هزینه انتقال مجتمع آرادکوه برابر با بودجه یک سال شهرداری است
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران گفت: هزینه انتقال مجتمع آرادکوه ۳۰ هزار میلیارد تومان برابر با بودجه یک سال شهرداری است.
صدرالدین علیپور در واکنش به برخی از اظهارات مبنی بر ضرورت انتقال مجتمع آرادکوه به دلیل مشکلاتی که برای شهرری ایجاد میکند، گفت: بعضی از موضوعات تخصصی است و اظهارنظر درباره آنها نیاز به مطالعات و اطلاعات کارشناسی و تخصصی دارد. مجتمع آرادکوه متعلق به شهرداری تهران نیست بلکه از آن شهری است با جمعیت بیش از 10 میلیون نفر. 60 سال پیش، مسئولان وقت حدود دو سال زمان برای انتخاب مکان فعلی صرف کردند. دلیل انتخاب آرادکوه هم این بود که در مسیر جریان باد به سمت شهر قرار نداشت، هیچ مجموعه مسکونی یا فرودگاهی در اطراف آن نبود و خاک آن نفوذناپذیر بود.
وی با بیان اینکه برخی از مدیران در زمان مسئولیت خود موضوع مربوط به انتقال آرادکوه را به شکل ژورنالیستی مطرح میکنند و هیچ راهکاری ارائه نمیدهند و در نهایت با سپردن مسئولیت به دیگری فقط برای شهر و شهروندان هزینه تولید میکنند، افزود: واقعیت این است که در گذر زمان برخلاف پروتکلهای محیط زیستی مجوز ساخت فرودگاه و مجموعههای مسکونی در اطراف مجتمع آرادکوه داده شد و حالا صحبت از انتقال این مرکز میشود اما پیش از اینکه این موضوع مطرح شود باید فکر کرد که تهران شهر محصوری است و امکان پیدا کردن مکانی با وسعت زیاد برای دفن زباله و انتقال زیرساختها در چنین شرایطی اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت است. از طرف دیگر آیا استانهای همجوار میپذیرند که مکانی را به دفن زباله تهران اختصاص دهند؟
علیپور تأکید کرد: با اینکه از نظر سازمان مدیریت پسماند این ایده علمی نیست و تبعات بسیاری به دنبال دارد. در صورت اصرار همکاران، ما با انتقال آرادکوه هیچ مشکلی نداریم و برای این امر مانعی ایجاد نمی کنیم اما این کار تخصصی است و همکاران محیط زیست باید چندین سال مطالعه و مکان مناسب را انتخاب کنند و هزینه حداقل 20 تا 30 هزار میلیارد تومانی این جا به جایی هم تامین شود، پس از آن میتوان از انتقال آرادکوه صحبت کرد.
علیپور با تأکید بر اینکه هزینه انتقال آرادکوه تقریبا برابر با بودجه یک سال شهرداری تهران است و هیچ گاه از شهرداری نمیتوان انتظار تأمین این منبع مالی را داشت، تصریح کرد: به غیر از بحث مالی، اظهارنظرها برای انتخاب مکان جدید برای دفن پسماند در حالی است که دنیا در حال پیاده کردن سیاستی است که از طریق آن دفن پسماند را با روش تفکیک از مبدا به صفر برساند، پسماند تر را به کمپوست تبدیل و در نهایت از طریق دستگاه زبالهسوز از پسماند باقی مانده انرژی تولید کند.
وی با بیان اینکه انتخاب مکان جدید برای مرکز دفن پسماند پایتخت به هیچ وجه با رویکردهای علمی رایج در دنیا مطابقت ندارد، گفت: تمام تلاش ما این است که با شیوههای روز دنیا، اولویت قراردادن طرح جامع پسماند و اجرای روشهای اصولی میزان دفن را به حداقل و در نهایت به صفر برسانیم و از پسماند برای تولید کمپوست یا انرژی استفاده کنیم. آن وقت برخی از همکاران در این شرایط به جای کمک به اجرای طرحهایی نوین همچون کاپ که این هدف را دنبال میکند و به جای حل معضلی که سالهای سال گریبان گیر تهران است صورت مساله را پاک میکنند و سعی دارند مرکز فعلی را به جای دیگری انتقال دهند و مشکلات موجود را از فضایی به فضای دیگر انتقال دهند.
