزجون» را اجرا کرده‌ایم. اما خب از آنجایی که من ترک هستم قاعدتا فضای آذربایجان و موسیقی آن منطقه را بیشتر می‌شناسم. از طرفی یک فرد نمی‌تواند تمام بار موسیقی فولکوریک کشور را به دوش بکشد و به اجرای تمام آثار موجود در هر منطقه بپردازد و مورد دیگر اینکه من به لهجه و زبان‌های دیگر مناطق کشور تسلط کافی ندارم. شاید ایجاد گروه‌ها و تیمی‌هایی در این زمینه موثر باشد؛ اینکه مثلا گروهی تشکیل شود و برای اجرای آثار مناطق مختلف از خوانندگان هر منطقه دعوت به عمل آورد و قاعدتا با انجام این کار دشوار احتمالا اتفاقات نو و جریانات جدیدی رقم خواهد خورد.



رمز ماندگاری و ادامه حیات گروه «آوای شفق» چیست؟ به هرحال سرپا نگاه داشتن گروه با توجه به شرایط فعلی کمی دشوار است و تمهیداتی را می‌طلبد.

هر گروه اگر بر اساس اهدافی درست و مشخص ایجاد شده باشد و اعضای آن نیز آن هدف یا اهداف را درک کرده باشند با مشکل خاصی مواجه نخواهند شد. من به این موضع اهمیت می‌دهم و هرگاه اعضای جدید به گروه اضافه می‌شوند اهدافمان را برایشان توضیح می‌دهم زیرا باید در جریان امور و برنامه‌های ما قرار بگیرند تا به این ترتیب امکان همکاری و همدلی داشته باشند.در گروه «آوای شفق» آن همدلی‌های لازم وجود دارد و دلیل ماندگاری ما و فعالیت‌های مستمرمان همین است.

هدف و محوریت گروه «آوای شفق» چیست؟

ارکستری که من ایجاد کرده‌ام به دلیل بسیار واضحی تشکیل شده و آن هم زنده نگاه احساسات و موسیقی‌های فاخر و با کیفیت است. قاعدتا اگر اثری زیبا نباشد و ما برای ارائه آن تلاش کنیم آن اتفاقات مثبتی که می‌خواهیم رخ نخواهد داد. اعضای «آوای شفق» گروه را دوست دارند به این دلیل که خودشان از آثاری که مد نظرمان است لذت می‌برند. یعنی اگر در ارکستر من آن آثار مورد نظر را نزنند جای دیگری نیست که چنین آثاری را بنوازند، وگرنه ارکسترهای بسیاری در حال فعالیتند که در کنسرت‌هایشان آثار مرسوم را می‌نوازنند و مثلا به اجرای موسیقی سریال «بازی تاج و تخت» می‌پردازند و دیگر آثار را تکرار می‌کنند. در صورتیکه گروه «آوای شفق» به اجرای آثاری می‌پردازد که توسط دیگر گروه‌ها تمرین نمی‌شوند و تا به حال با شیوه و سیاق ما اجرا نشده‌اند. علاوه بر اینکه گروه «آوای شفق» در هر کنسرت تولیداتی دارد که ساخته‌های خودم هستند. از طرفی اعضای گروه متوجه عشق من به کارم هستند و می‌دانند که بخش مالی ماجرا و سودهای حاصل از آن برایم اهمیتی ندارد. مشخص است که ما اگر با آن تعداد بالای نوازندگان طی فعالیت‌ها و اجراهای‌مان ضرر نکنیم سود نیز نخواهیم کرد.

یعنی هیچ گاه به سود مالی فکر نکرده‌اید؟

هیچ‌گاه با موسیقی به دنبال درآمدزایی نبوده‌ام که البته اگر هم چنین باشد بد نیست، زیرا کار و حرفه ما موسیقی است اما اعضای ارکستر متوجه این موضوع هستند که من به دنبال کسب درآمد با موسیقی نبوده‌ام و نمی‌توانم باشم، زیرا هدفم چیز دیگری بوده و هست. من اگر به دنبال درآمدزایی بودم طی این سال‌ها موسیقی دیگری را انتخاب و دنبال می‌کردم و بر همان اساس پیش می‌رفتم.

تعداد اعضای ارکسترتان چند نفر است؟

در حال حاضر تعداد اعضای گروه «آوای شفق» چیزی حدود 140 تا 150 نفر است و طی اجرایی که در جشنواره موسیقی فجر داشتیم 140 نفر بودیم.

