جستجو
رویداد ایران > رویداد > علمی > آیا حشرات لذت و درد را حس می‌کنند؟

آیا حشرات لذت و درد را حس می‌کنند؟

حشرات می‌توانند لذت را حس کنند و سرخوش شوند؛ اما تجربه‌ی احساس درد در آن‌ها موضوع بحث است.

در گذشته تصور می‌شد تجربه‌ی خودآگاهی منحصر به انسان باشد، اما امروزه با پژوهش‌های جدید مشخص شده است که این تجربه در گونه‌های دیگر به ویژه حشرات هم وجود دارد. مثلا زنبورها حشرات اجتماعی با توانایی‌هایی مثل شمارش، درک تشابه و تفاوت و قابلیت انجام دیگر وظایف پیچیده هستند.

براساس یافته‌های پژوهش‌های متعدد، زنبورها می‌توانند از بازی کردن لذت ببرند. اما اثبات تجربه درد در آن‌ها موضوع بحث است. با این‌حال به نظر می‌رسد زنبورها شرایط ناخوشایند مثل محیط زنبورداری و استرس تکان‌دادن کندوی خود را درک کنند.

بسیاری از صنایع به پرورش حشرات به عنوان جایگزینی برای پروتئین‌های دام و طیور روی آورده‌اند. اما این گذار به معنای رنج کمتر حیوانات نیست. بسیاری از پژوهشگرها همچنان بر سر اخلاقی بودن آزمایش روی حشرات و تحمیل درد به آن‌ها اختلاف نظر دارند.

صرف‌نظر از اینکه حشرات دارای ادراک باشند یا خیر، شاید روش اخلاقی‌تر این باشد که شرایط درد برای آن‌ها را در محیط‌های آزمایشگاهی یا کشتارگاه به حداقل برسانیم. به طور کلی به پژوهش‌های بیشتری در زمینه تجربه و ادراک درد در حشرات نیاز داریم.

درد تجربه‌ای آگاهانه است و در گذشته، بسیاری از پژوهشگرها تصور می‌کردند خودآگاهی منحصر به انسان است؛ اما اکنون پس از چند دهه پژوهش درباره‌ی ادراک و هوش زنبورها می‌توان گفت که این تجربه صرفا محدود به انسان نیست.

بسیاری از پژوهشگرها ثابت کرده‌اند که زنبورها و دیگر حشرات می‌توانند رفتارهای هوشمندانه‌ای را از خود نشان دهند که بسیاری از افراد تصورش را نمی‌کنند. برای مثال زنبورها می‌توانند بشمارند، مفاهیم تشابه و تفاوت را تشخیص دهند، وظایف پیچیده را با مشاهده‌ی دیگران بیاموزند و از ابعاد بدن خود آگاه باشند. چنین ظرفیتی از شناخت، در انسان با خودآگاهی ارتباط دارد.

همچنین به نظر می‌رسد زنبورها می‌توانند لذت و درد را نیز تجربه کنند یا به بیان دیگر حداقل برخی از گونه‌های حشرات و شاید حتی همه‌ی آن‌ها، دارای ادراک هستند. اکتشافات یادشده پرسش‌های جالبی را درباره‌ی منشأ فرآیند پیچیده‌ی شناخت مطرح می‌کنند. همچنین مفاهیم اخلاقی مهمی را درباره‌ی چگونگی رفتار با حشرات در آزمایشگاه و حیات‌وحش به دنبال دارند.

زنبور عسل ملکه و کارگرها یک آشیانه می‌سازند. ساختارهای مومی شامل گودال‌های گرده یا عسل هستند و ساختارهای بسته حاوی لارو هستند.

 براساس آزمایشی دیگر با توپ‌ها، به نظر می‌رسد چیزی لذت‌بخش در این فعالیت برای زنبورها وجود دارد. هم‌راستا با دیگر مشاهدات مربوط به موجودات مهره‌دار هنگام بازی، زنبورهای جوان بیشتر از زنبورهای پیرتر با توپ‌ها تعامل داشتند.