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران افزود: اجرای روشهای مدرن همچون کاپ نیازمند زمان و مشارکت همه دستگاههاست، اما برخی از مسئولان نه تنها در زمینه تحول مدیریت پسماند و ارتقای استانداردها همکاری نمیکنند بلکه به صورت غیرکارشناسی اظهاراتی را مطرح میکنند که به هیچ وجه به بهبود شرایط فعلی کمک نمیکند.
علیپور پیشنهاد کرد تا مسئولان پا پیش گذاشته و در طرح شهرداری تهران برای کاهش تعداد ایستگاههای میانی پسماند و ایجاد مراکز پردازش تمیز (MRF) همکاری کنند.
وی اضافه کرد: به جای انتقال آرادکوه میتوان مرکز فعلی را مجهزتر و از مراکز دفن پیشین برای استحصال انرژی استفاده کرد.
علیپور در پاسخ به این سوال که یکی از گلایهها در مورد فعالیت مرکز آرادکوه مربوط به نشت شیرابه در محدوده شهرری است، تصریح کرد: اتفاقاً شهرری یکی از مکانهایی است که پسماند آن به آرادکوه منتقل میشود پس این بخش هم از امکانات آرادکوه استفاده میکند اما این موضوع دلیل نمیشود که شهرداری از توجه به نکات بهداشتی برای انتقال پسماند غافل شود.
علیپور در پایان یادآور شد: در 60 سال گذشته شیوه جمعآوری پسماند در تهران تقریباً به یک شکل ثابت است و همواره زبالهها در آرادکوه دفن میشوند که قطعاً این امر مشکلاتی را برای محیط زیست به همراه داشته است و هیچ کس منکر این امر نیست. اما حالا که مساله انتقال آرادکوه و به عبارتی جا به جایی مشکلات از مکانی به مکان دیگر مطرح میشود، بهتر نیست که برخی مسئولان به جای اظهارنظرهای غیرکارشناسی کمک کنند تا طرحهای سازمان پسماند درباره اجرای طرحهای مدرنی چون کاپ به نتیجه برسد؟ آیا بهتر نیست که با صدور مجوزهای لازم کمک کنند تا الگوی صحیح مدیریت پسماند در تهران و پس از آن در کشور حاکم شود؟ شاید وقت آن رسیده باشد که به جای طرحهای بلند مدت بی بازده به دنبال فرهنگ سازی برای ارتقای مدیریت پسماند باشیم.
وی با بیان اینکه برخی از مدیران در زمان مسئولیت خود موضوع مربوط به انتقال آرادکوه را به شکل ژورنالیستی مطرح میکنند و هیچ راهکاری ارائه نمیدهند و در نهایت با سپردن مسئولیت به دیگری فقط برای شهر و شهروندان هزینه تولید میکنند، افزود: واقعیت این است که در گذر زمان برخلاف پروتکلهای محیط زیستی مجوز ساخت فرودگاه و مجموعههای مسکونی در اطراف مجتمع آرادکوه داده شد و حالا صحبت از انتقال این مرکز میشود اما پیش از اینکه این موضوع مطرح شود باید فکر کرد که تهران شهر محصوری است و امکان پیدا کردن مکانی با وسعت زیاد برای دفن زباله و انتقال زیرساختها در چنین شرایطی اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت است. از طرف دیگر آیا استانهای همجوار میپذیرند که مکانی را به دفن زباله تهران اختصاص دهند؟
علیپور تأکید کرد: با اینکه از نظر سازمان مدیریت پسماند این ایده علمی نیست و تبعات بسیاری به دنبال دارد. در صورت اصرار همکاران، ما با انتقال آرادکوه هیچ مشکلی نداریم و برای این امر مانعی ایجاد نمی کنیم اما این کار تخصصی است و همکاران محیط زیست باید چندین سال مطالعه و مکان مناسب را انتخاب کنند و هزینه حداقل 20 تا 30 هزار میلیارد تومانی این جا به جایی هم تامین شود، پس از آن میتوان از انتقال آرادکوه صحبت کرد.
