مسکن، کالای اساسی که حیاتی شد
به گزارش اکوایران، آمارهای تورم که توسط نهادهای آماری دولتی از جمله مرکز آمار ایران به صورت ماهانه منتشر میشوند نکات ریزی در درون خود دارند که بررسی آن میتواند ابعاد محاسبه تورم را آشکار کند.
مراکز آماری برای محاسبه تورم ابتدا یک سبد مشخص از کالاها را در نظر میگیرند و به هر کدام از آنها وزن میدهند. این وزن در حقیقت همان میزان اهمیت آن کالا در سبد مصرفی خانوار را مشخص میکند. پس از وزندهی به گروههای کالایی، شاخص قیمت آنها را محاسبه کرده و تورم کل کشور را بدست میآورند.
لذا به طور کلی میتوان گفت هرچه وزن یک کالا در سبد مصرف خانوار افزایش پیدا کند، تغییرات قیمت در این گروه کالایی اثر بیشتری بر تورم خواهد گذاشت. در نتیجه میتوان گفت ثابت ماندن این وزنها (ضرایب اهمیت) در طی زمان میتواند آمارها را با خطا روبرو کند. به همین دلیل مراکز آماری در مقاطع زمانی مشخصی (زمان تغییر سال پایه) این ضرایب را تغییر میدهند و بر اساس سبد مصرف حقیقی خانوار، این اوزان را بروز میکنند.
پس تا به اینجا مشخص شد که ضرایب اهمیت، میزان اهمیت هر کالا در ایجاد تورم را مشخص میکند و از دل سبد مصرف خانوار محاسبه شده است. هرچه کالایی در سبد مصرفی خانوار مهمتر شود ضریب اهمیت آن نیز در طی زمان افزایش مییابد.
برای بررسی بهتر ضرایب اهمیت باید با دستهبندی کالاها در اقتصاد آشنا شد. کالاهای موجود در اقتصاد را به طور کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد، «کالاهای خوراکی، آشامیدنی و دخانیات» و «کالاهای غیرخوراکی و خدمات». تغییرات ضریب اهمیت در این دو دسته به خوبی نشان میدهد اولویتهای مردم برای پر کردن سبد مصرفی تغییر کرده است.
بررسیها نشان میدهد به طور کلی ضریب اهمیت کالاهای خوراکی نسبت به غیرخوراکی از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ افزایش پیدا کرده است. در این بین مهمترین بخشی که باعث افزایش اهمیت کالاهای غیرخوراکی در سبد مصرف خانوارها شده مسکن و اجاره بهای مسکن است. این بررسیها حاکی از آن است که سبد مصرف خانوارها از نیازهای اساسی مانند کالاهای خوراکی، آموزش و تفریح در طی زمان کوچکتر شده و مسکن اولویت بالاتری در سبد مصرف پیدا کرده است.
در این گزارش به تفصیل به بررسی ضرایب اهمیت «کالاهای خوراکی، آشامیدنی و دخانیات» و «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» و اجزای آنها در سه سال پایه ۱۳۹۰، ۱۳۹۵ و ۱۴۰۰ پرداخته شده است.
افزایش اهمیت خوراکیها در سبد مصرف خانوار طی یک دهه
در ابتدا گروه «خوراکی، آشامیدنی و دخانیات» مورد ارزیابی قرار گرفته است. «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» گروهی از کالاها است که در سال ۹۵ با کاهش ضریب اهمیت نسبت به سال ۹۰ مواجه شده و در سال ۱۴۰۰ ضریب اهمیت آن افزایش یافته است و از سطح پیشین خود در سال ۹۰ نیز بالاتر رفته است. لذا به طور کلی میتوان گفت اهمیت این گروه در سبد مصرف خانوار طی دهه ۹۰ یک افت داشته و سپس فزاینده بوده است.
بر اساس آمارها ضریب اهمیت گروه «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» در سال ۹۰ معادل ۲۸.۴۶ بوده که با افزایش به سطح ۲۹.۴۴ در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
گروه «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» از دو زیرگروه تشکیل شده که عبارتند از «خوراکیها، آشامیدنیها» و «دخانیات». زیر گروه «خوراکیها و آشامیدنیها» روند مشابهی را با گروه اصلی داشته و با یک کاهش در ضریب اهمیت در سال ۹۵ مواجه شده اما پس از آن در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است و از سطح پیشین خود در سال ۹۰ بالاتر رفته است.
حال آنکه این وضعیت در زیر گروه «دخانیات» متفاوت بوده است. ضریب اهمیت دخانیات در سبد مصرف خانوار طی ۱۰ سال اخیر تماما صعودی بوده است. بر اساس آمارها اهمیت دخانیات در سال ۹۰ معادل ۰.۵۳ بوده که با افزایش تدریجی به ۰.۶۲ در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
افزایش اهمیت دخانیات در سبد مصرف خانوارهای کشور نگرانکننده بوده و میتوان آن را هشداری جدی برای سلامتی آحاد جامعه در سالهای پیشرو در نظر گرفت.
