جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > (تصاویر) آیا اتفاقات سریال «وایکینگ ها: والهالا» واقعیت دارند؟

(تصاویر) آیا اتفاقات سریال «وایکینگ ها: والهالا» واقعیت دارند؟

خالق سریال، جب استوارت، هرگز این واقعیت را پنهان نکرده که اگرچه این سریال به حجم عظیمی از تحقیق نیاز دارد (با کمک متخصصان تاریخ وایکینگ ها که بر روی سریال کار می کنند)، اما وظیفه او به عنوان یک داستان نویس نیز این بوده که شکاف ها را پر کرده، تاریخ ها و روابط شخصیت ها را با هم ترکیب نموده تا داستانی قابل درک و سرگرم کننده به مخاطب ارائه کند.

هشدار اسپویل: در ادامه این مطلب ممکن است بخشی از داستان سریال وایکینگ ها: والهالا فاش شود.

فصل سوم سریال  وایکینگ ها: والهالا  یا  Vikings: Valhalla  به تازگی در سرویس استریمینگ نتفلیکس منتشر شده است. خالق سریال، جب استوارت، هرگز این واقعیت را پنهان نکرده که اگرچه این سریال به حجم عظیمی از تحقیق نیاز دارد (با کمک متخصصان تاریخ وایکینگ ها که بر روی سریال کار می کنند)، اما وظیفه او به عنوان یک داستان نویس نیز این بوده که شکاف ها را پر کرده، تاریخ ها و روابط شخصیت ها را با هم ترکیب نموده تا داستانی قابل درک و سرگرم کننده به مخاطب ارائه کند.

آیا فریدیس، لیف و هارالد شخصیت هایی واقعی هستند؟

سه قهرمان اصلی سریال وایکینگ ها: والهالا بر اساس شخصیت‌های واقعی تاریخی ترسیم شده‌اند. اما مسئله این است که همتایان تاریخی آنها هرگز واقعاً با هم ملاقات نکردند. البته، لیف و فریدیس با هم ارتباط داشتند، زیرا آنها در واقع خواهر و برادر بودند، اما هارالد را نمی شناختند، زیرا حتی در زمان واحد نیز زندگی نمی کردند. در واقع، زمانی که هارالد نوزادی بیش نبود، لیف مرده بود.

بیایید با وایکینگ بدجنس محبوبمان، فریدیس ایریکسدوتیر شروع کنیم، که قوس روایی او در این سریال نسبت به اطلاعات بسیار کمی که درباره او داریم، به شدت تغییر می کند. بله، فریدیس یک جنگجوی قدرتمند وایکینگ و خواهر لیف اریکسون، فرزند اریک سرخه (بنیانگذار اولین سکونتگاه اروپایی در گرینلند) بود.

این مقدار از داستان شخصیت فریدیس بسیار شبیه به خط داستانی استفاده شده در سریال است. با این حال، شخصیت و دستاوردهای فریدیس کاملاً یک راز باقی مانده است. او یک شخصیت مهم است که در دو حماسه واینلند ظاهر می شود، با دو داستان بسیار متمایز از اینکه او واقعاً که بود.

اولین حماسه (حماسه اریک سرخه) این زن جوان را به عنوان شخصیت زن قهرمان داستان نشان می دهد: فریدیس گروهی از وایکینگ ها را تا واینلند (که اکنون به نام نیوفاندلند شناخته می شود) همراهی می کند، جایی که وقتی بومیان به آنها حمله می کنند با برداشتن شمشیری که متعلق به یک وایکینگ کشته شده است، همراهان خود را نجات می دهد. بر طبق این حماسه، فریدیس دختر نامشروع اریک سرخه است.

هارالد سیگوردسون اغلب آخرین پادشاه واقعی وایکینگ و یکی از قوی‌ترین جنگاوران اسکاندیناوی موسوم به شوریده (berserker) نامیده می‌شود، همانطور که می‌توانیم در صحنه‌های خاصی از نبردهای سریال وایکینگ‌ها: والهالا ببینیم. شوریده، مانند هارالد، در زبان اسکاندیناوی قدیم به معنای “جنگجویی در پوست خرس” است، اگرچه به عنوان “جنگجویی که بدون زره می جنگد” نیز ترجمه شده است.

هارالد به عنوان یک جنگجوی بزرگ و توانا شناخته می شود که از هر وایکینگ دیگری قدبلندتر بود. همانطور که در سریال نیز می بینیم، او برادر ناتنی پادشاه اولاف دوم بود. با این حال، آنها برای مدت طولانی در کنار یکدیگر و سپس علیه یکدیگر نجنگیدند، مانند آنچه در والهالا می بینیم.

هارالد ۱۵ ساله بود که او و برادرش با دانمارکی های وفادار به کانوت، در نبرد استیکلستاد در سال ۱۰۳۰ جنگیدند، جنگی که منجر به کشته شدن اولاف می شود. بنابراین کانوت به آن اندازه که در سریال می بینیم به هارالد نزدیک نبود.

شاهزاده هارالد قبل از اینکه پادشاه نروژ شود، مسافری بود که به کی‌یف، قسطنطنیه و سیسیل سفر کرد. هنگامی که سرانجام به عنوان پادشاه تاج گذاری کرد، هارالد مجبور شد تاج و تخت را با پسر اولاف، مگنوس، تقسیم کند. این ساختار مدت زیادی طول نکشید، زیرا مگنوس مدت کوتاهی بعد درگذشت و پادشاه هارالد سرانجام به تنها پادشاه نروژ تبدیل شد.

آیا واقعا پل لندن فرو ریخت؟

در وایکینگ ها: والهالا، اپیزود اول کشتار روز سنت بریس را دنبال می‌کند، رویدادی که زمانی رخ داد که پادشاه اتلرد (که به اتلرد ناآماده یا بد مشاوره نیز مشهور است) به سربازانش دستور داد تا بخش بزرگی از ساکنان مناطق دانلاو را به قتل برسانند، منطقه ای که گانهیلد، خواهر سوین فورکبرد در آن زندگی می کرد.

در سریال گفته می شود که دستور حمله برای “پاکسازی” انگلستان از دانمارکی ها صادر شده است. در حال حاضر، بسیاری از مورخان توافق دارند که این اقدام به احتمال زیاد پاسخی به یورش ها، قتل ها و تهاجمات مداوم دانمارکی به انگلستان بوده است. یکی دیگر از نکات مبهم این سریال مربوط به نبرد پل لندن در اپیزود چهارم است.

سازندگان والهالا برای اهداف دراماتیک خود، نبرد بین کانوت و ادموند را روی پل لندن به تصویر می کشند. آیا واقعاً این نبرد در آنجا اتفاق افتاده است؟ جزئیات کافی در مورد این نبرد وجود ندارد تا ثابت کند که این نبرد کاملاً ساختگی است یا نه.

اکنون در انگلیس همه با ترانه کودکانه «پل لندن در حال فرو ریختن است» آشنا هستند. نسخه‌های مختلفی از این آهنگ وجود دارد، و یکی از آنها به نام هیمزکرینگلا، از این ایده پشتیبانی می‌کند که ممکن است پل در واقع در طول نبردی که اولاف در آن شرکت داشته فرو ریخته باشد. ترجمه این اشعار به شرح زیر است:

پل لندن در حال فروریختن

طلاها به غنیمت گرفته شده و شهرت درخشان.

سپرها طنین انداز،

شیپور جنگ به صدا درآمده،

هیلد با صدای بلند فریاد می زند!

پیکان ها آواز می خوانند،

زره ها صدا می دهند –

اودین باعث می‌شود اولاف ما برنده شود!»

شخصیت یارل هاکون (کارولین هندرسون) وجود تاریخی ندارد. با این حال، این شخصیت به مقدار زیادی بر اساس یک مرد وایکینگ واقعی به نام هاکون سیگوردسون طراحی شده است. فصل اول، بازیگر سیاهپوست کارولین هندرسون را به عنوان یارل هاکون معرفی می‌کند، و برخی از افراد در فضای آنلاین این انتخاب بازیگر را به باد انتقاد گرفتند، اما مورخانی که در عمل روی سریال وایکینگ‌ها: والهالا کار کرده‌اند، ثابت کردند که این منتقدان کاملاً اشتباه می کنند.

دکتر تریونا سورنسن، متصدی موزه کشتی وایکینگ ها در روسکیلد، دانمارک است و در این باره می گوید: «این را به وضوح در سابقه باستان شناسی اینجا در اسکاندیناوی مشاهده می کنید – در سکه های نقره از سرزمین های عربی، فلزات گرانبها از ایرلند و بریتانیا، ابریشم‌هایی از شرق – همه اقلامی که از طریق شبکه‌های تجاری دریایی به اسکاندیناوی راه یافتند.»

در واقع، دی ان ای و شواهد تاریخی زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند وایکینگ‌های سیاه در تاریخ وجود داشته‌اند، که وایکینگ‌ها: والهالا به شکلی درست و جذاب آن را به تصویر می کشد.

پچنگ ها چه کسانی بودند؟

وقتی صحبت از پچنگ ها می شود، افرادی که تیم مسافران ما در راه قسطنطنیه از ملاقات با آنها می ترسند، در واقع مردمی نیمه کوچ نشین در آسیای مرکزی بودند که به زبان پچنگی که اکنون منقرض شده صحبت می کردند.

با توجه به جدول زمانی تاریخی پچنگ ها و زمانی که داستان سریال وایکینگ ها: والهالا در آن روایت می شود، پچنگ ها در جایی که اکنون به نام های اوکراین، مولداوی، رومانی و بلغارستان می شناسیم، ساکن بودند. همانطور که در سریال می بینیم، این منطقه بسیار نامطمئن و ناامن بود، زیرا پچنگ ها به خاطر حمله به همسایگان خود یا مسافران مشهور بودند.

در این سریال، کوریا، یک پچنگ نابینا، با هارالد، لیف و سایر اعضای گروه دوست می شود. او برادر خان است و حتی برای نجات دوستانش، جان خود را فدا می کند. در زندگی واقعی، کوریا خودش خان بود.

اعتقاد بر این است که او متحد سویاتوسلاو اول حاکم کی‌یف بوده است، اما طبق داستان های قدیمی، کوریا بعداً به او خیانت کرده و او را می کشد. این داستان ها حتی مدعی می شوند که کوریا از جمجمه سویاتوسلاو به عنوان جام شراب استفاده می کرده است.

اگر درست به خاطر داشته باشید، در فصل ۲، قسمت ۷، هارالد توسط پچنگ ها و در داخل یک چادر شکنجه می شود. در آنجا می‌توان جمجمه‌های متعدد وارانجی ها را دید، نامی که به جنگجویان اسکاندیناوی داده شده که در اطراف قسطنطنیه و در اتحاد با ارتش بیزانس فعالیت می‌کردند.

هارالد به آنها می گوید که در مجموعه آنها حتی یک جمجمه وایکینگ نیز وجود ندارد، زیرا اگر پچنگ ها با یک وایکینگ می جنگیدند، این وایکینگ ها بودند که “از جمجمه(های) آنها می نوشیدند”. این نقل قول اشاره مستقیمی به زندگی واقعی کوریا و مرگ سویاتوسلاو اول حاکم کی‌یف است.

آیا جومزبورگ یک مکان افسانه ای است؟

در فصل دوم وایکینگ‌ها: والهالا، فریدیس از لیف و هارالد جدا می‌شود، وقتی می‌فهمد که آنها سرنوشت‌های متفاوتی دارند. او به جومزبورگ می رسد، که قرار است اوپسالای جدید باشد (منطقه ای که در فصل اول سریال تخریب می شود).

پس آیا جومزبورگ واقعاً وجود داشته است؟ پاسخ کوتاه بله و خیر است. جومزبورگ اغلب به عنوان یک قلعه نیمه افسانه‌ای شناخته می‌شود که در جنوب دریای بالتیک واقع شده است، حتی اگر مکان دقیق آن هنوز مشخص نباشد: برخی از مورخان فکر می‌کنند جومزبورگ تماماً افسانه است، در حالی که برخی دیگر بر این باورند که اسناد اندکی در مورد آن پیدا کرده اند و به همین خاطر یک مکان واقعی است.

آنها بر این باورند که این شهر بر روی تپه ای در نزدیکی شهری در لهستان به نام وولین قرار داشته است. جومزبورگ به عنوان قلعه ای با یک لنگرگاه، دروازه آهنی و برج سنگی مرتفع، درست مانند آنچه در سریال می بینیم، توصیف شده است.

ساکنان این شهر جومزوایکینگ ها بودند که در واقع معتقد به خدایان قدیم و دین باستانی مردمان نوردیک بودند. بر اساس افسانه هیمسکرینگلا، مگنوس، فرزند نامشروع اولاف، جومزبورگ را پس از اینکه آنها از به رسمیت شناختن او به عنوان پادشاه جدید خودداری کردند، ویران کرد.

آیا لیف و هارالد واقعاً عضو گارد وارانجیان بودند؟

در فصل سوم، لیف و هارالد اعضای “گارد وارانجیان” رومانوس سوم (نیکلای کینسکی) هستند – یک گروه نخبه از مزدوران وایکینگ که از قرن ۱۰ تا ۱۴ میلادی در بخش‌های جنوبی اروپای غربی می‌جنگیدند. پس از پیوستن به یارل اولاف در تلاش برای گرفتن تاج و تخت از کانوت و شکست در این مسیر، هارالد هاردرادا (همانطور که در پایان فصل سوم آمده است) به عنوان یکی از اعضای محترم گارد وانجاریان که وظیفه اش حفاظت از امپراتوران بیزانس آن زمان بود، به مناطق جنوبی بلغارستان، ایتالیا و سیسیل سفر کرد.

هیچ مدرکی مبنی بر اینکه او و لیف هرگز در کنار هم به عنوان وارانجی ها جنگیده اند وجود ندارد زیرا لیف زمانی که هارالد تنها پنج سال داشت درگذشت و اواخر عمر خود را بر روی فعالیت های علمی و اکتشافات جدید متمرکز کرده بود.

در اواسط دهه ۱۰۳۰، هارالد و طرفداران وایکینگش با هدف کسب اعتبار و ثروت فراوان وارد قسطنطنیه شدند. آنها به محضر ملکه زویی (سوفیا لبودوا) رسیدند. او خدمات خود را به گارد وارانجیان ارائه کرد و در بسیاری از پیروزی‌های بزرگ زیر نظر ژنرال بیزانسی، جورجیوس مانیاکس (فلوریان مونتیانو) جنگید. با این حال، همانطور که در سریال نشان داده می شود، او شخصاً مانیاکس را نمی کشد.

87_11zon (6)

آیا هارالد پادشاهی نروژ را بدست می آورد؟

صحنه‌های پایانی فصل آخر وایکینگ‌ها: والهالا نشان می‌دهد که هارالد نام هارالد هاردرادا یا «حاکم سرسخت» را با حمایت وفادارانه گروهی از وایکینگ‌ها برای خود انتخاب می‌کند. او پس از شکست دادن هارالد هارالدسون (لوک هارمون) و نجات فریدیس از سوزانده شدن به عنوان یک جادوگر بت پرست، خود را پادشاه جدید نروژ اعلام می کند. هارالد از سال ۱۰۴۶ تا ۱۰۶۶ پادشاه نروژ بود.

او در نبرد معروف پل استمفورب برای تسلط کامل بر انگلستان جان باخت. اما این بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سریال وایکینگ ها: والهالا می بینیم، جایی که کانوت به عنوان فرمانروای نروژ به تصویر کشیده می شود.

اما هارالد لقب “آخرین وایکینگ” را به دلیل شجاعت هایش در نبرد سراسر اسکاندیناوی و اروپا به دست آورد. واضح است که او نقش بزرگتری از آنچه در فصل اول سریال می بینیم در تاریخ قبایل وایکینگ داشته است.

همچنین در سریال نشان داده می شود که ملکه اِما اهل نورماندی (لورا برلین) به خواسته های شیطانی و خودخواهانه ارل گادوین (دیوید اوکس) پشت پا می زند. سکانس پایانی سریال، شکوه و قدرت باورنکردنی او را در هنگام نشستن در کنار جدیدترین پادشاه جوان، که قرار است در کنار او بنشیند، نشان می دهد.

ملکه اِما واقعی در واقع یک استراتژیست ارزشمند و همسر وفاداری برای کانوت و مادر برای ادموند بود. توانایی او در انجام بازی‌های سیاسی هوشمندانه با دوستان و دشمنان، او را به نیرویی قابل توجه تبدیل کرد، قدرتمندترین زن زمان خودش در انگلستان، و باهوش‌تر از مردانی که به آنها مشاوره می‌داد.

منبع: روزیاتو

منبع: faradeed-198899

برچسب ها
نسخه اصل مطلب