رستاخیز قمی ها در استقبال از نگین خراسانی / قم قیام کرد
سمانه سادات فقیه سبزواری:مردم برخی از استان های مجاور هم به این شهر سفر کرده اند تا همراه مردم قم در استقبال از این مهمان سهمی داشته باشند. تمام شهر پر شده از عکس های بزرگ این مهمان که نه تنها برای مردم قم بلکه برای مردم تمام ایران عزیز است.
«آقای رئیس جمهور» همان مهمانی است که مردم برای میزبانی از آن ساعت ها در بلوار پیامبر اعظم که مسیر منتهی به مسجد مقدس جمکران است منتظر هستند.
او که درمدت زمان کمتر از 10 روز دوباره مهمان قمی هاست قرار است به رسم ادب در ابتدا به زیارت بانوی کرامت رفته و بعد به میان خیل مشتاقان در بلوار پیامبر اعظم بیاید گویا برخی از طلاب و علما نیز در مدرسه فیضیه که در نزیکی حرم مطهر است چشم انتظار رئیس جمهور هستند.
مشخص است که این سفر فقط یک دیدار ساده و میزبانی معمولی نیست و مسئله مهمی است که حتی خبرنگاران خارجی را کنجاو کرده که استقبال مردم از رئیس جمهور و هیئت همراه را به سراسر جهان مخابره کنند.
گفته شده مراسم استقبال از ساعت 16.30 آغاز می شود اما مردم از ساعت ها قبل در ابتدای بلوار پیامبر اعظم انتظار می کشند، موکب هایی برای پذیرایی از کسانی که در این مسیر قدم گذاشته اند برپا شده است؛ از موکب های مردمی و دولتی گرفته تا موکب های احزاب عراق و لبنان... هرچه به ساعت مورد نظر نزدیک تر می شویم بر سیل مشتاقان افزوده می شود به گونه ای که نگرانی وجود دارد که به دلیل ازدحام جمعیت برخی آسیب ببینند.
در میان جمعیت مشتاق برای استقبال از آقای رئیس جمهور و همراهانش همه اقشار جامعه و گروه های سنی حضور دارند، از طلبه های جوانی که همراه همسر و فرزندانشان آمده اند تا پیرزن و پیرمردهای روستایی که سختی روزگار چین و چروک های پرشماری را بر صورتشان نشانده و دست هایشان را لرزان کرده است اما همه آمده اند تا اتفاقی تاریخی را رقم بزنند.
در میان خیل جمعیت که جای سوزن انداختن روی زمین هم وجود ندارد دختربچه ای 4 ساله با موهایی لخت و لباسی مشکی که عروسکش را به سختی در آغوش می فشارد و عکس رئیس جمهور در دست دیگرش قرار دارد دیده می شود، گاه گاهی لب هایش تکان می خورد که نشان از این دارد که در آن شلوغی با عکس رئیس جمهور صحبت می کند.
به او نزدیک می شوم تا صدایش را بهتر بشنوم که می گوید « آقای رئیس جمهور آن روز که قم آمدید من خواب بودم وقتی بیدار شدم شما رفته بودید. اما امروز آمدم که شما را ببینم» ...« آقای رئیس جمهور ... می خواستم همان لباس قرمز چین چینی زری دار را بپوشم که از همه عروسک ها قشنگ تر باشم اما مامان گفت که شما شهید شدید و باید مشکی بپوشیم ...»
پیرزنی که کمرش کمی خمیده شده آن طرف تر ایستاده است و در حالی که چادر رنگی اش را روی سرجابه جا می کند، با تسبیح در حال ذکر صلوات است به او نزدیک می شوم و از حال و هوایش برای این انتظار می پرسم که می گوید «شما جوانی و نمی دانید یکبار دیگر ما داغدار رئیس جمهور شدیم اگر شما از شهید رجایی شنیده اید ما دیده ایم و الان دوباره داغ رئیس جمهور بر دلمان نشسته و آمدیم تا از پیکر او استقبال و او را تا جمکران بدرقه کنیم».
شاید باورش سخت باشد اما همه این جمعیت برای استقبال از پیکر «شهید جمهور» در این روز گرم در این مکان گرد آمده اند تا برای آخرین بار پذیرای آقای رئیس جمهور باشند.
ساعت حدود 17.45 دقیقه را نشان می دهد آسمان ابری است و گاهی قطره ای باران بر صورت مردم چشم انتظار می چکد؛خودروی حامل رئیس جمهور شهید و همراهانش که در سانحه هوایی به شهادت رسیدند در حالی که به صورت نمادین ضریح امام رضا (ع) روی آن قرار گرفته و مقابل آن جعبه های بزرگی که همه با پرچم سه رنگ ایران آذین شده است وارد بلوار پیامبر اعظم می شود.
جمعیتی که تا لحظاتی پیش در چهره هایشان اضطرب و پریشانی دیده می شد اکنون اشک پهنای صورتشان را گرفته است ، صدای مداحی از بلندگوهای نصب شده در این مسیر به گوش می رسد، جمعیت به دنبال خودروی حامل رئیس جمهور از همه طرف میدوند و بر سر و صورت می زنند.
اینجا قیامتی برپا شده است که حتی دوربین ها هم نمی توانند به درستی این لحظات را به تصویر بکشند.فریاد عزا عزاست امروز مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز در میان جمعیت به گوش می رسد.
ساعت حدود 19 را نشان می دهد و هنوز خودروی حامل شهید جمهور و همراهانش در میانه راه بلوار پیامبر اعظم در آغوش گرم مردم است و باید هرچه زودتر برای اقامه نماز مغرب به مسجد مقدس جمکران برسند مسیر توسط خادمان انتظامی که برای حفظ امنیت و سلامت مردم تلاش می کنند در حال باز شدن است تا هرچه سریعتر به جمکران برسند اما مردم بی تاب هستندو به سختی خودرو می تواند حرکت کند.
بلوار پیامبر اعظم همچنان شلوغ است و دسته های عزاداری به طرف مسجد مقدس جمکران در حرکت هستند و این آخرین دیدار با رئیس جمهور شهید ابراهیم رئیسی است که مردم را آسیمه سر به این نقطه از زمین کشانده است و مجنون وار بر سر و سینه می زنند .
در این سوگ عظیم که در زمین برپا شده است، آسمان نیز غمبار نظاره گر مردمی است که برای تشییع شهید جمهور آمده اند. در میان ابرهای پاره شده چهره آفتاب نیز تب دار است و تا آخرین حضور رئیس جمهور در مسجد مقدس جمکران؛ با حالتی بی رمق غروب می کند و صدای آخرین اذان به گوش می رسد...