چرا «همگناه» اینقدر محبوب شد؟ فصل دوم هم رکوردها را جابهجا خواهد کرد؟
سریال «همگناه» که در شبکه خانگی تولید و توزیع شده، پدیدهای متفاوت در میان دیگر سریالهای از این نوع بوده. سریالی که بر اساس نظر مخاطبان فیلیمو 98درصد بینندگانش از آن رضایت داشتهاند. یعنی تقریبا همه! شاید به همین خاطر هم بوده که این سریال در چند زمینه رکوردهای تماشای آنلاین را جابهجا کرده است. آخری این که قسمت 12 یا آخر فصل یک این سریال در همان 24 ساعت اول 10میلیون دقیقه دیده شد! عددی بیسابقه در میان همه سریالهای شبکه نمایش خانگی.
حالا با آغاز فصل دوم سریال بسیاری منتظرند رکوردهای دیگری هم زده شود. دوشنبهها زمان انتشار هر قسمت جدید همگناه است. اما چرا این سریال با بازیگران پرشماری چون پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، محسن کیایی، هنگامه قاضیانی، حبیب رضایی، مهدی پاکدل و... تبدیل به پربینندهترین نمایش اکران شد؟
همهجا به عنوان داستان «همگناه» نوشتهاند: «داستان سریال همگناه داستان خانواده صبوری، خانوادهای بزرگ و قدیمی است که سالهاست در کار صادرات و واردات گل و گیاه است. آنها در خانهای قدیمی همچنان در آرامش با هم زندگی میکنند. ورود جوانی به خانواده، زندگی همه خانواده را دستخوش تغییراتی میکند که...» اما این نوشته تکراری، همه ماجرای همگناه و اقبال به آن نیست، باید بیشتر درباره این سریال حرف زد...
همگناه را باید دید؟ | دیدنیهای همگناه
کمی داستان پلیسی تعلیقدار، چند خردهملودرام پرکشش و سوزناک، یک خط قرمز محو و کمرنگ و سپس یک راز که کمکم جان میگیرد یا کمکم عیان میشود؛ اینها فرمول همهپسندی سادهای است که بخشهایی از آن یا همهاش را در سریالها و نمونههای دیگر دیده بودیم. اما مهمتر از این اکسیرِ موفقیت که روی کاغذ ساده و دستیافتنی است، اجرای این فرمولهای جواب پسداده است که یک اثر را درخشان یا تکراری و ملالآور میکند. باید اعتراف کرد که مصطفی کیایی ۴۴ ساله در نخستین تجربه سریالسازیاش در اجرای درست و قابل قبول این فرمولها تا اینجا موفق شده. ببینید!
همگناه برگ برنده دارد؟ | ستاره همگناه
نه حضور ستارههای پرشمار -که قبلتر هم در شبکه نمایش خانگی سابقه داشته-، نه حضور دگرباره و قدرتمندانه هدیه تهرانی و نه حضور اولباره پرویز پرستویی در سریال نمایش خانگی... بلکه برگ برنده همگناه بازیهای درخشان مجموعه بازیگرانش است. کیایی قبل از این هم نشان داده بود که از بازیگرانش خوب بازی میگیرد و در همگناه سعی کرده فاصله بازی بازیگران شهره و کمتر شناختهشده را مدیریت کند تا همه چیز یکدست و منسجم به نظر برسد، به نوعی دوربینش متعادل باشد و فقط به سمت ستارهها نچرخد. کیایی در بیشتر قسمتهای سریال در اجرای این هدف موفق بوده است.
