جستجو
رویداد ایران > رویداد > علمی > بازگشت تانک های مجهز به سه توپ به عرصه جنگ های مدرن؛ تاریخچه، مزایا و معایب

بازگشت تانک های مجهز به سه توپ به عرصه جنگ های مدرن؛ تاریخچه، مزایا و معایب

در حالی که اکثر تانک ها مسلسل هایی دارند که مکمل توپ های اصلی شان هستند، تجربه تاریخی نشان داده است که داشتن چندین توپ (سلاح هایی که گلوله هایی با قطر ۲۰ میلی متر یا بزرگتر شلیک می کنند) دارای کاستی های عمده ای است.

در دنیای بازی‌های ویدیویی، هیچ چیزی به اندازه اضافه کردن یک توپ دیگر به بالای بدنه آن، یک تانک با یک توپ بزرگ را بهبود نمی‌بخشد. چه یک تانک جنگی خیالی Leman Russ، چه M3 Lee تاریخی در یک بازی واقع گرایانه تر مانند Steel Panthers، سخت است رد کنیم که دو شلیک بهتر از یک شلیک نیست.

اما در حالی که اکثر تانک ها مسلسل هایی دارند که مکمل توپ های اصلی شان هستند، تجربه تاریخی نشان داده است که داشتن چندین توپ (سلاح هایی که گلوله هایی با قطر ۲۰ میلی متر یا بزرگتر شلیک می کنند) دارای کاستی های عمده ای است.

اما این مانع از تلاش مهندسان برای انجام چنین کاری نشده است. در واقع، در سال ۱۹۱۶، اولین تانکی که وارد میدان نبرد شد، تانک لوزی شکل Mark I ساخت بریتانیا بود.

این تانک به دو توپ دریایی ۶ پوندی (۵۷ میلی‌متری) Hotchkiss در سکوی بیرون زده چرخان کناری مجهز بود و با سه مسلسل Vickers در پیکربندی «مذکر» (male) تقویت می شد (در نسخه «مونث» این تانک تنها از مسلسل استفاده شده بود).

نیروهای آمریکایی سوار بر تانک های FT-17 در جنگل آرگون در سپتامبر ۱۹۱۸ در طول جنگ جهانی اول. تانک کوچک اما بسیار متحرک FT-17 پیشگام برجک های سقفی کاملاْ چرخان بود که یک توپ ۳۷ میلیمتری Puteaux یا یک مسلسل ۷.۵ میلیمتری (سمت چپ و راست تانک را نگاه کنید) حمل می کرد و الگوی طراحی تانک های مدرن را در مقایسه با مفهوم اورجینال «کشتی زمینی» تثبیت کرد.

با این حال، مهندسان بین جنگ های جهانی بی وقفه تلاش کردند تا «تانک های فوق سنگین» بزرگ با برجک های توپ متعدد بسازند. بیشتر آنها، مانند نمونه اولیه Vickers A1E1 Independent، تانک سنگین  Type 95 ژاپن و Char 2C غول پیکر و ۷۶ تنی ساخت فرانسه، دارای یک برجک توپ بودند که توسط برجک های مسلسل کوچکتری پشتیبانی می شد.

تانک T-35 در موزه کوبینکا. برجک توپ ۷۶ میلیمتری با تحرک متوسط آن در مرکز، یک توپ ضدتانک ۴۵ میلیمتری در سمت راست، و یک مسلسل دی تی کناری کاملاْ قابل مشاهده هستند. البته دو برجک رو به عقب دیگر با یک دو توپ دیگر نیز در عکس مشخص نیستند و همچنین توپی که در مرکز برجک به سمت عقب نشانه رفته است.

با این حال، سطح بزرگ T-35 حفظ زره متراکم در کناره های خودرو بدون افزایش وزن بیش از حد را دشوار می کرد. در حالی که ۱۰ دستگاه دستگاه از ۶۱ دستگاه T-35 ساخته شده، ۴ تن زره اضافی را دریافت کردند، این موضوع تنها پاشنه آشیل واقعی این طراحی را بدتر کرد – ترکیبی از وزن سنگین و موتورهای کم توان.

هنگامی که ارتش سرخ در ژوئن ۱۹۴۱، ۴۸ دستگاه از تانک های هنوز عملیاتی T-35 را در ضدحمله علیه نیروهای متهاجم و در حال پیشروی آلمان نازی به کار گرفت، ۳۸ دستگاه از آن ها در این عملیات به دلیل خرابی، گیر کردن، و (در دو مورد) سقوط از روی پل ها از دست رفتند. در نبرد برودی، T-35 های باقی مانده موفق شدند قبل از عقب رانده شدن توسط آتش ضد تانک، پیاده نظام انبوه آلمان و بمب افکن های شیرجه زن Stuka، با نیروهای آلمانی در وربا، اوکراین درگیر شوند و برای مدت کوتاهی آنها را به عقب برانند.

نیروهای آلمانی در حال بررسی یک تانک منهدم شده Char B1bis در می ۱۹۴۰. مسلسل ۷۵ میلیمتری روی برجک بزرگ و توپ ۴۷ میلیمتری روی برجک دیگر را نگاه کنید. زره سنگین و قدرت آتش بالا باعث شده بود که Char B1bis برای تانک های آلمانی اوایل جنگ دوم جهانی و نیروهای زمینی آن ها بسیار چالش برانگیز باشد. اما تحرک ضعیف و ناسازگاری سلاح های مختلف باعث شد که این تانک ها نتوانند مانع پیشروی آلمان نازی شوند.

در حالی که ۴۰۰ دستگاه تانک Char B1 bis در سال ۱۹۴۰ ضربات سنگینی را در چندین نوبت به زره پوش ها و پیاده نظام آلمان وارد کرد، تحرک ضعیف، تعمیر و نگهداری نامناسب و تدارکات سوخت، و عدم پشتیبانی پیاده نظام و توپخانه مانع از آن شد که آنها از موج تهاجم آلمان جلوگیری کنند. به همین ترتیب، تفنگ ۷۵ میلی‌متری تانک M3 در نیمه اول سال ۱۹۴۲ به نیروهای بریتانیایی در شمال آفریقا یک هماورد موقت در برابر پانزرهای رومل را داد.

در مقایسه، هویتزر بدنه ۳ اینچی (۷۶ میلی متری) تانک  Churchill Mark I محدود به گلوله های دودزا و ضد نفر بود و وظایف ضد تانک را به توپ ۴۰ میلی متری ضد تانک ۲ پوندی برجک واگذار می کرد. این (و توپ ۳۷ میلی‌متری تانک M3) هر دو برای نقش ضدتانک خود در اواسط جنگ جهانی دوم ضعیف بودند. اگرچه حدود ۳۰۳ دستگاه تانک چرچیل مارک ۱ نبرد در شمال آفریقا و عملیات آبی خاکی فاجعه بار دیپ شرکت داشتند، ۵۳۰۰ دستگاه تانک مارک چرچیل بعدی، هویتزر بدنه را کنار گذاشتند.

تانک Churchill Mark I در حال تمرین در ژانویه ۱۹۴۲ در سالیزبوری. برخلاف تانک های مشابه دارای چند توپ، هوویتزر سه اینچی این تانک فاقد گلوله ضدتانک بود. تعدادی از تانک های پشتیبانی نزدیک Mark II نیز ساخته شدند که هوویتزر و دو زره کوب را در هوویتزر ترکیب کرده بودند اما در میدان نبرد به کار گرفته نشدند.

در واقع، تانک های M3 و چرچیل مارک ۱ وسیله هایی موقت در فرصت انتظار برای تولید برجک‌هایی با قطر بزرگ‌تر بودند که از توپ های ۵۷ یا ۷۵ میلی‌متری پشتیبانی می‌کردند. در واقع، تقریباً هر تانک متوسط ​​جنگی موفق در اواسط تا اواخر جنگ – مانند M4 Sherman، Panther، Cromwell و T-34 – از یک توپ برجک ۵۷ یا ۷۵ میلی متری با سرعت متوسط ​​یا بالا استفاده می کرد.

ساید بای ساید: توپ های تانک کواکسیال

با این حال، یک پیکربندی چند توپی دیگر شامل نصب یک توپ هم محور سبک تر در کنار توپ اصلی روی برجک، جایگزین یا تکمیل کردن مسلسل کواکسیال استاندارد بود. این بدان معنی بود که توپ اضافی دارای قوس شلیک ۳۶۰ درجه کامل اسلحه اصلی بود، اما این گزینه را در درگیری با اهداف جداگانه از دست می داد. توپ های برجک در کنار هم در پنج تانک سنگین ۲۶ تنی کند و با زره نازک Neubaufahrzeug آلمانی بین سال های ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ به کار رفتند. سه دستگاه از این تانک ها که عمدتاً برای اهداف تبلیغاتی استفاده می شدند، در تهاجم آلمان به نروژ در سال ۱۹۴۰ مورد استفاده مختصری در جنگ قرار گرفتند و عملکردهای متفاوتی داشتند تا اینکه در نهایت اسقاط شدند.

تانک Panzer VIII Maus در موزه تانک کوبینکا روسیه. علاوه بر توپ بزرگ ۱۲۸ میلیمتری باید توپ با سرعت بالای ۷۵ میلیمتری KwK 44 آن را نیز روی این تانک پانزر در نظر داشت.

اما مهمترین خودرو زرهی معاصر که دارای توپ های کواکسیال است تانک نیست. برجک روی خودروی نفربر زرهی BMP-3 روسیه از یک توپ ۳۰ میلی متری ۲A42 با یک توپ ۱۰۰ میلی متری خان دار ۲A70 با سرعت کم و مسلح به گلوله های ضد نفر و چند موشک ضد تانک استفاده می کند. تسلیحات ترسناک BMP-3 که هنوز در حال تولید است در هواپیمای جنگی هوابرد BMD-4 روسیه و ZBD-04 چینی نیز کپی شده است، اما تقلیدهای غربی را در پی نداشته است.

زره پوش روسی BMP-3 در جریان یک رژه نظامی در سال ۲۰۰۸ در میدان سرخ مسکو. به برجک های جفت هم توپ خودکار ۳۰ میلیمتری و توپ ۱۰۰ میلیمتری با سرعت پایین آن نگاه کنید که برای شلیک گلوله های ضدنفر یا موشک های ضد تانک طراحی شده است. در مقابل، زره پوش های غربی از توپ های خوداکر بزرگ تر چندمنظوره و یک لانچر موشک ضد تانک جداگانه استفاده می کنند.

به عنوان مثال، روسیه دو نمونه اولیه توپخانه خودکششی ۲S35 Koalitsya با دو توپ را آزمایش کرد که یک شاسی تانک T-80 را با دو هویتزر ۱۵۲ میلی‌متری لوله بلند ۲A86 که بر روی یکدیگر در یک برجک بزرگ و بدون سرنشین قرار می گرفتند، را با هم ترکیب می کرد. اگرچه ظاهراً می‌توانست ۱۶ گلوله در دقیقه شلیک کند، اما این توپخانه در سال ۲۰۱۰ به نفع طراحی متفاوت تک لوله‌ای با همین نام کنار گذاشته شد.

زره پوش ضد تانک عجیب M50 ONTOS متعلق به نیروهای تفنگدار دریایی ایالات متحده دارای یک برجک بود که بر روی آن ۶ توپ ۱۰۶ میلی متری M40A1 نصب شده بود – تا حدی به این دلیل که هیچ راهی برای مسلح کردن دوباره ایمن آنها در بحبوحه نبرد وجود نداشت. اگرچه ONTOS سه تانک سبک را در جنگ داخلی دومینیکن نابود کرد، اما پس از آن در جنگ ویتنام (به ویژه در نبرد شهری هیو) نقش یک سلاح ضد نفر را ایفا کرد.

نسخه اولیه زره پوش ضد تانک بدون برجک VT1-2 ساخت آلمان با دو توپ ۱۲۰ میلیمتری بدون خان که از یک سیستم کنترل آتش پیچیده استفاده می کردند. تست ها نشان داد که این طرح موثرتر از تانک استاندارد لئوپارد ۲ نیست.

برجک روی برجک و توپ های خودکار؟

رنسانس کنونی تانک‌های چند توپی (البته، در حال حاضر کاملاً نمونه‌های اولیه هستند) به تکامل مسلسل سنگین مستقر روی برجک مربوط می‌شود. این سلاح معمولاً ۱۲.۷ میلی‌متری، مکملی برای مسلسل کواکسیال تانک در برابر اهداف نرم و خودروهای زرهی سبک است، اما عمدتاً برای دفاع هوایی – به ویژه در برابر هلیکوپترهای ضد تانک در دهه‌های ۱۹۷۰-۱۹۶۰ در نظر گرفته شده بودند.

با این حال، مسلسل‌های سنگین روی برجک که به صورت دستی به کار گرفته می شدند، فرمانده تانک را ملزم می‌کرد که دریچه خود را باز کند و خود را در معرض آتش دشمن قرار دهد – یک ریسک اغلب مرگبار، به‌ویژه در نبردهای شهری از فاصله نزدیک. یک راه حل برای این معضل استفاده از سلاح های کنترل از راه دور (با نام های اختصاری RCWS، ROWS، یا RWS) بود که با استفاده از فیدهای ویدئویی نوری با کیفیت بالا انجام می شد. اگرچه آلمان برای اولین بار مسلسل های کنترل از راه دور را روی توپ های تهاجمی Sturmgeschutz III و IV  در طول جنگ جهانی دوم مستقر کرد، RCWS ها تا دهه ۲۰۰۰ که تانک ها به طور فزاینده ای برای مقابله با شورش در مناطق شهری مورد استفاده قرار می گرفتند، استفاده گسترده پیدا نکردند.

یکی از ۱۴ نمونه اولیه تانک ۵۵.۶ تنی MBT70 ساخته شده توسط آلمان و ایالات متحده در موزه داچ پانزرمیوزیم در مانستر. به توپ خودکار Rh-202 قرار گرفته در بالای برجک سمت چپ، برای تکمیل توپ اصلی ۱۵۲ میلیمتری XM150E5 قادر به شلیک گلوله های ضد نفر و موشک های ضد تانک Shillelagh نگاه کنید.

تلاش های ناموفق دیگری نیز صورت گرفت. نمونه دیگر تنها دستگاه T-72M2 ساخت اسلواکی متعلق به دهه ۱۹۹۰ با یک توپ ۳۰ میلی متری ۲A42 است. و در سال ۲۰۱۱، شرکت ترکیه ای StandartBio با L3Harris همکاری کرد تا یک “تانک جنگی اصلی مقرون به صرفه” (با نام مستعار M60AMBT یا L3 Destroyer) را طراحی کند که ناموفق بود. تانک قدیمی M60 پاتون بازسازی شده آن ها با یک توپ ۱۲۰ میلی متری M256 بزرگتر و یک مسلسل زنجیری ۲۵ میلی متری LW25 با ۳۰۰ گلوله، زره قفسی جدید برجک و یک موتور ۱۲۰۰ اسب بخاری ۶۶ درصد قوی تر از موتور تانک اصلی تکمیل می شد.

نسخه مفهومی تانک Leclerc Evolution که در ژوئن ۲۰۲۴ رونمایی شد و دارای یک توپ خودکار کنترل از راه دور ضد پهپاد ARX-30 روی برجک کنار سه لانچر پهپادی سه گانه کامیکازه است.

توپ‌های خودکار کوچک‌تر نمی‌توانند به زره جلویی تانک های اصلی نبرد نفوذ کنند، اما ضربات متعدد ممکن است دوربین های بیرونی را از کار بیندازند و دید خدمه را کور و احتمالاً آن ها را وحشت زده کنند. جالب‌تر اینکه یک توپ خودکار روی برجک می‌تواند حسگرها را در کنار رادارها و حسگرهای نوری سیستم‌های حفاظت فعال خودکار (APS) که برای شناسایی موشک‌ها، گلوله ها یا پهپادهای نزدیک شونده طراحی شده‌اند ادغام کند و به‌طور خودکار آنها را ساقط نماید. شاید APS ها حتی بتوانند از توپ های خودکار استفاده کنند تا برخی از پهپادها، موشک ها و موشک های رهگیر را در برد طولانی تر، قبل از ورود به فاصله کوتاه تر مهمات ضد کشتار سخت APS، ساقط نمایند.

در حال حاضر، شرکت آلمانی KNDS سه تانک با توپ‌های خودکار روی برجک – Leopard 2 A-RC3.0، Leclerc Evolution و ADT-140 – را ارائه کرده، در حالی که جنرال داینامیکس تانک قابل مقایسه AbramsX را پیشنهاد داده است. زمان نشان خواهد داد که آیا ارتش ها از این مفاهیم جدید استفاده می کنند یا خیر. شکاکان ممکن است استدلال کنند که استقرار تانک های جنگی اصلی به دلیل وزن، هزینه و پیچیدگی بیش از حدشان به اندازه کافی دشوار هست و افزودن توپ های خودکار هر سه این مشکلات را بدتر می کند.

از سوی دیگر، طرفداران اصرار دارند که برجک‌های بدون سرنشین جدید و خدمه کمتر باعث کاهش وزن و قابل تخصیص برای توپ‌های ثانویه و حسگرهای اضافی خواهند شد. منتقدان همچنین نگران هستند که سلاح‌های برجکی کنترل از راه دور و حسگرهای نوری که به آنها وابسته هستند ممکن است به راحتی توسط سلاح‌های غیر ضد تانک مانند مسلسل‌های سنگین، توپ‌های خودکار کالیبر کوچک و تک‌تیراندازان با تفنگ‌های ضد مواد آسیب ببینند.

اما در حال حاضر، حسگرهای بهبودیافته، اتوماسیون بهتر، و نیاز مبرم به دفاع ضد هواپیماهای بدون سرنشین، طراحی تانک‌های چند توپی را به خط مقدم طراحی پیشرفته زره پوش ها باز گردانده است- همانطور که یک قرن پیش بود.

منبع: روزیاتو

منبع: faradeed-196463

برچسب ها
نسخه اصل مطلب