علیپور با تأکید بر اینکه هزینه انتقال آرادکوه تقریبا برابر با بودجه یک سال شهرداری تهران است و هیچ گاه از شهرداری نمیتوان انتظار تأمین این منبع مالی را داشت، تصریح کرد: به غیر از بحث مالی، اظهارنظرها برای انتخاب مکان جدید برای دفن پسماند در حالی است که دنیا در حال پیاده کردن سیاستی است که از طریق آن دفن پسماند را با روش تفکیک از مبدا به صفر برساند، پسماند تر را به کمپوست تبدیل و در نهایت از طریق دستگاه زبالهسوز از پسماند باقی مانده انرژی تولید کند.
وی با بیان اینکه انتخاب مکان جدید برای مرکز دفن پسماند پایتخت به هیچ وجه با رویکردهای علمی رایج در دنیا مطابقت ندارد، گفت: تمام تلاش ما این است که با شیوههای روز دنیا، اولویت قراردادن طرح جامع پسماند و اجرای روشهای اصولی میزان دفن را به حداقل و در نهایت به صفر برسانیم و از پسماند برای تولید کمپوست یا انرژی استفاده کنیم. آن وقت برخی از همکاران در این شرایط به جای کمک به اجرای طرحهایی نوین همچون کاپ که این هدف را دنبال میکند و به جای حل معضلی که سالهای سال گریبان گیر تهران است صورت مساله را پاک میکنند و سعی دارند مرکز فعلی را به جای دیگری انتقال دهند و مشکلات موجود را از فضایی به فضای دیگر انتقال دهند.
مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران افزود: اجرای روشهای مدرن همچون کاپ نیازمند زمان و مشارکت همه دستگاههاست، اما برخی از مسئولان نه تنها در زمینه تحول مدیریت پسماند و ارتقای استانداردها همکاری نمیکنند بلکه به صورت غیرکارشناسی اظهاراتی را مطرح میکنند که به هیچ وجه به بهبود شرایط فعلی کمک نمیکند.
علیپور پیشنهاد کرد تا مسئولان پا پیش گذاشته و در طرح شهرداری تهران برای کاهش تعداد ایستگاههای میانی پسماند و ایجاد مراکز پردازش تمیز (MRF) همکاری کنند.
وی اضافه کرد: به جای انتقال آرادکوه میتوان مرکز فعلی را مجهزتر و از مراکز دفن پیشین برای استحصال انرژی استفاده کرد.
علیپور در پاسخ به این سوال که یکی از گلایهها در مورد فعالیت مرکز آرادکوه مربوط به نشت شیرابه در محدوده شهرری است، تصریح کرد: اتفاقاً شهرری یکی از مکانهایی است که پسماند آن به آرادکوه منتقل میشود پس این بخش هم از امکانات آرادکوه استفاده میکند اما این موضوع دلیل نمیشود که شهرداری از توجه به نکات بهداشتی برای انتقال پسماند غافل شود.
علیپور در پایان یادآور شد: در 60 سال گذشته شیوه جمعآوری پسماند در تهران تقریباً به یک شکل ثابت است و همواره زبالهها در آرادکوه دفن میشوند که قطعاً این امر مشکلاتی را برای محیط زیست به همراه داشته است و هیچ کس منکر این امر نیست. اما حالا که مساله انتقال آرادکوه و به عبارتی جا به جایی مشکلات از مکانی به مکان دیگر مطرح میشود، بهتر نیست که برخی مسئولان به جای اظهارنظرهای غیرکارشناسی کمک کنند تا طرحهای سازمان پسماند درباره اجرای طرحهای مدرنی چون کاپ به نتیجه برسد؟ آیا بهتر نیست که با صدور مجوزهای لازم کمک کنند تا الگوی صحیح مدیریت پسماند در تهران و پس از آن در کشور حاکم شود؟ شاید وقت آن رسیده باشد که به جای طرحهای بلند مدت بی بازده به دنبال فرهنگ سازی برای ارتقای مدیریت پسماند باشیم.