همگناه نقطه ضعف دارد؟ | ندیدنیهای همگناه
همگناه با همه کامنتهای مثبتی که گرفته، در پهن کردن روایتهایش بهشدت ایرانی برخورد میکند؛ سعی دارد با خردهروایتها و بسط دادن مکافاتهای خانواده صبوری، خیلی شلوغش نکند! به همان اندازه که همین داستانکها را تعریف میکند، عمق پیدا نمیکند و هر گرهای را که میسازد، مخاطب را چندان منتظر باز شدنش نمیگذارد. البته نباید ناگفته گذاشت که همگناه از مجموعه رقبای ایرانی کنونیاش چند سروگردن بالاتر است. تقریبا در بین سریالهای ساخته شده خارج صداوسیما، سریالی نبوده که اثری بهروز باشد («شهرزاد» نباشد!) و بتواند داستان معقولی برای خانواده ایرانی تعریف کند و در دام کپیبرداری صرف از آثار خارجی یا آوانگاردنمایی نیفتد.
حرف نگفتهای باقی مانده؟ | جاماندههای همگناه
*همگناه در اغلب قسمتهایش ریتم درستی دارد؛ نه مثل سریالهای تلویزیونی -در هر قسمت- دچار فقرِ اتفاق است و نه مثل چند نمونه ایرانی، ریتم تندش مخاطب را سردرگم میکند. خارجی نشده ولی ایرانیسازی شده خوبی است!
*همگناه چند داستان عاشقانه پر اشک و آه دارد؛ یکی، دیگری را دوست دارد ولی نامزد آن سومی است، یکی دلش برای دومی میتپد ولی دست تقدیر زورش بیشتر است و... سریال با همه اینها، ترکیهای و کلمبیایی نشده، هنوز ایرانی است!
*همگناه داستانش را در بستر مناسبی تعریف میکند و در این راه، از تدوین خوب، موسیقی همراه و فیلمبرداری حرفهای بهره میبرد. نباید همه چیز را در حضور بازیگران و کارگردانی خلاصه کرد.
*همگناه یک فصل منجسم است که بیشتر برای استفاده تبلیغاتی به دو فصل بدل شده. وگرنه از نظر شکل و روند داستان و حتی فاصلهگذاریها هم استاندارد دو فصل مجزا را ندارد.
*مصطفی کیایی همیشه استانداردی از فیلمسازی در آثارش دارد؛ گاه میشود «خط ویژه» و «چهارراه استانبول» و گاه میشود «مطرب» که اگر آخری را یک استثنا بدانیم، در همه ساختههایش نشان داده دیالوگنویس خوبی است. همگناه هم پرتیهای کمی در این بخش دارد و همین، تماشای داستان را دلپذیر میکند.
سوال کنکوری: چطور میشود پذیرفت که دختری با دماغ عمل شده و خوشتراش از خانوادهای نابسامان میآید و «هدیه» داستان شده است؟
سریال همگناه | فصل دوم | ساخته مصطفی کیایی | پخش: دوشنبهها از فیلیمو
همهجا به عنوان داستان «همگناه» نوشتهاند: «داستان سریال همگناه داستان خانواده صبوری، خانوادهای بزرگ و قدیمی است که سالهاست در کار صادرات و واردات گل و گیاه است. آنها در خانهای قدیمی همچنان در آرامش با هم زندگی میکنند. ورود جوانی به خانواده، زندگی همه خانواده را دستخوش تغییراتی میکند که...» اما این نوشته تکراری، همه ماجرای همگناه و اقبال به آن نیست، باید بیشتر درباره این سریال حرف زد...
همگناه را باید دید؟ | دیدنیهای همگناه
کمی داستان پلیسی تعلیقدار، چند خردهملودرام پرکشش و سوزناک، یک خط قرمز محو و کمرنگ و سپس یک راز که کمکم جان میگیرد یا کمکم عیان میشود؛ اینها فرمول همهپسندی سادهای است که بخشهایی از آن یا همهاش را در سریالها و نمونههای دیگر دیده بودیم. اما مهمتر از این اکسیرِ موفقیت که روی کاغذ ساده و دستیافتنی است، اجرای این فرمولهای جواب پسداده است که یک اثر را درخشان یا تکراری و ملالآور میکند. باید اعتراف کرد که مصطفی کیایی ۴۴ ساله در نخستین تجربه سریالسازیاش در اجرای درست و قابل قبول این فرمولها تا اینجا موفق شده. ببینید!