همچنین زنبورهای نر بیشتر از زنبورهای ماده بازی می‌کردند. این آزمایش‌ها شواهدی از وضعیت‌های احساسی مثبت را در زنبورها نشان می‌دهند.

تمام پژوهش‌های یادشده این پرسش را نیز مطرح کردند که آیا زنبورها قادر به تجربه‌ی درد هستند؟ بررسی این مسئله در آزمایش‌ها پژوهشگرها را با یک دوراهی اخلاقی روبه‌رو کرد: اگر نتایج مثبت باشند، پژوهش می‌تواند به بهبود رفاه تریلیون‌ها حشره‌ در حیات‌وحش و حشره‌ها در شرایط کنترل‌شده کمک کند؛ اما اگر به رنج احتمالی حیوانات داخل آزمایش بینجامد چطور؟ پژوهشگرها تصمیم گرفتند آزمایش را صرفا با یک محرک ناخوشایند و نه دردناک انجام دهند.

آن‌ها به زنبورها امکان انتخاب بین دو نوع گل مصنوعی را دادند. برخی از گل‌ها تا ۵۵ درجه‌ی سانتی‌گراد داغ شده بودند (دمای کمتر از فنجان قهوه اما هنوز داغ است) و برخی دیگر این طور نبودند.

آن‌ها پاداش‌ها را بر اساس نوع گل‌ها تقسیم کردند. به وضوح زنبورها در شرایطی که پاداش هر دو گل یکسان بود از گل‌های داغ‌تر دوری می‌کردند. در واقع چنین واکنشی را می‌توان ناشی از واکنش غیرارادی ساده و بدون درد ارزیابی کرد.

نشانه‌ی درد در انسان‌ها صرفا واکنشی خودکار و غیرارادی نیست، بلکه اگر پاداش خوبی در کار باشد ممکن است درد را تا اندازه‌ای به جان بخرد. مشخص شد که زنبورها هم دارای چنین انعطافی هستند.

وقتی پاداش‌ها روی گل داغ‌شده زیاد باشند، زنبورها روی آن‌ها فرود می‌آیند. در نتیجه فکر می‌کنند این ناراحتی ارزش تحمل‌کردن را دارد. حتی وقتی گرما و پاداش از گل‌ها حذف شوند، زنبورها مزایای و معایب هر گل را بر اساس حافظه‌ی خود مرور می‌کنند و می‌توانند گزینه‌ها را در ذهنشان مقایسه کنند.

یافته‌های فوق به طور قطع ثابت نمی‌کنند که زنبورها درد را تجربه می‌کنند، بلکه تنها یکی از شاخص‌های ارزیابی هستند.

زنبورها و حشره‌های دیگر همچنین حافظه‌های بلندمدتی را درباره‌ی شرایط آسیب‌دیدن شکل می‌دهند و همچنین به حسگرهای ویژه‌ای مجهزند که آسیب بافتی را آشکار می‌کنند و به بخش‌هایی از مغز متصل هستند که می‌توانند دیگر محرک‌های ادراکی را پردازش و ذخیره‌سازی کنند. این موجودات دارای اجزای عصبی لازم برای تنظیم تجربه‌های درد از طریق کنترل بالا به پائین هستند.

تعهد اخلاقی

اگر حداقل برخی حشره‌ها حساس باشند و بتوانند درد را احساس کنند، این مسئله چه مفاهیمی را به دنبال خواهد داشت؟ شاید این سؤال را از خود بپرسید که اگر یک پشه روی بازویتان نشست و آن را کشتید کار اشتباهی را انجام داده‌اید؟ خیر، لزوما نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت.

در واقع این دیدگاه که بسیاری از حیوانات دارای قدرت درک هستند، مانع از این نشده که انسان آن‌ها را نکشد. بلکه به نوعی آگاهی یا قانون‌گذاری در بسیاری از کشورها منجر شده است؛ به‌طوری‌که می‌توان این کار را به روشی انجام داد تا رنج و درد آن‌ها به حداقل برسد.