سه گروه کالایی اول شامل «نان و غلات»، «ماهیها و صدفداران» و «روغنها و چربیها» است که با کاهش مداوم ضریب اهمیت از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ مواجه شدهاند. مهمترین کالا در میان آنها «نان و غلات» است که در سال ۹۰ ضریب اهمیتی معادل ۷.۳۶ داشته و این ضریب اهمیت با کاهش مداوم به سطح ۶.۳۸ در سال ۱۴۰۰ نزول کرده است.
چهار گروه کالایی دیگر شامل «میوه و خشکبار»، «سبزیجات»، «شکر، مربا، عسل، شکلات و شیرینی» و «محصولات خوراکی طبقهبندی نشده» است که با افزایش مداوم ضریب اهمیت از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ مواجه شدهاند. طبق آمارها مهمترین کالا در میان آنها «سبزیجات» است. این گروه در سال ۹۰ ضریب اهمیتی معادل ۲.۹۲ داشته که با افزایش مداوم و قابل توجه به سطح ۴.۰۸ در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
از میان گروههای کالایی باقیمانده، «گوشت قرمز و ماکیان» یکی از با اهمیتترین کالاها در سبد مصرف خانوار است. وزن این گروه در سبد مصرف خانوار در سال ۱۳۹۰ معادل ۶.۰۹ بوده است. با تغییر سال پایه، وزن این گروه در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته و به ۵.۱۴ رسیده است. در نهایت نیز بر اساس آخرین سال پایه موجود در مرکز آمار ایران (سال ۱۴۰۰)، ضریب اهمیت «گوشت قرمز و ماکیان» به سطح ۵.۶۵ افزایش یافته است اما همچنان نسبت به سال ۹۰ از اهمیت کمتری برخوردار است.
کاهش اهمیت کالاهای غیرخوراکی در سفره مردم
پس از بررسی کامل گروه «خوراکیها، آشامیدنی و دخانیات» نوبت به گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» میرسد. همانطور که گفته شد زمانیکه سال پایه در آمارهای اقتصادی تغییر میکند به تبع آن ضرایب اهمیت کالاها نیز بروز میشود. بررسیهای آماری از ضریب اهمیت در کالاهای غیرخوراکی نشان میدهد در سال ۱۳۹۰، وزن این کالاها معادل ۷۱.۵۴ بوده که در سال ۹۵ این ضریب افزایش پیدا کرده و اهمیت این کالاها در سفره مردم به ۷۲.۷۷ رسیده است.
طبق آخرین تغییرات آماری میتوان مشاهده کرد که در سال پایه ۱۴۰۰، ضریب اهمیت «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» در کشور به سطح ۷۰.۵۶ رسیده است که از سال ۹۰ نیز پایینتر بوده است.
«کالاها و خدمات غیرخوراکی» از ۱۰ زیرگروه تشکیل شده که این زیرگروهها چهار نوع تغییر را از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ تجربه کردهاند. در ادامه هر یک از این چهار تغییر به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
زیرگروه «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» خود از ۴ زیرگروه تشکیل شده است که عبارتند از: «مسکن»، «اجاره»، «خدمات نگهداری و تعمیر واحد مسکونی» و «آب، برق و سوخت».
بررسی اجزای ۴ گانه زیرگروه «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» نشان میدهد اهمیت دو زیرگروه «خدمات نگهداری و تعمیر واحد مسکونی» و «آب، برق و سوخت» به مرور طی ده سال کاهش یافته است. اما چیزی که به شدت افزایشی شده و باعث افزایش ضریب اهمیت «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» در سبد مصرفی خانوارها شده دو زیر بخش «مسکن» و «اجاره» است.
ضریب اهمیت در بخش مسکن از ۲۷.۰۹ در سال ۹۰ به حدود ۳۴ در سال ۱۴۰۰ افزایش یافته است. همچنین در زیربخش اجاره نیز ضریب اهمیت از ۲۶.۳۴ در سال ۱۳۹۰ به ۳۳.۶ در سال ۱۴۰۰ رسیده است. این آمار به خوبی نشان میدهد مسکن و اجاره وزن زیادی در سبد مصرفی خانوارها پیدا کرده به طوریکه جای نیازهای اساسی دیگر مانند پوشاک و تفریح را در این سبد اشغال کرده است.
لذا به طور کلی میتوان گفت بیشترین وزن کالاهای غیرخوراکی در سبد مصرف خانوار متعلق به مسکن بوده که این زیربخش با افزایش اهمیت مداوم در دهه منتهی به سال ۱۴۰۰ روبرو شده است.
مسکن جایگزین نیازهای اساسی در سبد خانوار
در انتها، مجموع این بررسیها نشان میدهد طی یک دهه یعنی از سال ۹۰ تا ۱۴۰۰ سبد مصرف خانوارها از کالاهای خوراکی به سمت کالاهای غیرخوراکی حرکت کرده است. علت این اتفاق نیز به مسکن و اجاره بها بازمیگردد. اهمیت تامین یک سرپناه برای خانوارها تا حدی افزایش یافته که جای کالاهای خوراکی و غیرخوراکی نظیر پوشاک و تفریح را در سبد مصرف خانوار گرفته است. به بیان سادهتر در این سالها غذا، تفریح و خرید پوشاک در زندگی مردم کمرنگتر شده و مسکن جای آنها اشغال کرده است.
منبع: ecoiran-69080