همگناه برگ برنده دارد؟ | ستاره همگناه
نه حضور ستارههای پرشمار -که قبلتر هم در شبکه نمایش خانگی سابقه داشته-، نه حضور دگرباره و قدرتمندانه هدیه تهرانی و نه حضور اولباره پرویز پرستویی در سریال نمایش خانگی... بلکه برگ برنده همگناه بازیهای درخشان مجموعه بازیگرانش است. کیایی قبل از این هم نشان داده بود که از بازیگرانش خوب بازی میگیرد و در همگناه سعی کرده فاصله بازی بازیگران شهره و کمتر شناختهشده را مدیریت کند تا همه چیز یکدست و منسجم به نظر برسد، به نوعی دوربینش متعادل باشد و فقط به سمت ستارهها نچرخد. کیایی در بیشتر قسمتهای سریال در اجرای این هدف موفق بوده است.
همگناه نقطه ضعف دارد؟ | ندیدنیهای همگناه
همگناه با همه کامنتهای مثبتی که گرفته، در پهن کردن روایتهایش بهشدت ایرانی برخورد میکند؛ سعی دارد با خردهروایتها و بسط دادن مکافاتهای خانواده صبوری، خیلی شلوغش نکند! به همان اندازه که همین داستانکها را تعریف میکند، عمق پیدا نمیکند و هر گرهای را که میسازد، مخاطب را چندان منتظر باز شدنش نمیگذارد. البته نباید ناگفته گذاشت که همگناه از مجموعه رقبای ایرانی کنونیاش چند سروگردن بالاتر است. تقریبا در بین سریالهای ساخته شده خارج صداوسیما، سریالی نبوده که اثری بهروز باشد («شهرزاد» نباشد!) و بتواند داستان معقولی برای خانواده ایرانی تعریف کند و در دام کپیبرداری صرف از آثار خارجی یا آوانگاردنمایی نیفتد.
حرف نگفتهای باقی مانده؟ | جاماندههای همگناه
*همگناه در اغلب قسمتهایش ریتم درستی دارد؛ نه مثل سریالهای تلویزیونی -در هر قسمت- دچار فقرِ اتفاق است و نه مثل چند نمونه ایرانی، ریتم تندش مخاطب را سردرگم میکند. خارجی نشده ولی ایرانیسازی شده خوبی است!
*همگناه چند داستان عاشقانه پر اشک و آه دارد؛ یکی، دیگری را دوست دارد ولی نامزد آن سومی است، یکی دلش برای دومی میتپد ولی دست تقدیر زورش بیشتر است و... سریال با همه اینها، ترکیهای و کلمبیایی نشده، هنوز ایرانی است!
*همگناه داستانش را در بستر مناسبی تعریف میکند و در این راه، از تدوین خوب، موسیقی همراه و فیلمبرداری حرفهای بهره میبرد. نباید همه چیز را در حضور بازیگران و کارگردانی خلاصه کرد.
*همگناه یک فصل منجسم است که بیشتر برای استفاده تبلیغاتی به دو فصل بدل شده. وگرنه از نظر شکل و روند داستان و حتی فاصلهگذاریها هم استاندارد دو فصل مجزا را ندارد.
*مصطفی کیایی همیشه استانداردی از فیلمسازی در آثارش دارد؛ گاه میشود «خط ویژه» و «چهارراه استانبول» و گاه میشود «مطرب» که اگر آخری را یک استثنا بدانیم، در همه ساختههایش نشان داده دیالوگنویس خوبی است. همگناه هم پرتیهای کمی در این بخش دارد و همین، تماشای داستان را دلپذیر میکند.
سوال کنکوری: چطور میشود پذیرفت که دختری با دماغ عمل شده و خوشتراش از خانوادهای نابسامان میآید و «هدیه» داستان شده است؟
سریال همگناه | فصل دوم | ساخته مصطفی کیایی | پخش: دوشنبهها از فیلیمو