جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > چرا این سریال 10 قسمتی بهترین «آخرالزمان» سال‌های اخیر است؟

چرا این سریال 10 قسمتی بهترین «آخرالزمان» سال‌های اخیر است؟

این مینی‌سریال را می‌توان یکی از بهترین‌های شبکۀ HBO و حتی بالاتر از آن، یکی از بهترین روایت‌های آخرالزمانی سال‌های اخیر دانست؛ و قطعا بخشی از آنچه که این سریال را منحصربه‌فرد می‌کند، دقیقاً دیدگاه خاص و منحصر به فرد آن نسبت به آخرالزمان و آن چیزی است که پس از آن رخ می‌دهد.

فرادید| اغلب فیلم‌ها و سریال‌های آخرالزمانی تصویری تقریبا مشابه از پایان تمدن به ما ارائه می‌دهند. از فیلم‌هایی مانند «مکس دیوانه» تا سریال‌هایی مانند «آخرین بازمانده از ما»، آثار داستانی سال‌هاست که دارند به ما نشان می‌دهند که اگر جامعه به دلیل تغییرات اقلیمی یا شیوع ویروس‌های مرگبار مانند زامبی‌ها فرو بپاشد، چه اتفاقی خواهد افتاد.

به گزارش فرادید؛ ما تقریبا مطمئن هستیم که در شرایط فروپاشی تمدن، بی‌رحمی و خشونت به اوج خواهد رسید، زیرا انسان‌ها از محدودیت‌های اجتماعی آزاد شده و برای به دست آوردن منابع در یک مبارزه بی‌پایان برای بقا خواهند جنگید. اما حقیقت این است که ما نمی‌توانیم واقعاً هیچ‌کدام از این‌ها را با یقین و اطمیان بدانیم. هر آنچه که فکر می‌کنیم در پایان دنیا رخ خواهد داد، تنها گمانه‌زنی و حدس است. بنابراین چه ایرادی دارد اگر جرأت کنیم که دنیای پس از آخرالزمان را با همبستگی، زیبایی و مهربانی تصور کنیم؟ این دقیقاً مفهومی است که در سریال درخشان «ایستگاه یازده» (Station Eleven) به آن پرداخته می‌شود.

داستان این سریال بیست سال بعد از وقوع یک همه‌گیری مرگبار رخ می‌دهد که باعث فروپاشی تمدن شده و بخش عظیمی از جمعیت جهان را نابود کرده است. محور اصلی داستان یک گروه تئاتر سیار به نام سمفونی مسافر است. این گروه به رهبری زنی به نام سارا (با بازی لوری پتی) در میان جوامع کوچک بازمانده از یک جامعه به جامعه دیگری سفر می‌کنند و موسیقی و نمایش‌های شکسپیر را برای بازماندگان اجرا می‌کنند. در دنیایی که در حال شکل‌دهی به فرهنگی تازه است، آن‌ها هنرهای قدیمی و آثار کلاسیک را به سبک و سیاقی خاص برای مخاطبانشان به ارمغان می‌آورند.

در این سریال شخصیت‌های متعددی وجود دارند که هر یک داستان جذاب و گیرای خود را دارند؛ از شخصیت کرستن ریموند (با بازی مکنزی دیویس) که ستارۀ جوان گروه سمفونی مسافر است، تا شخصیت «جیوان» که سال‌ها قبل در یک سالن نمایش و زمانی که همه‌گیری تازه در حال آغاز شدن بود، جان کرستن را از مرگ نجات داد و هنوز هم مراقب و همراه اوست.

این سریال با رفت و برگشت‌های زمانی متعددی که دارد، پیچش‌های داستانی فوق‌العاده‌ای ایجاد می‌کند و شخصیت‌هایش را به شکل منحصر به فردی به هم پیوند می‌دهد؛ چیزی که باعث می‌شود مخاطب در تمام طول 10 قسمت هر لحظه بیشتر و بیشتر مجذوب گیرایی و عمق داستانی سریال شود.

اما داستان‌های جذاب و رویکرد غیرمعمول به آخرالزمان تنها عناصر برجسته این سریال نیستند. بازی‌ها نیز همه در بهترین سطح هستند، به طوری که شخصیت‌ها به خوبی شکل گرفته‌اند و مانند افرادی به نظر می‌رسند که می‌توانیم در زندگی روزمره خود با آن‌ها ملاقات کنیم.

2

فیلمبرداری و صحنه‌آرایی این سریال نیز شایسته تحسین هستند. تبدیل مکان‌های معمولی مانند یک فرودگاه، یک باشگاه گلف، یا یک فروشگاه بزرگ به موزه تمدن، روستا و مرکز زایمان، به شکل عجیبی طبیعی و باورپذیر جلوه می‌کند. تضاد بین تصاویر شهرهای شلوغ و مناظری که توسط طبیعت بلعیده شده‌اند، به ویژه در چند قسمت اول خیره‌کننده و سحرانگیز است. صحنه‌پردازی نمایش‌های شکسپیری نیز که با وسایل یافت شده در جاده یا جنگل ساخته شده‌اند، بسیار زیبا و خلاقانه هستند.

علاوه بر این‌ها، تقسیم داستان به چندین خط زمانی یک پازل روایی خوب برای بینندگان ایجاد می‌کند تا کم‌کم یک داستان کلی را از دل روایت‌های جزئی و شخصیت‌های ظاهراً نامرتبط بیرون بکشند.

به عنوان آخرین نکته می‌توان به زمان‌بندی درخشان پخش این سریال اشاره کرد. فیلمبرداری «ایستگاه یازده» تنها چند ماه قبل از همه‌گیری کرونا آغاز شد و همزمان با شیوع آن در سراسر جهان به نمایش درآمد. و از قضا این یکی از قوی‌ترین داستان‌هایی است که درباره همه‌گیری ساخته شده است. نه تنها این سریال محیطی بسیار مشابه با آنچه که ما در دوران کرونا تجربه کردیم ارائه می‌داد، بلکه همچنین به ما این وعده را می‌داد که از این بحران‌ها عبور خواهیم کرد. این سریالی است که به ما امید می‌دهد؛ امید به اینکه ما از طریق آثاری که خلق می‌کنیم ماندگار خواهیم ماند. امید به اینکه حتی پس از تمام وحشت‌ها، ما هنوز هم زیبایی، هنر و عشق را خواهیم داشت.

منبع: faradeed-200700

برچسب ها
نسخه اصل مطلب