جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > دانشمندان نازی در سرزمین «تبت» چه ماموریتی را دنبال می‌کردند؟

دانشمندان نازی در سرزمین «تبت» چه ماموریتی را دنبال می‌کردند؟

اواخر دهه ۱۹۳۰، ارنست شافر، جانورشناس آلمانی، تیمی از دانشمندان اس‌اس را به تبت هدایت کرد تا مدارکی برای حمایت از آموزه‌های نژادی نازی جمع‌آوری کنند.

فرادید| اواخر دهه ۱۹۳۰، ارنست شافر، جانورشناس آلمانی، تیمی از دانشمندان اس‌اس را به تبت هدایت کرد تا مدارکی برای حمایت از آموزه‌های نژادی نازی جمع‌آوری کنند. 

به گزارش فرادید، دولت آلمان برای حمایت از نظامی‌سازی آلمان و موجه نشان دادن اقدامات نازی‌ها و باورهای آن‌ها، دست به کارزارهای تبلیغاتی افراطی زد تا اراده‌اش را بر مردم آلمان تحمیل کند. محور اصلی این تبلیغات، قوانین نژادی حزب نازی بود. 

در همین زمان مأموریت‌های قوم‌نگاری برای ایجاد یک پشتوانه آکادمیک برای رویکرد نژادپرستانه نازی‌ها انجام می‌شد. ارنست شافر، جانورشناس، مهارت‌هایش را به این پویایی افزود و به تبت سفر کرد تا به دنبال شواهدی مبنی بر ارتباط آلمانی‌ها و تبتی‌ها به عنوان مردم «آریایی» بگردد. چیزی که آن‌ها یافتند شگفت‌زده‌شان کرد. 

خاستگاه باورهای اسرارآمیز اس‌اس

نماد Deutsches Ahnenerbe/دویچِس آننربه

انجمن تول که سال ۱۹۱۰ تأسیس شد و به برتری نژادی اعتقاد داشت. الهامات آموزه‌های موجود در باورهای جامعه تول گسترده و متنوع بود و از منابعی مانند شوالیه‌های معبد، یسوعی‌ها و سازمان پگاه زرین نشأت می‌گرفت. از انجمن تول، حزب نازی تکامل یافت. این حزب سال ۱۹۱۹ به عنوان حزب کارگران آلمان ایجاد شد و چندی پس از ایجاد آن، آدولف هیتلر جوان به انجمن پیوست و در نهایت رهبر حزب کارگران آلمان شد. 

دیتریش اکارت که هیتلر را با انجمن تول و حزب کارگران آلمان معرفی کرد، شاگردش را درباره مهار قدرت وریل و خلق نژادی از ابرمردان آریایی آگاه کرد. 

در این ترکیب، انجمن وریل نیز وجود داشت که سال ۱۹۱۸ توسط کارل هاوس‌هفر در برلین تأسیس شد. هاوس‌هفر یکی از نمایندگان مشتاق باور به ابر موجودات باستانی بود که زیر زمین زندگی می‌کردند. او شیفته تبت بود و مدعی منشأ آسیای مرکزی نژاد «آریایی» بود. هاوس‌هفر تأثیر زیادی بر آدولف هیتلر گذاشت و زمانی که هیتلر پس از کودتای نافرجام بیر هال در زندان لندسبرگ زندانی بود، او را راهنمایی می‌کرد. 

این باورها منجر به تشکیل آننربه SS (انجمن میراث اجدادی SS) شد که متشکل از محققان و دانشمندانی بود که برای ترویج عقاید و ایدئولوژی‌های نژادی هیتلر تلاش می‌کردند. برای این منظور، باستان‌شناسی و تحقیق درباره ریشه‌های ماقبل تاریخ نژاد آریایی دنبال شد. به این ترتیب، ایده اعزام باستان‌شناسان به نقاط دورافتاده جهان مطرح شد. 

تأمین بودجه سفر اعزامی

ارنست شافر

رسیدن به تبت کار آسانی نبود. شافر می‌خواست از رودخانه یانگ تسه برای رسیدن به تبت استفاده کند، اما سال ۱۹۳۷، ژاپن به منچوری حمله کرد و شافر باید یک مسیر جایگزین پیدا میکرد. مسیر بعدی از راه هند بود، اما این امر مستلزم کسب اجازه از دولت بریتانیا بود که هند را کنترل می‌کرد. شافر به لندن پرواز کرد، اما درخواست او به این دلیل رد شد که بریتانیا انتظار داشت در آینده نزدیک با آلمان وارد جنگ شود. 

شافر که از جستجوی مسیرهای جایگزین برای رسیدن تبت خسته شده بود، از هیملر پرسید که آیا امکان دارد او و تیمش بدون گرفتن مجوز از بریتانیا از طریق هند وارد تبت شوند. هیملر با این نقشه موافقت کرد و شروع به تماس گرفتن با افرادی کرد که می‌توانستند این امکان را برای آن‌ها فراهم کنند. 

آغاز سفر اعزامی

برونو بگر در حال اندازه‌گیری جمجمه 

آن‌ها از طریق هند به سیگیم در کوهپایه‌های هیمالیا راه یافتند. آنجا، کاروانی متشکل از ۵۰ قاطر جمع کردند و در امتداد دره رود تیستا سفر کردند و حین حرکت نمونه‌برداری کردند. برونو بگر از مردم محلی اجازه گرفت تا در ازای دریافت تجهیزات پزشکی، جمجمه آن‌ها را اندازه‌گیری کند. 

تیم به گانگتوک، پایتخت سیگیم بازگشت، جایی که شافر متوجه شد که به مقام هاوپت‌اشتورم‌فورر اس‌اس ارتقا یافته در حالی که باقی تیم او به مقام اوبراشتورم‌فورر اس‌اس ارتقا یافته‌اند. 

در انتظار مجوز

کاخ پوتالا در لهاسا

تیم در راه خود به لهاسا، به کارش ادامه داد، کاری که شامل اندازه‌گیری ویژگی‌های فیزیکی افراد محلی بِگِر میشد. وینرت ایستگاه‌های هندسه راه‌اندازی کرد و قیصر برای جستجوی دانه‌های جو و گندم محلی فرستاده شد، چون هیملر از شافر خواسته بود این دانه‌ها را جمع کند. هیملر به تحقیق درباره گزینه‌های کشاورزی جدید برای رایش علاقه داشت. 

در راه، آن‌ها با فرماندهان یک پادگان انگلیسی ملاقات کردند و به اتفاق آن‌ها یک ناهار بسیار ناخوشایند خوردند. بر اساس گزارش‌های خبری، جنگ قریب‌الوقوع به نظر می‌رسید و فرمانده بریتانیایی تمایلی به ابراز عقایدش درباره این موضوع نداشت. 

جَمفِل یشه گیالتسِن، نایب السلطنه تبت

تیم که توانستند مجوزهایشان را تمدید کنند، دو ماه را در لهاسا گذراندند، جایی که اطلاعات مربوط به فرهنگ، کشاورزی و رسوم مذهبی را جمع‌آوری کردند. دولت تبت به سفر اعزامی آن‌ها علاقه خاصی پیدا کرد. وزرا و سایر افراد مهم وابسته به دولت از نزدیک با تیم همکاری می‌کردند و برخوردها خوب و دوستانه بود. شفر در چندین موقعیت حتی با رتینگ رینپوچه، نایب‌السلطنه تبت ملاقات کرد. 

ارنست کراوس در تبت

در طول ماه‌های سفر، کاوشگران هر چیزی را که مورد علاقه‌شان بود جمع کردند. حیوانات و گیاهان از جمله نمونه‌های زنده بازگردانده شدند. دانه‌های غلاتی که آن‌ها به دست آوردند در مؤسسه ژنتیک گیاهی اس‌اس در لانِک در اتریش ذخیره شد و تحت سرپرستی گیاه‌شناس اس‌اس هاینز بروکر بود که امید داشت این غلات سازگار با اروپای شرقی را آزمایش کند، جایی که آلمانی‌ها قصد داشتند لبنسرام (به معنای فضای حیاتی یا زیستگاه) را گسترش دهند. 

وینر داده‌های ژئومغناطیسی را نیز جمع‌آوری کرد، در حالی که کراوس تعداد زیادی زنبور تبتی را مطالعه کرد. داده‌های قوم‌نگاری جمع‌آوری‌شده از اهمیت خاصی برخوردار بودند. آیین‌ها و جشن‌ها مشاهده و مطالعه شدند، در حالی که بگر اندازه‌گیری‌های ۳۷۶ نفر را ثبت کرد که شامل گچ‌گیری از ویژگی‌های سر و صورت میشد. 

برای به دست آوردن این نمونه‌های زیاد، بگر خود را پزشک جا زد و بیماری‌های مردم محلی، از جمله راهبان مبتلا به بیماری‌های مقاربتی را درمان کرد. در واقع، او خاطرنشان کرد این شهر به طور خاص گرفتار بیماری‌های مقاربتی است و به نظر می‌رسد تقریباً همه مردم شهر از این بیماری رنج می‌برند. 

کار بگر به عنوان یک درمانگر در لهاسا موجب جلب توجه و احترام باورنکردنی مردم محلی شد. آن‌ها با وجود فقرشان، هدایای زیادی به آلمانی‌ها دادند. 

شافر و تیمش همراه با هزاران عکس و انبوه گزارش، گنجینه‌ای از مصنوعات و داده‌های علمی را جمع‌آوری کرده بودند. شافر و تیمش در تلاش برای مطالعه تبت به موفقیت رسیدند، اما توجه آلمان به زودی به چیزهای دیگری معطوف شد. نوشته‌های شفر سال ۱۹۵۰ منتشر شدند.

مترجم: زهرا ذوالقدر 

منبع: faradeed-200477

برچسب ها
نسخه اصل مطلب