حسن یزدانی را از عرش به فرش نرسانید
رویداد امروز-امیرحسین احتشامی: این که از یک ورزشکار اسطورهای بسازیم و با هر شکست او را به گوشه رینگ ببریم بسیار بی رحمانه است. البته نفس اسطوره سازی در فرهنگ ایرانی خود جای بحث دارد. این که آیا اسطوره سازی که در تاریخ ما ریشه ای چندین هزار ساله دارد باید همچنان ادامه پیدا کند؟ آیا دنیای جدید چنین چیزی را می پذیرد و فشاری که به یک قهرمان وارد می شود منطقی است؟ حسن یزدانی چرا باید چنین فشار روانی را تحمل کند و چون نتوانسته قهرمان المپیک شود از عرش به فرش برسد؟ او مدال های رنگارنگ جهانی و المپیک را برای کشور به ارمغان آورده اما قرار دادن یزدانی در جایگاهی پهلوان تختی جز آسیب زدن به وجه دو قهرمان کشتی ایران دیگر چه فایده ای دارد. تختی مرد زمانه خودش بوده و یزدانی هم قهرمان کنونی ماست. مقایسه این دو با یکدیگر از اساس اشتباه است. تختی در دوره می زیسته که مناسبات اجتماعی وجه کاملا متفاوتی نسبت به امروز داشته و هیچ سنخیتی با دوره یزدانی ندارد. اما افسوس که عده ای دوست دارند از یزدانی یک تختی دیگر بسازند. فرض که چنین هم شود اما این اسطوره سازی هم که ممکن است با شکست در فینال المپیک یا کمترین اشتباه از بین برود ارزشمند است؟ باید اجازه داد قهرمانان ما در همان جایی باشند که باید قرار گیرند و بی جهت آنها را از خود وجودشان جدا نکنیم. بی دلیل برایشان جایگاهی تعریف نکنیم و با اجبار آن را در شرایطی قرار دهیم که چارهای جز حرکت در این مسیر تحمیلی نداشته باشند. حدود 10 ماه قبل بود که حسن یزدانی در بیمارستان بهمن تهران کتف آسیب دیده خود را به تیغ جراحان سپرد. حتی انتشار این خبر هم برای علاقهمندان به کشتی شوکه کننده بود، چون در مسابقات جهانی و بازیهای آسیایی آثاری از آسیب دیدگی روی کتف حسن دیده نمیشد. همان روز بعد از جراحی 6 ساعته پزشک معالج حسن یزدانی گفت که او پنج تا 6 ماه دیگر میتواند به تشک کشتی برگردد و مرور فن کند. با این حال در پیش بودن المپیک 2024 پاریس و چرخهای که فدراسیون کشتی برای انتخاب کشتیگیران تعریف کرده بود، کار را پیچیده میکرد. البته که حسن یزدانی فدراسیون کشتی و کادرفنی را در جریان عمل جراحی خود قرار داده بود و حتی با آنها مشورت هم کرده بود. با این شرایط خیلیها منتظر بودند وضعیت کتف حسن یزدانی را در فشار المپیک ببینند. در مبارزه اول، دوم و سوم و حتی زمانی که حریف یونانیاش او را کولانداز کرد، هیچ فشار و دردی روی کتف حسن دیده نمیشد و تا فینال همه چیز خوب پیش رفت. درست در زمانی که همه خیالشان از طلای حسن راحت بود، او در همان ثانیههای اول کتفش از جا درآمد. حالا اینکه حریف بلغار به عمد و با برنامه دست حسن را در ثانیههای اول کشید و روی کتف او فشار آورد یا اینکه اتفاقی این ماجرا رخ داده را نمیتوان با قطعیت گفت، اما بدترین و شوک بزرگ به حسن، مربیان، خانواده و مردم همین درآمدن کتف از جایش بود آن هم در فینال. به هر حال سرنوشت به گونه ای برای کاپیتان تیم ملی کشتی رقم خورد که او به مدال نقره المپیک پاریس بسنده کند. اما درست بعد از این اتفاق تلخ بود که نیش و کنایه ها شروع شد. طعنه هایی که یزدانی را به گوشه رینگ برده و این قهرمان پرافتخار را زیر فشار خرده کنندهای قرار می دهد. این که همه از یزدانی تنها طلا می خواهند و البته صفات پهلوانی و جز این هیچ چیز را بر نمی تابند. این سطح از انتظارات میتواند هر قهرمانی را از پا درآورد و حالا یزدانی درست در چنین موقعیت قرار گرفته؛ وضعیت همه یا هیچ.