نحوه انتخاب نوازندگان ارکسترتان به چه شکل است؟

ما تلاش کرده‌ایم در کنار نوازندگان طراز اولی چون آقایان دانیال جوراب‌چی، رضا پیرجانی، آرمین قضاتی، کوروش کشاورز،‌ خانم‌ها رکسانا ریحانیان و پروانه انارکی و دیگر نوازندگان درجه یک سازهای غیرارکسترال، خلق نوازنده نیز داشته باشیم. یعنی در این رابطه از نوازندگانی استفاده می‌کنیم که مطرح نیستند اما استعداد دارند. تلاشمان این است که با این دسته از افراد کار کنیم تا آنها نیز به نوازندگان ارکسترال تبدیل شوند. به این ترتیب یکی از اهدافم در این رابطه ایجاد فضایی حمایتی است. موضوعی که وجود دارد این است که برخی از رهبران ارکستر نوازندگانی دارند و اصطلاحا آنها را با خودشان حمل می‌کنند. یعنی به عنوان رهبر با هرگروهی همکاری می‌کنند نوازندگانشان را نیز با خود همراه می‌کنند. طی این روند،‌ می‌توان گفت یکسری نوازندگان معدود با ارکسترها همکاری می‌کنند؛ لذا تلاش ما این بوده که این رویه را به نوعی در گروه «آوای شفق» بشکنیم و به نوازندگان کم تجربه‌تر فضا و فرصت بدهیم. حتی شاید گاه نحوه فعالیت گروه نیز به خطر بیفتد، اما این روند برایمان جدی است. چه بسا این اتفاق افتاده و نوازندگان کم تجربه‌تر حال به نوازندگان حرفه‌ای تبدیل شده‌اند و با ارکسترهای دیگر نیز همکاری می‌کنند. یکی دیگر از مواردی که برایم اهمیت دارد رعایت قوانین گروه توسط اعضا است که البته این قانون‌ها انسانی است. یکی از مسائلی که باعث انحلال و متلاشی شدن گروه‌ها می‌شود مسائل حاشیه‌‌ای و رفتارهای غیرهنری است. در بدو ورود اعضا قوانین به آنها گوشزد می‌شود  و تاکیدمان این است که کسی دیگری را آزرده نکند تا به این ترتیب از هنر و فضای ایجاد شده لذت ببریم.

اعضای گروه کر را چگونه انتخاب می‌کنید؟

اعضای گروه کر «آوای شفق» از هنرجویان آواز من هستند که تحت تعلیمات تخصصی سولفژ و صداسازی قرار گرفته‌اند و هرکدام از آنها به نوبه خود از صدایی بسیار زیبا و استاندارد برخوردار هستند.


+ (7)


موسیقی پاپ سطحی تا چه حد فعالیت گروه شما و دیگر گروه‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و آیا با حذف گونه‌های عامه‌پسند موافق هستید؟

راهکار من این نیست که فلان گونه موسیقی را حذف کنیم با این دلیل که مثلا سطحی است. اغلب آنهایی که دغدغه موسیقی فاخر دارند، نسبت به گونه‌هایی چون پاپ انتقاد دارند و به نوعی بحث حذف فلان گونه را پیش می‌کشند. البته موسیقی پاپ نیز درجه‌‌بندی دارد. ما  آثار فاخر و هنری پاپ نیز داریم و آثار سطحی نیز در این سبک تولید می‌شود. به نظرم لازم است که همه نوع موسیقی داشته باشیم. موضوع مهم این است که باید موسیقی فاخر را نیز به اندازه دیگر موسیقی‌ها به مخاطبان ارائه دهیم.

برای ارائه بهتر آثار فاخر در کنار آثار عامه‌پسندتری چون پاپ چه تمهیداتی دارید؟

به نظرم اگر سازمان یا بنیادی ایجاد شود و در قالب خیریه فعالیت کند، اتفاقات مثبتی رخ خواهد داد. اینکه ما می‌خواهیم خوراک خوب به گوش مخاطبان برسانیم یعنی کاری خیر انجام داده‌ایم. به نظرم آن سازمان یا بنیاد می‌تواند با استفاده از توانایی‌های مالی و معنوی مردم برای ارائه آثار فاخر و با ارزش استفاده کند و می‌تواند به لحاظ تبلیغاتی نیز این نوع موسیقی را همپا با دیگر گونه‌ها پیش ببرد و به جامعه بشناساند. همانطور که گفتم، با حذف موسیقی پاپ و عامه‌پسند موافق نیستم، زیرا زمانی که موسیقی خوب و فاخر تبلیغ نمی‌شود اتفاقات مثبتی رخ نخواهد داد و آن خلا موجود همچنان وجود خواهد داشت. بگذارید مثالی بزنم شما تصور کنید مردم یک شهر فقط فست فود می‌خورند و ما این غذا را حذف می‌کنیم در مقابل باید خوراک دیگری به آنها دهیم وگرنه صرفا با حذف دردی را دوا نکرده‌ایم. این را هم مدنظر داشته باشید که هر غذا مزه و طعم مخصوص به خود را دارد و نمی‌توان قیمه را جایگزین فست‌فود کرد. یعنی ایجاد تعادل یکی از مهمترین موضوعاتی است که باید به آن توجه کنیم. در کل با حذف موسیقی سطحی موافق نیستم بلکه می‌گویم موسیقی فاخر نیز باید حمایت شود و لازمه موفقیت این است که آن حمایت‌ها سازمان یافته باشند.

در حال حاضر با وجود بحران کرونا تمرینات گروه‌تان به چه شکل است؟

ما تمریناتمان را به طور کامل متوقف کرده‌ایم، زیرا موسیقی باید در شرایط معمولی دنبال شود تا آن آرامش ذهنی لازم ایجاد شود. اولا ما از راه موسیقی کسب درآمد نمی‌کنیم که برای فعالیت‌مان ضرورتی وجود داشته باشد. دوم اینکه قرار است از کنار هم بودن و همکاری با یکدیگر لذت ببریم نه اینکه از این اتفاق بترسیم. اتفاقا شنیده‌ام برخی گروه‌ها تمریناتشان را شروع کرده‌اند. این را هم بگویم که سالنی را برای 11 جلسه تمرین از قبل رزرو کرده بودیم و آن زمان که مجوز تمرین‌ گروه‌ها صادر شد ما تمریناتمان را برگزار نکردیم. آخرین کنسرت ما سی‌ام بهمن روی صحنه رفت و از آن زمان تاکنون کنسرتی نداشته‌ایم. به طور کلی شخصا برای فعالیت در شرایط فعلی هیچ منطقی نمی‌بینم زیرا ارزش جان اعضای ارکستر و سلامتی خانواده‌شان برای من بیش از هرچیزی اهمیت دارد.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب