قانونی که دلالان فوتبال ایران را تکان می دهد
رویداد امروز-امیرحسین احتشامی: منصور قنبرزاده نایب رئیس دوم فدراسیون فوتبال گفته است قرارداد بازیکنانی که با کارگزار غیرمجاز کار کنند، ثبت نخواهد شد. نکته جالب این که در لیست اعلامی از سوی فدراسیون فوتبال تنها 11 نام دیده می شود که از سوی فیفا به عنوان کارگزار مورد تائید میتوانند بازیکنان را همراهی کنند. از همین حالا هم مشخص است که این قانون حسابی فوتبال ایران را تکان خواهد داد چرا که بسیاری از کارگزاران فعال در فوتبال ایران مجوز فیفا را ندارند. اما واسطهگری یا همان دلالی همواره جزیی جداییناپذیر از فوتبال بوده است که البته در تمام کشورهای دنیا وجود دارد اما نحوه فعالیت واسطهها بعضا با یکدیگر متفاوت است. در ایران با راهاندازی لیگ حرفهای فوتبال و به دنبال آن تزریق پول بیشتر به آن دایره فعالیت واسطهها گستردهتر شد تا امروز که شاید بتوان از این واسطهها به عنوان شبکهای یاد کرد که نقش مهمی در جابهجایی بازیکنان، مربیان و در برخی مواقع مدیران ایفا میکند. اما قدیمی شدن واژه دلالی از یک سو و انتقادات وارد به فعالیت این صنف در فوتبال از سوی دیگر سبب شد تا این افراد به دنبال نامی آبرومندتر برای حرفه خود باشند که البته گذشت چند دهه از عمر لیگ حرفهای و ورود واژگان جدید به فوتبال همچون مدیر برنامه و کارگزاران رسمی فیفا در نقل و انتقالات، کار آنها را تا حد زیادی راحت کرد. حالا هرچند خیلیها با داشتن مدارک لازم و مجوز در این راه فعالیت میکنند اما هنوز هم هستند کسانی که در قالب چنین واژههایی به صورت غیرمجاز به واسطهگری در فوتبال میپردازند. وقتی موج فعالیت کارگزاران نقل و انتقالات در تمام کشورهای دنیا آن هم بدون تخصص و مهارت لازم گسترده شد فیفا اواخر دهه 90 تصمیم گرفت با برگزاری آزمونی سالانه و فراگیر این اقدامات را در جهت حرفهایگری و قانونمندی در فوتبال مورد توجه قرار دهد. هرچند هنوز هم دلالان بدون مدرک رسمی با استفاده از راههای غیرقانونی به دنبال سودجویی در این عرصه هستند. در ایران نیز با بالا رفتن رقم قرارداد بازیکنان و مربیان که گاهی از مرز ده ها میلیارد تومان هم عبور میکند، همچنان پولهای کلانی به جیب کسانی میرود که با تغییر نام به «ایجنت» شکل تازهای از واسطهگری را معنا میکنند. واقعیت این است که دلالیسم صرفا مقوله ای منحصر به شماری از افراد نیست که در قالب مدیر برنامه های بازیکنان فعال هستند؛ بلکه دامنه آن فراتر از این ها رفته و عملا تمام فوتبال را در برگرفته و شمایلی نموداری به خود گرفته است. واقعیت تاسف برانگیز این است که این جریان به ارکان تصمیم ساز فوتبال مانند فدراسیون نیز رسوخ کرده و تمام این ورزش را درگیر خود کرده است. اکنون، دلالیسم جریانی درهم تنیده است که موجب اتلاف منابع در این رشته شده و آن را از درون دچار اضمحلال کرده که همین نیز بر شناخت، مقابله و نابودسازی آن سایه افکنده و عملا اصلاح در این موضوع را متوقف کرده است. شاید به جرئت بتوان گفت که بخش عمده گردش مالی و جابهجایی مربیان و بازیکنان در فوتبال ایران متاثر از خواست و برنامه دلال هاست. این جریان مالی که باید در لیگ برتر شمایلی حرفه ای داشته باشد، عملا یک فرآیند صوری و ناسالم است که این روزها واقعیتی مسلم به شمار می رود. این موضوع نیز البته مختص لیگ برتر نیست، بلکه از رده های پایه تا بالاترین سطح فوتبال ایران را در برمیگیرد. این واقعیتی است که این روزها بر اهالی این رشته عیان شده و هرکس قصد پیمودن پله های ترقی را دارد باید زیر چتر این جریان باشد. در واقع، دلالیسم موجب می شود تا عملا منابع مالی به سمتی ناصواب سوق پیدا کرده و در محل اصلی هزینه نشوند. به هر حال باید دید این قانون جدید فدراسیون فوتبال آیا ضربه ای اساسی به پیکره دلالان وارد می کند یا آنها باز هم راهی برای دور زدن قانون پیدا می کنند.