اگر مرگ به‌صورت آنی باشد، مانند وقتی که یک پشه را روی بازویتان می‌کشید، فرصت اندکی برای رنج کشیدن وجود دارد.

زنبورها در شرایط زنبورداری استرس زیادی را تحمل می‌کنند

همچنین زنبورها به دلیل عملیات گرده‌افشانی تجاری در معرض استرس شدیدی قرار می‌گیرند. تولید انبوه تمشک، بلوبری، سیب، گوجه‌فرنگی، هندوانه و آووکادو و بسیاری از محصولات دیگر به زنبورهای عسل وابسته است که به صورت تجاری پرورش داده می‌شوند و به موقعیت‌های دوردست برای گرده‌افشانی محصولات منتقل می‌شوند.

شیر بادام که یکی از جایگزین‌های محبوب شیر لبنی است، تا حد زیادی به شکوفه‌ی بادام کالیفرنیا، یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای گرده‌افشانی تجاری در جهان، بستگی دارد.

زنبوردارهای مهاجر بیش از نیمی از زنبورهای عسل آمریکای شمالی (تا سقف چندین میلیارد عدد)‌را در کامیون‌ها به زمین تک‌کشتی بادام با وسعت ۳۳۰۰ مترمربع در کالیفرنیا در طول دوره‌ی گل‌دهی می‌برند و سپس زنبورها به موقعیت‌های اصلی خود یا رویدادهای گل‌دهی محصول بازمی‌گردند.

«ناهنجاری فروپاشی کلونی زنبورها» که احتمالا در رسانه‌ها درباره‌اش شنیده‌اید، تنها حاصل پاتوژن‌های شناخته شده نیست، بلکه می‌تواند به دلیل اقدامات ظالمانه‌ی زنبوردارها و تحمیل استرس به زنبورها باشد.
 
حتی لرزاندن اندک زنبورها می‌تواند به وضعیت احساسی بدبینانه منجر شود. حالا تصور کنید لرزش‌های شدید و طولانی زنبورها هنگام حملشان به قاره‌های مختلف در کندوهای عایق‌شده روی غذاهای مصنوعی چه پیامدهایی دارد.
 
در چنین شرایطی آن‌ها نمی‌توانند آزادانه حرکت کنند و سپس خود را در مزارع محصولی بدون تنوع بالای گل‌ها می‌یابند.

دانشمندان در سطح گسترده‌ای به بررسی آثار تعیین‌کننده‌ی استرس بر سیستم ایمنی گونه‌های مختلف از جمله حشرات پرداخته‌اند. برای موجودات بی‌مهره‌ای مثل حشره‌ها، این فرض وجود دارد که استرس فیزیولوژیکی است درست مثل گیاهی که هنگام محرومیت از آب حالتی پژمرده به خود می‌گیرد. این احتمال که در حشرات استرس حداقل تا حدی ماهیت فیزیولوژیکی دارد، نیازمند بررسی بیشتر است.

برای زنده‌ماندن و تغذیه‌کردن به شکل اجتناب‌ناپذیری موجودات دیگر را می‌کشیم؛ اما زمانی که قربانی‌ها دارای ادراک باشند، از نظر اخلاقی تعهد داریم رنج آن‌ها را کاهش دهیم و تفاوتی ندارد که از آن‌ها در آزمایشگاه‌ یا مزارع و زمینه‌های کشاورزی و دامپروری استفاده کنیم.

 این حقیقت که تاکنون مدرکی برای ادراک جانوران وجود ندارد به این معنی نیست که از خطر گریخته‌ایم.

در مقابل، شاخص‌های قوی روانشناختی، دارویی، عصبی زیستی و هورمونی ادراک که در بسیاری از جانوران به‌ویژه برخی حشرات می‌شناسیم، به این معنی است که باید در جهت مخالف ترتیب به شواهد دست پیدا کنیم. ما پیش از آنکه حشرات را در شرایط استرس و درد قرار دهیم، نیاز به شواهدی قوی از نبود ادراک درد در آن‌ها داریم.

منبع: خبرآنلاین

منبع: faradeed-200918

برچسب ها
نسخه اصل مطلب